مرگ بزرگ آغاز شده است
به تعدد گونههای جانداران که در یک محیط زندگی میکنند، تنوعزیستی گفته میشود. در پنجاه سال گذشته، تنوع زیستی خشکیها و اقیانوسها ۴۰درصد و تنوع زیستی آبهای شیرین بیش از ۷۵درصد کاهش یافته است. میزان کل انرژیای که ارگانیزمها(موجودات زنده) استفاده میکنند در زیستبومهای متعددی کاهش یافته. این یعنی زندگیهای کمتر. نه فقط برای یک یا چند گونه که برای همهی گونههای حیات. «مرگ بزرگ» آغاز شده است.
تهدید زیستبومها
تغییرات ناگهانی دمای هوا و موجهای گرما، اسیدیتر شدن آب اقیانوسها، رویدادهای آبوهوایی شدید، تغییر الگوی بارش باران، بالا آمدن سطح آب اقیانوسها و افزایش غلظت کربندیاکسید در جو زمین. اینها مجموعهای از عواملاند که دست در دست هم، جانوران همهی جهان را تهدید میکنند.
ما میتوانیم بازهای مشخص از فشارهای زیستی را تحمل کنیم و اگر وخامت اوضاع از این محدودهها فراتر رود، خب، میمیریم.بدن جانوران (از جمله خود ما) طی میلیونها سال فرگشت با دامنهای محدود از شرایط هماهنگ شده است. ما میتوانیم بازهای مشخص از فشارهای زیستی را تحمل کنیم و اگر وخامت اوضاع از این محدودهها فراتر رود، خب، میمیریم. موجودات خونگرم میتوانند در بازهای مشخص دمای بدن خود را حفظ کنند. اگر بدنشان بیش از حد گرم شود راهکارهایی برای خنک کردن خود دارند و گرمای اضافی را به محیط پیرامون میدهند تا خنک شوند. وقتی موجی از گرما دمای هوا را به چیزی بین ۴۰تا۵۰درجه میرساند، محیط پیرامون گرمتر از بدن موجود زنده میشود و امکان منتقل کردن گرما به آن وجود ندارد. موجود زنده، از درون پخته میشود و میمیرد. این مرگی بسیار دردناک است. آب بدن کم میشود و ارگانها یکی یکی با درد بسیار از کار میافتند. غلظت خون زیاد میشود و بدن در تلاش برای خونرسانی، رگها را تنگ میکند و قلب محکمتر میتپد. تا زمانی که دیگر فایدهای نداشته باشد یا پیش از آن یک رگ جایی مقاومتش را از دست بدهد و موجود با سکته از پای درآید.
صخرههای مرجانی کف اقیانوس مانند جنگلهای بارانی خشکیهایند. بهشتهای حیات، کف دریا. اسیدی شدن آب اقیانوسها بر اثر واکنش آب با کربندیاکسید بیشتری که ما به اتمسفر پمپاژ میکنیم، صفحات مرجان را در خود حل میکند و با حل شدن صفحات مرجانی، تمام گونههایی که برای بقا به آنها وابسته هستند هم از بین میروند. فقط تصور کنید اگر درختان آمازون در هوا حل شوند و بریزند. چه بر سر جانوران آمازون خواهد آمد. این روندی است که آغاز شده. صفحات مرجانی در حال مرگند.
وقتی موجی از گرما دمای هوا را به چیزی بین ۴۰تا۵۰درجه میرساند، محیط پیرامون گرمتر از بدن موجود زنده میشود و امکان منتقل کردن گرما به آن وجود ندارد. موجود زنده، از درون پخته میشود و میمیرد. این مرگی بسیار دردناک است.رویدادهای طبیعی ویرانگر مثل آتشسوزی، سیل و خشکسالی بیشتر و گستردهتر شدهاند. آتشسوزیها در طبیعت برای گونههای کمتعدادتر، شانس رقابت و بقا به وجود میآورند. حیات در طول فرگشتش با حوادث طبیعی همگام شده و آنها را به فرصتی برای شکوفایی خود بدل ساخته اما آنچه امروز در جریان است، با گذشته تفاوت دارد. حیات برای روبرو شدن با خشکسالی چند ده ساله و آتشهای پیدرپی و سیلهای ویرانگر فرگشت نیافته و موجوداتی که با این خطرات روبرو شوند از میان خواهند رفت. تندبادهای سیلآسای موسمی الگوی طبیعی خود را از دست دادهاند و هر سال انسانها و حیوانات بیشتری بر اثر این تغییر الگو، قربانی خواهند شد. تغییر الگوی بارش باران، آب در دسترس موجودات را کم میکند. حتی کوچکترین کاهش الگوی بارش باران، تاثیری عمیق بر زیستبومها دارد و تغییر الگوهای اقلیمی به همراه پدیدههایی مثل ال-نینو درست همین کار را کردهاند.
اما افزایش غلظت کربندیاکسید در جو زمین، برای گیاهان خبر خوبی است. آنها برای فتوسنتز و تولید غذا به آن نیاز دارند. اما برای موجوداتی که از گیاهان تغذیه میکنند، چندان هم خبر خوبی نیست. گرچه گیاهان برای ساخت تنی تنومندتر برای خود، کربندیاکسید بیشتری از جو نسیبشان میشود، اما مواد مغذی کافی از خاک برای دخیره در آن تن و حاصلش به صورت میوه پیدا نمیکنند. در روندی جهانی، میزان رشد گیاهان از دههی ۸۰میلادی تا امروز به میزان قابل توجهی افزایش داشته که احتمالا به افزایش غلظت کربندیاکسید در جو مربوط است. این افزایش رشد در بعضیجاها حتی به بیش از ۴۰درصد هم میرسد. با این حال کاهش ارزش غذایی این گیاهان میتواند جانوران دیگر را تحت تاثیر قرار دهد. جانوران گیاهخوار زمان بسیاری را صرف پیدا کردن و خوردن غذا میکنند. اگر ارزش غذایی گیاهان همینطور کم شود، ممکن است بسیاری از گیاهخواران بزرگ نتوانند انرژی مورد نیاز خود برای بقا را تامین کنند و با آسیبدیدن جمعیتهای آنها، حیوانات دیگری که ازشان تغذیه میکنند هم آسیب خواهند دید.
با افزایش دمای زمین، آب کمتری به صورت منجمد باقی میماند. یخچالها در حال ذوب شدند و آبی که طی چند صدهزار سال در صفحات یخ قطبی ذخیره شده بود، به اقیانوس بازمیگردد. افزایش سطح آب اقیانوسها سریعتر از آن است که گمان میکردیم. سال ۲۰۰۱میلادی مجمع بینالمللی تغییرات اقلیمی(IPCC) در گزارش برآورد کرد که تا سال ۲۰۰۹میلادی هر سال آب دریاهای آزاد ۲میلیمتر بالاتر خواهد آمد. اما بررسیهای ماهوارهای نشان میدهد که در این بازه به طور متوسط هر سال آب اقیانوسها ۳.۲میلیمتر بالا آمده. این یعنی ۵۰درصد بیشتر از آنچه IPCC انتظارش را داشت. انتقادهای زیادی به این مجمع وارد میشود، اما بخشی از مشکل بزرگتر از یک مجمع مشورتی جهانی است. اخیرا گروهی از اقلیمشناسان مطرح جهان در نامهای از آنچه محافظهکاری علمی نامیدند انتقاد کرده و محققان جهان را به نشان دادن چهرهی واقعی تغییراتاقلیمی دعوت کردند.
به نظر میرسد، دولتها و مردم جهان، هنوز آنطور که لازم است، تغییرات اقلیمی را جدی نگرفتهاند. ما به مرز بدون بازگشت رسیدهایم یا حتی شاید از آن عبور هم کرده باشیم. باید به سرعت فکر چارهای باشیم. ایدههایی وجود دارد و جامعهی علمی جهان در جستجوی یافتن چگونگی عملکرد سیستم پیچیدهی زمین است که بتواند برای این مشکلات راههایی پیدا کند. اما ارادهی کافی از طرف جوامع و سلسلهمراتب قدرت اقتصادی و سیاسی، وجود ندارد.
مرگی نابرابر
اکوسیستمها برای بقا به تنوع زیستی نیاز دارند. هر چند هنوز به درستی نمیدانیم یک اکوسیستم تا کجا میتواند روند از دست دادن گونههایش را تاب آورد. بعضی از دانشمندان میگویند اگر یک اکوسیستم نیمی از تنوع زیستیاش را از دست بدهد، نابود خواهد شد و برخی دیگر مرز نابودی یک اکوسیستم را از دست رفتن ۷۰درصد تنوع زیستی آن، برآورد میکنند. در هر حالت اکنون به شکلی خطرناک به سمت این خطوط حرکت میکنیم. امروز، روند انقراض گونهها با سرعتی هزار برابر روند طبیعی، پیش میرود. عامل آن هم فعالیتهای انسان است. زیستبومهای مناطق فقیر جهان، با سرعتی بیشتر به سمت نابودی حرکت میکنند، در حالی که مردمان آن سرزمینها سهم کمتری در آلوده کردن جهان داشتهاند. مردم کشورهای غنی این شانس را دارند که چند برابر بیشتر از سایرین از ذخیرهی اکولوژیک سیاره بهره ببرند و بهای کمتری بپردازند.
زیستبومهای مناطق فقیر جهان، با سرعتی بیشتر به سمت نابودی حرکت میکنند، در حالی که مردمان آن سرزمینها سهم کمتری در آلوده کردن جهان داشتهاند. مردم کشورهای غنی این شانس را دارند که چند برابر بیشتر از سایرین از ذخیرهی اکولوژیک سیاره بهره ببرند و بهای کمتری بپردازند.
یک بررسی در سال ۲۰۱۶ میزان کاهش تنوعزیستی را خارج از «بازهی ایمن» ارزیابی کرده است. دکتر تیم نیوبولد و همکارانش از کالج دانشگاهی لندن، نتیجهگیری کردند که آنقدر گونههای زیادی منقرض شدهاند که در ۵۲درصد خشکیهای زمین که خانهی بیش از ۵میلیارد انسان است، اکوسیستمها در حال فروپاشیاند و دیگر حتی نمیتوانند غذا و منابع لازم برای زیست انسان را هم فراهم کنند. این هشداری جدی است. از دست رفتن غنای زیستی، به رقابت و درگیری بر سر منابع حیاتی منجر شده و جنگهایی تازه در راه خواهد بود.
شاید که آینده از آن ما
مرگ بزرگ آغاز شده است و در مسیر خود ما را هم از بین میبرد. ۳۰ام خرداد سال ۱۳۹۴، یک موج گرما در پاکستان بیش از ۲هزار انسان را به کام مرگ برد. برآورد میشود بر اثر افزایش دمای جهان، تنها در سهدههی اخیر و تنها در گسترهی جغرافیایی اروپا، ۷۰هزار نفر مرده باشند. هر چه دمای زمین بالاتر رود، مردم بیشتری بر اثر عوارض آن خواهند مرد.
عامل اصلی این وضعیت «فعالیت انسان» است و این فعالیت در قالب یک سیستم انجام شده. سیستمی که هدفش «بقای انسان» یا «خلق امکان زیست» برای انسانها نیست. هدفش سود است. اگر زودتر مهار آن را خودمان (مردمانی که تحت تاثیر این تغییرات خواهیم مرد) دست نگیریم، به یادگاری در تاریخ حیات بدل خواهیم شد.
بعضی میگویند این جزای انسان است که طبیعت را تخریب و آلوده کرده و حالا طبیعت در حال تنبیه انسان است. شاید دستان این مرگ بزرگ از آستین طبیعت بیرون آمده باشد، اما طبیعت خود به خود تصمیم نگرفته که ما را تنبیه کند و حالا هم دست به کار شده باشد! ما – بشر – مسبب این وضعیتیم. آب و هوای محدودی روی این سیاره هست و ما آن را آلوده کردهایم. ما کور شدهایم. «سبکزندگی»های رنگارنگ و رسانههای زرد. دیوارهای پوشیده با تبلیغات درخشان و وعدههای زیبای آیندهای غنی به یاری شرکتهای بزرگ. این جنون مصرف ما را به برداشتی بیش از توان اکولوژیک سیارهمان سوق داده است. رویاهامان لاکچری است و ردپای کربنی برایمان مثل شوخی میماند. توجه به قیمت ارز و رقابتهای ورزشی و هنری داریم اما به زمین محدودی که دارد غذایمان میدهد نه.
اما فرصت تمام شده است. روز به روز اکوسیستم سیاره (و به طبع آن اکوسیستمهای سرزمینمان) کمتر و کمتر توان برآوردن نیازهای ما را دارند. شاید نتوانیم کنترل اقلیم سیاره را در دست بگیریم اما اگر بتوانیم فریب و دروغ و فساد را مهار کنیم، شاید بعدتر کورسویی از امید برای خود دستوپا کنیم. عامل اصلی این وضعیت «فعالیت انسان» است و این فعالیت در قالب یک سیستم انجام شده. سیستمی که هدفش «بقای انسان» یا «خلق امکان زیست» برای انسانها نیست. هدفش سود است. اگر زودتر مهار آن را خودمان (مردمانی که تحت تاثیر این تغییرات خواهیم مرد) دست نگیریم، به یادگاری در تاریخ حیات بدل خواهیم شد.