پرویز صداقت در گفتوگوی حاضر ابتدا توصیف کلی از وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران بعد از دو تکانه ارزی و تحریمها تصویر میکند و توضیح میدهد که به دلیل گرهگاههای ساختاری راهکارهای فوری مانند افزایش دستمزد و کارتهای خرید کالا نمیتواند هیچ گشایشی در وضعیت معیشتی عموم مردم ایجاد کند. او معتقد است، برای مقابله با تورم باید هرچه بیشتر بخش بزرگی از مایحتاج و نیازهای ضروری را از حوزه بازار و حوزه کالاشدگی جدا کرد. صداقت این ضرورت را در چشمانداز سیاستگذاری کنونی ناممکن میداند و با همین رویکرد معتقد است، خود مزدبگیران و گروههای فرودست باید مسائلی مثل رایگانسازی آموزش، خدمات بهداشتی و درمانی و ... را در دستور کار مطالبات خود قرار بدهند. این راه حلهای جمعی ابتدا به شکل عصیان خودش را نشان میدهد اما در عمل میتوانند دستورکار جایگزین و بدیل را در برابر مسائل فعلی مطرح کنند.
علیرضا حیدری میگوید: هزینه داروهای شیمی درمانی در هر ماه، چند برابرِ دستمزد ماهانهی یک کارگر است. در چنین شرایطی او از کجا بیاورد که چنین هزینهای را بپردازد؟
باید یک تصمیم نهایی گرفته شود. اگر این را بپذیریم که دشمن خارجی بحران و تورم ایجاد میکند، ناگزیر از توجه به نیروی کار و مردم و اصلاح جامعه خواهیم بود. ما برای این التماس نمیکنیم، دولتها برای بقای خودشان باید این کار را بکنند. باید جلوی فساد و اختلاس گرفته شود، رانت محدود شود و از بین برود. اقتصاددانهای دولت باید راهکارها را ارائه دهند، و اگر نمیتوانند، به اقتصاددانهای مردمی روی آورند.
بحران ارزی اخیر اگرچه همه را غافلگیر کردهاست، اما در واقع برایند سایر سیاستهای اقتصادی سالهای اخیر است. اقتصاد ایران در دور باطلی بین نرخ تورم بالا، نرخ بهرهی بالا و بیارزشسازی مکرر پول ملی گیر افتاده است.