بوی ماه مهر برای خیلیها بوی رسیدن پاییز و ماه مدرسه است؛ اما شش سال پیش در اصفهان این ماه به یک اتفاق تلخ و ترسناک گره خورد. مهر سال 93 در این شهر یک سلسله اسیدپاشیها به سر و صورت دستکم چهار زن جوان اتفاق افتاد و مردم اصفهان و کل کشور را در بهت و هراس فرو برد.
در اردیبهشتماه ۱۳۹۰ شوهر سمیه مهری، به دلیل درخواست طلاق سمیه ، سلطی اسید بر صورت و بدن «همسر» و «دخترانش» ریخت. سمیه ۲۵ فروردین امسال در اثر آسیبهای ناشی از اسید جان باخت. فرزند او رعنا نیز با اسید «پدر» سوخته، و نازنین نیز دچار سوختگی خفیفتر است. پس از مرگ سمیه هردو فرزند وی با پدر سمیه زندگی میکنند. پرونده اسيدپاشي سميه كه پيش از اين با حكم قصاص اسيدپاش در حال رسيدگي بود، اكنون با فوت سميه وارد مسير ديگري شده است. اكنون، پدر و مادر او خواستار مجازات اسيدپاش به دليل قتل هستند. در این گفت و گو پدر سمیه مهری با خبرنگار روزنامه اعتماد از مسائلی صحبت میکند که گریبانگیر خانوادهاش شده است.
ابوالفضل نِسائی، عکاس اجتماعی و برنده سومین دوره جایزه عکس مستند اجتماعی «شید» است. او برای مجموعه عکسی با عنوان «بابا اسید ریخت» برنده این جایزه شد. سمیه مهری، یکی از سوژههای همین مجموعه، ۲۵ فروردین ماه در اثر عوارض اسید جان خود را از دست داد. سمیه مهری و دخترش رعنا هر دو سوژه نسائی برای آن مجموعه عکس بودند.
نسائی از آخرین جلسه دادگاه آمنه بهرامی عکاسی کرد و بعد از آن تصمیم گرفت به عکاسی از قربانیان اسیدپاشی ادامه دهد. آمنه را در روزهایی بعد از آخرین جلسه دادگاهش دید و با سمیه و رعنا از روزی آشنا شد که برای اولین معاینه پزشکی به تهران آمده بودند. او تا آخرین روزهای زندگی سمیه با او و خانوادهاش در تماس بود.
نسائی از آخرین جلسه دادگاه آمنه بهرامی عکاسی کرد و بعد از آن تصمیم گرفت به عکاسی از قربانیان اسیدپاشی ادامه دهد. آمنه را در روزهایی بعد از آخرین جلسه دادگاهش دید و با سمیه و رعنا از روزی آشنا شد که برای اولین معاینه پزشکی به تهران آمده بودند. او تا آخرین روزهای زندگی سمیه با او و خانوادهاش در تماس بود.
خوشبختانه با واکنشهای بهموقع و گستردهی مردمی و سپس موضعگیری دولت و نهایتاً ابراز انزجار اغلب صاحبمنصبان کشور، پدیدهی تلخ اسیدپاشیِ زنجیرهای به زنان در اصفهان نه در این شهر ادامهدار شد و نه به سایر شهرهای کشور سرایت کرد. با اینهمه، شرایط ایجاب میکند که این پدیده در کلیت و فارغ از یک اتفاق خاص مورد بررسی قرار گیرد.
ماجرای اسیدپاشی در اصفهان دو اتفاق عمده را در پی داشت. یکی همبستگی مردم و اعتراضات متعاقب آن به روند زنستیزی و ناامنی در جامعه و دومی هراسی عمومی از تکرار این اتفاق برای قربانیان جدیدی از جامعه زنان. اتفاق دوم بیشک همان چیزی است که عاملان اسیدپاشی به دنبال آن میگشتند. نوشته پیشرو از سعید راعی تلاشی است برای یافتن راهی به همبستگی بیشتر علیه این هراس عمومی.