زدن هواپیما سهوی بود، دروغهای سازمانیافته چطور؟
گیریم که زدن هواپیما به سهو بود. گیریم همهی این «سهو» قابل توضیح باشد؛ این همه دروغ چه؟ این همه تلاش برای قلب حقیقتی که دستکم گروهی از مقامات از صبح چهارشنبه دیگر از آن مطلع بودند به چه علت بود؟
در خاکسپاری کرمان و در شلیک اشتباه سپاه به هواپیمای مسافربری اوکراینی، در دو روز دویست و بیست غیرنظامی روی خاک ایران، کشته شدند. در همان روزهایی که تبلیغات انتقام و پیروزی در اوج بود، کسی نمیگفت که اگر واقعاً در جنگ بودیم شمار کشتههای غیرنظامیمان، یا حتی نظامیمان، چقدر میبود؟ دویست و بیست کشته دادیم بیاینکه دشمن گلولهای در این دو روز به خاکمان شلیک کرده باشد.
چند صد نفر در خاکسپاری کرمان مصدوم شدند و هفتاد و هشت تن بنا به گزارشهای رسمی جان باختند، چه شد؟ کسی مسؤول این بیکفایتی شناخته شد؟ حرفی از پیگیری ماجرا میشنوید؟ مقامهای قضایی دستوری برای رسیدگی صادر کردهاند؟ نه. ظاهراً کسی نیست که شکایت جدیای داشته باشد.
در فاجعه شلیک به هواپیمای مسافربری اگر پای چند دولت و شرکت خارجی در میان نبود، اگر پروازی بود که از مشهد به بندر عباس میرفت و کسی «شهروند» جایی دیگر نبود چه میشد؟ شک نداریم که با پیگیری و کفایت مسؤولان در آن موقعیت فرضی هم حقیقت باز هم آشکار میشد! چرا؟ صحبتهای رئیس هواپیمای کشوری را به یاد آورید که میخواست بقبولاند به لحاظ علمی ممکن نبوده هواپیما با شلیک موشک ساقط شده باشد؛ و سعی کنید بفهمید به لحاظ علمی این آدم چه صلاحیتی برای ریاست بر آن سازمان دارد؟ این سؤال را به پهنه این سرزمین میتوانید درباره هزاران نفر دیگر تکرار کنید و جواب یکسان است: هیچ. صلاحیتشان نه از علم و فنی که باید مدعیش باشند که از جای دیگری میآید. از همین جا که سرسپارانه میتواند آن اظهارات را بگوید.
رئیس با کفایت هواپیمایی کشوری گرچه مسؤول بود که درست بگوید و به هر دلیل نمیگفت، اما در مسابقه جعل و دروغ تنها نبود. مانند همیشه که بلایی بر سر این مردم بینوا میآید لشکری از مدعیان آگاهی و کروری از اجامر بیمهار از پاریز تا پاریس به تبلیغ و تهدید تردید کنندگان و پرسشگران پرداختند و به چشمهای گریان مردم خاک پاشیدند. به یاد آورید کانالهای خبری «فوری» و چهرههای رسانهای را؛ به یاد آورید که چه کردند؛ عفونتی نبود که در قالب تفسیر یا خبر نپراکنند. برای حفاظت از افسانه «ما همیشه بر حقیم» حقیقتی را نبود که کتمان نکنند؛ همین روزنامههای صبح امروز را بنگرید که بهشان نگفته بودند قرارست فردا چه خبری اعلام شود؛ ببینید از اصلاحطلب و اصولگرا چهها که نگفتهاند. و دریغا که مزد این دروغهایی که به خوردمان میدهند از کیسه ما ملت پرداخت میشود. از اندوخته ملتی که با افزایش قیمت بنزین به شمارش دولت شصت میلیون نفرش مستحق کمک هزینه شدهاند. از جیب ملتی که هنوز زخمهای آبانش تازهاند و هزاران تنش معلوم نیست با این وضع اقتصادی جدید چگونه روز را به شب میرسانند
گیریم که زدن هواپیما به سهو بود. فرض کنید توضیح فرمانده هوا و فضای سپاه را بپذیریم که اپراتور ضد هوایی خطا کرده و به او گفته بودند موشک کروز شلیک شده و او هم در زمانی کوتاه موشک کروزی را که از جنوب شرقی به شمالغربی در حرکت تشخیص داده بود (با ابعاد هواپیمای بوئینگ و معلوم نیست برای زدن چه هدفی) بیهماهنگی زده؛ گیرم همهی این «سهو» قابل توضیح باشد؛ این همه خاک به چشم ملت پاشیدن چه بود؟ این همه دروغ چه؟ این همه تلاش برای قلب حقیقتی که دستکم گروهی از مقامات بالا دست از صبح چهارشنبه (به گفته حاجیزاده) دیگر از آن مطلع بودند به چه علت بود؟ دوستان طبق معمول مشغول انجام مأموریت مقابله با تبلیغات دشمن بودند؟ دشمن که بود؟
له شدن مردم در تشییع جنازه که فعلاً مدعی نیافته است؛ مرگ بیش از صد و هفتاد نفر هم نتیجه سهو کسانی بود که ظاهراً برای دفاع از ما باید فعالیت میکردند. باشد. مردم راضی باشند که پرسشی باقی نمانده؟ سوالها اما شاید بیش از اینها باشد: ماتم ما مردم کی به پایان میرسد؟ چه روزی سر برمیداریم که مصیبت بیکفایتی یا فساد برسرمان آوار نشده باشد؟ چه روزی میرسد که برای اعتراض یا پرسش درباره سادهترین حقوق حقهمان تهدید یا «هشدار» از آشنا و ناآشنا نشنویم؟ چه روزی میرسد که با فخرفروشی بر سر کارهای کرده یا ناکردهای که در بهترین حالت وظیفه انجامدهندگانش است روبهرو نشویم؟ این لشکر دروغزن مجازی و حقیقی و در روزنامهها و تلویزیونها که زیر نام حقیقت دروغ مینویسند و از پول این ملت فقیر شده روزگار میگذرانند کی خاموش میشوند؟
ما پاسخ این پرسشها را میخواهیم و میگیریم. این روزها هم چون روزگاران پیشین میگذرند.
آفرین به صراحت و جسارتت
مسوولیت پدافند تهران با ارتش است.
چطور میگویید که سپاه زده است؟
ظاهرا فرمانده نیروی هوافضای سپاه،به نمایندگی از ستادمشترک،ماموریت توضیح مساله را داشته اند و مصاحبه کرده اند.
در جزییات دقت کنیم.
خیر با سپاه بوده تحقیق کنید بعد بنویسید.
پرسشتون بدیهیست
آشکار است که نویسنده ی گرامی این مطلب را در هنگام هیجان و عصبانیت نوشته است و طبیعی است. اما قبل از انتشار بهتربود بازخوانی می کردند.
اینکه خیل روزنامه نگاران از چپ و راست را متهم به دروغگویی سازمان یافته کنند چقدر به واقع نزدیک است؟
همینکه ستاد مشترک نیروهای مسلح بدون اطلاع سازمان هواپیمایی کشوری در حال انجام تحقیقات خود بوده است و نهایتا بیانیه صادر کرد، دلیل عدم سازماندهی و هماهنگی است.
روزنامه ی دنیای اقتصاد، با پنج خلبان گفتگو کرده بود و هر پنج خلبان، اصابت موشک را غیرممکن دانسته بودند.
متخصصین بر اساس دانسته هاشان اظهار نظر تخصصی می کنند. و در اظهارنظر کارشناسی، ارائه دلیل مهم است و نه صرفا کشف مساله.
اینکه وجود مسافران خارجی در این پرواز را دلیل پیگیری و اعلام حقیقت بدانیم و در علل سقوط دیگر پروازها تشکیک کنیم غیر اخلاقی است، آیا به خانواده های مصیبت دیده از سوانح هوایی اندیشیده ایم؛ آیا پروای سربازکردن زخم کهنه شان را داریم؟
نویسنده ی گرامی آیا نمی داند که جعبه ی سیاه هر پرواز توسط تیمی مشترک از کشور ثبت کننده ی هواپیما و کشور سازنده هواپیما و کشور محل سقوط هواپیما بازخوانی می شود؟ پس چگونه اعتبار تحقیقات گذشته را اینقدر راحت انکار میکنیم.
فرض کنیم پس از خواندن اطلاعات جعبه ی سیاه هواپیما (که در فرانسه انجام خواهد شد) مشخص شود که هواپیما به هر علتی از مسیر خود انحراف داشته، آیا آنوقت ما باید نویسنده این مطلب را به خلافگویی متهم کنیم؟
خوشمان بیاید یا نیاید در حال حاضر رکورددار سرعت اعلام علت سقوط هواپیما در حوادث مشابه هستیم.
هیچکس از مرگ سرنشینان این پرواز و هر پروازی دیگر خوشحال نیست،چه ایرانی و چه غیرایرانی. اما ناراحتی مان نباید ما را از مسیر انصاف خارج کند.
نوشتهاید «خوشمان بیاید یا نیاید در حال حاضر رکورددار سرعت اعلام علت سقوط هواپیما در حوادث مشابه هستیم.» تبریک عرض میکنم. احتمالاً از سر فروتنی است که اشاره نمیکنید این «رکورد» را به این دلیل دارید که قبلش توانستهاید رکورد زدن هواپیمای مسافری خودی را به دست بیاورید؛ و رکورد بیخبر گذاشتن پروازهای داخلی نسبت به مخاطرات موجود و قبلش هم رکوردهای دیگر.
در هر حال باز هم تبریک میگویم چون بعید میدانیم در این اوضاع آدمها زیاد قدرشناس این رکوردزنیها باشند و میترسم قدرتان ناشناخته بماند و ناراحت بشوید.
در رابطه با اون بخش غیر اخلاقی خواندن این حقیقت که وجود مسافران عامل اعلام شدن حقیقت است باید بگم که ۳ روز یعنی چهارشنبه تا جمعه مسئولان مربوطه تمام حقائق را مخفی و انکار میکردن،دقیقا پنجشنبه شب جاستین ترودو اعلام کرد که با موشک هواپیما را زده اند یک روز پس از اعلام این حقیقت،بالاخره به این مساله اعتراف کردن
حالا کجای این موضوع غیر اخلاقی است من نمیدانم
اعتبار تحقیقات قبلی هم درحالی رد میشه که کشور سازنده هواپیما ایالات متحده بوده و هیچ مدعی خارجی برای بازخوانی مسائل مربوط به جعبه سیاه وجود ندارد،یعنی فقط خودشانند و خودشان!
بقول انگلیسی جونتان bull shit
«گیریم»؟ اوشگول. نگیر ببینم چه توضیحی میتونی براش پیدا کنی.
امان از این همه دروغ
داشتم سایتها رو نگاه میکردم مقاله شما رو دیدم که با چه دبدبه و کبکبه ای قلم زدین
مقداری اطلاع کافی است تا بفهمی که اطلاعات ارائه شده از طرف رییس شرکت هواپیمایی دروغ نبود بلکه طبق اطلاعاتشون اظهار نظر کردند همون چیزی که شما این گونه عمل نمیکنید ماجرا پیچیده تر از اونیه که به این سادگی تحلیل میکنید در بقیه حرفاتون هم حرفایی داشتم که حوصلم فعلا یاری نمیکنه بگم
میدونم که این نظرو تو سایت بدون بازدیدتون ثبت نمیکنین اینو صرفا جهت اطلاع زدم
اتفاقا این مقاله رو من کمترین برای دو تااز گروه های تلورامی سیو وارسال کردم حقیقت محض
اینکه نوشتین (من کمترین) دال بر اینه که انسان با انصاف و متواضعی هستین
به نظرتون احترام میزارم ولی نمیتونم قبول کنم این نظرو
آدما رو نباید به راحتی زیر سوال برد و خیلی باید احتیاط کرد
احسنت