یک پسرفت بهداشتی؛ زایمان زنان مهاجر افغانستانی در منزل
زنان و کودکان مهاجر افغانستانی در برنامههای وزارت بهداشت جایی ندارند و پاسخی به نیازهایشان داده نمیشود؛ آنها عملا از خدمات سلامت محروم و به حال خود رها شدهاند.
اگر تاکنون میشد گفت یکی از دستاوردهای بهداشتی در ایران، کاستن از موارد زایمان در منزل بوده و تلاش شده که همه زایمانها در بیمارستان انجام شود، اما با بدتر شدن وضعیت اقتصادی و تغییر ترکیب جنسی جمعیت مهاجر، تعداد زایمان در منزل در حال افزایش است و بخشی از زنان و نوزادان مهاجر در ایران از خدمات بیمارستانی محروم هستند.
واقعیتی که در برنامهریزی حوزه سلامت در سالهای اخیر نادیده گرفته میشود این است که مهاجران افغانستانی در ایران، دیگر صرفاً مردان در جستجوی کار و به قصد اقامت موقت نیستند بلکه بخش چشمگیری از مهاجران بهصورت خانوادگی به ایران میآیند و اقامتشان نیز دائمی است. نادیده گرفته شدن چنین واقعیتی موجب شده که زنان و کودکان مهاجر در برنامههای وزارت بهداشت جایی نداشته باشند و پاسخی به نیازهای آنها داده نشود.
اجتماع مهاجران افغان در ایران به علت فقر، بیسوادی و ویژگیهای فرهنگی کشور مبدأ، نیازهای متفاوتی نسبت به جامعه میزبان دارند که در صورت فقدان پاسخ مناسب به این نیازها، بروز پیامدهای منفی در کوتاه و درازمدت غیرقابل اجتناب خواهد بود. یکی از تفاوتهای جمعیت مهاجر با جامعه میزبان، نرخ بالای رشد جمعیت در میان آنهاست که بهعلت استفاده نکردن از وسایل پیشگیری از بارداری رخ میدهد. زنان افغانستانی به علت نداشتن دسترسی کافی به روشها و وسایل پیشگیری از بارداری، دریافت نکردن آموزش و برخی ویژگیهای فرهنگی که در آن فرزندآوری مکرر امری عادی است، عموماٌ از حاملگی پیشگیری نمیکنند یا در این خصوص جدیت لازم را ندارند.
موضوع دیگر این است که این جمعیت با نرخ بالای رشد جمعیت، فاقد هر نوع بیمه درمانی هستند و از آنجا که عموماً فقیر و با درآمد ناکافی هستند، توان مالی استفاده از امکانات بیمارستانی را ندارند و با بدتر شدن وضعیت اقتصادی، این امکانات بیشتر از دسترس آنها خارج میشود. اینگونه است که برای امر کاملاً ضروری و پرخطری مثل زایمان، زنان مهاجر فقیر به زایمان در منزل (با همه خطراتی که برای مادر و نوزاد به دنبال دارد) مجبور میشوند، چون یک خانواده کارگری مهاجر توان پرداخت حدود سه میلیون تومان پول به بیمارستانهای دولتی را ندارد.
به نظر میرسد از آنجا که وزارت بهداشت، چند سالی است از سیاست جمعیتی جدید مبنی بر افزایش جمعیت تبعیت میکند، جمعیتهای آسیبپذیر مثل مهاجران را هم بدون توجه به آسیبهای چنین سیاستی ذیل این برنامه قرار داده و از تدوین برنامهی تنظیم خانواده، مناسب با شرایط مهاجران اجتناب میکند. از طرفی با فقدان حمایت بیمهای از مادران و کودکان مهاجر عملاً آنها را از خدمات سلامت محروم و به حال خود رها کرده است.
شاید وزارت بهداشت با برخی محاسبات قانونی و مالی، مصلحت و منفعت را در نادیدهانگاری جمعیت مهاجر ببیند، اما نمیتواند این واقعیت را انکار کند که وضعیتی که در آن بخشی از جمعیت از خدمات سلامت محروم شده، علاوه بر غیرانسانی بودناش و به خطر انداختن سلامت مادران و کودکان مهاجر، پیامدهای اجتماعی مانند بازتولید فقر و آسیبهای مرتبط با آن را بهدنبال خواهد داشت و بخش بزرگی از مسؤولیت آن متوجه همین وزارتخانه است.