فریدون توللی در شیرازِ سالهای کودتا
فریدون توللی از نسل اولِ شاعران پس از انقلاب مشروطه است، سالهای نوجوانی او، مقارن با سالهای پایانی جنگ دوم جهانی بود؛ توللی در طول عمرش شاهد رفتن رضاشاه، اشغال ایران توسط متفقین، سلطنت محمدرضاشاه، برآمدن حزب توده، نهضت ملّی، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و انقلاب ۵۷ بود. شعر سیاسی پس از انقلاب مشروطه در ایران رواج یافت، توللی تحت تأثیر نیما یوشیج به شعر نو روی آورد، در حالیکه نیما یوشیج از سیاست رویگردان بود، فریدون توللی آغازگر شعر نو سیاسی در ایران شد. در این نوشتار توللی به عنوان یک کنشگر/سوژۀ سیاسی در بطن حوادث سیاسی و اجتماعی سالهای منتهی به کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مورد مطالعه قرار گرفته است.
شرح عکس: نخستین کنگره ی شعرا و نویسندگان ۱۳۲۵ به ریاست ملک شعرا بهار، از راست رهی معیری، نواب صفا، فریدون توللی، یزدان بخش قهرمان، ژاله اصفهانی، احمد گلچین معانی، حبیب یغمایی، پچمان بختیاری، امیر قلی امینی. متعلق به مجموعه عکس اسماعیل نواب صفا.
در شیرازِ دهۀ بیست و سی شمسی، چهار خاندانِ صاحب قدرت در عرصۀ سیاسی فعال بودند؛ خاندان بزرگ «قشقایی» مخالف سلطنت و مخالف حضور انگلیسیها در ایران بودند؛ خاندان «قوامی» که به شکل آباواجدادی حاکم فارس و مدافع منافع انگلیس بودند؛ خاندان «نمازی» که از اعیان فارس و فعال در امور بازرگانی و تجاری بودند و خاندان «حکمت» که بیشتر در مناصب حکومتی و نمایندگی مجلس سمت داشتند. از این چهار خاندان فقط قشقاییها موافق ملّیشدن صنعت نفت بودند. در میان قشر روحانیون شیراز دو خاندان «محلاتی» و «فال اسیری» از موافقان دولت دکتر مصدق و ملّیشدن صنعت نفت بودند و روحانی پرآوازهای به نام «سید نورالدین» از مخالفان سرسخت دولت مصدق در شیراز بود، در این میان فریدون توللی که پیشینۀ خانوادگیاش به ایل قشقایی بازمیگشت از طریق روزنامهنگاری، سرودن شعر و فعالیتهای سیاسی به یکی از قویترین بازوان حامی اصلاحطلبانِ نهضت ملّی در ایران تبدیل شد.
در آذرماه ۱۳۲۳ دفتر حزب توده در خیابان لطفعلیخان زند در شیراز تأسیس شد و مدتی بعد دفتر حزب به باغچۀ باصفایی در چهارراه زند (محل کنونی سینما ایران) منتقل شد. فریدون توللی در ۲۰ سالگی، مانند اغلب روشنفکران، نویسندگان و شاعران آن زمان، عضو و همراهِ حزب توده در شیراز شد؛ هرروز عصر در مقابل دفتر حزب توده، بالای محل پخش مطبوعات، شعرهای توللی را با آهنگ در بلندگو میخواندند. در آن سالها شیراز منطقۀ تحت نفوذ انگلیس بود، از این رو، فعالیت حزب توده در شیراز حادثۀ پرسروصدایی بود، بیشتر حملههای حزب توده در شیراز، متوجه بزرگ مالکِ فارس ابراهیم قوام بود. در این زمان توللی در بیتی خطاب به سیاستمداران سرود: «گر بجنبد توده روزی، روز اینان تیره است / کاندر آن ساعت عنان بر گردن خر میکنند»، چندی بعد توللی همراه با علیاصغر حکمت و مهدی پرهام در مجلسی با سیدضیاءالدین طباطبایی رو به رو میشوند، سیدضیاءالدین که خود پس از انقلاب مشروطه روزنامهنگار و منتقد پرشوری بود خطاب به توللی گفت: «اگر قرار است انسان فحش بخورد، چه بهتر که از این خداوند ذوق و هنر باشد.» و بعد دست توللی را فشرد و گفت: «شما را با این سبک نویسندگی مُسنتر از این فکر میکردم؛ شما افتخار مملکت هستید خداوند حفظتان کند.»
زمانی که سران حزب توده به دستور سفارت شوروی، از شورش فرقۀ دموکرات آذربایجان پشتیبانی بیچونوچرا کردند گروهی از روشنفکران که به «اصلاحطلبان» مشهور بودند از حزب جدا شدند؛ فریدون توللی، جلال آلاحمد، رسول پرویزی و خلیل ملکی از جمله انشعابیون بودند. صادق هدایت نیز که به خاطر کارهای فریدون توللی در باستانشناسی و فولکلور به او علاقه داشت، در همان زمان خشمگین و مأیوس از فضای سیاسیِ موجود در نامهای به توللی نوشت: «خیانت دو سه جانبه بود. حالا تودهایها خودشان را گُهمالی میکنند که اصل واقعه را بپوشانند. به هر حال باید افتخارات گُهآلود خودمان را قاشق قاشق بخوریم و بهبه بگوییم» فریدون توللی نیز دربارۀ انشعابش از حزب توده نوشت: «المنتلله که از این شعبده جستیم». بعد از جدایی توللی از همفکران خود در حزب توده، احسان طبری برای پر کردن خلاء طنزپردازانه در روزنامۀ حزب شروع به نسخهبرداری از کارهای توللی کرد و در این راه ناموفق بود. مجموعه مقالات طنز سیاسی توللی که تا آن زمان به شکل پراکنده در روزنامههای مختلف منتشر شده بود، در سال ۱۳۲۴ در قالب کتابی زیر عنوان «التفاصیل» منتشر شد.
توللی با زبانِ ادبیات در جستجوی عدالت بود و به گفتۀ خودش میدید که «دستگاه قضایی با نقض آن بیطرفی که شایستۀ دستگاه قضاوت است، عدالت را از جهت شکنجۀ آزادگان، فرمانبر سیاست کرده است.» و در روزنامۀ صدای شیراز نوشت: «صداقت و صراحت را شعار خود قرار داده است»، مقالۀ «نفت» را در همان زمان نوشت و در حمایت از قیام ملّی ۳۰ تیر و کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سه قطعه شعر سرود. اغلبِ مقالاتِ روزنامۀ صدای شیراز از سال ۱۳۲۸ تا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به قلم فریدون توللی است.
طرح اولیۀ کودتا علیه دولت مصدق در خردادماه ۱۳۳۰ توسط وزارت خارجۀ انگلستان ریخته شد. چند روز بعد دکتر مصدق مورد حملۀ اقلیت مجلس شانزدهم قرار گرفت و در ۲۳ شهریور ۱۳۳۰، آیتالله کاشانی از مردم سراسر کشور خواست که در آن روز به حمایت از دکتر مصدق تظاهرات کنند، اخبار به شیراز رسید و سید نورالدین، از حامیان سرسخت آیتالله کاشانی، در مسجد وکیلِ شیراز در یک سخنرانی اعلام کرد که مردم از تظاهرات پرهیز کنند، در پی این سخنرانی و کارشکنیهای سید نورالدین علیه نهضت ملّی، فریدون توللی اشعار و مقالاتی انتقادی علیه مخالفان دولت دکتر مصدق نوشت. شعر «ناسید» را سرود و انتشار این شعر و تکرار بیتهایی از آن توسط کودکان در کوچه و خیابان باعث خشم هواداران سید نورالدین و مخالفان مصدق شد.
در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۳۰، به عبدالحسین ادیبی مدیر روزنامۀ صدای شیراز و فریدون توللی نویسندۀ آن روزنامه، موقع خروج از دفتر روزنامه حمله شد و حدود یک ساعت این دو نفر مورد ضربوجرح شدید قرار گرفتند، در پی این حادثه مدیران جرایدِ اصلاحطلبِ شیراز اعتراض کردند، چند روز پس از این حوادث اسماعیل قوامی ملقب به فروغالملک، از ریاست شهربانی شیراز برکنار شد و به مقام ریاست بازرسی شهربانی کل کشور منصوب شد و مخالفت آشکار خود را با دولت مصدق اعلام کرد. شهربانی با حمایت فروغالملک قوامی، در حمله به توللی و ادیبی و انتشار شبنامهای علیه این دو نفر همکاری داشت. به منزل توللی نیز حمله شد و منجر به شکستن شیشههای منزل او شد و گفته شده است که مهاجمان قصد آتش زدن منزل توللی را داشتند. پس از این حوادث در تاریخ اول آبان ۱۳۳۰، اعضاء انجمن روزنامهنگاران فارس در منزل توللی گرد هم آمدند و به محدود کردن آزادی قلم اعتراض کردند و بیانیهای را منتشر کردند.
در اردیبهشت ماه ۱۳۳۱ روزنامۀ ارگان حزب برادران با نام «شفق شیراز» شروع به انتشار کرد، حزب برادران منتسب به سید نورالدین بود و ادبیات این نشریه متأثر از ادبیات سیاسی فدائیان اسلام بود، روزنامۀ شفق شیراز در شمارۀ پانزدهمش نشریۀ «صدای شیراز» را «صدای آمریکا» و فریدون توللی را «میرزا قَشمشَم»، «شاعر میلی»، «مُزلف»، «چاکر دزد» و «جاسوس اجانب» نامید.
در تهران قیام ملّی سی تیر ۱۳۳۱ رخ داد، دکتر مصدق به مقام نخستوزیری بازگشت و در شیراز اصلاحطلبانِ حامی نهضت ملّی برای پشتیبانی از دولت مصدق و پیگیری اصلاحات اساسی و موضوعات عامالمنفعه و احتیاجات محلی «جبهۀ طرفداران ادامۀ نهضت ملّی در فارس» را تشکیل دادند، فریدون توللی از اعضای اصلی این جبهه بود و بعد به رهبری جبهه انتخاب شد.
پس از قیام سی تیر ۱۳۳۱ مظفر بقایی نیز در تهران راه خود را از نهضت ملّی جدا کرد و «یک روز عصر جماعت داشتند کارهای عادیِ حزب زحمتکشان ایران را میگرداندند که یک مرتبه هجومی میشود، جماعتی از چاقوکشان میریزند توی حزب و حضرات را با پسگردنی از درِ حزب بیرون میکنند.» دو روز بعد از این حادثه حزب «نیروی سوم» تأسیس شد که از یکسو در برابر حزب توده و از سوی دیگر در برابر مظفر بقایی بود و بهطورکلی از ملّیشدن صنعت نفت و دولت مصدق حمایت میکرد. دفتر حزب نیروی سوم در شیراز در خیابان قاآنی کهنه (شمالی) در ساختمانی رو به روی مدرسۀ حاج قوام قرار داشت و فریدون توللی مسئول تشکیلات حزب در شیراز و از جمله نویسندگان روزنامۀ حزب نیروی سوم بود.
در فروردین ۱۳۳۲ شیراز ناآرام بود و موافقان و مخالفان دولت دکتر مصدق هر دو سخت در حال فعالیت بودند، حمایت و پشتیبانی از سطح احزاب و تشکلها فراتر رفته بود و مردم نیز وارد میدان شده بودند و طومارهای بسیاری را در حمایت از دولت مصدق امضاء میکردند، در این میان فریدون توللی دعوتی از احزاب و تشکلها به عمل آورد، بیانیهای خطاب به اهالی فارس تنظیم شد و در میان مردم توزیع شد، توللی از شهربانی فارس تقاضای مجوز برگزاری تجمعی در میدان شهرداری شیراز در ساعت ۴ بعدازظهر چهارشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۳۲ نمود، مجوز صادر شد، بلندگوی سیّار حزب در خیابانهای شیراز مردم را به شرکت در این تجمع فراخواند، در روز مقرر مردم در پشت سردر مسجد سپهسالار (مسجد امام خمینی فعلی) جمع شدند، ابتدا اشعار توللی از بلندگو قرائت شد و حبیبالله ذوالقدر و کریمپور شیرازی سخنرانی کردند و سخنان صریح کریمپور باعث برآشفتن مخالفان دولت مصدق، هواداران سیدنورالدین شد و با شعارهای «زنده باد شاه» و «مرگ بر مصدق» به زدوخورد با هواداران مصدق برآمدند. از این سو، هواداران دولت مصدق نیز با شعار «یا مرگ یا مصدق» وارد درگیری شدند و به دفتر نشریۀ صدای شیراز حمله شد.
در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، زمانی که خیابانهای تهران شاهد سقوط دولت دکتر مصدق بود و منزل دکتر مصدق با تانک و مسلسل مورد حملۀ نیروهای نظامی قرار گرفت، در شیراز نیز جمعیتی با شعار «مرده باد مصدق» و «زنده باد شاهنشاه» در میدان ستاد تجمع کردند .
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، خانۀ فریدون توللی در شیراز توسط مخالفان نهضت ملّی غارت و به آتش کشیده شد. توللی مدتی در شیراز به طور مخفیانه زیست، اسناد منتشر شده از ادارۀ شهربانی و حکومت نظامی تهران نشان میدهد که تا یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، فریدون توللی تحت تعقیب شدید بود و در تیرماه ۱۳۳۳ دستگیر و زندانی شد. کودتاگران پروندهای سنگین برای او ترتیب دادند و حکم اعدامش را صادر نمودند اما با وساطت سرلشکر عبدالله هدایت از مهلکه جان سالم به در برد. مهدی پرهام نیز نوشته است اگر سرلشکر پاکروان نبود فریدون را سربهنیست کرده بودند.
بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، توللی امکان انتشار آثار خود را نداشت، فضا به شدت تحت کنترل ساواک بود و دست روشنفکران و نویسندگان بسته شد؛ چهرۀ مبارزِ فریدون همراه با سقوط دولت دکتر مصدق به انزوا رفت. باری، فریدون توللی نقش خود را برای بهتر شدن حالِ جهان ایفا کرد و در قطعۀ «سوگند» سرود؛ «مصدقا چه ستمها که بر تو رفت و نرفت / به پیشگاه تو، کاری ز دست بستۀ ما».
پانویسها:
[۱] مرادی خلج، محمدمهدی، ۱۳۹۶، شیراز در دوران نهضت ملی شدن نفت، صص ۱۱۶ تا ۱۴۱. [۲] همان، ص ۱۹۶. [۳] همان، ص ۱۹۸. [۴] ذوالریاستین شیرازی، صدرا، ۱۳۸۶، «فراز و فرود فریدون توللی»، شیراز: نشر نوید، ص ۳۴. [۵] پرهام، مهدی، ۱۳۸۳، پیوند ادب و سیاست، مجلۀ اطلاعات سیاسی-اقتصادی، ش ۲۰۹ و ۲۱۰، صص ۱۲۰-۱۳۳. [۶] به نقل از: اندیشه پویا. شماره ۳۵ [۷] شریفی، فیض، ۱۳۹۶، «شعر زمان ما»، تهران: انتشارات نگاه، ص ۶۲. [۸] تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللی در ادبیات سیاسی و اجتماعی حکومت محمدرضا پهلوی، ص ۲۱۹ [۹] صدای شیراز، ۱۳۳۰، ش ۳، شنبه ۲۱ اردیبهشت، ص ۴، ذیل عنوان «من و حزب توده». [۱۰] حسن امداد، انجمنهای ادبی شیراز، ص ۴۸۸ [۱۱] مرادی خلج، محمدمهدی، ۱۳۹۶، شیراز در دوران نهضت ملی شدن نفت، ص ۴۵۵. [۱۲] همان، ص ۱۸۱. [۱۳] همان، صص ۳۶۶ و ۳۶۷. [۱۴] همان، صص ۹۶ و ۹۷. [۱۵] همان، ص ۳۶۸. [۱۶] صدای شیراز، ۱۳۳۰، شمارۀ ۲۳ مکرر، یکشنبه ۲۸ مهر، ص ۱. [۱۷] مرادی خلج، محمدمهدی، ۱۳۹۶، شیراز در دوران نهضت ملی شدن نفت، ص ۳۶۹. [۱۸] همان، ص ۲۲۰. [۱۹] همان، صص ۲۶۰-۲۶۲. [۲۰] آل احمد، جلال، ۱۳۵۷، در خدمت و خیانت روشنفکران، ج ۲، تهران: خوارزمی، ص ۱۹۹. [۲۱] مرادی خلج، محمدمهدی، ۱۳۹۶، شیراز در دوران نهضت ملی شدن نفت، صص ۲۶۲ و ۲۶۳. [۲۲] همان، صص ۴۳۸-۴۴۲. [۲۳] همان، ص ۴۵۸. [۲۴] نگاه کنید به مجلۀ بخارا، شمارۀ ۸۵، فریدون توللی چند ماه پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲. [۲۵] تبریزی شیرازی، نقش فریدون توللی در ادبیات سیاسی و اجتماعی، ص ۲۴۱. [۲۶] پرهام، مهدی، ۱۳۸۳، پیوند ادب و سیاست، مجلۀ اطلاعات سیاسی-اقتصادی، ش ۲۰۹ و ۲۱۰، صص ۱۲۰-۱۳۳.