رویکرد محافظهکارانه کتابهای درسی به جنبشهای اجتماعی
تحقیق جدید دانشگاه استنفورد نشان میدهد کتابهای درسی سراسر دنیا بهجای آنکه جنبشهای اجتماعی را مسئله شهروندان امروز بدانند، آنها را موضوعاتی متعلق به گذشته جوامع معرفی میکنند.
بیشک آموزش و تحصیل از مهمترین نیروهای موثر بر تغییرات اجتماعی هستند اما طبق تحقیق جدیدی که در دانشگاه استنفورد انجام شده است، کتابهای درسی سراسر دنیا به جای آنکه جنبشهای اجتماعی را مسئله شهروندان امروز بدانند، آنها را موضوعاتی برای گذشته جوامع معرفی میکنند.
دانشجوی دکترا نادین اسکینر [۱] و استاد راهنمایش پاتریشیا بروملی [۲] با بررسی بیش از ۵۰۰ کتاب مطالعات اجتماعی و تاریخ دبیرستانهای سراسر جهان به این نتیجه رسیدهاند که از زمان جنگ جهانی دوم، صحبت درباره حقوق بشر و جنبشهای اجتماعی در کتابهای درسی افزایش یافته است.
در عین حال که کتابهای مطالعات اجتماعی و جامعه شناسی به طور گستردهای به حقوق بشر اشاره میکنند، بحث درباره جنبشهای اجتماعی بیشتر در کتابهای تاریخ مطرح شده است که ممکن است باعث شود دانش آموزان نقش اینگونه حرکتها را در زندگی اجتماعی خود نادیده بگیرند.
اسکینر میگوید: «دیدن این که مباحث آموزشی درباره جنبشهای اجتماعی بیشتر شدهاند دلگرم کننده است اما نگرانی ما به این دلیل است که در مقابل حقوق شهروندی و حقوق بشر، اینگونه فعالیتها به عنوان بخشی از زندگی شهروندی امروز معرفی نشدهاند.»
جنبشهای اجتماعی و حقوق جمعی
در حالی که حقوق بشر به تک تک افراد اشاره دارد، جنبشهای اجتماعی معمولا بر حقوق برخی از گروهها و اشخاص مانند زنان و یا اقلیتها تاکید دارند.
بعد از جنگ جهانی دوم حقوق بشر به عنوان راهکاری جهانی و برای تمامی انسانها دیده شد. اما از سوی دیگر جنبشهای اجتماعی عموما ساختارهای سیاسی و اجتماعی غالب را توسط گروههای به حاشیه رانده شده به چالش میکشند و به همین دلیل حساسیتزا هستند زیرا میتوانند موجب درگیری و تنش میان گروههای مختلف جامعه با یکدیگر و یا با دولت شوند.
از گزارههای فوق میتوان به این نتیجه رسید که حکومتها با اطلاق جنبشهای اجتماعی صرفا به وقایع تاریخیای که به پایان رسیدهاند و مسائلی که به ظاهر حل شدهاند، نقش چالشهای قومی، نژادی، جنسیتی و حتی کارگری را در وقایع و بیعدالتیهای امروز نادیده میگیرند.
به عنوان مثال در ایالات متحده در بخشی از کتاب درسی تاریخ، درباره دستاوردهای جنبشهای اجتماعی خواستار حقوق شهروندی در دهه ۶۰ میلادی صحبت میشود و در آنجا از دانش آموزان میخواهد با مقایسه آن دوره و زمان حال فرصتهای ایجاد شده برای اقلیتها در جامعه امروز را نام ببرند. این سوال به طور ضمنی فرض را بر این میگذارد که مبارزه برای حقوق شهروندی مسئلهای متعلق به گذشته بوده و اکنون تمام شده است.
اهمیت کتب درسی
این فرض وجود دارد که مطالعه کتابهای درسی از دو جهت حائز اهمیت است. اول اینکه کتابها فرضیههای غالب یک اجتماع و رویدادهای قانونی و یا مهم را بازگو میکنند و دیگر آن که روایت و قضاوتی را که موجه میدانند آموزش میدهند.
در مسیر جهانی شدن
برای این مقاله، محققان ۵۵۶ کتاب درسی مقطع دبیرستان در ۸۰ کشور مختلف را که بین سال های ۱۹۵۰ و ۲۰۱۱ به چاپ رسیده بودند مورد مطالعه قرار دادهاند.
مطالعه کتابهای درسی کشورهای گوناگون تعقیب مباحث غالب در جوامع متعدد را ممکن میسازد، که در این مورد به نظر میرسد علیرغم برخی تفاوتها، نقاط مشترک و شباهتهای زیادی میان موضوعات مورد بحث در کشورها و مناطق مختلف دیده میشود.
به عنوان مثال میتوان گفت که مطالب مربوط به جنبشهای زنان یا کارگران در خاورمیانه نسبت به غرب کمتر است در حالی که در آسیای شرقی جنبشهای محیطزیستی بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و نیز در آمریکای لاتین و کشورهای جنوب صحرای آفریقا [۳] مسائل و موضوعات مربوط به حقوق بشر اقبال بیشتری دارند.
در آخر باید گفت که بسیاری از تغییرات مهم جهان از طریق جنبشها و حرکتهای اجتماعی میسر شدهاند و امید است که در آینده نیز این جنبشها مورد توجه قرار بگیرند.
پانویسها:
[۱] Nadine Ann Skinner
[۲] Patricia Bromley
[۳] Sub-Saharan Africa : تمامی کشورهای آفریقا به غیر از الجزایر، لبی، مصر، سودان، مراکش و تونس
مقاله ی مفیدی بود و ترجمه بسیار روانی هم داشت
یاد نظر التوسر درباره کتاب های درسی افتادم