داستان زنان ناپدید شده در پارک جنگلی تورنتو
پارکها از جمله فضاهای شهری هستند که از نظر میزان دسترسی اقشار و گروههای مختلف به آنها همواره مورد بحث و جدل محققان و برنامهریزان شهری بودهاند. اینکه در هر شهری پارکهای بزرگ و اصلی از آنِ چه کسانی است نشانگر مناسبات پیچیده قدرت و امتیاز حاکم بر شهر بر اساس طبقه، جنس، نژاد و میزان توانایی فیزیکی است.
پارکها از جمله فضاهای شهری هستند که از نظر میزان دسترسی اقشار و گروههای مختلف به آنها همواره مورد بحث و جدل محققان و برنامهریزان شهری بودهاند. اینکه در هر شهری پارکهای بزرگ و اصلی از آنِ چه کسانی است نشانگر مناسبات پیچیده قدرت و امتیاز حاکم بر شهر بر اساس طبقه، جنس، نژاد و میزان توانایی فیزیکی است. هر چه این گروهها بیشتر و بهتر در طراحی و اجرای پارک لحاظ شوند، پارک برای تعداد بیشتری از شهروندان قابل استفاده مطلوب است. از جمله بحثهای کلیدی در حوزه سهم شهروندان از فضای پارک، سهم زنان و شکل استفاده آنها از پارک است. این استفاده با حس امنیت زنان در پارک و تعبیرهای عرفی و اجتماعی از حضور زنان در پارک پیوندی نزدیک دارد. این مقاله بحث امنیت زنان و شکل پاسخگویی به معضل کمبود امنیت زنان در پارک را در یکی از پارکهای تورنتو بررسی میکند.
های-پارک در تورنتو کانادا یکی از بزرگترین و مشهورترین پارکهای مرکز تورنتوست. این پارک که مساحتی حدود ۴۰۰ هکتار دارد مناظر طبیعی مختلفی از جمله برکهها، زمینهای باتلاقی ، آبکندها، مسیرهای شیبدار جنگلی و تپه ماهورها دارد. طی ۲۰ هفتهی تابستان حدود ۱.۲ میلیون بازدیدکننده از این پارک به ظاهر آرام بهرهمند میشوند. در اواخر دهه ۸۰ برخی اتفاقات باعث ایجاد نگرانیهای روزافزونی در مورد خشونت علیه زنان شد. برای مقابله با خشونت در اواخر دههی ۱۹۸۰ و اوایل دههی ۱۹۹۰ تلاشهایی برای افزایش مشارکت زنان و صدای آنها در روند برنامهریزی، طراحی و نگهداری پارک صورت گرفت.
بازدید کنندگان های-پارک در تورنتو عمدتا سفیدپوستان ساکن تورنتو است، اما توزیع جنسیتی در جاهای مختلف پارک متفاوت است؛ مردان غالبا از زمینهای تنیس، استخرهای شنا و مسیرهای طبیعی استفاده میکنند و زنان بیشتر در مسیرهای ساختهشده تردد می کنند. برخی از زنانی که به پارک میآیند، در واقع همراه کودکان و سالمندانی هستند که برای بازی و هواخوری به پارک آمدهاند. اما میتوان گفت زنان بیشتر از مردان به فضای پارک نیاز دارند، چون به خاطر نداشتن وسیله نقلیه امکان خروج از شهر و گشت در طبیعت را کمتر دارند.
یکی از دلایل مهم تفاوت توزیع جنسیتی در استفاده از پارک حس خطر و ناامنی است. همانطور که اشاره شد، شکل استفاده زنان از پارک و بطور کلی سهم آنها از فضاهای سبز ساختهشده توسط شهر همواره با عرفهای حاکم در جامعه بخصوص درباره بحث امنیت زنان در پیوند نزدیک بوده است. در بیشتر جاها هنوز هم زنان را تشویق میکنند که فقط وقتی هوا روشن است به فضای پارک بروند و از در هوای روشن هم از گوشههای خلوت و تاریک پرهیز کنند. شکل و مسیر استفاده زنان از پارک با مفاهیمی چون وقار و پاکدامنی گره خورده است: یک گوشه متعلق به خانواده و زنان محسوب میشود. سوای تعبیر عرفی، در فضای پارک زنان معمولا مسوول امنیت خود دانسته می شوند و اگر به خاطر تردد در جای خلوتی قربانی تعرض و آزار جنسیتی باشند مورد سرزنش قرار میگیرند.
ترس از فضاهای عمومی خلوت و تاریک ریشه در واقعیت خشونت علیه زنان دارد. یکی از موضوعات اساسی در فهم و رسیدگی به نیاز امنیت زنان این است که کارشناسان، طراحان پارک و محافظان امنیت در شهر وقتی زنی آزار میبیند به جای مقصر دانستن او آزارگر را مقصر بدانند.
در اواخر دههی ۱۹۸۰، شورای شهر تورنتو احساس کرد که های-پارک مشکلات بسیاری دارد از قبیل رشد غیرمتعارف گیاهان خودرو و فرسایش مسیرهای پیادهروی. برای جلوگیری از شهرت منفی برای پارک، شهرداری تورنتو طرحی برای احیای پارک در نظر گرفت. در یک نظرسنجی اولیه با ۵۰۰ نفر از بازدیدکنندگان پارک مصاحبه شد و از آنها درباره امنیت پارک سوال شد. بیشتر زنانی که در مصاحبه شرکت داشتند، میگفتند بعضی از مردان پارک «گذری»، «منحرف» و «ولگرد» هستند و عامل ترس زنان از فضای پارک هستند. وقتی از زنان سؤال شد که چطور امنیت را باید بهبود بخشید، بیش از نیمی از آنها طرفدار گشتزنی بیشتر پلیس، افزایش روشنایی و نصب تلفنهای عمومی بودند.
اما این پاسخها جدی گرفته نشد و صرفا نمونه ترس «احساسی» و «غیر عقلانی» زنان محسوب شدند. دادههایی هم نشانگر تکجنسی بودن بازدیدکنندگان پارک وجود داشت، اما آن دادهها هم توجه چندانی نگرفت. بنابرین، دغدغههای ایمنی زنان در طرح احیای پارک نادیده گرفته شد.
در سال ۱۹۸۴، شهر تورنتو کمیتهی اقدام شهر تورنتو دربارهی خشونت علیه زنان و کودکان در اماکن عمومی (METRAC) را بنیان گذاشت که یک راهنمای بررسی امنیت زنان تهیه کرد. این راهنما شامل یک سلسله پرسش و پیشنهاد برای گروههای باهمستانی برای بررسی برنامهریزی و طراحی فضاهای عمومی بود. قرار بود این راهنما زنان را توانمند کند تا تبدیل به کارشناسانی در زمینهی تحلیل امنیت و فضاهای شهری شوند و به دغدغههایشان مشروعیت دهند. سپس شورای شهر “کمیتهی شهر امن” را در سال ۱۹۸۹ ایجاد کرد که کمیتهی ای برای فعالیتهای ترویجگری شهروندان در شورای شهر بود. وظیفه این کمیته تهیه و نظارت بر راهبردهای شهرداری برای پیشگیری از خشونت علیه زنان و سایر گروههای آسیبپذیر بود. فمینیستهایی که در این برنامه مشارکت داشتند از رهیافتی که در مطالعهی برنامهریزی کلان های-پارک در خصوص امنیت زنان اتخاذ شده بود، شوکه شدند. کمیتهی اقدام شهری تورنتو سراغ ادارهی پارکها و تفریحات رفت و پیشنهاد داد تا نظراتی را دربارهی طرحهای امنیت پارکهای زیر نظر آنها ارائه دهد.
نتیجهی این اقدام تدوین سندی بود به نام برنامهریزی برای پیشگیری از تعرض جنسی: امنیت زنان در های-پارک (PSAP). این سند شامل ۵۵ توصیهی صریح و مشروح برای اصلاح وضعیت بود که در مقایسه با مطالعهی کاربری فقط بر حضور پلیس تاکید نداشت، بلکه تمرکزش بر توانایی کاربران پارک برای اتخاذ تصمیمهای آگاهانه و حفاظت از یکدیگر از طریق ایجاد فعالیت فزاینده بود. به تعبیر فریزر، این سند همهی صور مبارزه را با هم تلفیق کرده بود: با مشروعیتبخشی به دغدغههای زنان آغاز کرده بود، زنان را در امر تفسیر نیازهای خودشان و پیشنهاد اصلاحات مشارکت داده بود و در پایان دغدغههای سیاستگذاری های معینی را به تفصیل بیان میکرد.
اما طی سه سال بعد برنامهی نوسازی های-پارک بر سیاههی منابع و دغدغه های مدیریت محیط زیست طبیعی متمرکز شد و به این ترتیب امنیت نادیده ماند. تا زمان نشر پیشنهاد بعدی، امنیت کاربران پارک تبدیل به مسألهای فرعی شد و به این ترتیب از برنامه حذف شد. هیچ وعدهای برای اقدام عملی از سوی ادارهی پارکها و تفریحات داده نشد و گویا استفادهی شمار زیادی از مراجعان به پارک مسأله مهمتری شده بود تا تفاوت استفادهی زنان و مردان از آن. از طرف دیگر، این نکته مطرح میشد که اگر قرار باشد برای بهبود امنیت پارک اقدامی انجام شود بدون نابود کردن ویژگیهای طبیعت آن ممکن نیست.
در تابستان سال ۱۹۹۲، نشستی عمومی برای مشورت دربارهی های-پارک و پیشنهادهای مربوط به آن برگزار شد. کمیتهی شهر امن هیأتی متشکل از کنشگران محله و شهر را گسیل کرد. پیشنهادهای برنامهریزی برای پیشگیری از تعرض جنسی عمدتاً غایب بودند و ملاحظات امنیت شخصی در بعضی از موارد جنجالی نیز در بحثها نبود. این نشست مشورتی به طرح ۱۰۰ پیشنهاد رسید و ۳۵۰ شرکتکننده در بحثها شرکت داشتند. این پیشنهادها گرچه هیچ یک از حمایت عمومی و اجماعی برخوردار نبودند ولی تقویتکنندهی پیشنهادهایی شدند که در برنامهریزی برای پیشگیری از تعرض جنسی آمده بود و ادارهی پارکها و تفریحات بالاخره نیاز به تهیه برنامهای جامع برای امنیت پارک را به رسمیت شناخت. آنها دو گزارش داخلی دیگر دربارهی امنیت در های-پارک را سفارش دادند که تا حدود زیادی همان پیشنهادهایی را ارایه کرد که برنامهریزی برای پیشگیری از تعرض جنسی مطرح کرده بود. به تعبیر فریزر، مطرح شدن گفتمان کارشناسی به جای گفتمانی اعتراضی تحولی بود که از نگاه ادارهی پارکها و تفریحات ضرورت داشت تا بتواند در داخل سازمان به سیاستهایاش مشروعیت بخشد.
قرار شد برنامهای برای پارک امن ارائه شود که شامل مسایل طراحی و عملیاتی از جمله برنامهریزی، مشارکت باهمستانی و هماهنگی میان پلیس و کارکنان پارک باشد و امنیت شخصی همهی کاربران پارک را در نظر بگیرد. دو زمین بازی بزرگ از نو طراحی شدند، مسیرهای پیادهروی پررفت و آمد برنامهریزی شدند و مراسمی مثل “شناورسازی کدوی هالووین” و “روز های-پارک” خانوادهها را جذب پارک کرد و باغهای اختصاصی پارک هم گسترش یافتند. این طرحها بدون تغییر پاردایم در نظام داخلی ادارهی پارکها و تفریحات میسر نبود. مشارکت شهروندان در کمیتههای مشورتی پارکها و بررسی امنیت مراکز تفریحی از حمایت کارکنان پارکها برخوردار شد. دیری نپایید که برنامهریزی گستردهتری برای کل سیستم پارکهای تورنتو پی گرفته شد. تأکید تمام این کارها روی ایجاد فضاهایی امنتر از طریق تشویق فعالیتها، نظارت غیررسمی و ایجاد احساس تعلق گروهی به پارکها بود. در ضمن به جای این که دسترسی گروههایی نظیر نوجوانان و بیخانمانها را – که معمولا از نگاه برنامهریزان شهری خرابکار تلقی میشوند – به پارک محدود کنند، تلاش شد تا کاربران جدید و متنوعی از همه اقشار و گروههای اجتماعی برای استفاده از فضای پارک دعوت شوند.
برنامههای های-پارک در طی تابستان سال ۱۹۹۶ حس رو به رشدی از توانمندی را در میان کاربران زن های-پارک نشان داد ولی فاصلهی میان دغدغههای ایمنی که زنان و پاسخهای مؤسسات به این دغدغهها نیز آشکار شد. این موضوع در جنجال «مرد منحرف سوتزن» خودش را نشان داد. یکی از اعضای یک شبکهی غیررسمی که سگ های خود را در پارک گردش میدادند، اعلامیههایی را در سراسر های-پارک پخش میکرد که به دیگران دربارهی مردی هشدار میداد که دو سال بود در پارک به زنان حمله میکرد. یک روزنامه نگار محلی دیده بود که یکی از کارکنان پارک این اعلامیهها را پاره میکند و این ماجرا تبدیل به جنجال بزرگی در رسانهها شد.
این فرد که زنان او را «مرد منحرف سوتزن» مینامیدند، پشت بوتههای پارک میایستاد و برای جلب توجه زنان سوت میزد و جلوی آنها شروع به خودارضایی میکرد. در موردی دیگر، او گردن زنی را گرفته بود و شروع به خفه کردن او کرده بود. در موردی دیگر، به سگی که همراه زنی بود لگد زده بود، میانه پای زن را چسبیده بود و زباناش را در گوش زن فرو برده بود. بعد از هر اتفاق اما، پلیس نتوانسته بود به هیچ ترتیبی اقدام مناسب انجام دهد و موضوع را جدی نگرفته بود.
به اصرار کمیتهی شهر امن، ادارهی پارکها و تفریحات جلسهای عمومی را برای رسیدگی به دغدغههای امنیت برگزار کرد. ۷۵ نفر که بیشترشان زن بودند در جلسه شرکت کردند و رییس ادارهی پلیس از روش فرستادن افسران مخفی پلیس در های-پارک به جای حضور پلیس یونیفورمپوش دفاع کرد و گفت که در غیر این صورت دستگیری خاطیان غیرممکن میشود. اما ساعاتی بعد در همان روز فرد خاطی خودش را در برابر یک گروه تلویزیونی عریان نشان داد. تا پایان هفته پنج مرد دیگر هم به خاطر عریان کردن خودشان در پارک دستگیر شدند از جمله همان فردی که ظاهرا دو سال بود دستگیر کردناش با دشواری مواجه بود.
ماجرای منحرف سوتزن و گفتمان اعتراضی که به دنبال آن ایجاد شد، اثرات مثبت فوری داشت. داوطلبان نگهبانی پارک دو برابر شدند و ادارهی پارکها منابع بیشتری را برای امنیت فراهم کرد از قبیل یک خط تلفن اختصاصی برای گزارش هر نوع اخلال در امنیت پارک. اما اثرات پیشبینینشدهای هم وجود داشت از جمله حمله به سکس عمومی دگرباشان در های-پارک. دستگیریهای متعدد دشواری پلیس را در تمیز دادن فعالیت جنسی رضایتمندانه از تعرض جنسی نشان داد. آشکار بود که در تفسیر مساله تعرض ناکام بودهاند که به نوبهی خود نشانه ناکامی در فهم ماجرا از سوی یک بازوی دیگر شورای شهر بود که در درک تحلیل جنسیتی مشکل داشت.
این مبارزهی فمینیستی در مورد های-پارک شاهدی است بر دگردیسی نیازهای زنان از مرحله مبارزه برای مشروعیتبخشی از طریق مبارزه بر سر تفسیر و محتوا تا مرحله سیاستگذاریها و روشهایی که تلویحاً از فعالیتهای زنان در پارک دفاع می کردند. اما پدرسالاری عمومی به دشواری از میان میرود. مردان زیادی به خاطر پرداختن به فعالیت جنسی رضایتمندانه دستگیر شدند و به آنها گفته شد که «بروید فمینیستها را ملامت کنید». یعنی زنان بهانهی ارعاب گروههای بهحاشیهرانده شدند که به همان اندازه زنان دغدغههای ایمنی مشروع داشتند. خیلی اوقات، امنیت در فضاهای عمومی تبدیل به یک بازی برد-باخت میشود و آزادی نسبی برای یک گروه به قیمت از دست رفتن آزادی گروهی دیگر حاصل میشود.
کاری که زنان در های-پارک انجام دادند در سراسر تورنتو اثرگذار بوده است. دشوار است بدانیم آیا صرف ده سال کار کنشگران باهمستانی که بیشترشان زنان بودهاند، برای دغدغههای امنیتی در پارکها روایتی تشویقکننده از پشتکار و چالش با نهادهای شهری است یا قصهای نومیدکننده از ده سال سر به سنگ کوفتن برای انجام کاری نصفهنیمه. اما توصیههای اولیه در برنامهریزی برای پیشگیری از تعرض جنسی عمدتاً پیاده شدهاند. علاوه بر این، باید گفت تحلیلهای جنسیتی اولیه از بعضی جهات در فهم مشکلات و راه حلها محدویت داشتند. هنوز هم لازم است صداهایی از خارج از جمع کنشگران باهمستانی و فموکراتها (دموکراتهای فمینیست) که روی این موضوع کار کردهاند مطرح شود؛ اکثریت آنها افرادی از طبقهی متوسط و با خاستگاهی اروپایی هستند.
با افول کمیتهی مشورتی شهروند-محور در شورای شهر تورنتو، گشودگی دولت ایالتی به روی افکار و صداهای اعتراضی در حال حاضر رو به زوال است. هنوز هم زنان برای اینکه تجریبات روزمره شان از خشونت به صورتی همدلانه و محترمانه شنیده شود با مقاومت روبرو می شوند. گویا بعضی نبردها باید بارها و بارها انجام شود تا مساله از منظر جنسیتی جا بیفتد. اما فرایند زمانبر، تکراری و خیلی اوقات فرسایندهی مشورت و مشورت دوباره باعث ایجاد نسل تازهای از کنشگران و افکاری تازه شده است. افکار اعتراضی از تلاشهای مکرر برای خصوصی شماردن خشونتها جان به در بردهاند و کارشناسان آنها را با درجات مختلفی از موفقیت در سیاستگذاریها اعمال کردهاند. به طور کلی، ثابت شده است که نام بردن از مشکلات و طرح مکرر آنها، پیشنهاد راه حلها و اصرار بر آنها مستقل از اینکه نتایج فوری یا درازمدت خواهد داشت، به خودی خود فعالیتی قدرتمند است.