زنان مجرد در جامعه متاهل
محیطهای شهری به زنان مجرد چه حسی القا میکنند؟ چگونه میتوان بار معنایی و فرهنگی یک محیط شهری و عمومی در حس و تجربه یک زن مجرد را تعریف و تحلیل کرد؟ چگونه میتوان برای گروههای حاشیه مانند زنان مجرد و مستقل که در تاریخ طراحی آن محیطها گنجانده نشدهاند، جا باز کرد؟
محیطهای شهری به زنان مجرد چه حسی القا میکنند؟ چگونه میتوان بار معنایی و فرهنگی یک محیط شهری و عمومی در حس و تجربه یک زن مجرد را تعریف و تحلیل کرد؟ چگونه میتوان برای گروههای حاشیه مانند زنان مجرد و مستقل که در تاریخ طراحی آن محیطها گنجانده نشدهاند، جا باز کرد؟ در مقالات قبلی رابطه زنان و شهر را به شیوههای مختلف بررسی کردیم. با وجود دغدغههای مشترک میان تمام زنان، دستههایی از زنان همواره در معرض تبعیضهای مضاعف و چندباره هستند. در این جستار به طور مشخص رابطه زنان مجرد با محیطهای شهری را بررسی میکنیم.
در ادبیات فمینیستی همواره به مفهوم «محیط» (environment) به عنوان صحنه روابط جنسیتی و فضای حامل فرهنگ و عرف یک جامعه توجه ویژهای شده است. محیطها فقط اشیاء مادی و ساختار فیزیکی شان نیستند و همواره حامل معانی مختلف و بازتولیدکننده روابط و مناسبات فرهنگی اند و احساسات مختلفی در گروهها و قشرهای مختلف برمیانگیزند. هیچ محیطی از منظر جنسیت «خنثی» و «بیطرف» نیست. هر محیطی حامل تاریخ و نمادهایی است که شکل «صحیح» و «مناسب» حضور زنان در آن ها را تعیین میکند. فضاها در واقع سخن میگویند: سخنشان بازتاب تصور و انتظاری مشخص از شکل حضور زنان و مردان است.
به خاطر تاریخ خانواده هستهای به عنوان واحد اجتماع، خیلی وقتها حضور زن مجرد در محیطهای اجتماعی باعث ایجاد اضطراب میشود و نگاه مردم را جلب میکند، گویی زن مجرد در نقشها و جایگاههای تعریف شده در جامعه جایی ندارد و حضورش خلاف نظم است. در این پژوهش برای درک بهتر از تجربه زنان مجرد در فضاهای اجتماعی و عمومی، با ۲۵ زن مجرد بین سنین ۲۷ و ۵۴ ساکن جنوب شرقی آمریکا مصاحبه شد. تصمیمات و انتخابهای یک زن مجرد در مورد مسکن، شیوه و مسیر تردد در فضای شهر و فعالیتهای تفریحی، انعکاسی است از میزان پذیرش او در محیطهای اجتماعی.
نمایه اقتصادی زنان مجرد
در مصاحبه راجع به وضعیت اقتصادی، بیشتر زنان به مسکن به عنوان حادترین مشکل اقتصادی شان اشاره کردند. بسیاری از زنان مصاحبه شونده کم در آمد بودند و به سختی میتوانستند مسکن مناسبی مطابق بودجهشان پیدا کنند. از ۲۵ زن، تنها ۵ نفر صاحب خانه بودند و باقی اجارهنشین بودند. بیش از ۱۴ زن به خاطر محدودیت مالی گزینههای بسیار کمی در انتخاب خانه اجارهای داشتند. تنها ۲ زن نسبت به موضوع مسکن حساسیتی نشان ندادند. یکی از ای زنها هنگام طلاق خانه بزرگی دریافت کرده بود و دیگری یک تاجر متمول بود.
در مصاحبه بیشتر این زنان موقعیت مالی خود را با موقعیت مردان مجرد مقایسه می کردند. به نظر مصاحبهشوندگان زن مجرد موقعیت یک مرد مجرد را ندارد و مردان گزینههای بیشتری دارند. زنان مطلقه معمولا اظهار میکردند که به خاطر درآمد پایینشان، کیفیت زندگیشان قبل و بعد از طلاق بسیار متفاوت بوده و خیلی از فعالیتهایی که قبلا میتوانستند انجام دهند، دیگر برایشان مقدور نیست.
در پاسخ به سوالات مربوط به هزینه رفت و آمد بیشتر این زنان این هزینه را مقدور میدیدند و میگفتند کاری برای کم کردن هزینه نمیشود کرد، در عین حال هزینه تردد آمد و شد روی تصمیماتشان تاثیر آنچنانی نداشته است.
اما شیوه گذران اوقات فراغت بسته به وضعیت اقتصادی تفاوت بسیار داشت. اغلب زنان مصاحبه شونده فعالیتهای کم هزینه ای را برای تفریح انتخاب می کردند، با اینکه مایل بودند تفریحات بیشتری داشته باشند و بیشتر مسافرت کنند. حتی بعضیها هنگام سوال راجع به فراغت پوزخند میزدند و میگفتند که در زندگی شان چیزی به نام «وقت آزاد» وجود ندارد. زنان مجرد به خصوص مادران تنها، اغلب دو شغله بودند و بیش از چهل ساعت در هفته کار میکردند. ایده «وقت آزاد» برای آنها تجملی به نظر میرسید. با وجود این، اغلب این زنان، زمانی برای روابط اجتماعی پیدا میکردند و اغلب فعالیتهای ضروری مانند شام پختن را به فرصت خاصی برای معاشرت با دوستان تبدیل میکردند. فراغت این زنان را میتوان «محدود» خواند. در برابر اینها گروه کوچکی از زنان مصاحبه شونده، تقریبا دو برابر زنان با بودجه «محدود» برای تفریح هزینه میکردند و کیفیت زندگیشان از این نظر مطلوب بود. دو سه نفر از زنان هم هیچ محدودیت مالی برای انجام تفریحات موردعلاقهشان حس نمیکردند.
اگرچه تمامی این زنان راحتی را یک ملاحظه غیرقابل انکار میدانستند، اما راحتی و آسایش حتی از محدودیتهای اقتصادی نیز کمتر مورد دغدغه بود.
هنگام مصاحبه در رابطه با اولویتهای انتخاب مسکن، مهمترین عامل برای خیلی از زنان نزدیکی مسکنشان به محل کارشان بود. مخصوصا زنان مجرد یا مطلقه که فرزند هم داشتند میگفتند، وقت اینکه هر روز یک مسیر طولانی تا سر کار بروند را ندارد. مادران مجرد خیلی بیشتر از زنان بی فرزند، نظر وقت تحت فشار بودند و برخلاف بعضی از مادران متاهل، معمولا تمام وقت کار میکردند.
مکافات جستجوی خانه
هنگام جستجوی خانه، زنان مجرد اهمیت زیادی به همسایگان و طرح و نقشه خانه میدادند. اگر همسایهها غیرقابل اعتماد به نظر می آمدند یا محله از لحاظ امنیتی سابقه بدی داشت، آن خانه را اجاره نمیکردند، مگر اینکه از نظر مالی چاره دیگری نداشتند. بیشتر زنان مصاحبه شونده از اجاره خانههایی که میان درختان مستتر باشد پرهیز میکردند، و خانههایی ترجیح میدادند که پنجره شان بالاتر از سطح زمین باشد و از بیرون دید نداشته باشد. زنانی که قدرت مالی اجاره مسکن مطلوب خود را نداشتند، اغلب تغییراتی داخل خانه میدادند که امن تر شود. مثلا یک قفل دیگر به در اضافه میکردند و یا برای پنجرهها حفاظ بیرونی میگذاشتند. تنها زنان چنین تغییراتی در خانه نداده بودند که میگفتند خانه محل زندگی از قبل تمهیدات لازم برای امنیت را طراحی کرده است.
همانطور که اشاره شد، یک عامل مهم در انتخاب خانه همسایهها بودند. هنگام انتخاب خانه، اگر زن مجرد همسایه ای را از قبل میشناخت یا حداقل احساس میکرد میشود با یکی از همسایه ها آشنا شد و در صورت لزوم از او کمک خواست، راحت تر خانه را انتخاب میکرد.
عدم حس امنیت: دغدغه مشترک زنان مجرد
برای بیشتر زنانهای مجرد مصاحبه شونده نگرانی و ناامنی هنگام رفت و آمد یک معیار مهم در شیوه و مسیر رفت و آمد بود. مهمترین ملاحظه هنگام تردد، نور و زمان روز بود و بیشتر زنان عادت داشتند طوری برنامه زندگی شان را بچینند که حتیالمقدور در تاریکی رفت و آمد نکنند و نیازی به بیرون رفتن نداشته باشند. همه این زنها حواسشان بود که در تاریکی از جای خلوت رد نشوند. حدود نیمی از این زنان فقط در روشنایی روز رانندگی می کردند یا مسیر رانندگیشان را بعد از تاریک شدن تغییر میدادند. اگر به خاطر برنامه کاری و دلیل دیگری مجبور میشدند تا دیروقت تنهایی رانندگی کنند، مطمئن میشدند که درهای ماشینشان قفل است، حتیالمقدور از خیابان های روشن عبور میکردند و هنگام رانندگی و پیادهشدن حواسشان به دوروبرشان بود. بعضی از این زنان می گفتند وقتی مردی همراهشان است خیالشان راحتتر است، چون دیگر کسی به قصد مزاحمت سراغ آنها نمیآید. ترس کمتر هنگام حضور مرد همراه، نشانگر ارزش نمادین زنی است که با یک مرد راه میرود. در فضای مردسالار زن بدون همراه مرد از دید دیگران «خارج از جا و مکان» خود به نظر میرسد.
حس امنیت بر انتخاب زنان برای شکل تفریح هم تاثیر داشت. از ۲۵ زن مصاحبه شونده ۲۳ نفر گفتند که به خاطر عدم حس امنیت، برخی از کارهای موردعلاقهشان را تنهایی انجام نمیدهند. مثلا ممکن بود تنهایی به پارکهای جنگلی نروند و یا تنهایی به یک کلوب رقص جدید نروند. این زنان میگفتند به ندرت تنهایی به جایی میروند که قبلا نبودهاند و هرجا بروند، طوری رفتار میکردند که «کسی تصور غلطی از آنها نداشته باشند» مثلا با مردان شوخی نمی کردند و حواسشان بود که در جمع زنان باشند. اگر زن مجردی تصمیم گرفته بود بیشتر به دلخواه خودش رفتار کند، همواره واقف بود که تنهاست و ممکن است رفتارش باعث اضطراب و تنش شود.
از مصاحبهها به نظر میآید که هرچه یک زن طولانیتری مجرد باشد، بهتر بر ترس خود مسلط می شود و کمتر نگران امنیت و نگاه جامعه است. زنان مجرد راحتتر از زنانی که تازه طلاق گرفته بودند رفتار میکردند و شیوه زندگیشان کمتر با ترس و نگرانی آمیخته بود. زنانی که سالها مطلقه زندگی کرده بودند، میگفتند به تدریج یادگرفتند که همیشه در اضطراب نباشند و کم کم سعی کردند با غلبه بر ترس و نگرانیهایشان سراغ فعالیتهای مورد علاقهشان بروند.
بیگانگی از «فرهنگ متاهلی»
از زنان مصاحبه شوند خواسته شد توضیح دهند که مجرد بودن چه حسی دارد و از نظر اجتماعی چه نوع تجربه ای است. است. برای بیشتر زنان زندگی به عنوان یک زن مجرد دشوار بود و اغلب زنها احساس میکردند که «بیرون» از جامعه هستند. بسیاری از زنان به بیتوجهی دولت در کمک به زنان اشاره کردند. از نظر اجتماعی هم به نظر این زنان در بیشتر فعالیتهای اجتماعی یک «فرهنگ متاهل» غالب دارند و به راحتی پذیرای مجردها نیستند. این زنان خود را از جامعه «طرد شده» میدانستند و حس میکردند حضورشان به چشم دیگران تخطی از هنجار جامعه است.
بیشتر زنان مصاحبه شوند موقعیت خود را بدتر از مردان مجرد میدیدند و میگفتند مردان مجرد هم دغدغه امنیت ندارند و هم معمولا وضعیت مالی بهتری دارند. مثلا یک زن در مصاحبه گفت اگر مردی در یک رستوران به تنهایی مشغول خوردن غذا باشد، او را یک آدم شاغل تصور میکنند، در حالی که یک زن مجرد فقط تنها بودنش برجسته است. به رغم دشواریهای زندگی مجردی، تنها تعداد اندکی از این زنان قصد ازدواج داشتند و معتقد بودند که مجرد بودن بهتر از یک رابطه بد است.
بسیار از محیطهای اجتماعی برای زنان مجرد با اضطراب و ترس آمیختهاند. خیلی وقتها این ترس ناشی از حضور یک عامل خطر مشخص نیست و زن در آن محیط تجربه بدی نداشته است، اما خود محیط به خاطر بار فرهنگی و تاریخیاش ترسی در زن ایجاد میکند که بر تصمیمها و فعالیتهایش تاثیر میگذارد. در خیلی از موارد دلیل اجتناب زن مجرد از فعالیت و رفتار آزادانه و موردعلاقهاش، نه ترس بلکه تصویر جامعه از «جایگاه غلط» او در یک زمان «بد» و بر اساس هنجارهای رفتاری «مناسب و شایسته» یک زن مجرد است، گویی محیط به این زن میگوید: اینجا جای تو نیست، الان وقت حضور تو در این محیط نیست، رفتار تو برای این محیط مناسب نیست.
فضاهای شهری به طور تاریخی برای مردان و خانوادهها طراحی شدهاند. برای مثال، با وجود شمار فزاینده افراد بالغ و مجرد، انبوه سرمایه برای مسکن روی منازل مناسب برای یک خانواده منفرد متمرکز است. فرض این نوع ساخت و ساز همچنان این است که مجردها موقعیت مالی لازم برای تهیه مسکن را ندارند. زنان مجرد نه تنها به به عنوان یک زن دچار محرومیت اقتصادی و انقیاد اجتماعی هستند، بلکه به خاطر مجرد بودن در یک جامعه متاهل، همواره در معرض طرد و واپسزدگی اجتماعی و اقتصادی قرار داشتهاند. شهر برابر شهری است که به شکل برابر پذیرای مجرد و متاهل چه زن و چه مرد باشد.
مطلب خیلی جالبی بود. اما چرا مشخصات و نشانی مرجعِ اصلیای که این مطلب از اون ترجمه شده قرار داده نشده؟
درامد زنان تک به تک چقدر هست