همه ما زمینخواریم!
گاهی از شنیدن مشکلات محیط زیستی شهر، روستا یا منطقه و کشور و جهان احساس استیصال میکنیم، احتمالا به راهکارهایی برای حل این مشکلات فکر کردهایم، بعد به این نتیجه رسیدهایم که نه به این سادگیها نیست! شاید هم بعضی از ما به سهم خودمان فکر کرده باشیم به اینکه سهم ما به عنوان یک شهروند در ایجاد این مشکلات و حل آنها چقدر است، و این همان جایی است که میتوانیم به ردپای اکولوژیکمان فکر کنیم.
شاید عجیب به نظر برسد اما حقیقت دارد همهی ما زمینخواریم، البته زمین را فقط نمیخوریم گاهی میپوشیمش، گاهی برای حمل و نقل آن را مصرف میکنیم و گاهی روی آن خانه، کارخانه، جاده و چیزهای دیگر میسازیم. ما در طول زندگی بر روی کره زمین برای تامین نیازهایمان مقداری زمین مصرف میکنیم، همهی آن مقدار زمینی که در دوره زمانی مشخص از آن استفاده میکنیم با یک روش علمی قابل محاسبه است. مفهوم ردپای اکولوژیک (Ecological Footprint) نخستین بار در دهه ۹۰ میلادی توسط ویلیام ریس و ماتیس واکرناگل در دانشگاه بریتیش کلمبیا مطرح شد تا دست ما ساکنان کره آبی در این زمینخواری گسترده رو شود.
به کار بردن یک واحد یکسان در محاسبه ردپای اکولوژیک نقش کلیدی دارد، چرا که مقایسه و تحلیل را سادهتر میکند. در این روش مبنای واقعی برای تصمیمگیری وجود دارد و آن تبدیل میزان مصرف به «زمین» است. این توانایی موجب شده که روش ردپای اکولوژیک به عنوان شاخصی برای سنجش پایداری اجتماعات در مقایسه با میانگین جهانی معرفی شود [۱]صمدپور، پریماه. و شهرزاد فریادی. تعیین تناسب بهینه استفاده از انواع شیوه های حمل و نقل با هدف کاهش جای پای … Continue reading. در واقع این روش مشخص میکند که ما در دوره زمانی مشخص چند هکتار زمین مصرف کردهایم. تعاریف متعددی از ردپای اکولوژیک مطرح شده است اما شاید در یک مفهوم اخلاقی ردپای اکولوژیک را بتوان نشاندهندهی نوع برخورد هر یک از ما به واسطه شیوه زندگیمان با طبیعت و کره زمین دانست.
گاهی از شنیدن مشکلات محیط زیستی شهر، روستا یا منطقه و کشور و جهان احساس استیصال میکنیم، احتمالا به راهکارهایی برای حل این مشکلات فکر کردهایم، بعد به این نتیجه رسیدهایم که نه به این سادگیها نیست! شاید هم بعضی از ما به سهم خودمان فکر کرده باشیم به اینکه سهم ما به عنوان یک شهروند در ایجاد این مشکلات و حل آنها چقدر است، و این همان جایی است که میتوانیم به ردپای اکولوژیکمان فکر کنیم.
از سال ۱۹۷۰ تقاضای سالانه بشر از طبیعت فراتر از توان احیا کره زمین رفته است. این فرارفت یا از حد خارج شدن طی سالها به طور مداوم افزایش یافته، طوری که در سال ۲۰۰۸ مقدار این کسری به ۵۰درصد رسیده است. این به این معنی است که ۵/۱ سال طول میکشد تا زمین منابع تجدیدپذیر مصرف شده را احیا کند و کربن دیاکسید تولید شده طی یک سال را جذب نماید. اما ما تنها یک زمین داریم؛ تصور کنید برداشت ما از یک حساب بانکی بیش از سودی باشد که به سرمایهمان تعلق میگیرد، در این صورت ما داریم به دلیل منافع آنی، اصل سرمایه را برداشت میکنیم و به این ترتیب سرمایه اصلی و موجودیمان را به نابودی کشاندهایم [۲].WWF (World Wide Fund for Nature). 2012. Living Plant Report.
ردپای اکولوژیک یک مفهوم ارزشمند را نیز بررسی میکند. مفهوم ظرفیت زیستی (Biocapacity) یعنی مقدار منابع طبیعی که برای مصرف در دسترس ماست یا نواحی زمین حاصلخیزی که برای تولید منابعِ مورد نیاز و جذب پسماند حاصل از فعالیتهای انسانی وجود دارد [۳]https://www.footprintnetwork.org/our-work/ecological-footprint/. ظرفیت زیستی بیانگر سهم ماست، سهمی که در صورت پایبندی به آن میتوانیم به پایداری و سلامت محیط زیست و زندگیمان امیدوار باشیم. ردپای اکولوژیک در مقیاسهای مختلفی بررسی میشود؛ ردپای اکولوژیک ما به عنوان یک فرد یا یک شهروند و یا یکی از ساکنان کره زمین قابل محاسبه است.
اما برگردیم به زمینخواری، احتمالا هنوز پذیرفتن اینکه هر کدام از ما علاوه بر اینکه یک زمینخوار بالقوهایم یک زمینخوار بالفعل هم هستیم دشوار است؛ پس برمیگردیم به روش ابداعی آقای ویلیام ریس و ماتیس واکرناگل. روش ردپای اکولوژیک مصارف انسانها را در شش نوع زمین محاسبه میکند که عبارتند از «زمینِ کشاورزی» که شامل مقدار زمینی میشود که برای تولید انواع مواد غذایی، خوراک دام و دانههای روغنی مورد نیاز است. دومین نوع «زمین مراتع» است. حیواناتی که ما از گوشت، پوست، پشم و شیر آنها استفاده میکنیم علاوه بر محصولات کشاورزی از علوفهی مراتع نیز تغذیه میکنند. در واقع هنگام میل کردن یک پرس کوبیده مقداری از سهممان در زمینهای کشاورزی و مراتع را مصرف میکنیم.
انسان کربن دیاکسید را از راههایی از جمله سوزاندن سوختهای فسیلی به جو اضافه میکند. چرخههای طبیعی حذف کربن دیاکسید از جو شامل جذب توسط اقیانوسها و جذب توسط گیاهان طی فرآیند فتوسنتز است. با توجه به اینکه جنگلها کارآمدترین نوع زمین برای جذب کربن دیاکسید است [۴]Kitzes,Justin,et al.2007. Current Methods for Calculating National Ecological Footprint Accounts. Science for Environment & Sustainable Society .Vol 4, No 1، ردپای اکولوژیک در بخش «زمینِ انرژی»، مساحت جنگلهایی است که برای جذب کربن دیاکسید حاصل از مصرف سوختهای فسیلی مورد نیاز میباشد.
احتمالا با خواندن این سطور به هوای آلوده که مشکل بسیاری از جوامع انسانی است فکر میکنید. بله ما با نابودی جنگلها و فضای سبز ظرفیت زیستی در دسترسمان را از بین برده و با زندگی مصرفی و خودرو محور یک ردپای بزرگ خاکستری به جا گذاشتهایم. ۶۲درصد از ردپای اکولوژیک هر ایرانی [۵]WWF (World Wide Fund for Nature). 2014. Living Plant Report به زمین انرژی یا ردپای کربنی مربوط میشود، یعنی بزرگترین بخش ردپای اکولوژیک هر شهروند. در سطح جهانی نیز بزرگترین بخش از ردپای اکولوژیک مربوط به ردپای کربن است [۶]Global Footprint Network, Atlas 2012.
ردپای اکولوژیک جهانی بر حسب اجزای تشکیل دهنده آن طی سال های ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۸ [۷]Global Footprint Network, Atlas 2012
چهارمین بخش از رد پای ما باز هم به جنگلها مربوط میشود یعنی مساحتی از جنگل که برای تولید تخته و الوار و کاغذ و حتی سوخت مورد استفاده قرار گرفته است. پنجمین نوع زمین شامل پهنههای آبی و دریایی میشود که برای تولید ماهی و سایر خوراکهای دریایی مصرف کردهایم.
تا اینجا که به نظر میرسد آقای ریس و واکرناگل حواسشان به همه چیز بوده! اما هنوز یک نوع زمین باقی مانده است، ششمین بخش از ردپای اکولوژیکمان، یعنی زمینِ ساختهشده نزدیکترین تعریفی که از زمینخواری به ذهن میرسد. ما ساکن هر روستا یا شهر یا کشوری که باشیم مساحت بزرگی از زمینِ زیر پایمان را برای ساخت خانه، جاده و خیابان، کارخانه و سد و … مصرف کردهایم، مصرفی که گاهی خیلی بیشتر از سهممان بوده است.
مجموع این شش نوع زمین ردپای اکولوژیک ما را مشخص میکند، که تابعی از میزان مصرف ماست. ردپای اکولوژیک مشخص کننده زمینهایی است که مال ما شده. فراتر رفتن ردپای اکولوژیک از ظرفیت زیستی یعنی ما جنگلها، مراتع، دریاها و رودخانهها و دشتهایی را تصاحب کردهایم که سهم ما نبوده است! فراتر رفتن ردپای اکولوژیک از ظرفیت زیستی زوال سرمایههای طبیعی و ناپایداری را در پی دارد.
روند ردپای اکولوژیک و ظرفیت زیستی سرانه طی سال های ۱۹۶۱ تا ۲۰۰۸ [۸]Global Footprint Network, Atlas 2012
اما اینجا نقطهی پایان ماجرای ما و ردپای اکولوژیک نیست. ما به دلیل استفادهی ناپایدار از منابع طبیعی هر سال بیشتر از سال قبل اندوخته و ظرفیت زیستی شهر، روستا، کشور و کره زمین را از دست میدهیم. این در حالی است که شیوه زیستمان هر سال ردپای اکولوژیک ما را بزرگ و بزرگتر میکند. ما با سرعت به سوی ناپایداری پیش میرویم اما اگر این بار مثلا موقع خرید لباس به مزارع پنبه فکر کنیم و برای حفظ سرمایههای طبیعیمان از خرید و مصرف غیرضروری صرف نظر کنیم حتما میتوان به آمدن روزهای روشن امیدوار بود. هیچ کاری در مسیر پایداری کوچک نیست؛ ما مسیرهای طولانی و سخت را با قدمهای کوچک و استوار طی خواهیم کرد.
پانویسها
↑۱ | صمدپور، پریماه. و شهرزاد فریادی. تعیین تناسب بهینه استفاده از انواع شیوه های حمل و نقل با هدف کاهش جای پای اکولوژیک در شهر تهران. محیطشناسی ۱۳۸۹. سال سی و ششم ، شماره ۵۴. |
↑۲ | .WWF (World Wide Fund for Nature). 2012. Living Plant Report |
↑۳ | https://www.footprintnetwork.org/our-work/ecological-footprint/ |
↑۴ | Kitzes,Justin,et al.2007. Current Methods for Calculating National Ecological Footprint Accounts. Science for Environment & Sustainable Society .Vol 4, No 1 |
↑۵ | WWF (World Wide Fund for Nature). 2014. Living Plant Report |
↑۶, ↑۷, ↑۸ | Global Footprint Network, Atlas 2012 |