پیادهروی روی اعصاب ملت
معضل ترافیک که به یک گره کور در پایتخت بدل شده و هر روز بدتر میشود، آلودگی هوای تهران و کمبود امکانات حمل و نقل عمومی، نابسامانی وضعیت خیابانها و پیادهروها، کمتر شدن فضای تنفس شهر به دلیل ساخت و سازهای بیضابطه و از بین رفتن باغها و درختان تهران و صدها مشکل ریز و درشت دیگر که پایتخت با آن دست و پنجه نرم میکند در مقابل نام یک خیابان برای مردم تهران اهمیت بیشتری دارند.
اظهارات اخیر برخی مسئولان و صاحبان تریبون در کشور و سطح دغدغه آنها، آن هم در شرایطی که مردم ایران با انواع مشکلات دست و پنجه نرم میکنند، به جای تلاش برای حل مشکلات و ایجاد آرامش در جامعه، بیشتر به پیادهروی روی اعصاب ملت شبیه شده است.
این روزها شنیدن سخنان عجیب و دور از دغدغههای اصلی مردم از سوی برخی مسئولان و سخنوران به یکی از معضلات کشور بدل شده که این سوال را به ذهن متبادر میکند که آیا واقعا مسئولان از مشکلات مردم بیخبرند یا با طرح چنین مباحثی تلاش میکنند سطح دغدغهها را پایین بیاورند و اوضاع را کنترل کنند؟
از یک سو دغدغه سخنگوی شورای شهر تهران به جای حل مشکلات عدیده پایتخت، تغییر نام خیابان نزدیک دفتر رهبری است و از سوی دیگر امام جمعه موقت تهران، تعداد سفرهای مردم به شمال را دلیلی بر وجود رفاه در کشور میداند! نماینده مجلس به واردات آلات موسیقی میپردازد و خطیبی دیگر، راه حل بحران آب اصفهان را خواندن نماز باران عنوان میکند!
به طور مثال در جلسه ۲۸ آذر شورای شهر تهران، علیرضا نادعلی سخنگوی این شورا در حین نامگذاری برخی خیابانها در شورای شهر تهران گفت: ما در جمهوری اسلامی سیاستهای رسمی داریم و انقلاب اسلامی سال ۵۷، ضدیت با سلطنت ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی بود. یعنی ما غیر از پادشاهی حضرت داوود و حضرت سلیمان، هیچ پادشاهی دیگری را به رسمیت نمیشناسیم. این در حالی است که خیابان انوشیروان چند کوچه پایینتر از دفتر مقام معظم رهبری قرار دارد و وجود نام این پادشاه روی یک خیابان در آن منطقه قطعا با اصول انقلاب اسلامی تعارض دارد.
حال این سوال از این عضو شورای شهر تهران مطرح است که به فرض نام خیابان انوشیروان عوض شد.تغییر این نام چه دردی از مردم تهران و حتی اهالی همان خیابان نزدیک به دفتر رهبری دوا میکند؟ از انتقادات اصلی بسیاری از اعضای شورای شهر فعلی تهران و حامیانشان نسبت به شورای شهر قبلی تهران، پرداختن به مسائل فرعی مثل تغییر نام خیابانها و غافل شدن از مشکلات اصلی پایتخت بود. آیا بهتر نیست به جای تمرکز بر یک نام، به مشکلات کلان تهران پرداخته شود؟
معضل ترافیک که به یک گره کور در پایتخت بدل شده و هر روز بدتر میشود، آلودگی هوای تهران و کمبود امکانات حمل و نقل عمومی، نابسامانی وضعیت خیابانها و پیادهروها، کمتر شدن فضای تنفس شهر به دلیل ساخت و سازهای بیضابطه و از بین رفتن باغها و درختان تهران و صدها مشکل ریز و درشت دیگر که پایتخت با آن دست و پنجه نرم میکند در مقابل نام یک خیابان برای مردم تهران اهمیت بیشتری دارند و شاید بهتر باشد مسئولین شهری به جای پرداختن به موضوعاتی که در درجه آخر اهمیت برای شهروندان هستند به فکر حل معضلاتی باشند که تنها به گوشهای از آنها اشاره شد.
در مثالی دیگر، کاظم صدیقی امام جمعه موقت تهران شامگاه ۲۷ آذر در حرم مطهر رضوی (ع) که به مناسبت سالروز شهادت حضرت زهرا (س) سخنرانی میکرد، به نابسامانی های کنونی کشور ناشی از افزایش قیمت دلار و کاهش ارزش پول ملی اشاره و بیان کرد: وضعیت مردم در مقایسه با ابتدای انقلاب بهتر است و سطح رفاه مردم بالاتر از آن دوران است، اکنون میبینیم با پیش آمدن هر تعطیلی، مردم برای عزیمت به گردشگاهها در شمال کشور صف میکشند که اینها نشان از سطح رفاه در کشور است.
طرح چنین مباحثی از سوی یکی از خطبای مشهور ایران آن هم در شرایطی که بنا به آمار نهادهای اقتصادی کشور، بیش از ۶۰ میلیون ایرانی به کمکهای معیشتی و یارانهای نیاز دارند باعث تعجب و تاسف همزمان است. به ظور مثال که در تعطیلات برخی از مردم برای عزیمت به شمال در جادههای باریک منتهی به شمال صف بکشند، مگر چند درصد از جمعیت ۸۵ میلیونی ایران را شامل میشوند؟ از طرفی مقایسه سطح رفاه امروز با ۴۳ سال پیش آیا یک قیاس معالفارق نیست؟ حتی سطح رفاه ضعیفترین اقتصادهای دنیا هم نسبت به چهار دهه گذشته رشد داشته و این موضوع دلیلی بر مرفه بودن مردم آن کشور نیست؟
این که روزگاری مردم با اسب و شتر تردد میکردند و امروز از مترو و اتومبیل و هواپیما استفاده میکنند به مقتضیات زمانه مرتبط است و دلیلی بر بهتر بودن اوضاع اقتصادی مردم یک کشور نیست.
در همین زمینه آب و پس از تنش آبی اصفهان، یکی دیگر از خطبای دیگر، راه حل را خواندن نماز باران دانسته بود. با این حساب بسیاری از کشورهای پیشرفته که با بحران آب دست و پنجه نرم نمیکنند حتما تقوا و ایمان داشتهاند و در وظایف شرعی و مسئولیتهای سیاسی و اجتماعی خدا را در نظر گرفتهاند و شاید بهتر باشد مردم و مسئولان ایران از آنان الگوبرداری کنند. البته که همه میدانند ایجاد بحران آب بیش از نیاز به نماز باران، به مدیریت صحیح نیاز دارد و انسانهایی که منابع طبیعی را درست مدیریت نمیکنند تا وضع بحرانی شود، هرچقدر هم تقوا را رعایت کنند و نماز باران بخوانند باز هم مورد الطاف خداوند قرار نمیگیرند چرا که این سنت الهی است و به فرموده امام صادق (ع)، “خداوند، امور را جز از طریق اسباب، به پیش نمیبرد. پس برای هر چیزی سبب قرار داده است”. سبب امروز معضلات آبی کشور هم مدیریت غیرعلمی و اشتباه بوده نه مسائل ماورایی.
از طرفی گروهی از طلاب قم از ۱۵ بازیگر سینمای ایران به دلیل بدحجابی شکایت کرده و خواهان جبران ضررهای وارده به خود شدهاند. اینکه بدحجابی برخی بازیگران چه ضرری به این افراد زده خود سوال جالبی است که میتواند پاسخهای جالبتری را هم به همراه داشته باشد اما سوال اصلی اینجاست که چرا این روحانیون که طبق شواهد تاریخی همیشه از اصلیترین معترضان به بیعدالتی و از حامیان مردم محروم بودهاند، به جای پرداختن به مفسدههای اصلی که سرچشمه همه مفاسد است و حال این روزهای کشور را خراب کرده به چنین مباحثی میپردازند، باز هم از همان دست دغدغههایی است که تنها به ایجاد شکاف بیشتر میان مردم و روحانیت منجر میشود.
در مثالی دیگر ۲۰ آذر سیدکاظم موسوی نمایند مردم اردبیل، نمین، سرعین و نایبرئیس کمیسیون اقتصادی مجلس، در گفتوگویی درباره ورود آلات موسیقی به کشور عنوان کرد: بنده صلاح نمیدانم که این لوازم به کشور وارد شود. بنده و همکارانم به عنوان خادم مردم دغدغه شب و روز ما فقط معیشت مردم است. آلات موسیقی که جزء کالای اساسی نیست که ما ورودش را الزامی بدانیم. عینک افتابی و یا آلات موسیقی باشد یا نباشد هیچ تفاوتی در زندگی مردم ایجاد نمیکند. اگر افرادی که به دنبال آلات موسیقی یا امیال شخصیخودشان هستند، کشورهای دیگر هستند میتوانند از ایران بروند.
همین جمله کسانی که به دنبال این چیزها هستند از کشور بروند، یادآور آن جمله مجری تلویزیون بود که مدتها خشم مردم را برانگیخت. از اظهارات برخی مسئولان و حامیانشان چنین برمیآید که گویا کشور را ملک طلق خود میدانند و هر کس مانند آنها فکر نمیکند حق حضور در ایران را ندارد. این از همان دست تفکرات و اظهاراتی است که مردم را عصبانی میکند.
البته موسوی در جلسه علنی ۲۳ آذر مجلس در تذکری شفاهی سعی کرد این اظهارات را اصلاح کند و گفت: بنده میخواهم به اتفاقی که چند روز گذشته برایم پیش آمد، اشاره کنم و از همکاران خواهش کنم با هر خبرنگاری مصاحبه نکنیم. در مصاحبه انجام شده صحبتهای بنده را تحریف کردند. خبرنگار از من سوال کرد آیا موافق ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات آلات موسیقی هستید؟ بنده نیز در پاسخ گفتم آیا نان مردم و تامین کالاهای اساسی و معیشت مردم در اولویت است یا واردات آلات موسیقی؟
نکتهای که موسوی به آن اشاره میکند دقیقا کلیدواژه این بحث است. در شرایط فعلی کشور، وضع معیشتی و سفره مردم مهمترین دغدغهای است که از مسئولان عالی تا مدیران میانی و از صاحبان تریبون تا نمایندگان باید تمرکز خود را روی آن بگذارند و به فکر راه حلی اساسی برای مشکلات اقتصادی مردمی باشند که طبق آمارهای رسمی، سفرهشان هر روز کوچکتر میشود.
این روزها نام خیابان و سفر شمال و آلات موسیقی و پوشش بازیگران برای مردم ایران در درجه آخر اهمیت قرار دارد و نان و روغن سفره، افزایش قیمت دارو و درمان، حل نوسانات بازار ارز، جلوگیری از سوخت شدن سرمایه مردم در بورس، مهار تورم افسارگسیخته، بیکاری، مسکن، گرانی خودرو، آلودگی هوا، فساد و رانتخواری و این قبیل مسائل اولویتهایی هستند که مسئولان و صاحبان تریبون باید به آن بپردازند و بهتر است با مطرح نکردن مسائلی که بیش از پیش مردم عصبانی این روزها را عصبانیتر میکند روی اعصاب ملت پیادهروی نکنند.