مردانی که خشونت میکنند، زنانی که عشق میورزند
در حالی که فعالان مدنی میکوشند جامعه را نسبت به خشونت علیه زنان حساس کنند، برخی فعالیتهای فرهنگی در تلاشند که این موضوع را عادی کنند. این یادداشت با بررسی صحنههایی از دو سریال ممنوعه و رقص روی شیشه از این تلاش پرده بر میدارد.
سکانس اول: مرد اشکریزان و درحالیکه دارد از میزان علاقه و عشقش به زن حرف میزند، گالن اسید را باز میکند. مرد مثلاً عاشق، زن را سرزنش میکند که چرا او را به اینجا رسانده و چرا با اینکه عاشق زن بوده اما زن او را پس زده است. مرد قدم به قدم برای زن توضیح میدهد که اسید قرار است چه بلایی سر او بیاورد. دستان زن با طنابی به نردههای چوبی بسته شده است و با چهره وحشتزده به مرد دیوانه نگاه میکند که برایش از مورفین خالصی میگوید که برای کم کردن درد به زن تزریق کرده است. مرد به زن میگوید: «این اسید را روی صورتت میریزم چون دوستت دارم. چون میخواهم فقط مال خودم باشی. چون عاشقت هستم!»
سکانس دوم: مرد طلبکار، رو به زن بیخبر از کارهای شوهرش که بدهی سنگینی بالا آورده و متواری شده است میگوید: «اگر چک را تا ماه دیگر پاس نکنی، یک گالن اسید میپاشم روی صورتت تا از فردا کسی حتی نگاهت هم نکند!»
اینها دو سکانس به نمایش درآمده از دو سریال پر مخاطب ممنوعه و رقص روی شیشه هستند که این روزها در شبکه نمایش خانگی درحال پخشاند. در هر دو سریال، مخاطب با مردانی بهشدت خشونتگر و کنترلگر رو به روست؛ مردانی که با توجیه عاشق بودن، زنان را کتک میزنند، از کار کردنشان جلوگیری میکنند و با افتخار گوشی تلفن همراه همسرانشان را چک میکنند. زنان در این سریالها زنانی منفعل و بیچاره به تصویر کشیده شدهاند. عروسکانی زیبا که گویا از خشونتی که میبینند لذت میبرند و هرروز بیشتر عاشق و دلباخته صاحبانشان میشوند.
رعنا در سریال رقص روی شیشه، با بازی مهتاب کرامتی، زنی هنرپیشه است که بعد از ازدواج به خاطر بدبینی شوهرش دست از بازیگری کشیده است و بعد از ده سال میخواهد مخفیانه به دنیای بازیگری برگردد. مرد کنترلگر، که دلباخته زن به تصویر کشیده شده است، به محل کار همسرش میآید. او را جلوی چشمان همکارانش کتک میزند و زن را مجبور میکند به خانه برگردد. زن اما مقاومت نمیکند. زن تحصیلکرده و پوشیده در لباسهای پرزرق و برق در همان شب کتک خوردن برای همسرش کادوی تولد میخرد و در نامهای عاشقانه برایش مینویسد که هرروز عاشقتر از روز قبل است و مرد را میپرستد!
این الگوی زیبا نشان دادن خشونت خانگی در سریال ممنوعه هم تکرار میشود. پسر بددهن و پرخاشگر مدام درحال تحقیر دختر قصه است. دختر را کنترل میکند. گوشی تلفنش را چک میکند. دختر در مقابل این تحقیر و بددهنیهای مداوم پسر اما منفعل است عاشقانه چشم به پسر میدوزد و برای رسیدن به مرد رویاهایش و پوشیدن لباس سفید عروسی تن به هر خفت و خواری میدهد.
سریال ممنوعه و رقص روی شیشه شاید مثالهای کوچکی باشند از آنچه که این روزها در بسیاری از سریالها به نمایش در میآیند. در دورهای که جامعه بهشدت نسبت به خشونت خانگی، اسیدپاشی و کودکهمسری حساس شده است و جامعه مدنی به دنبال ایجاد فشار برای تصویب قوانینی برای مبارزه با خشونتهای خانگی، خشونت علیه زنان و کودک همسری است، گویی عزمی جدی در بدنه حاکمیت بخصوص بخش فرهنگی آن وجود دارد تا با خرج بودجههای آنچنانی و در قالب پروژههای چشمنواز و با خریدن بازیگرانی که گویی غیر از پول، هیچ متر و معیاری ندارند، به ترویج اینگونه خشونتها بپردازند و با رنگ و لعاب دادن به این خشونتها، آنها را امری عادی و طبیعی در هر رابطه عاشقانهای جلوه دهند.