وقتی من چیزی مینویسم به من میگویند «دهنت را ببند، تو آنها را متهم به نژادپرستی و همجنسگراستیزی میکنی، تو آنها را به درد میاروی.» اما وقتی طبقه کارگر خودش به سخن میآید همین آدمها خطاب به این طبقه میگویند «دهنتون را ببندید شماها نژادپرست و همجنسگراستیز هستید.» این آدمها میخواهند به هر قیمتی که شده مانع شنیده شدن صدا و به جنبش درآمدن آدمهای طبقه کارگر شوند. بورژوازی یک نظام پرتناقض دائمی ست که همیشه در آخر میگوید «صدای آنها را خفه کنید.»
اگر از سرمایهسالاری خوشتان نمیآید، بدیل شما برای آن چیست؟ سیستم چگونه میتواند عملکرد متفاوتی داشته باشد؟ بازارهای کار، شرکتها، کاربری زمین، مسکن، تجارت خارجی؛ اگر افرادی مانند شما بتوانند جهان را از نو بسازند، تمام اینها چگونه کار خواهد کرد؟
این مقاله عزم آن دارد که خوانشی سیاسی از رمان «بار هستی» میلان کوندرا به دست دهد؛ تا نشان دهد نویسندهای که دغدغۀ آزادی دارد چطور مینویسد و در سطحی بالاتر، روایت در یک رمانِ مدرن (غیرکلاسیک) چه کارکرد سیاسیای دارد.
شهريار مندنيپور از نويسندگان برجسته و تاثيرگذار ادبيات معاصر است. از جمله آثار او ميتوان به مجموعه داستانها و رمانهاي «سايههاي غار»، «موميا و عسل»، «آبي ماوراي بحار»، « راز»، «ماه نيمروز»، «دل دلدادگي»، «هشتمين روز زمين» و... اشاره كرد.
سور بز | ماریو بارگاس یوسا
رگتایم | ای. ال. دکتروف
مرد نامرئی | رالف الیسون | ۱۹۵۲
در این یادداشت، خانهی ادریسیها مجموعهای در نظر گرفته شده که اجزای آن در فضایی مشخص تعاملی کارآمد دارند؛ تعاملی که نتیجه پژوهش هنرمندانه به عنوان بخشی از پروسهی ساختن است.
رمان خانه ادریسیها را میتوان شرح بروز آشفتگی در یک خانه و تقابل دونیروی متخاصم دانست. در این تقابل اجزای مختلفی وجود دارد که از همان نخستین جمله کتاب قابل رویت است.
در انتظار تاریکی، در انتظار روشنایی | ایوان کلیما