نوشتار زنانه خود را با نقاط ضعف نویسندهاش مینمایاند و حتی اصرار دارد که خواننده آن را در چنین تمامیتی ببیند و بپذیرد؛ نوشتاری که واهمهای ندارد از کاربرد «اگر»، «شاید» و «نمیدانم». نوشتاری که پر است از علامت سؤال.
عکس «یاسینی» از جولیا فریجیری پارسال منتشر شد. نشریات بزرگ در سرتاسر جهان آن را بازنشر کردند و برنده مسابقه عکاسی Portrait of Humanity 2019 نیز شد؛ یک پرترهی چشمگیر: در بهترین حالت، یادآور یک عکس مُد و در بدترین حالت، یک پوستر تبلیغاتی ناخواسته که داستان این زن جوان موجسوار را تحتالشعاع قرار میدهد، داستانی که میتوانست فهم بیشتری از ایران به دست دهد اما با کلیشههایی تکراری که هم از سوی خارجیها و هم حکومت تداوم یافته، تصویری ملالانگیز بهجا گذاشته است. هاله انوری در این یادداشت با رویکرد انتقادی به بررسی مجموعه عکس «موجسواری در ایران» پرداخته است.
هست شدنِ آنچه تاکنون نیست بوده، مستلزم روایتی نقادانه از گذشته است. روایتی نقادانه که به ایدۀ آیندهای برابر میپیوندد و نظمی متفاوت را جستجو میکند.
در سینما از همان آغاز فیلمهای پرشماری براساس خود حکایت ریشآبی یا واریاسیونهایی از مسئله آن ساخته شدهاند. در سینمای ایران این مضامین از سالهای پایانی دهه هفتاد و بازنمایی متفاوتی از حضور زنان در سینمای ایران آغاز شد.