امریکا در ونزوئلا؛ بحرانِ در بحران
تا چهارم فوریه ۲۰۱۹ بیش از ۱۲کشور اروپایی خوان گوایدو رئیس مجلس ملی ونزوئلا را بهعنوان رئیسجمهور این کشور به رسمیت شناختند. این تصمیم تقریباً ۲ هفته بعد از حمایتهای ایالاتمتحده، کانادا و بیشتر کشورهای آمریکای لاتین از ادعای او در خصوص تصدی ریاست جمهوری گرفته شد. علیرغم تداوم حمایتهای روسیه و چین از دولت نیکولاس مادورو، جامعه بینالمللی بهسرعت ونزوئلا را به انزوا کشاند، کاری که پیشازاین هرگز انجام نداده بود. در این مقاله بابررسی تاریخی وضعیت سیاسی ونزوئلا به تحلیل نقش ایالاتمتحده در این وضعیت میپردازد.
ائتلاف عجیبی که برای کمک به گوایدو میان احزاب سیاسی چپ و راست شکل گرفت در کنار حمایت ضربتی از سمت متخصصان و سیاستمدارانی که اذعان داشتند نگران بحران انسانی گسترده در کشور هستند، منجر شد به بیعتی با سیاستمداری کمتر شناختهشده که خواستار استعفای رئیسجمهور بود. بسیاری از طرفداران گوایدو با استناد به اصل ۲۳۳قانون اساسی ونزوئلا، بهعنوان اصلی برای پذیرش ریاست جمهوری او، معتقدند که ماهیت ناعادلانه انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۸مشروعیت دولت مادورو را از بین برده است.
شکی نیست که مردم ونزوئلا در حال رنج کشیدن هستند و میخواهند شاهد تغییری در حکومت باشند. مادورو حتی در میان طبقات کارگر بهشدت بدنام است و بسیاری از مردم، از بحرانهای اقتصادی که در زمان زمامداری او گستردهتر شدهاند خستهاند. اگرچه این بدین معنی نیست که شهروندان الزاماً از اپوزیسیون یا بدتر از آن، از دخالت نظامی ایالاتمتحده حمایت میکنند. بسیاری از معترضان بهعنوان طرفداران چاوز شناخته میشوند و حتی کسانی که از چاوز نیز عبور کردهاند، معتقدند که در حال حاضر یک انقلاب بولیواری میتواند وضع معیشتی آنها را بهبود بخشد. اگرچه اصلاحات بولیواری (پیشین) در سطحی گسترده توسط مادورو از بین رفته است.
ازآنجاییکه بیشتر کشورهای قدرتمند جهان تصمیم به حمایت از گوایدو گرفتهاند، فرصت مناسبی است برای طرح این سؤال که او کیست، چشماندازش برای آینده ونزوئلا چیست، و آیا او بهعنوان رهبر یک کشور بهاندازه کافی از حمایتهای داخلی برخوردار است؟
لبه پرتگاه خطرناک
ممکن است مادورو از مشروعیت گستردهای بهرهمند نباشد، اما دولت او کنترل بیشتر دستگاههای دولتی را در دست خود دارد و نسبت به بسیاری از مخالفان و حامیانشان که مخالفان آنها را باور دارند، هم چنان جایگاه تثبیتشدهتری دارد. چاویسم(۱) همچنان جریان غالب است و به اشکال مختلف جامعه ونزوئلا را مورد بازسازی قرار داده است. چه مخالفان خوششان بیاید و چه نیاید، آنها موفق نخواهند بود میراث انقلاب بولیواری را سرنگون سازند یا حس علاقهمندیای که بسیاری از شهروندان هنوز هم به هوگو چاوز و سیاستهای اعمالشدهی او در مقام رئیسجمهور دارند را از بین ببرند. به نظر میرسد که بعضی از اعضای مخالفان نسبت به این مسئله آگاهی دارند. گرچه در مورد آن تلاشهایی که ایالاتمتحده به همراه کشورهای داخل و بیرون از نیمکرهی غربی در ونزوئلا انجام میدهد نباید تردیدی داشت: سرنگونی ارتش دولت مادورو.
وضعیت پیچیدهای است و تفسیرهای چندگانه در خصوص منشأ بحران اقتصادی-سیاسی در ونزوئلا وجود دارد، چیزی چون چگونگی حل بحران سیاسی و احیای دوباره اقتصاد ونزوئلا درحالیکه به نظر میرسد واشنگتن و متحدانش قصد اعمال سیاستهایی اساساً مداخلهجویانه را دارند. طی دو هفته گذشته جان بولتون مشاور امنیت ملی (ایالاتمتحده) و مارکو روبیو سناتور جمهوریخواه تقریباً هرروز با استفاده از حساب توییتر خود ارتش ( ونزوئلا) را برای حمایت از گایدو فراخواندهاند، « از دموکراسی دفاع کنید، و از مادورو دست بکشید».
در حال حاضر به نظر میرسد ایالاتمتحده در پی تحمیل تحریمهای طاقتفرسایی علیه ونزوئلا بوده است که حاکی از یک فاجعه اقتصادی دارد. هدف این تحریمها شاهرگ اقتصاد (ونزوئلا) بود : کمپانی نفت دولتی(۲) و فروشش به ایالاتمتحده. البته هدف هر چه ضعیفتر کردن موقعیت مادورو بهوسیله از بین بردن مهمترین منابع درآمدی دولت اوست. اما چنین چیزی بهراحتی میتواند نتیجهای عکس داشته باشد. ممکن است مردم ونزوئلا ایالاتمتحده را به دلیل وخیمتر ساختن بحران اقتصادی سرزنش کنند، اگرچه چنین سرزنشی خودبهخود نمیتواند به معنای حمایت از مادورو باشد، و نیز کمکی به حمایت از واسطههای بینالمللی یا تمایل به ایالاتمتحده در میان خیل زیادی از مردم ونزوئلا نمیکند. اگر تحریمها دولت را در هم بشکند، احتمال دارد بخشهایی از جمعیت احساس کنند هر رویداد دیگری که در انتظارشان است امری اجباری خواهد بود. اگر توجه مخالفان پس از پیروزی گوایدو در یک انتخابات ریاست جمهوری تنها به او جلب شود، ممکن است دولت او در خصوص مشروعیت خود با چالشهایی روبهرو شود. حتی برای تعداد زیادی از کسانی که از مادورو حمایت نمیکنند، انتخاباتی که بهمثابه نتیجه اعمال قدرت اجباری ایالاتمتحده رخ میدهند بهوسیله نیروهای داخلی که احساسات ضد امپریالیستی در آنها عمیق است فاسد و فاقد اعتبار خوانده میشوند.
خبر تصدی گوایدو بهعنوان رئیسجمهور موقت باعث به وجود آمدن موجی از حمایت در چند پایتخت و همچنین سازمان کشورهای آمریکایی [۳] شد. حال بحران در یک بنبست است- درواقع آنطور که فرانسیسکو تورو اشاره میکند، ایالاتمتحده با به رسمیت شناختن دیپلماتیک دولت گوایدو،و بهواسطهی ایجاد سردرگمی در این باور عمومی که چه کسی باید کشور را اداره کند، با اینکه چه کسی در حال اداره کشور است، وضعیت ناامنی را به وجود آورد. یعنی در حقیقت چه کسی قلمرو ملی و دستگاههای دولتی را در کنترل دارد- و وضعیت مخاطرهآمیزی را رقم زده است. اگر در این قمار همهچیز یا هیچ رویدادی در راستای خواستههای مایک پمپئو و جان بولتون و دیگر همکارانشان پیش نرود، اگر مادورو رئیسجمهور باقی بماند، در کمتر از یک هفته چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ آیا واشنگتن به تحریمهای اقتصادی و سقوط به یک الگوی مشابه همچون دهههای طولانی قطع ارتباط با کوبا ادامه میدهد؟ آیا این آغازی بر سیاست انفجار سیگارها[۴] و دیگر برنامههای براندازی جنایتکارانه و مضحک نخواهد بود؟
در حال حاضر ایالاتمتحده در تلاشهای میانمدت خود تمایل کمی برای ایفای نقش ساختاری، هم چون پیشنهاد مکزیک و اروگوئه مبنی بر کشاندن دو طرف بهپای میز مذاکره نشان میدهد. درواقع سرسختی واشنگتن در مذاکرات تنها موجب تقویت سرسختی مخالفان گشته است. چنان چه از ۲۳ ژانویه، شاهد تشدید فزاینده میدان منازعهای بودهایم که بهطور بالقوه صحنه را آماده یک کشمکش شدید میکند، حتی جنگی داخلی.اهداف واشنگتن : تجزیه چاویسم و حمایت از فرصتهای تجاری مهم ایالاتمتحده
به دنبال پیروزی مخالفان در انتخابات پارلمانی ۲۰۱۵، رهبران حزب مخالف با شکل چرخشی رهبری در درون مجلس ملی ونزوئلا موافقت کردند. گوایدو که در سال ۲۰۱۹ حزب اراده عمومی ونزوئلا [۵] را نمایندگی میکرد بهعنوان رئیس مجلس ملی در نظر گرفته شد. عده بسیار کمی چیز زیادی از گوایدوی ۳۵ ساله میدانستند. درواقع چیز رایجی که در خصوص او در میان ونزوئلاییها وجود دارد این است که «از ناکجا سر برآورده است» [۶].
درواقع گوایدو برآمده از یکی از تندروترین احزاب سیاسی در میان مخالفان است. درحالیکه احزاب دیگر، همچون لئوپولدولوپز یکی از بنیانگذاران حزب اراده عمومی که معترضان سال ۲۰۱۴ ، که به دنبال برکناری مادورو طغیان کردند را رهبری میکرد، به دنبال جایگزینی چاویسم از طریق برگزاری انتخابات هستند. در سال ۲۰۱۳ بعد از اولین انتخابات که دولت مادورو برگزار کرد، لوپز بهوسیله نامشروع خواندن دولت مادورو به رویکردهای غیر دموکراتیک موجود برای برکناری او تأکید کرد. کمترین چیزی که ما در مورد گوایدو میدانیم این است که لوپز یکی از معلمان سیاسی او بوده است، حتی عدهای معتقدند علیرغم آنکه لوپز هنوز در حومه شهر کاراکاس در حصر خانگی به سر میبرد، اقتدار او در تصمیمگیریها پابرجاست. بیش از هر چیز دیگری، به نظر میرسد گوایدو محصول جنبش طبقه متوسطی جناح راست است که در اواسط تا اواخر سال ۲۰۰۰ در مخالفت با دولت چاوز توسعه پیدا کرد. جنبشی که با خواست برکناری چاوز، حمایتهای مالی و آموزشی بسیاری از واشنگتن دریافت نمود و به خیابانهای کاراکاس کشیده شد.
گزارش پیش رو بر اساس تحقیقات گسترده تیم گیل در مورد سیاست خارجی ایالاتمتحده نسبت به ونزوئلای تحت رهبری چاوز، و راههایی است که واشنگتن بهوسیله آن به دنبال ترویج دموکراسی بود. گیل مصاحبههای زیادی با تعدادی از اعضای دولت ایالاتمتحده و جامعه مدنی ونزوئلا انجام داده است. در سالهای اخیر واشنگتن از طریق آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده[۷] و سازمان پیریزیگذار[۸] زیر نظر آن، بر روی دانشجویان معترض طبقه متوسط کارکرده است. درواقع همانطور که از نامش پیداست، سازمان پیریزی گذار اغلب در کشورهای جنگزده مانند برمه، عراق و لیبی که در حال تجربه یک گذار سیاسیاند به کار گرفته میشود. زمانی که گیل از یک عضو سابق عالیرتبه آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده پرسید که چرا سازمان پیریزی گذار در ونزوئلا به کار گرفته شد، او گفت که سازمان پیریزی نیروی ویژه تسهیل دموکراسی برای جامعه است. یک کارمند دیگر آژانس به گیل گفت که سازمان پیریزی این اجازه را به ایالاتمتحده میداد تا به اعضای مخالفان در ونزوئلا، سریعتر از روشهای سنتی، کمک مالی برساند.
اهداف نهایی آژانس توسعه بینالمللی و سازمان پیریزی طی سالهایی که آنها از طریق جنبش دانشجویی در ونزوئلا فعالیت داشتند چه بود؟ ویلیام براون فیلد، سفیر ایالاتمتحده در ونزوئلا بهطور مشخص بهعنوان اسناد محرمانه سفارت آنها را طبقهبندی کرد و این اسناد بهوسیله چلسی منینگ[۹] کشف شد و ویکی لیکس آن را منتشر کرد، که این اسناد ازاینقرار بودند: ۱) تقویت نهادهای دموکراتیک ۲) نفوذ در پایگاه سیاسی چاوز ۳) تجزیه چاویسم یا چاوز گرایی ۴) حفاظت از فرصتهای تجاری حیاتی ایالاتمتحده ۵) به انزوا کشاندن چاوز در سطح بینالمللی.
این تلاشها ابتدا بر روی راهاندازی گروههای اجتماعی موجود در محلههای طبقات کارگر متمرکز بود که بهظاهر بیطرف بودند اما در حقیقت توسط اپوزوسیون هدایت میشدند. ازآنجاییکه آژانس توسعه بینالمللی و سازمان پیریزی نمیتوانستند بهطور مستقیم احزاب سیاسی را مورد حمایتهای همهجانبه خود قرار دهند، شروع به همکاری با رهبران احزاب، منجمله حزب اراده عمومی کردند، تا به کنشگران معترض برای راهاندازی گروههای اجتماعی در محلههای چاویستی، کمک کنند. گروههایی که خواهان ارائه و ارتقای آموزشهای مرتبط با دموکراسی اشتراکی بودند، و درنهایت هدفشان این بود که کنشگران معترض را با حامیان چاوز در ارتباط قرار دهند تا بتوانند برای احزاب سیاسیشان حامیان چاوزگرا پیدا کنند. یکی از عوامل سازمان پیریزی که به سازماندهی این گروهها در ونزوئلا کمک کرد اینگونه برای گیل شرح داد که: « ما حتی سازمانهای غیردولتی [۱۱] جدیدی که در چشمان دولت بسیار بیطرف به نظر میرسیدند را نیز گسترش دادیم، ما بهوسیله آنها توانستیم به مردم در محلههای فقیرنشین کمک کنیم. آنها از این بابت بیطرف به نظر میرسیدند که به هیچ حزب سیاسی وابستگی نداشتند. حتی مخالفان نیز از مردم محلی بودند. آنها سازمانهایی را بدون رابطه پیشین با احزاب سیاسی تأسیس نمودند. به همین دلیل زمانی که آنها در محلهها مشغول بودند کاملاً بیطرف به نظر میرسیدند. ما به لحاظ پولی آنها را تأمین کردیم و آنها در کمک به ارزشهای دموکراتیک موفق بودند. این گروهها درحرکتی نامحسوس موجب ناامید شدن مردم از چاوز شدند. ما به آنها گفتیم که دموکراسی چیست و نشان دادیم که چه مفهومی دارد. ما شرایط بسیار خوبی را توسعه دادیم و روی هر واژهای که به خوردشان دادیم وقت گذاشتیم، بااینحال، چنین چیزی نشاندهنده حمایت ما از مخالفان نبود » .
این مبارزه طبق برنامه پیش نرفت. چاوز در میان طبقات توده و بسیاری از ساکنان بومی که درنهایت جزء گروههای اجتماعی بودند که بهوسیله مخالفان سازمانیافته بودند موردحمایت قرار میگرفت و این بیشازپیش مانعی برای شرکت کردن مردم در برنامههای مخالفان بود. بعدازآن، بر اساس گزارشی که گاردین منتشر ساخت، سازمان پیریزی به شکلی گسترده تلاشهایش را متوجه جنبش پرشور دانشجویی که در میانه سال ۲۰۰۰ توسعه پیدا کرده بود، ساخت، جنبشی که گوایدو دندانهای سیاسی خود را در آن تیز کرد. یک عضو سابق این سازمان که به طراحی فعالیتهای ایالاتمتحده در ونزوئلا کمک کرده بود گفت: « واقعیت این بود که شما هزاران جوان دبیرستانی و دانشجو را در اختیار داشتید که از قدرت داشتن این پسر چشم هندی وحشتزده بودند. آنها آرمانهایی در سر داشتند. ما میخواستیم به آنها برای ساخت یک سازمان مدنی کمک کنیم تا بر اساس آن بتوانند بسیج و سازماندهی شوند. این چیزی متفاوت از اعتراض کردن است ». بهعبارتدیگر، آژانس توسعه بینالمللی ایالاتمتحده به دنبال ایجاد هراسی نژادپرستانه از چاوز بود تا با سازماندهی جوانان طبقه متوسط در یک استراتژی بلندمدت او را شکست دهد. اما ایالاتمتحده دقیقاٌ به چه شکلی این دانشجویان را رهبری میکرد؟
یکی از عوامل سازمان پیریزی که بهطور مستقیم با سازمان در ارتباط بود به شکلی آشکار عنوان میکند که واشنگتن گروههای دانشجویی رشد یافته که گوایدو نیز در همان زمان بخشی از آنها بوده را مورد حمایتهای مالی و آموزشی قرار داده است. او در این خصوص عنوان کرد که :
بیشترین زمان موفقیت آن در جریان سال ۲۰۰۷ بود، وقتیکه جنبش دانشجویی گسترش یافته بود. . . ایالاتمتحده نقش بسیار جسورانهای داشت و پول زیادی را از طریق سازمان پیریزی در اختیار دانشجویان قرار داد که نتیجه آن رشد بالای جنبش بود . . . بنده میتوانم باافتخار اعلام کنم که در حال حاضر بسیاری از کسانی که من آنها را از هنگام انجام پروژه میشناسم در کنگره (مجلس ملی ونزوئلا) حضور دارند و این باعث افتخار است. این شبیه به این است که شما رشد فرزندانتان را نظارهگر باشید. من شاهد رشد کردن آنها بودم . . . یک رهبری پنهان که اگر به تغییر حکومت منجر میشد، ما کسانی میبودیم که گامهای اول را برداشتیم.
واشنگتن برای شماری از اهدافش به این دانشجویان کمک مالی میکرد. آنطور که یکی از کارمندان سازمان پیریزی عنوان کرد، منابع مالی کمکی، برای همه چیزهایی بود که آنها نیاز داشتند: بلندگو، ابزاری برای سخنرانی و کاغذ.
یکی دیگر از کارمندان سازمان پیریزی این کمک را در قالب میزبانی سمینارها و کلاس درسهایی بهوسیله دانشجویان معترض معرفی کرد. همچنین یکی از کارمندان روشهای آموزشی را اینچنین توضیح داد:
« چیستی دموکراسی، تقویت دانشجویان معترض و زبانی که آنها باید از آن استفاده کنند». علاوه بر این، یکی از کارکنان سازمان تصریح نمود که واشنگتن- اگرچه نه از طریق سازمان- به دنبال تجهیز دانشجویان بهوسیله ابزاری هم چون ماسکهایی بود که میتوانند در خیابان و در حمایت از آنها مورد استفاده قرار گیرند، اما این جزء کمکهای مالی آشکار محسوب نمیشد. اگرچه کسی نمیتواند ریشههای مشخص این کمکهای ایالاتمتحده را تصدیق کند، اما این نحوه کمک کردن درگذشته مورد استفاده در عملیات سی آی ای نیز بوده است.
درحالیکه اینکه نقش گوایدو در آن گروههای معترض آن زمان چه بود نامشخص است، اما اینکه اشاعه دموکراسی آمریکایی از تشکیل گروههای مرتبط به گوایدو و اعتراضهای آنها برای یک دهه حمایت کرد امری واضح است. دو بازیگر مهم دیگر که عوامل سازمان پیریزی در این دوره با آنها تعامل داشتند یون گویکوچا [۱۲] و فردی گوارا [۱۳] بودند، کسانی که همچون گوایدو برخاسته از حزب اراده عمومی بودند. هر سه اینها بهطور همزمان، و گستردهای در رسانهها بهعنوان رهبران دانشجویان معترض در برابر دولت چاوز شناخته شده بودهاند، که آنها را در همان چارچوب سازمان پیریزی قرار میدهد.
این بدین معنی نیست که گوایدو، گویکوچا و یا هر کس دیگری از اپوزوسیون صرفاً عروسک خیمهشببازی ایالاتمتحده است. بلکه واضح است که گوایدو و هر شخص دیگری که به او نزدیک است، جهانبینی و اهداف مشخص مشترکی با دولت ایالاتمتحده دارند. بسیاری از آنها با سازمانهای آمریکایی در ارتباط هستند که آنها را در تهیه منابع مورد نیازشان برای قویتر کردن صدایشان و دستیابی به مخاطبانی وسیعتر یاری میکنند. وقتی گیل از یکی از اعضای سازمان پرسید که آیا هدف این بود که دولت چاوز را سرنگون کنید او پاسخ داد: « نقشه همین بود ».گوایدو به دنبال چیست؟
با فرارسیدن سال ۲۰۱۹،گوایدو برای برکناری مادورو در خط مقدم جنبش قرار میگیرد. اگرچه گوایدو نیز مانند شمار دیگری از معترضان ونزوئلایی نسبت به سیاستهای واقعی خود دچار ابهام بود. در سیام ژانویه گوایدو طرح جامع خود را در دانشگاه مرکزی ونزوئلا ارائه کرد. درحالیکه بیشتر زمان [سخنرانی] او صرف انتقاداتی در مورد آنچه دولت انجام داده شد و همچنین صحبتهایی کلی در این خصوص که او چگونه اوضاع اقتصاد را بهبود خواهد بخشید. این صحبتها شامل ارجاعهای مبهمی به ثبات دادن اقتصاد و ایجاد تضمینی قانونی برای تجارت بود.
یکی از اسناد تازه منتشرشده که برخی از پیشنهادهای گوایدو را شرح میدهد- پذیرش بیشازپیش کمکهای بشردوستانه، حذف کنترل نرخ ارز، و تملق برای سرمایهگذاری خصوصی- بخش کمی از دیدگاه او در خصوص آینده را روشن میسازد. چیزی که هنوز روشن نیست این است که گوایدو چگونه میخواهد به این اهداف دست یابد. دستکم یک فقدان و ضعف ویژهای که وجود دارد، تا حدودی ناشی از ناهمگونی ائتلاف مخالفان است که متشکل از اعضای حزب کمونیست سابق و همچنین طرفداران نئولبیرالیسم است. اما رابطه حسنه پیشین گوایدو با ایالاتمتحده مطمئناً موجب نگرانیهایی میشود که مقاصد او را در حالتی از ابهام قرار میدهد، چراکه ایالاتمتحده به دنبال خصوصیسازی گسترده، کاهش خدمات دولتی و سایر سیاستهایی است که تلاش میکند با هزینه مردم ونزوئلا، این کشور را به پذیرش بیشتر سرمایهگذاران خارجی دعوت کند.
طبق یکی از مقالات درخشانی که اخیراً در نیویورکتایمز منتشر شد: « درحالیکه هنوز بعید به نظر میرسد که گوایدو بتواند پایش را در کاخ ریاست جمهوری بگذارد ، شمار مردم عادی ونزوئلا و قدرتهای خارجی که از او حمایت میکنند در حال افزایشاند»، این شکل حمایتی از او بهمثابه ابزارهایی برای هموارسازی مسیر انتخابات برای رئیسجمهور شدن او، میتواند باعث اختلال درروند اعتراضات شود، این ترکیب خطرناک میتواند به بهانه برگزاری انتخابات موجب تداوم وضعیت کشور برای یک یا دو سال شود. تا به اینجا ما هنوز نمیدانیم چیزی که گوایدو بیشتر به دنبال آن است چیست: به قدرت رساندن دوستان و همحزبیهایش یا حمایت از انتخاباتی آزاد و بدون در نظر داشتن اینکه نتیجهاش به سود کدام جناح است؟ تنها چیزی که ما از آن اطمینان داریم این است که او میخواهد در کوتاهترین زمان بهطور کامل ریاست جمهوری را در اختیار بگیرد. شاید دلیل دیگری که نشان از انگیزههای گوایدو دارد، مخالفتهای سرسختانه او با مذاکرات باشد. بدون شک صحبتهایی که قبلاً صورت گرفته موجب اعتماد و خوشبینی در میان دو طرف نگشته است. با حمایت ایالاتمتحده و چند کشور دیگر، گوایدو به این نتیجه رسیده است که زمان دیالوگ به پایان رسیده است. به نظر میرسد چنین شرایطی تنها مادورو را به ادامه سرسختیاش ترغیب کند. بعید به نظر میرسد که مادورو بهسادگی از دولت کنارهگیری کرده و دولت را تقدیم گوایدو کند. ظاهراً اعضای عالیرتبه ارتش در زمین مادورو باقی میمانند که شاید به دلیل ترس از پایان یافتن منافع اقتصادیای باشد که آنها در حال حاضر کسب میکنند، یا حتی ترس از اینکه به دلیل مخالفت با دولت مورد تعقیب قانونی قرار بگیرند. مخالفان، برای ایفای نقش خود، تلاش میکنند تا یک دوربرگردان جلوی راه ارتشیهایی که رابطهی تنگاتنگ با دولت مادورو دارند، بگذارند.
با توجه به این وضعیت، مقاومت گوایدو در برابر مذاکره تنها باعث نزدیک شدن احتمال دخالت نظامی ایالاتمتحده میشود. و استقبال گوایدو از تحریمهای اقتصادی آمریکا در وهله اول پتکی خواهد بود بر سر فقرا. به نظر میرسد درخواستهای گوایدو برای تظاهرات بیشتر و سرپیچیهای نظامی و اقدامات او در سطح بینالمللی (مثلاً، عجله او برای انتصاب سفیران کشورهای حامی او) بهعنوان طعمهای طراحی شدهاند تا از طریق آن بتوان مشروعیت قانونی مادورو را زیر سؤال برد. جان بولتون و همکارانش آشکارانه به مادورو هشدار دادهاند که تقابل با گوایدو برای او عواقب وخیمی به دنبال دارد. همانطور که از جنگ عراق پیداست، مشاور امنیت ملی و همکار جدیدش الیت آبرامز، نومحافظه کار بدنام که اخیراً ترامپ او را بهعنوان نماینده ویژه در ونزوئلا منصوب کرده، مشتاقانه خواهان تسلط سیاسی و نظامی ایالاتمتحده بر کشور همسایهای هستند که برای دو دهه موجب رنجش واشنگتن بوده است.حمایتهای شکننده از گوایدو
طی سالهای اخیر نارضایتی از دولت مادورو رشد کرده است، اما ما نباید این رشد نارضایتی را در راستای حمایت از گوایدو در نظر بگیریم. سالهاست که ائتلاف مخالفان باآنکه طبقات فقیر و کارگر را نادیده گرفته است، ادعا میکند نماینده اکثریت جمعیت کشور است. واقعیت این است که بسیج طرفداران گوایدو در دوم فوریه در کاراکاس در یکی از ثروتمندترین محلههای کاراکاس(لاس مرسدس) متمرکز گشت، و رویکردی نخبهگرا مانع از ایجاد اعتمادبهنفسی شد که مخالفان را بهجایی فراتر از آن محدوده به حرکت درآورد.
در اواخر ژانویه، ربکا هانسون در منطقه کاتیای ونزوئلا پژوهشی را در خصوص احساسات جمعیت فقرا و محلههای طبقات کارگری در شرق کاراکاس، جایی که خودش در سال ۲۰۰۹در آنجا فعالیت داشته نسبت به رئیسجمهور موقت خود خوانده انجام داد. او دریافت حتی کسانی که از گوایدو حمایت میکنند این کار را برای اینکه او مادورو نیست انجام میدهند، یعنی آنها از او حمایت میکنند نه بهعنوان کسی که هست، بلکه بهعنوان کسی که نیست. حداکثر ممکن است اجماعی اولیه بر سر این وجود داشته باشد که گوایدو تنها راه امید [۱۴] به تغییر دولت است. نارضایتیهای موجود محرکی برای تغییرات بالقوه نبود بلکه بیشتر بدبینی و ناامیدی بود که هانسون تنها ۱۰ روز پس از خود خواندگی گوایدو به ریاست جمهوری، با استفاده از یک مصاحبه گروهی با زنان در بخشی جنوبی از منطقه کاتیا (لس ماگالانس) آن را نشان داد. اگرچه زنان مصاحبهشونده گفتند که گوایدو وعدههایی را امید داده است، اما تمرکز بیشتر بر روی بیرون راندن مادورو از کاخ ریاست جمهوری بود. بیشتر آنها بابیان اینکه عدهای میجنگند تا موقعیت خود را در قدرت حفظ کنند و عدهای دیگر نیز میجنگند تا آن را تسخیر کنند، معتقد بودند که تفاوت چندانی میان مادورو و گوایدو وجود ندارد. آنطور که یکی از مصاحبهشوندگان عنوان میکند، هر دو طرف در تلاشاند تا غنائم جنگی را در میان حلقههای خودی تقسیم نمایند. « شما نمیدانید که چه کسی قابلاعتماد است»، «من به هیچکدام اعتماد ندارم» و « همه سیاستمداران به دنبال یکچیز هستند»، پاسخها اینچنین مشترک بودند.
چیزی که حائز اهمیت است این است که در گزارشی که هانسون ارائه داده است، هیچیک از آنها بر این باور نبودند که مخالفان تحت رهبری گوایدو با مخالفان تحت رهبری لوپز و کاپریلز- مخالفان انتخابات ریاست جمهوری در سالهای ۲۰۱۲و ۲۰۱۳- دارای تفاوتی باشند. بهعبارتدیگر، هیچکس باور نداشت که منافع مردم در قلب گوایدو جای دارند. بسیاری از محافظهکاران به دلیل اینکه احساس میکردند مورد حمایتهایی قرارگرفته بودند و یا به دلیل بیکفایتی و عدم تمایل مادورو به اصلاحات اقتصادی جدی، معتقدند که دستکم بخشی از مردم ونزوئلا حداقل در ابتدای کار از گوایدو حمایت خواهند کرد.
درنهایت اگرچه بیشتر ونزوئلاییها ممکن است نسبت به روابط حزب گوایدو و ایالاتمتحده آگاه نباشند، اما او با پذیرش بیچونوچرای حمایتهای ایالاتمتحده، بسیاری را نسبت به انگیزههای خود به شک انداخته است. بسیاری ترجیح میدهند که او پایگاهش را بدون هیچ دخالت خارجی بنا کند و توانایی خود برای جذب حمایتهای داخلی از ونزوئلا را نشان دهد. حمایتهای آشکار ایالاتمتحده از گوایدو، برای بسیاری یادآور وضعیت مردم ونزوئلا در دهههای گذشته است، زمان جمهوری چهارم که چاوزگرایانی که هانسون با آنها گفتوگو کرده اغلب با این جمله از آن یاد میکنند: «نفت ما در اختیار خودمان نبود». بسیاری هنوز نگراناند که ونزوئلا ذرهذره به چین و روسیه فروخته شود. بدبختانه انتخاب بین مادورو و گوایدو میتواند پایانی بر این پرسش باشد که کدام امپراتوری به خدمت دیگری درخواهد آمد یا به عبارتی شکست خواهد خورد.
بدون چاویسم صلحی در کار نیست
قطعاً در سطح بینالمللی، نور روشنایی در راستای [تلاشهای] گوایدو و اپوزوسیون همچون متحدان جناح راستی مانند بولسونارو در برزیل و ترامپ در ایالاتمتحده که در حال حاضر در قدرت هستند، قرار دارد. درحالیکه دولت ونزوئلا پیشازاین دخالتهای بینالمللی را پس زده است. هوگو چاوز از بوش و حمایتهای آشکار او از کودتای سال ۲۰۰۲ جان سالم به در برد (همچون رئیسجمهور پیشین قدرتمند کلمبیا آلوارو یوریب). اگرچه در سالهای پیشین، آنچه از آن با عنوان پینک تاید آمریکای لاتین [۱۵] یاد میشود، با دولتهای چپگرایی مانند اکوادوور و برزیل، اتحاد منطقهای قویای برای ونزوئلا ساخته بود، اما اوضاع دیگر آنطور نیست. موضوع دیگر اما این نیست، حقیقت این است که مادورو از حمایت چین و روسیه برخوردار است. بیش از یک دهه، روسیه و چین ونزوئلا را با محمولههای موشکی، هواپیماهای پیشرفته و تانکها که ارتش قابلتوجهی را به وجود آورده است تجهیز کردهاند. این میتواند تهاجم ایالاتمتحده را پیچیدهتر ازآنچه پنتاگون در ۱۹۸۳ در گرانادا و در ۱۹۸۹ در پاناما با آن روبرو شد، کند. دو حمله نظامی که ترامپ و دیگران در دفاع از این احتمال به آن ارجاع میدهند.
تنها امید واقعی برای یک نتیجه صلحآمیز در گفتوگو حاصل میشود. با توجه به اینکه شهروندان نه به مادورو و نه به گوایدو اعتماد دارند، هر دو طرف نیازمند انجام حرکتی جدی بهمنزله تلاش به همراه یکدیگر برای حل هر دو بحران سیاسی و اقتصادی هستند. چنین چیزی مستلزم این خواهد بود که گوایدو از امتناع خود برای شرکت در مذاکرات دست بکشد. تعداد اندکی از بازیگران جهانی، همچون مکزیک و اروگوئه این مسئله را درک کردند و پیشنهاد کردهاند تا دولت و مخالفان بنشینند و برنامهای برای آینده طراحی کنند.گفتوگو، نسبت به برنامه همیشگی ایالاتمتحده مبنی بر کشتن معترضان ونزوئلایی بهواسطه تحریمهای اقتصادی فلجکننده، گزینه خیلی بهتری است. آیا نخبگان ایالاتمتحده از تجربه کوبا، ایران و یا زیمباوه هیچچیزی نیاموختهاند؟
این اقتصادها علیرغم تحریمها لنگلنگان به کار خود ادامه دادند و رهبران آنها برای دهههاست که قدرت سیاسی را در دست دارند. تحریمها بهدوراز آسیب رساندن به رقیبان ایالاتمتحده در وهله اول از شهروندان تلفات گرفتهاند، همان شهروندانی که ادعا میشود تحریمها برای آزادی آنها وضعشدهاند.
گوایدو میتوانست حساب کمتری بر روی معاشرت با عوامل بینالمللی باز کند و بیشتر تلاش کند تا آن بخش از مردم ونزوئلا را که به لحاظ سنتی از چاویسم حمایت میکردند بهسوی خود جذب کند. بهعنوانمثال او میتوانست بخشی از برنامههای هنریک کاپریلز(Henrique Capriles) را در دستور کار خود قرار دهد، کسی که در کمپین انتخاباتیاش در سال ۲۰۱۲ برنامههای اجتماعی همچون باریو آدنترو [۱۶] که مراقبتهای بهداشتی برای بخشهای عمومی جامعه را بهعلاوه معالجه و گسترش سطح خدمات تأمین میکرد را تبلیغ میکرد. گوایدو حملههای پلیس نظامی که صدها نفر را در محلههای فقیرنشین کشته است مورد انتقاد قرار داده است، اگرچه مخالفین تحت رهبری او در خصوص اینکه دولت موردنظر آنها چگونه از حقوق و خوشبختی فقرا حمایت میکند سکوت کردهاند، اما به نظر میرسد که در اولویت قرار داشتن این بخشهای عمومی یا همان اکثریت جمعیت برای هر دولتی که در آینده بر روی کار میآید هنوز هم مورد تصدیق و پذیرش آنهاست. سطح نارضایتی بالا از دولت مادورو، برای او فرصتی است که احتمالاً در کوتاهمدت میتواند از آن بهره ببرد. علاوه بر این، درنهایت اگر او بخواهد حمایت فرودستان را حفظ کند باید طرحی را پیش ببرد که نشان بدهد فقرا و طبقات کارگر به آنجایی نخواهند رسید که تمام فشار این دوران گذار را تحمل کنند. همچنین جدا کردن کمکهای بشردوستانه از منافع سیاسی میتواند نشان دهد که گوایدو فقط بر روی به دستگیری قدرت تمرکز نکرده است. پیشازاین صلیب سرخ در خصوص خطرات ارسال کمک به ونزوئلا درصورتیکه عاری از مقاصد سیاسی باشند و کمکهایی که مورد تائید مقامات ونزوئلایی نباشد به ایالاتمتحده هشدار داده بود. کمکهای بشردوستانه نباید در کشمکشهای داخلی نفوذی داشته باشند، و از آن برای کمک به القای این درک که گوایدو در جنگ کسب قدرت جدی است و نیامده تا فقط سرود ال پوئبلو[۱۷] سر دهد، بهرهبرداری شود. درنهایت، گوایدو باید طرح دقیقی را برای انتخابات جدید پیش ببرد که بهاندازه کافی حضور کاندیداهای طرفداران چاوز را تضمین کند. بدون مشارکت چاوزگرایان هیچ آینده سیاسی برای ونزوئلا متصور نیست و به هر طریقی مخالفان دولت و چاوزگرایان درنهایت برای گذار بهسوی آیندهای نوین به همکاری با یکدیگر نیاز خواهند داشت.
تیم گیل [۱۸]
ربکا هانسون [۱۹]
پینوشت:
- chavismo
- PDVSA
- Organization of American States
- بر اساس اسناد تازه منتشرشده، دولت آمریکا حدود ۶۰۰ بار تلاش کرده بود تا فیدل کاسترو را ترور کند. یکی از روشهای ترور، استفاده از سیگاری انفجاری بود که مواد منفجره طوری در آن جاگذاری شوند تا سر کاسترو را نیز منفجر کنند. این طرح که به exploding cigars معروف است قرار بود در اجلاس سالانه سازمان ملل در سال ۱۹۶۰ اجرایی شود.
- voluntad popular
- vien de la nada اصطلاحی باریشه لاتین است که به سر بیرون آوردن بهیکباره شخصی ناشناس اشاره دارد. به عبارتی معادل این گفته عامیانه « این دیگه از کجا پیداش شد » است.
- USAID
- OTI
- یک سرباز آمریکایی است که به اتهام در اختیار قرار دادن اطلاعات طبقهبندیشده به سایت ویکی لیکس در ماه مه سال ۲۰۱۰ و هنگام خدمت به ارتش، در عراق بازداشت شد و سپس به کویت و ازآنجا به خاک آمریکا منتقل شد. از آن زمان در سلولی در پایگاه نظامی کوانتیکو در ایالات ویرجینیا زندانی است. (منبع: ویکیپدیای فارسی)
- Chavista
- NGO
- Yon Goicoechea
- Freddy Gguerara
- una esperanza : معادل لاتین استعاره از «تنها یک کورسوی امید داشتن»
- Pink tide: جریان چرخش به چپ دولتهای کشورهای آمریکای لاتین است که بهواسطه آن انقلابهایی علیه جناح راستگرایان رخ داد و دولتهایی چپگرا روی کار آمدند.
- Barrio adentro : مأموریت باریو آدنترو یکی از برنامههای دولت رفاهی هوگو چاوز بود که مراقبتهای بهداشتی کامل، سلامت دندان، و درمان ورزشی را برای فقرا و مناطق حاشیهنشین مورد تأمین مالی قرار میداد. معادل انگلیسی این برنامه نیز mission into the neighborhood است.
- el pueblo : مردم متحد هرگز شکست نخواهند خورد سرودی است که سرخیو اورتگا، آهنگساز شیلیایی، در سال ۱۹۷۳ با الهام از یک شعار خیابانی ساخت. اجرای این سرود در زمان دیکتاتوری پینوشه ممنوع بوده است.
- Tim Gill : استادیار جامعهشناسی در دانشگاه کارولینای شمالی.
- Rebecca Hanson : استادیار دپارتمان جامعهشناسی، جرمشناسی و حقوق مرکز مطالعات آمریکای لاتین در دانشگاه فلوریدا.
درود.
درسته که دراین مقاله بیشتر بحث پیرامون چشم انداز های گوایدو برای دولت آینده ی احتمالی است ولی مثل سایر مقالاتتون دراین مقاله هم بیشتر به آمریکا ستیزی پرداخته شده و احساس میکنم جانب انصاف رو رعایت نکردین. چند تا نمونش رو اینجا مطرح کردم:
«این شکل حمایتی از او بهمثابه ابزارهایی برای هموارسازی مسیر انتخابات برای رئیسجمهور شدن او، میتواند باعث اختلال درروند اعتراضات شود، این ترکیب خطرناک میتواند به بهانه برگزاری انتخابات موجب تداوم وضعیت کشور برای یک یا دو سال شود.»
چرا فکر میکنین که حمایت داخلی و خارجی از گوایدو عامل عدم حل از جانب مادورو شده؟! در حالی که دیکتاوری مثل مادورو هرگز در حالت عادی حاضر به برقراری یک دیالوگ واقعی برای حل بحران نیست و بعلاوه همچین تصمیماتی در این سطح بدون شک باید با رضایت روسیه و چین همراه باشه
« ظاهراً اعضای عالیرتبه ارتش در زمین مادورو باقی میمانند که شاید به دلیل ترس از پایان یافتن منافع اقتصادیای باشد که آنها در حال حاضر کسب میکنند، یا حتی ترس از اینکه به دلیل مخالفت با دولت مورد تعقیب قانونی قرار بگیرند»
گوایدو همانطور که در خبرها آمد بارها اعلام کرده که در صورت همکاری نیروهای دولتی با دولت جدید، این نیرو ها مصونیت خواهند داشت.
« استقبال گوایدو از تحریمهای اقتصادی آمریکا در وهله اول پتکی خواهد بود بر سر فقرا»
چرا فکر نمیکنین که فساد اقتصادی گسترده ی دولت مادور در درجه ی اول از قبل عامل فقر مردم نبوده؟ و چه بسا تحریم ها تنها راه باقی مانده برای گذار از این شرایط است! به قول معروف آب از سر گذشت چه یک نی چه صد نی