کارخانه بدون کارفرما
کار ما نویدبخش تغییری عظیم در نحوه ادارهکردن کارخانههاست. ما مناسبات اجتماعی جدیدی در کارخانه برقرار کردهایم. با دانشگاهها، اتحادیهها و سازمانهای کارگران بیکار ائتلاف کردهایم. «زانون» به هیچوجه تجربهای استثنایی یا ایدهای جنونآمیز نیست، بلکه تجربهای انضمامی است که گروهی از کارگران آن را در عمل محقق کردهاند. خیلیها زانون را آزمایشگاهی برای آزمایش رویاهای کارگران میدانند. ولی حالا که پنج سال گذشته باید گفت اینجا دیگر آزمایشگاه نیست: ما در مقابل مدل سرمایهداری یک بدیل اقتصادی به نمایش گذاشتهایم.
آلخاندرو گیورگا، یکی از کارگران زانون
کارخانههای خودگردان آرژانتین نمونهای پیشِ روی کارگران سراسر جهان گذاشتهاند که نشان میدهد کارگران بدون وجود مدیر یا صاحب کارخانه، بهتر میتوانند کسبوکار را پیش ببرند. این پدیده جدید که کارگران ادارهکردن محل کار خود را بهدست بگیرند از سال ۲۰۰۰ شروع شد و در سال ۲۰۰۱ اوج گرفت، یعنی زمانیکه آرژانتین بدترین بحران اقتصادی خود را از سر میگذراند. ظرف همین چند سال هزاران کارخانه تعطیل و میلیونها نفر بیکار شدند. سرمشقی که در آرژانتین شکل گرفت اشاره به مبارزهای دارد که در راه رسیدن به جامعهای رها از استثمار و سرکوب پیش روی ماست.
کارخانه کاشی سرامیک زانون بزرگترین کارخانه در آرژانتین است که کارگران بازپسگرفتهاند و از سال ۲۰۰۱ در اشغال خود دارند. این کارخانه در استان نئوکن و در بخش پاتاگونیا واقع شده و در حال حاضر (۲۰۰۵) ۴۷۰ نفر در آنجا بهکار مشغولند. زانون و ۱۸۰ کارخانه تسخیری دیگر توانستند بیش از ده هزار شغل ایجاد کنند. این تجربه اصل بنیادی تولید را از نو تعریف کرده است: کارفرماها بدون کارگران نمیتوانند کسبوکاری را اداره کنند، ولی کارگران بدون کارفرما بهتر از پس این کار برمیآیند. اگرچه تجربههایی از این دست به ناگزیر باید در دل بازار سرمایهدارانه به کار خود ادامه دهند، ولی به هر حال چشماندازی از یک فرهنگ کاری جدید پیش روی ما میگشایند.
در سال ۲۰۰۱ مالکان کارخانه زانون تصمیم گرفتند کارخانه را تعطیل کنند و بدون پرداخت غرامت یا حتی چندین ماه مزد معوقه همه کارگران را اخراج کردند. سال قبل، کارگران در اعتراض به اخراج گروهی و تعطیلی تعداد زیادی از خطوط تولید دست به اعتصاب زده بودند. مالک کارخانه، لوئیس زانون، که بیش از ۷۵ میلیون دلار به بستانکاران دولتی و خصوصی بدهی داشت، کل کارگران را یکجا اخراج کرد و در سال ۲۰۰۱ کارخانه را بست. در اکتبر ۲۰۰۱ کارگران اعلام کردند کارخانه باید در اختیار آنها باشد. چهارماه بیرون کارخانه چادر زدند و بست نشستند، جزوه منتشر کردند و بخشی از بزرگراهی را که به مرکز یعنی نئوکن میرسید، بستند. زمانی که کارگران بیرون کارخانه چادر زده بودند، دادگاه حکم داد که باقیمانده سهام بهعنوان حقوق معوقه به کارگران واگذار شود. در دوم مارس ۲۰۰۲، انجمن کارگران رأی داد که تولید را بدون کارفرما دوباره راه بیندازند.
قانونمندی یا مشروعیت
کارخانه قریب به چهار سال بدون اینکه وضعیت قانونی مشخصی داشته باشد به کار خود ادامه داد. کارگران با در اختیارگرفتن و ادارهکردن یک کسبوکار رهاشده، آن هم بدون اینکه هیچ پشتوانه قانونی داشته باشند، در واقع منطق مالکیت خصوصی را زیر سوال برده بودند. سوال کارگران این بود که کدامیک مشروعیت دارد: حق کارگران برای دفاع از مشاغل خود یا حق مالکیت خصوصی مالک که با یارانههای دولتی و استثمار کارگران بهدستآمده است؟ کنش سیاسی مستقیم و نقض منطق مالکیت خصوصی یکی از تاکتیکهای اصلی بوده که بسیاری از کسبوکارهای تسخیری برای کسب اعتبار قانونی به کاربستهاند، کسبوکارهایی که شعار «اشغال، مقاومت و تولید» سرلوحه آنها بوده است. وقتی از رائول کلرمن که بیش از بیستوپنج سال در آن کارخانه کار کرده بود پرسیدند چرا اعضای اجتماع محلی باید از ادامه کار در کارخانه زانون دفاع کنند، جواب داد «چون کارخانه متعلق به مردم است و ما از شغلهایمان دفاع میکنیم».
از همان روزی که کارگران زانون را در اختیار خود گرفتند، مطالبه درازمدتشان این بوده که مالکیت بنگاههای کسبوکار به کارگران سپرده شود. با وجود این، بهموازات این مطالبه کارگران مبارزه دیگری را هم پیش بردهاند: آنها از طریق کنشهای سیاسی بیشمار خود سعی کردند دادگاه فدرال را وادار کنند که فاسینپت (کارخانه بدون کارفرما) را قانونا بهرسمیت بشناسد.
لازمه خودگردانی این بوده که کارگران خود را برای دفاع از کارخانهشان سازماندهی کنند. ستون فقرات حرکات رادیکال و ادامه تولید در زانون همین دفاع از خود در برابر حملات خشونتآمیز بوده است. طی این چند سال دولت واکنشهای خشونتباری نشان داده و تاکتیکهای متفاوتی به کار گرفته تا کارگران را از کارخانه بیرون براند. دولت تا به حال پنجبار نیروی پلیس را وارد میدان کرده تا کارخانه را تخلیه کند. آخرین اقدام برای اخراج کارگران در هشتم آوریل ۲۰۰۳ صورت گرفت و طی آن بیش از ۵ هزارنفر از مردم نئوکن در حمایت از این کارخانه به خیابانها آمدند. علاوه بر این، کارگران را تهدید و به آنها حمله فیزیکی کردند. در مارس ۲۰۰۵ گروهی چهارنفره به همسر یکی از کارگران زانون حمله کردند و وی را ربودند. بهزور او را در یک فورد فالکون سبزرنگ نشاندند – همان مدل ماشینی که نیروهای امنیتی در دوره دیکتاتوری [خورخه رافئا ویدلا] برای ربودن فعالان سیاسی استفاده میکردند – تا با تداعی خشونتهای نیروی نظامی آن دوره پیغامی رعبانگیز منتقل کنند. این زن را شکنجه کردند و به صورت، دستها و سینههایش چاقو زدند. در خلال همه این اتفاقها، کارگران یکصدا پاسخ میدادند که از حق مشروع خود برای دفاع از خود و کارخانهشان کوتاه نمیآیند.
در اکتبر ۲۰۰۵ فاسینپت در یک دعوای حقوقی برنده شد و دادگاه فدرال مجبور شد این کارخانه را به عنوان موجودیتی قانونی به رسمیت بشناسد و فعالیت آن را بهمدت یکسال قانونی اعلام کند. در اکتبر ۲۰۰۶ با نزدیک شدن موعد تخلیه انجمن کارگران تصمیم گرفت دوباره نیروهای خود را بسیج کند. در ۲۰ اکتبر ۲۰۰۶ کارگران در یک دعوای حقوقی کشدار پیروز شدند و اینبار دولت فعالیت فاسینپت را به مدت سه سال به رسمیت شناخت.
طبقه کارگر آرژانتین پیروزی موقت زانون را جشن گرفته است. حالا فاسینپت با این اعتبار قانونی جدید میتوانست توجه خود را بر برنامهریزی تولید متمرکز کند، شرایط کاری را بهبود ببخشد و پروژههای اجتماعی خود را گسترش دهد. زانون برای تجلیل از این پیروزی برنامههای مختلفی اجرا کرده است. یکی از آنها این بوده که از سایر کارگران هم دعوت کرده تا از زانون بازدید کنند و ببینند که خودشان هم میتوانند بدون کارفرما یا مالک کار کنند. انجمن کارگران زانون به این نتیجه رسیده که حالا در آن مقام هستند که بتوانند از این تجربه پنج ساله خودگردانی چیزی هم به دیگران بیاموزند.
خودگردانی کارگران
اصطلاح «خودگردانی» از عبارت اسپانیایی «auto-gestión» گرفته شده و ناظر به این معناست که اجتماع یا گروهی خودش در مورد امور خودش تصمیم میگیرد؛ بهخصوص آن تصمیمهایی که در فرایندهای برنامهریزی و مدیریتی دخیل است. کارگران زانون شکلی از سازماندهی را محقق کردند که در آن تمامی تصمیمگیریها بر عهده کارگران است. به این ترتیب، بنگاههای خودگردان کارگری در آرژانتین بذرهایی میکارد تا نسلهای آینده بتوانند منطق سرمایهداری را در هم بشکنند و منطقی شکل دهند که بر اساس آن تولید برای اجتماع انجام میگیرد و نه برای کسب سود، منطقی که بر اساس آن کارگران قدرتمندتر میشوند نه استثمار. زانون بخشی از جنبش تسخیر بنگاههای کسبوکار است، جنبشی که بدیلهای دموکراتیک و خویشفرمایی کارگری را در عمل محقق کرده است.
پس از اتحاد کارگران و تسخیر کارخانه بهدست آنها، این منطق بهشدت تغییر کرد. مناسبات درون کارخانه جمعی شد و فرهنگ جدیدی پدید آمد: فرهنگ رفاقتکسبوکارهای خودگردان آرژانتینی بسیار متنوعاند و هر کدام اعتبار قانونی خاص خود را دارند و شکلی خاص از سازماندهی تولید را به کار گرفتهاند. تقریبا در همه این نمونهها کارگران کسبوکاری را که در بحبوحه بحران مالی آرژانتین در سال ۲۰۰۱ رها شده بود، یا مالکان آن را تعطیل کرده بودند، تسخیر کردند و اداره آن را خود بهدست گرفتند. در اکثر موارد مالکان تولید را متوقف کرده بودند، مزدی پرداخت نمیکردند و ورشکست شده بودند. از اینرو، تصمیم کارگران مبنی بر اینکه کارخانههای خود را تسخیر کنند از سر ضرورت بود و نه لزوما مبتنی بر ایدئولوژی. در واقع این نگرانی آشکار که چطور باید از شغل کارگران دفاع کرد انگیزه اصلی تسخیر کارخانهها و به راه انداختن تولید بدون حضور کارفرما یا مالک بود.
تسخیر کارخانهها در بستر رشد بیکاری، فرار سرمایه و ورشکستگی صنایع صورت گرفت. آرژانتین در دسامبر ۲۰۰۱ با بدترین بحران اقتصادی خود مواجه شد. میزان بیکاری به بالاترین حد خود رسیده بود، چیزی بیش از ۲۰ درصد مردم بیکار شده بودند و ۴۰ درصد دیگر نمیتوانستند شغلی مناسب پیدا کنند. آرژانتین که یکی از قطبهای صنعتی آمریکای لاتین است، بین سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۲ برای تأمین معاش مردم خود سخت در مضیقه بود و حدود ۵۳ درصد جمعیت زیر خط فقر زندگی میکردند. در سال ۲۰۰۶ میزان بیکاری روی ۱۲.۵ درصد ثابت ماند و حدود ۵.۲ میلیون نفری که پیش از آن نمیتوانستند شغلی با دستمزد مکفی پیدا کنند حالا میتوانستند نیازهای ماهیانه خود را تأمین کنند.
شکلگیری مناسبات اجتماعی جدید در بستر خودگردانی کارگران
به محض اینکه کارگران بدون وجود کارفرما و مالک دست به کار تولید شدند مناسبات داخلی کارخانه زانون را از نو خلق کردند و سلسلهمراتب سازمانی، بیگانگی و استثمار را از میان برداشتند. پیش از اشغال کارخانه بهدست کارگران، منطق تولید بهدنبال به حداکثر رساندن سود شرکت بود، آنهم از طریق به حداقل رساندن دستمزدها، دورزدن برخی استانداردهای ایمنی و نیز فشارآوردن به کارگران برای بیشتر کارکردن. به این ترتیب، با کمترین نیروی کار استخدامی، تولید را در بالاترین سطح نگه میداشتند.
پس از اتحاد کارگران و تسخیر کارخانه بهدست آنها، این منطق بهشدت تغییر کرد. مناسبات درون کارخانه جمعی شد و فرهنگ جدیدی پدید آمد: فرهنگ رفاقت
(camaraderie). ماته (نوعی نوشیدنی سنتی که مثل چای است) و کومدور (سالن غذاخوری کارخانه) نقش مهمی در شکلگیری این مناسبات اجتماعی جدید ایفا کردند. اولین قانون جدید انجمن کارگران این بود که کارگران مجاز باشند حین کار روی خط تولید ماته بنوشند. ماته یکی از ستونهای فرهنگ آرژانتین است: این نوشیدنی داغ به شکل گروهی در محافل جمعی آماده و صرف میشود. بنا به گزارشهایی که کارگران دادهاند نوشیدن ماته نه تنها آهنگ کار آنها را کندتر نکرد، بلکه باعث شد کارگران به هم نزدیکتر شوند و در محیطی آرام مشکلات کاری را با هم در میان بگذارند.
شرایط کاری پیش از آنکه کارگران اختیار کار را بهدست بگیرند طوری بود که هر ماه به طور متوسط بین بیست و پنج تا سی سانحه اتفاق میافتاد و سالی یک کارگر جان خود را از دست میداد. از زمان اشغال زانون سوانح کاری به حداقل رسیده و فقط چند سانحه کوچک اتفاق افتاده است. یکی از کارگران میگوید: «وقتی پای مالک در میان است، آدم مدام نگران و تحت فشار است. بدون کارفرما بهتر میشود کار کرد و آگاهانه مسئولیت بیشتری به عهده گرفت».
سازماندهی و سندیکالیسم
مدیر سابق، کارگران را از هم تفکیک میکرد و به این ترتیب آنها را با هم بیگانه نگه میداشت. او قانونی وضع کرده بود که به موجب آن کارگران هر خط تولید موظف بودند یونیفرم رنگی خاص بخش خود را به تن کنند و با یکدیگر مراوده نکنند. مثلاً کارگران خط آبی حق نداشتند با کارگران بژپوش صحبت کنند. کارگران نمیتوانستند آزادانه در اتاقهای غذاخوری با هم صحبت کنند، به اتاقهای دیگر بروند یا از ورودی سایر بخشها وارد کارخانه شوند. بیگانگی کارگران با یکدیگر ابزاری بود برای کنترل که اجازه نمیداد کارگران برای خود اتحادیهای مستقل از منافع شرکت شکل دهند.
کارلوس ویلامونت از کارگران عادی زانون، اواخر دهه نود برای پیروزی در انتخابات اتحادیه داخلی کارخانه دست به یک سازماندهی مخفی زده بود. «آن وقتها خیلی سخت میشد به اتحادیه کارخانه راه یافت، چون مجبور بودیم پنهانی فعالیت کنیم. سیستم شرکت بهشدت سرکوبگر بود. اجازه نمیدادند به بخشهای دیگر سربزنی، با بقیه کارگران صحبت کنی یا حتی آزادانه از دستشویی استفاده کنی. خیلی وقتها مجبور بودیم دزدکی یادداشتهایی در کافهتریا رد و بدل کنیم یا موقع عبور از جلوی واحدهای هم پنهانی قرار و مدار ملاقات بگذاریم. ولی ما راههایی پیدا کردیم که میشد نظارت سفتوسخت کارفرما و اتحادیه بوروکراتیک آن را دور زد». یکی از این راهها تشکیل تیم فوتبال سرامیکسازان بود. کارگران از فرصتی که در حین تمرین، بازی و تورنمنتهای مختلف دست میداد استفاده میکردند و برای پیروزی کارگران خط تولید در اتحادیه برنامهریزی میکردند.
سابقه مبارزه در زانون به پیش از تسخیر کارخانه بازمیگردد. جنبش کارگران عادی در اواخر سال ۱۹۹۸ توانست پیروز انتخابات اتحادیه داخلی شود و اتحادیه بوروکراتیک قدیمی را که به افراد ردهبالای شرکت وابسته بود کنار بزند. سال ۲۰۰۰ نمایندگانی از بین کارگران عادی در انتخابات استانی پیروز شدند و به اتحادیه سرامیکسازان نئوکن راه یافتند. همین اواخر اتحادیه سرامیکسازان نئوکن تصمیم گرفت تغییراتی در مقررات خود ایجاد کند و اصول و راهبردهایی دموکراتیکتر وضع کرد.
در صحبتهای بسیاری از کارگران به این نکته اشاره شده که تلاش کارگران برای پیروزی در انتخابات اتحادیه به آنها کمک کرده تا به آن سازماندهی لازم برای تسخیر کارخانه برسند. عمر ویلابلانکا طی صحبتی که با یکی از سازماندهندگان کارگری در بوینسآیرس بزرگ داشته بر اهمیت سازماندهی کارگران در قالب اتحادیه تاکید میکند: «زانون به این دلیل زانون شد که کارگران توانستند اتحادیه داخلی کارخانه را بهدست بگیرند. اگر آن زمان اتحادیه را بهدست نگرفته بودیم، زانون نمیتوانست در اختیار کارگران قرار بگیرد. کارگران زانون از اتحادیه داخلی و صحبت با کارگران کارخانههای دیگر بسیار آموختند».
در سال ۲۰۰۰، مرگ دانیل فراس، کارگر بیست و دو سالهای که در خط تولید کار میکرد، فضای اتحادیه را بسیار متشنج کرد. شرکت هیچ پرستار یا آمبولانسی نداشت و همین فقدان بخش فوریتهای پزشکی باعث مرگ فراس شد. کارگران هشت روز اعتصاب کردند و شرکت را مجبور کردند که برای کارخانه آمبولانسی تدارک ببیند. کمی بعد از تسخیر کارخانه، کارگران لوحهایی سرامیکی برای یادبود فراس ساختند، به یاد رفیقی که شرایط استثماری کارخانه او را به کشتن داد. آنها این لوحها را در قسمتهای مختلف کارخانه نصب کردند تا یادآور سرنوشت شومی باشد که کنش مستقیم و سازماندهی کارگران به آن پایان داد.
تام وتزل در مقالهای با عنوان «رهایی کارگران و نهادهای خودگردان» مینویسد: «اگر قرار است جامعهای بسازیم که در آن مردم مستقیما اداره زندگی خود را بهدست داشته باشند و در هر صنعتی کارگران خودشان آن را مدیریت کنند، فرایند خودگردانی باید از دل سازمانهای جمعی و خودگردان کارگران ظهور کند». مبارزه کارگران برای بهدست گرفتن اتحادیه زمینهای برای سازماندهی مبارزه در درون جامعه سرمایهدارانه فراهم آورده بود و باعث شد آنها به توانایی و قدرت خود در اداره امور ایمان بیاورند.
اتحادیه سرامیکسازی نئوکن همچنان نقش مهمی در سازماندهی فاسینپت ایفا میکند، اگرچه کارگران سه کارخانه سرامیکسازی دیگر هم در این اتحادیه عضوند و این کارخانهها هنوز تحت نظارت کارفرما و مطابق الگوی سرمایهداری کار میکنند. این اتحادیه سال پیش قانون جدیدی تصویب کرد که «نوسترا لوچا»، روزنامه داخلی زانون آن را طرحی انقلابی خواند. مطابق این قانون جدید دستمزد نمایندگان اتحادیه و کارگران عادی یکسان خواهد بود، ارگان اصلی سازماندهی همان مجمع عمومی خواهد بود و پیوستن به اتحادیه و پرداخت حق عضویت، هر دو اختیاری است.
مناسبات اجتماعی دموکراتیک
کارلوس ساودرا یکی از کارگرانی که بیش از ده سال در یکی از خطوط لعابکاری کارخانه کار کرده میگوید همه کارگران کارخانه با هم برابرند: «کارگران معتقدند همه تصمیمها باید در انجمن عمومی اتخاذ شود و این انجمن تنها مرجع رسمی کارخانه است. دیگر نباید مثل نظام مدیریتی گذشته تصمیمگیریها به عهده مدیران، اعضای اتحادیه یا یک نماینده منفرد باشد». دستمزد همه کارگران زانون با هم برابر است و تنها استثنا در این میان، مبلغ ناچیزی است که به عنوان حق ارشدیت به کسانی پرداخت میشود که در برابر کارفرمای سابق و اخراج کارگران مقاومت کردند و در اشغال کارخانه و حفظ آن مشارکت داشتند.
کارگران زانون در مورد استخدام کارگران نگاهی بهغایت سیاسی دارند. این کارخانه در حال حاضر ۴۷۳ کارگر دارد که بیش از ۲۳۰ نفر از ایشان بعد از تسخیر کارخانه استخدام شدهاند. بعد از تسخیر کارخانه، کارگرانی که قبلا اخراج شده بودند دوباره به کار دعوت شدند. پس از مدتی کارگران تلاش کردند موقعیتهای کاری جدیدی برای سایر مردم فراهم کنند و به همین منظور با سازمان کارگران بیکار (پیکترو) همکاری کردند.
کارگران برای سازماندهی تولید و رتقوفتق امور کارخانه از روش خاصی برای ایجاد هماهنگی استفاده میکنند. به این ترتیب که هر خط تولید یک گروه به حساب میآید و هر گروه باید با رأیگیریهای دورهای یک نفر را به عنوان هماهنگکننده انتخاب کند. این افراد، مسائل، اخبار و مشکلات بخش خود را در جلسهای با سایر هماهنگکنندهها مطرح میکنند و اخبار گروههای دیگر را به اطلاع کارگران بخش خود میرسانند. علاوه بر این کارگران هر شیفت با هم جلسات هفتگی تشکیل میدهند و هر ماه یک جلسه عمومی هم در کارخانه برگزار میشود. در زمان برگزاری این جلسات ماهیانه، تولید متوقف میشود تا همه بتوانند شرکت کنند و در مورد مسائل مختلف تصمیمگیری کنند.
هر ماه یک دفتردار گزارش دقیقی از درآمدها و مخارج کارخانه تهیه میکند و کارگران در جلسات عمومی تصمیم میگیرند که سودهای حاصله چه مصارفی داشته باشند. در یکی از این جلسات، از آنجاکه تولید ماه ژوئن ۲۰۰۶ بالاتر از حد انتظار بود انجمن تصمیم گرفت به همه پاداش داده شود. علاوه بر این کارگران تصمیم گرفتند ۱۵ کارگر جدید استخدام کنند. ملاک استخدام نیاز مالی خانواده آن فرد، تعهد سیاسی او نسبت به مبارزه و تجارب فنی او بود. یکی از اعضا این پیشنهاد را هم طرح کرده بود که کارگران به صورت چرخشی در بخشهای مختلف کار کنند تا با جنبههای مختلف مدیریت کارگری آشنا شوند.
مناسبات جنسیتی
در سال ۲۰۰۴ پس از برگزاری کنگرهای ملی در مورد جنسیت و برابری که در شهر ساحلی «مار دل پلاتا» برگزار شد، کارگران زن کارخانه زانون کمیته زنان (Comision de Mujeres de Zanon) را شکل دادند. آنها دست به انتشار یک خبرنامهای داخلی زدند که بین همه ۴۷۰ نفر کارگر زانون توزیع میشود. این کمیته بهدنبال آن است که زنان کارخانه بتوانند فضایی برای خود داشته باشند و در آنجا گرد هم بیایند و در مورد مسائلی که در جامعه مملو از تبعیض جنسیتی خود تجربه میکنند بحث کنند. بسیاری از زنان فاسینپت نقشی سهگانه دارند و در مقام یک زن کارگر، مادر و فعال سیاسی-اجتماعی با مشکلاتی روبرو هستند که هر زنی به ناچار با آنها روبرو است. بسیاری از آنها معتقدند کمیته زنان، فضایی برای بحث در مورد مشکلات محیط کار در اختیار آنها قرار داده، مشکلاتی که حتی با حذف کارفرما باز هم پابرجاست. علاوه بر این، کمیته زنان کار دیگری هم دارد و آن ارائه راهحلهای گروهی در مورد مشکلاتی است که در کارخانه رخ میدهد، از مسائل سیاسی گرفته تا مشکلات تولید. کمیته زنان فعالیتهای دیگری هم صورت داده، از جمله اهدای شمعهای تزئینی سرامیکی در مرکز شهر، ملاقات با زنان سایر جنبشهای اجتماعی و نیز فعالیتهایی مثل برگزاری سخنرانی در کارخانه با موضوع خشونت خانگی؛ این سخنرانی روز ۲۵ نوامبر یعنی روز بینالمللی پایان خشونت علیه زنان انجام شد.
یادگیری مجدد تولید
پس از تسخیر کارخانه هیچیک از مدیران یا افراد حرفهای در کارخانه باقی نماندند. کارگران نه فقط باید فرایند تولید را دوباره میآموختند بلکه باید به حوزههایی وارد میشدند که سنتاً مدیریتی محسوب میشد، حوزههایی از قبیل فروش، دفترداری و برنامهریزی تولید. به همین دلیل، کارگران زانون اغلب از وکلا، حسابداران و دیگر افراد حرفهای که معتمد آنها هستند کمک میگیرند، ولی تصمیمگیریها به عهده این افراد نیست. در مورد مسائل فنی، انجمن کارگری تصمیمگیرنده است. این متخصصان دورههای آموزشی هم برای کارگران زانون برگزار کردهاند. بااینحال، بسیاری از کسبوکارهای تسخیرشده با کمبود نیروهای متخصص قابل اعتماد روبرو هستند.
خودگردانی به این معناست که کار تولید فکری و یدی به مساوات تقسیم شود تا همه اعضا از آن منتفع شوند. انجمن کارخانه تلاش میکند کارهای یدی و همینطور وظایفی را که بیشتر فکری و نظری هستند به صورت چرخشی بین کارگران تقسیم کند.در ژوئن ۲۰۰۶ تولید کارخانه به بیش از ۴۱۰ هزار مترمربع کاشی سرامیک رسید که بالاترین حد تولید پس از راهاندازی مجدد آن بود. مسئول هماهنگی امور تولید کارخانه، فرانسیسکو موریلو که پانزدهسال در زانون کار کرده میگوید «کنترل کیفیت وظیفه همه کارگران است». کارخانه توانسته در بازار محلی که در حال رشد است بهخوبی رقابت کند. کارخانه سرامیک زانون یکی از بزرگترین و مدرنترین کارخانههای کاشیسازی آمریکای لاتین است. مالک قبلی کارخانه لوئیس زانون بیش از هشتاد درصد از محصولات را صادر میکرد، ولی فاسینپت محصولات خود را در بازار محلی و ملی عرضه میکند.
خریداران صنعتی کمکم پی بردند که کارگران محصولی باکیفیت و در عینحال ارزانقیمت تولید میکنند، آنهم در بازاری که تولیدکنندگان معمولا بیشتر محصولات خود را صادر میکنند. بسیاری از کارگران گفتهاند که وضعیت حقوقی شرکت آنها را قادر ساخته بتوانند با حذف واسطهها روی بازار اثر بگذارند. اخیرا فاسینپت توانسته همه صورتحسابهای فروش، پرداخت و دریافت خود را با مهر قانونی شرکت عرضه کند. بهعلاوه این کارخانه ابتکار دیگری به خرج داده که چندان بین کارخانههای صنعتی مرسوم نیست. آنها سالنی را به عرضه مستقیم سرامیک اختصاص دادهاند و خریداران میتوانند مستقیما به کارخانه مراجعه و محصول مورد نظر خود را با تخفیف تهیه کنند.
توانمندسازی- قدرتمندسازی
خودگردانی به این معناست که کار تولید فکری و یدی به مساوات تقسیم شود تا همه اعضا از آن منتفع شوند. انجمن کارخانه تلاش میکند کارهای یدی و همینطور وظایفی را که بیشتر فکری و نظری هستند به صورت چرخشی بین کارگران تقسیم کند. در بحبوحه اداره یک کسبوکار و در گیرودار تلاش برای پیروزی در جدالهای حقوقی، برنامهریزی درازمدت تولید و آموزش افراد اغلب در اولویت آخر قرار میگیرد. ولی مجموعه زانون بعد از افزایش توان خود که با رشد تولید همراه بود، قدمهای اولیه را برای برنامههای آموزشی برداشته است. اینکه همه کارگران بتوانند به مهارتها و آموزشهای لازم دسترسی داشته باشند تصمیمی کاملا سیاسی است.
تعدادی از کارگران فاسینپت روی تقویت ابتکارات آموزشی متمرکز شدهاند و یکی از ایدههایشان ایجاد کتابخانه است. مجمع قرار است در مورد تاسیس یک کتابخانه درون کارخانه تصمیم بگیرد و به اینترتیب کتابهای فنی و آموزشی، کتابهای تاریخی و… را در اختیار کارگران قرار دهد. علاوه براین، کتابخانه بناست محلی باشد برای مطالعه گروهی کارگران تا بتوانند مهارتهای خواندن، نوشتن و سخنرانی در برابر عموم را تقویت کنند. برخی از کارگران هم بهدنبال این هستند که با همکاری یکی از دانشگاههای دولتی نئوکن به نام کوماهو، دورههای آموزش برنامهریزی تولید و مهارتهای فنی مختلفی به راه بیندازند. در حال حاضر فاسینپت با دانشکدههای مهندسی و اقتصاد دانشگاه ملی بوینسآیرس و دانشگاه کوماهو همکاری دارد.
جورج برمودز، مهندس سوپروایزر کارخانه آرزو دارد همه کارگران فاسینپت فرصت آموزش و یادگیری داشته باشند. «هیجانانگیزترین چیز این است که همه رفقا بتوانند در همه پستهای شغلی کارخانه به صورت چرخشی کار کنند، آموزش ببینند و در یک حرفه فنی مهارت پیدا کنند». او اضافه میکند در یک کارخانه خودگردان، کارگران نسبت به بهبود اوضاع کارخانه احساس مسئولیت میکنند، بدون اینکه مدام به نفع شخصی خود فکر کنند. «یکی از مزیتهای خودگردانی کارگری و دستمزد برابر این است که وقتی کارگران مسئولیت شغلی را میپذیرند میخواهند چیز جدیدی بیاموزند نه اینکه به ارتقای مقام افزایش دستمزد فکر کنند».
البته کار به این راحتیها هم نیست. انجمن زانون هنوز نتوانسته مشارکت سیاسی همه کارگران را در تصمیمگیریها و فعالیتهای خیابانی افزایش دهد. گاهی کارگران جدید و حتی برخی از قدیمیترها رغبت چندانی ندارند که بعد از ساعت کاری در فعالیتهای سیاسی مشارکت کنند. اینجاست که جلسات معارفه اهمیت فراوانی پیدا میکند و کمک میکند کارگران جدید بدانند در کجا کار میکنند، با تاریخ و پیشینه خودگردانی کارگری آشنا شوند و بفهمند چرا مهم است که کارگران سرنوشت خود را رقم بزنند. آموزش و جلسات معارفه میتواند همبستگی و تعهد را بالا ببرد.
روابط عمومی
کارخانه راهکارهای بسیاری در پیش گرفته تا مطمئن شود همه قسمتهای کار به دست خود کارگران انجام میشود، بهخصوص بخش روابط عمومی کارخانه. مجمع عمومی کارگران کمی بعد از تاسیس تصمیم گرفت یک کمیته خبری تشکیل دهد. گروه کوچکی از کارگران کار خبررسانی و وظایف متعدد دیگر را بهعهده گرفتند، از مخابره اخبار سیاسی و فعالیتهای دفاعی زانون به رسانههای محلی و ملی گرفته تا مطلعکردن کارگران از آخرین اخبار کارخانه. این کمیته پس از مدتی بزرگتر شد، اگر قبلا گروهی کوچک بود که فعالیتهای محدودی مثل تهیه خبر و جزوههای داخلی داشت حالا شاخه سیاسی بسیار مهمی از کارخانه است که برنامههای رادیویی، روزنامه، وبسایت و ویدئو تهیه میکند.
«نوسترا لوچا»، روزنامه زانون با هدف تمرکز بر مبارزههای طبقه کارگر، کار خود را در سال ۲۰۰۲ شروع کرد. این روزنامه با تیراژ ۸ هزار نسخه در ماه یکی از عوامل اصلی در هماهنگکردن مبارزات کارگری در سطح ملی بود، ولی سال ۲۰۰۶ بهدلیل پارهای مشکلات در زمینه چاپ و توزیع، انتشار آن متوقف شد. با اینحال، کمیته مطبوعات فاسینپت پروژههای جدیدی برای انجمنها و کارگران آغاز کرده است.
فاسینپت هر هفته دو برنامه رادیویی در رادیوهای محلی اجرا میکند. برنامهها شامل اخبار کارخانه زانون، اخبار جنبشهای اجتماعی محلی، مصاحبه، تماس مستقیم شنوندگان و پخش موسیقی راک است. کمیته خبری زانون شدیدا تلاش کرده علاوه بر برنامه رادیویی، یک برنامه صوتی-تصویری هم بهراه اندازد تا کارگران بتوانند بدون کمک مستندسازان و تولیدکنندگان خارجی، روایتهای خود را فیلمبرداری و تدوین کنند. گروه اینترنتی «گروپو آلاویو» که هدایت و آرشیو فعالیتهای سیاسی را به عهده دارد چند کارگاه آموزشی برای ساخت ویدئو در کارخانه برگزار کرده است. تعدادی از کارگران برای تبلیغ کنسرتهای راک که به طور مرتب در کارخانه اجرا میشود، چند آگهی تبلیغاتی برای شبکه تلویزیونی محلی ساختهاند. بهعلاوه کارگران کارخانه خودشان کار فیلمبرداری از کنسرت عظیم گروه «راتا بلانکا» را بهعهده گرفتند، این کنسرت در انبار کارخانه برگزار شد و بیش از پانزدههزارنفر در آن شرکت کردند. از آن مهمتر، روابط عمومی سعی کرده برای تقویت ارتباطات فعالیتهایی را درون کارخانه مدیریت کند. خبرنامهها در بین همه کارگران پخش میشود تا آنها را از آخرین درگیریهای حقوقی کارخانه و همینطور اخبار مربوط به خطوط تولید، آخرین اخبار مالی و اخبار بخشهای مختلف مطلع کنند. با اینحال، هنوز هم جا دارد که این قبیل فعالیتها تقویت شوند.
تولید برای اجتماع
کارخانه زانون، در کنار تولید سرامیک خود را موظف کرده پروژههای دیگری هم در پیش بگیرد، برای مثال اهدای سرامیک به انجمنهای شهر، خانهسازی برای خانوادههای طبقه کارگر، برگزاری بازدیدهای دانشآموزی از کارخانه و تهیه حروف الفبای سرامیکی برای مدارس. عمر ویلابلانکا در مصاحبهای میگوید: «یکی از شعارهای ما این است که درهای کارخانه به روی مردم باز است. ما برای دانشآموزان امکان بازدید از کارخانه را میسر کردهایم تا از نزدیک ببینند تولید در این کارخانه چگونه انجام میشود و بفهمند که میتوانند جامعه دیگری بسازند». دفتر روابط عمومی کارخانه پر است از پوسترهایی که دانشآموزان با دست خودشان طراحی کردهاند و از کارخانه تقدیر کردهاند. بازدید از کارخانه زانون برای بسیاری از دانشآموزان تجربهای هیجانانگیز و جالب است. ویلابلانکا اشاره میکند که دانشآموزان معمولا سوالهای بسیاری طرح میکنند. «اولین سوالی که میپرسند این است که چرا هیچ رئیسی در کارخانه نیست؟» این بازدیدها نقش مهمی در اطلاعرسانی عمومی در مورد زانون داشته، چون اغلب بچهها سر میز شام در مورد این موضوع صحبت میکنند.
در سال ۲۰۰۶ کارگران زانون برای خانوادهای که خانهاش در آتشسوزی از بین رفت، یک خانه ساختند و طی مراسمی آن را به این خانواده اهدا کردند. بسیاری از حاضران از اینکه توانسته بودند خودشان این مشکل را حل کنند بسیار احساساتی شده بودند. فاسینپت تصمیم گرفت خودش برای ساختن خانه دست بهکار شود. آنها دیگر به این نتیجه رسیدهاند که کارگران باید مشکلات خود را بدون اتکا به دولت، احزاب سیاسی یا دیگر نهادها حل کنند، چون حکومت قصد ندارد نابرابری را از میان بردارد.
زانون کنسرتها و نمایشهای بسیاری برگزار کرده که شرکت در آن برای عموم آزاد است. کنسرتهای بزرگ نقش موثری در جلب حمایت از کسبوکارهای تسخیرشده داشتهاند. با این کار آنها معمولا در صدر اخبار قرار میگیرند، آنهم در شرایطی که رسانهها چندان رغبتی به پخش اخبار کسبوکارهای تسخیرشده ندارند. در سپتامبر ۲۰۰۶ بیش از پانزدههزار نفر از طرفداران و حامیان گروه هویمتال «راتا بلانکا» در کنسرتی که در انبار زانون برگزار شد شرکت کردند. برگزاری کل این مراسم با کارگران کارخانه بود، از ساختن یک صحنه بزرگ گرفته تا پخش پوسترها و فروش بلیتهایی ارزانقیمت.
یکی از دلایل موفقیت زانون این بوده که توانسته مبارزه کارگری را با کل اجتماع پیوند بزند. ویلابلانکا معتقد است مساله فقط این نیست که کارخانه در خطر است: «اولا همه این شغلها در خطرند، بهعلاوه کل کارهای جمعی که ما انجام دادیم بدون این حرکت ممکن نمیشد، تجربهای که در این پنج سال آموختیم هم از دست میرفت، تجربهای که برای همه کارگران در سطح ملی و بینالمللی ارزشمند است».
در ورودی کارخانه تعدادی از دانشجویان هنر کتیبهای با تکههای سرامیک ساختهاند که تاریخ مبارزههای زانون را روایت میکند. طی ماههایی که کارگران بیرون کارخانه به اعتراض بست نشسته بودند، همسایهها، دانشجویان و کارگران جنبش پیکترو همبستگی خود را با آنها نشان دادند و به آنها پول و غذا میرساندند. زندانیانی که در زندان پشت کارخانه بودند وعدههای غذایی خود را به کارگران میدادند. سازمانهای اجتماعی مثل سازمان «مادران پلاتزا دو مایو» همبستگی خود را اعلام کردند و حتی زنانی که بالای هفتاد سال سن داشتند اعلام کردند که آنها هم تا پای جان از کارخانه دفاع خواهند کرد.
زانون توانست همبستگی متقابلی بین افراد محلی، کارگران در حال مبارزه و کسبوکارهای تسخیرشده در سطح ملی و بینالمللی برقرار کند. برخلاف کارخانههای خودگردان دیگر در بوینسآیرس و مکا یکی دیگر از شهرهای بزرگ آرژانتین، نئوکن با همه کوچکیاش از زانون دفاع کرد. بهخصوص که در سالهای اخیر و پس از بحران سال ۲۰۰۱ جنبشهای اجتماعی زیادی در این منطقه شکل گرفت. دانشجویان، معلمان، کارگران بخش عمومی، کارگران بیکار و اجتماعات بومی معترض مدام با خصومت فزاینده جنبش عوام نئوکن (MPN)، یعنی حزب دستراستی غالب در نئوکن، روبرو بوده است. زانون مثل خاری در چشم دولت است. جورج سوبیچ، فرماندار استان نئوکن بارها سعی کرده کارگران را از آنجا اخراج کند، ولی حمایتهای محلی برنامههای او را نقش برآب کردهاند.
ارتباط با سایر کارخانههای تسخیرشده
کارخانه زانون که اکنون دیگر عنوان رسمی آن «فاسینپت» است به عنوان یک موجودیت حقوقی مستقل و خودگردان کار میکند ولی در عین حال بخشی از اتحادیه سرامیکسازان نئوکن هم هست. زانون تنها کارخانه تسخیری است که به طور مستقل مطالبه خودگردان شدن کارخانه را دنبال میکند. در واقع گروه بزرگتری از کسبوکارهای تسخیری هستند که عنوان اختصاری «MNER» (جنبش ملی کسبوکارهای تسخیری) را دارند، ولی فاسینپت به عضویت این گروه درنیامده است. بیش از چهل کسبوکار خودگردان کارگری عضو این گروه هستند، برای مثال هتل «بوئن»، کارخانه رنگ «چیلاورت»، هتل و اسپای پیسمانتا، کارخانه بستهبندی گوشت «لا فورستا»، نجاری «مادررا کوردوبا» و تراکتورسازی «زانللو». گروه «MNER» گروهی پرونیستی (طرفدار رئیسجمهور سابق آرژانتین پرون) هستند و ادواردو مارئوا رهبری آنها را بهعهده دارد. او نقش موثری در یافتن تاکتیکهای حقوقی برای تسخیر کارخانهها داشته است. زانون اغلب فعالیتهای مشترکی با کسبوکارهای عضو «MNER» انجام میدهد.
هتل بوئن، چیلاورت و زانون برای تصویب قانون ملی در مورد تسخیر کارخانههای از کارافتاده با هم ائتلاف کردهاند. دولت تا به حال به راهحلهای کوتاهمدت بسنده کرده و اجازه داده کارگران موقتا مالکیت محل کار خود را بهدست بگیرند. این قبیل اجازههای کسب معمولا بین دو تا پنج سال بوده است. در حالیکه اعطای مالکیت قطعی باعث میشود کارگران امنیت شغلی داشته باشند و بتوانند نیروی خود را صرف بهبود محصولات و پروژههای اجتماعی خود کنند.
هتل بوئن در منطقه خود نمونهای مثالزدنی از یک بنگاه کارگری است که در شکل دادن به ائتلافهای متعدد بسیار موفق عمل کرده است. این هتل نوزدهطبقه که کارگران اداره آن را بهدست گرفتهاند، به مرکز سیاسی سازمانهای کارگری، از جمله زانون تبدیل شده است. کف هتل پوشیده از کاشیهای پورسلین زیبا و باکیفیتی است که محصول زانون است. کارگران زانون و دیگر فعالان اجتماعی معمولا در آنجا فعالیتهایی ترتیب میدهند و هروقت به بوینس آیرس میروند در این هتل اقامت دارند.
همبستگی بینالمللی
بسیاری از کارگران زانون این فرصت را داشتهاند که به کشورهای خارجی سفر کنند و تجارب خود را با دیگران به اشتراک بگذارند. از ایتالیا، آلمان و اسپانیا هم کارگرانی که در شرکتهای خودگردان کارگری مشغول بودهاند مشتاقانه از زانون بازدید کردهاند و اطلاعات و استراتژیهای خود را با هم رد و بدل کردهاند. بهعلاوه اتحادیهها و سازمانهای اجتماعی در اروپا با فاسینپت اعلام همبستگی کردهاند تا بتواند به کارش ادامه دهد.
در ۲۸ام و ۲۹ام اکتبر ۲۰۰۵، اولین کنگره آمریکای لاتین در مورد کسبوکارهای تسخیری در کاراکاس تشکیل شد. این کنگره به همت کارخانهها و کسبوکارهای خودگردان آرژانتین، اروگوئه، ونزوئلا و برزیل تشکیل شد و نمایندگان این کسبوکارها تلاش کردند به استراتژیهایی هماهنگ در برابر حملات دولت و قوانین وحشیانه بازار دستیابند. نطق افتتاحیه را رئیسجمهور ونزوئلا هوگو چاوز در حضور هزار نفر از کارگران این قبیل بنگاههای خودگردان ایراد کرد، کارگرانی که شعار «اشغال، مقاومت و تولید» را جامه عمل پوشانده بودند. این کنگره مقدمهای شد برای شکل دادن به رابطه اقتصادی و حمایتهای متقابل بین بیش از سه هزار کسبوکار خودگردان در آمریکای لاتین.
همکاری بین کسبوکارهای تسخیری یکی از مؤثرترین کارها بوده است. کسبوکارهای تسخیری آمریکای لاتین باید بدانند که حتی در ونزوئلا هم کارگران نباید برای پیشبردن کار خود به دولت تکیه کنند. این کارخانهها و بنگاههای تسخیری مشغول سازماندهی و گسترش استراتژیهایی برای دفاع از کارگران آمریکای لاتینی هستند، کارگرانی که یا کارخانههایشان در معرض خطر تعطیلی است یا در شرایط کاری بسیار سختی به سر میبرند.
مشکلات خودمختاری و خودگردانی
کارگران زانون در عین حفظ موضع خود در مورد خودمختاری همچنان برای قانونیشدن وضعیت خود مجبورند روی دولت حساب کنند و البته در بازاری منطبق بر الگوهای سرمایهداری به تولید خود ادامه دهند. زانون تجربهای بسیار حائز اهمیت است، چون کارگران زمانی این الگوی خودمختاری و خودگردانی را به اجرا درآوردند که هنوز این اصطلاحات را نمیشناختند. آنها از سر ضرورت به این ایده رسیدند. در زانون با طبقه کارگری سروکار داریم که هویتی بسیار قوی و محکم دارد، به عبارت دیگر، آنها خود را بخشی از مبارزات رهاییبخش طبقه کارگری میدانند. از دید آنها نبرد با سرمایهداری راهی به سوی رهایی طبقه کارگر است. یکی از کارگران میگوید: «زانون یک پیروزی برای طبقه کارگر است و نشان میدهد جامعه میتواند طور دیگری اداره شود: بدون نیاز به کارفرما و رئیس و بدون اینکه لازم باشد آدم برای کس دیگری کار کند که دست آخر همه پولها را به جیب میزند و بقیه را در نهایت تهیدستی رها میکند».
بهترین راه نجات کسبوکارهای خودگردان ایجاد یک بازار بدیل برای محصولاتی است که در این کارخانهها تولید میشود. معامله پایاپای بین همین بنگاههای خودگردان و سازمانهای محلی باعث میشود تولید هم برای کل آن اجتماع و هم برای کارگران سودآور باشد.کارگران زانون برای رسیدن به رهایی مستقیما وارد عمل شدهاند و مطالبات آنها دیگر محدود به این نمانده که صرفا بخش کوچکی از حقوق کارگران را طلب کنند. آنها طرحی انقلابی پیشنهاد کردهاند: از شر روسا خلاص شوید و بگذارید کارگران با موازین دموکراتیک کار خود را پیش ببرند. مسلما دولت نمیتواند چنین منطقی را تاب بیاورد.
زانون بهخوبی توانست از موانعی که دولت سر راه آنها میگذارد عبور کند، موانعی مثل نبردهای حقوقی و حملات وحشیانه. از خلال همین مبارزات فاسینپت به یک عامل اجتماعی تأثیرگذار در استان نئوکن بدل شده است. دولت محلی حالا با گروههای سازمانیافته حامی یکدیگر طرف است. خودگردانی کارگران در نئوکن به تقویت قدرت مردمی جنبشهای اجتماعی محلی هم کمک زیادی کرده است.
علاوه بر دعواهای حقوقی، مشکل دیگری که کسبوکارهای خودگردان آرژانتین با آن روبرو هستند مقابله با چالشهای بازار آنهم بدون برخورداری از حمایت دولتی است. بهدلیل فقدان زیرساختها و کار با تکنولوژیهای قدیمی تولید اغلب کسبوکارهای خودگردان شانس کمی دارند که در رقابت موجود در بازارهای سرمایهداری دوام بیاورند. بخشی از دلایل موفقیت زانون وسعت این کارخانه و تکنولوژیهای پیشرفته آن بوده است. به علاوه کارگران زانون مهارت زیادی در تجارت سرامیک داشتهاند و همین امر باعث شد انجمن کارگری راحتتر از پس مسائلی فنی مانند نگهداری و تعمیر ماشینآلات و البته تولید محصولات باکیفیت برآید. خوشبختانه کارخانه زانون یک بخش اختصاصی برای تعمیرات دارد و این به کارگران کمک میکند تا قطعات جایگزین را همانجا تولید کنند و بسیاری از موانع را دور بزنند.
بهترین راه نجات کسبوکارهای خودگردان ایجاد یک بازار بدیل برای محصولاتی است که در این کارخانهها تولید میشود. معامله پایاپای بین همین بنگاههای خودگردان و سازمانهای محلی باعث میشود تولید هم برای کل آن اجتماع و هم برای کارگران سودآور باشد. ایجاد بازار وسیعی برای معاملات پایاپای میتواند راهی برای دور زدن بازار سرمایهدارانه باشد و سود آن مستقیما به اجتماع برسد.
تقریبا همه محصولات سرامیکی زانون در بازاری با مقتضیات سرمایهدارانه به فروش میرسند. انجمن کارگران این کارخانه اخیرا به این مساله پرداختهاند که شاید نیاز باشد محصولات دیگری هم به نفع اجتماعی که در آن زندگی میکنند تولید کنند، اگرچه همین حالا هم کاشیهای سرامیکی در ساخت خانه، مدرسه و بیمارستان به کار میرود. هدف فعلی فاسینپت این است که از سود حاصله از بازار، پروژههای اجتماعی را پیش ببرد.
راهحلی دیگر برای خودمختارشدن این است که همین بنگاههای تسخیری موجود، مستقل از دولت از کسبوکارهای تسخیری جدید حمایت کنند تا آنها هم بتوانند کار خود را شروع کنند. امروز نیاز مبرمی به این کسبوکارها وجود دارد. جنبش کسبوکارهای تسخیری میتواند با تشکیل یک صندوق جمعی از آنها حمایت کند. هرچه کارگران پشتگرمی بیشتری داشته باشند انگیزه بیشتری خواهند داشت که اداره محل کار خود را بهدست بگیرند.
سوبژکتیویته و فرهنگ کاری جدید
کسبوکارهای تسخیری نه تنها مانع از بین رفتن مشاغل میشوند، بلکه فرهنگ و سوبژکتیویته جدیدی نیز خلق میکنند. خودگردانی به کارگران غرور و عزتنفس میدهد و کارگران حس میکنند در سرنوشت خود اثرگذارند. خودگردانی کارگری موجب شده بسیاری از کارگران در سراسر دنیا به قدرت خود پی ببرند، قدرت اینکه شیوههای جدیدی بهوجود آورند برای رهایی و نبرد علیه شرایط استثماری. کارگران زانون اغلب به این نکته اشاره میکنند که بهدست گرفتن کارخانه دیدگاه آنها را نسبت به دنیا و همینطور نسبت به خودشان به عنوان بخشی از طبقه کارگر تغییر داده است. آنها دیگر میدانند که برای اداره یک کارخانه یا یک جامعه احتیاجی به رئیس ندارند.
از زمانی که کارگران اداره کارخانه را بهدست گرفتند، کارخانه یا محیطکار به فضایی فیزیکی برای رهایی بدل شد. در بسیاری از این مکانها، فرهنگ کاری تازهای شکل گرفت. ساختن مراکز فرهنگی و برگزاری کنسرتها استراتژی مهمی برای طبقه کارگر بوده تا کرامت و آزادی خود را بازپس بگیرد. رائول گودی، نماینده اتحادیه کارگران زانون، در برابر جمعیتی بالغ بر دههزار نفر که برای تماشای کنسرت آمده بودند به مردم خوشامد گفت و به تجلیل از این موضوع پرداخت که کنسرت در کارخانهای بدون رئیس و بدون حضور نیروی پلیس برگزار شده است. کارگران زانون با برگزاری رویدادهای فرهنگی خودگردان، این پیغام را به همه رساندند که طبقه کارگر میتواند فرهنگ و هنر خودش را خلق کند.
تسخیر کارخانهها بیش از یک قرن ابزار رهایی طبقه کارگر بوده است. بااینحال، در بسیاری از این مبارزههای تاریخی هدف از این کار صرفا رساندن صدای مطالبات کارگران به گوش مسئولان بوده، نه خودگردانی کارگری. طبقه کارگر آرژانتین در سیسال اخیر تحت فشار سیاستهای شدید نولیبرالی قرار داشته است. این نظم نولیبرالی بهدست دیکتاتوری نظامیای ممکن شد که بین سالهای ۱۹۸۳-۱۹۷۶ توانست ۳۰ هزار فعال کارگری و دانشجویی را از سر راه بردارد. در شرایط کنونی که طبقه کارگر آرژانتین علیه قوانین کار و خصوصیسازی دست به تسخیر کارخانهها زده، زانون الگوی رادیکال جدیدی در برابر الگوی سرمایهداری پیش نهاده است. این کارخانه الگویی از تولید را به اجرا درآورده که مبتنی است بر برابری، دموکراسی مستقیم و همبستگی. فاسینپت نوید سوبژکتیویتهای جدید برای طبقه کارگر سراسر دنیا است.
تجربه زانون تهدیدی مستقیم برای دولت بوده است. فرایندی که به دگرگونی سوبژکتیویته منجر شده را نمیتوان به این سادگی از بین برد؛ به همین دلیل است که دولت و نظام سرمایهداری زور میزنند جلوی کارگران را بگیرند و نگذارند آنها کرامت و آزادی در خور خویش را بیابند. فاسینپت نمونهای پیش روی کارگران سراسر جهان و چشمه کوچکی است از نحوه اداره جهان بعد از امحای سرمایهداری.
علیرغم موانع سیاسی و مشکلات بازار، کسبوکارهای تسخیرشده آرژانتینی استراتژی پیشرفتهای برای دفاع از طبقه کارگر و نیز برای مقاومت علیه سرمایهداری و نولیبرالیسم به ما نشان میدهند. کسبوکارهای خودگردان مبارزات خود را برای قانونی شدن ادامه میدهند تا بتوانند از شغلهای کارگران دفاع کنند و درهای قانونی را برای دیگر کسبوکارهای تسخیری باز کنند. بسیاری از این کارخانهها توانستهاند همبستگی گستردهای بین سههزار بنگاه خودگردان آمریکای لاتین ایجاد کنند. اغلب این بنگاهها در کشورهای آرژانتین، ونزوئلا، برزیل و اروگوئه واقع شدهاند.
جنبش کارخانههای تسخیری در آرژانتین شغلهای بسیاری ایجاد کرده، همبستگی گستردهای بین آنها بهوجود آورده و پروژههای اجتماعی بسیاری بهراه انداخته است. تجربه فاسینپت در زمینه خودگردانی و سازماندهی کارگری مستقیما ساختارهای سرمایهداری را هدف گرفته، چون اصل مالکیت خصوصی [ابزار تولید] را زیر سوال میبرد، دانشی را که از کارگران سلب شده به آنها بازمیگرداند و تولید را برای اهدافی به جز سود سازماندهی میکند. روزا ریوزا که پانزده سال در زانون کار کرده میگوید زانون صرفا مبارزهای نیست که به خاطر آن ۴۷۳ نفر کارگر زانون صورت گرفته باشد، بلکه مبارزهای است به نفع کل اجتماع و برای یک انقلاب اجتماعی. «اگر کارخانهها تعطیل شدند و رها شدند، کارگران حق دارند آنجا را اشغال کنند، دوباره به راه بیندازند و تا پای جان از آن دفاع کنند».
منبع:
Marie Trigona “FASINPAT (FACTORY WITHOUT BOSS): An Argentine Experience in Self-management” in Real Utopia: Participatory society for the 21 Century, ed. Chris Spannos, AK Press: Oakland, Edinburgh, West Virginia, 2008
عالی!
استفاده کردم
خوب است در یادداشتی دیگر سرنوشت زانون در فاصله ی سال های ۲۰۰۶ تا امروز (۲۰۱۹) دنبال شود.
در کتاب سارودایا ، مطالبی تازه در باره ی
خودگردانی
اقتصاد محلی
پول محلی
تولید برای مصرف محلی
خرید از محل
تجربه ی شوماخر از خودگردانی
و…
و…
خودتوان بخشی فرودستان مطرح شده است.
خوانندگان گرامی می توانند برای ادامه ی مطالعه در این باره، به این کتاب نگاه کنند و
با توجه به
فهرست جلد اول،
پیش سخن مترجم،
بخش آخر جلد اول
مطالب مورد علاقه خود را جستجو کنند.
کتاب سارودایا، بهروزی برای همگان، در سایت عدم خشونت در دسترس است.