مشتریای به نام «دانشآموز»
آیا آموزش که از اصلیترین وظایف هر دولتی است میتواند کالا شود؟ پیامد آن در عرصه عمومی چه میتواند باشد و به چه صورتی نمود پیدا کرده است؟
بیشتر از اینکه دانشآموزی حق انتخاب مدرسهاش را برای تحصیل داشته باشد، این مدرسه است که دانشآموز را انتخاب میکند. این اتفاق از زمانی شروع شد که تعداد دانشآموزان از حد ظرفیت مدارس موجود بیشتر شد. رقابت میان مدارس برای انتخاب دانشآموز تبدیل به بازار خریدوفروش دانشآموز شد. آزمونهای ورودی مدارس برای انتخاب دانشآموزان مستعد تبدیل به بازار دادوستد دانشآموزان شده است و مشتری این بازارها خانوادههایی هستند که به امید کسب رتبه برتر فرزندشان در کنکور سراسری معامله میکنند. با وجود اینکه تفاوت مدارس باید مبتنی بر نوع محتوا و کیفیت نحوه ارائه باشد و بر همین اساس خانواده به انتخاب مدارس دانشآموزانش بپردازند اما این مدارس هستند که با جذب دانشآموزان قویتر و مستعدتر خود را تبدیل به برند کردهاند. در این حالت خانوادهها هستند که با سودای کسب رتبه بهتر فرزندشان در کنکور به انتخاب این مدارس دست میزنند. این روزها نام یک مدرسه را که میبریم، سؤالات زیادی پرسیده میشود. دولتی است یا خصوصی؟ نمونه است یا تیزهوشان؟ نمونهدولتی است یا عادی؟ روش آنها شناختی است یا رفتاری؟
چنددستگی مدارس
جدای از اینکه به این سؤالات چه پاسخی بدهیم، آنچه به ذهن میآید، این است که این طبقهبندی از کجا آمده؟ آیا این طبقهبندی به معنای این است که در هر کدام از این مدرسهها مطالب متفاوتی تدریس میشود؟ آیا هر کدام برای دانشآموزان خاصی است؟ آیا شیوه برخورد معلمها و مسئولان در هر یک از این مدارس با هم تفاوت دارد؟ و سؤال جدیتر این است که؛ آیا این تفاوتها واقعی است یا همه یک حرف میزنند؟ وقتی وارد برخی از مدارس میشویم، به ما میگویند آنچه به دانشآموزان درس میدهیم با سایر مدرسهها تفاوت دارد. نکته اینجاست که مگر محتوای آموزشی آنچه در مدارس ارائه میشود، با هم تفاوت دارد! در واقع آنچه موجب تفاوت ساختار مدارس میشود به سه عامل محتوای آموزشی، نحوه ارائه محتوا و نوع مخاطب بستگی دارد. ساختار مدارس در ایران بهطورکلی به دو بخش دولتی و غیردولتی طبقهبندی میشود. مدارس دولتی نیز بهعنوان مدارس دولتی، نمونهدولتی، شاهد و تیزهوشان طبقهبندی میشوند و مدارس غیردولتی با وجود نظارتی که وزارت آموزشوپرورش دارد، کاملا باز است.
محتوای آموزشی تفاوتی ندارد
تفاوت در محتوای آموزشی به چند صورت میتواند وجود داشته باشد. اول آنکه، ماهیت آن محتوا متفاوت باشد. دوم آنکه، کیفیت ارائه آن محتوا رنگ جدیدی به خود بگیرد. سوم آنکه، تعداد تکرار و مقدار مطالب آموزشی تفاوت داشته باشد. در مدارس به سختی میتوانیم بگوییم ماهیت آموزشی تفاوت دارد. زیرا همه مدارس موظف به تدریس کتابهای درسی هستند. دانشآموزان در امتحانات نهایی شرکت کرده و آنها را برای شرکت در کنکور سراسری آماده میکنند. پس امکان تدریس محتوایی متفاوت برای آنها امکانپذیر نیست. گواه این ادعا آن است که مدرسهای را پیدا نمیکنیم که بگوید برای ما امتحانات نهایی و کنکور مهم نیست و ما بچهها را برای آزمونهای دیگری آماده میکنیم. ممکن است بگویند علاوه بر اینها مطالب دیگری را نیز کار میکنیم، در آن صورت باید پرسید وقتی قرار است دانشآموزان را برای هماورد عظیمی به نام کنکور سراسری آماده کنید، چقدر میتوان زمان صرف محتوایی خارج از سرفصلهای آن آزمون کرد. در این صورت محتوای اضافه جنبه جاری و کارکردی خواهد داشت یا ابزاری است برای ایجاد تنوع. اگر در سالهای ۸۰ به بعد در کنکور سراسری کارشناسی شرکت کرده باشید یا فرزندانتان مشغول این آزمون بوده باشند، حتما با تحلیلهایی که نسبت به سؤالات کنکور صورت میگیرد، سروکار داشتهاید. در اوایل سالهای ۸۰ یعنی سالهای ۸۲ تا ۸۵ طراحی سؤالات تا حدی تغییر کرد. تا قبل از آن سؤالات در قالبهای خاصی که بیشتر مبتنی و برآمده از متن کتابهای درسی بود، نوشته میشد اما بعد از آن و به مرور به سمت سؤالاتی که درک دانشآموزان را از محتوای آموزشی بسنجند، سوق داده شد.
محتوای آموزشی مبتنی بر تکرار
مدارسی که صحبت از ارائه کیفیت آموزشی برتر میکنند، میتوانند سهم بیشتری در رتبههای برتر کنکور داشته باشند. در واقع در این حالت رقابت دیگر بر سر تعداد تکرار محتوای آموزشی نیست و آنچه اهمیت پیدا میکند، کیفیت آموزشی است. اگر کیفیتی که مدارس از آن صحبت میکنند، جدای از آن چیزی است که در کنکور و آزمونهای زیرمجموعه آن سنجیده میشود، چه راه و روش معتبر و سراسری برای سنجش آن و اثبات این مدعا وجود دارد؟ پرداختن به سؤالاتی از این دست این فرضیه را در ذهن روشن میکند که در زمینه محتوای آموزشی آنچه معیار طبقهبندی مدارس است، شدت و مقدار کار روی این محتواست و نه کیفیت و نه ماهیت. گواینکه مدارسی که موفق میشوند با تکرار بیشتر روی این محتوا کار کنند در یک دسته قرار میگیرند و باقی در دسته دیگر.
نحوه ارائه در مدارس سلیقهای است
یکی دیگر از معیارهای طبقهبندی مدارس شیوه ارائه محتواست. شیوه ارائه در مدارس مبتنی بر ذوق و سلیقه بوده و بسیار متنوع است. درواقع زمانی که مدیر مدرسه تغییر کند، تیمی که میآورد، رویکردشان تغییر میکند. درواقع در این حالت فردی که شیوه ارائهاش متفاوت باشد، با ارائه همان محتوای ثابتی که همه مدارس هم ارائه میکنند، میتواند تعداد بیشتری از دانشآموزان را با خود همراه کند. محتوای آموزشی عملا تفاوتی ندارد و تفاوت اساسی در این است که محتوا چگونه منتقل شود تا دانشآموزان بیشتری همراه شوند. برخی از معلمها واقعیت را میپذیرند. قبول میکنند که این درس چندان برای بچهها کاربردی نیست اما با علم به روش تدریس و با بازی آموزش میدهند و همین محتوای ثابت را بهگونهای ارائه میکنند که بچهها با آنها همراهی کرده و آن درس را میخوانند.
طبقهبندی مدارس براساس نوع مخاطب
مسئله دیگر بحث طبقهبندی دانشآموز براساس مخاطب است. قاعده ارزیابی مدرسه محتوا و نحوه ارائه است اما این مهم سالهاست که نادیده گرفته شده و خانوادهها به سراغ مدارسی میروند که اسم و رسمی داشته باشند. پیشفرض انتخابشان هم این است که این دو اصل را حتما رعایت میکنند اما این مدارس هستند که دانشآموزان مستعد را انتخاب میکنند و خود را برند کردهاند تا به چشم خانوادهها بیایند. در مدارس تیزهوشان آنچه اتفاق میافتد انتخاب نوع دانشآموزانشان است. در مدارس تیزهوشان آنچه بهعنوان محتوا ارائه میشود، با دیگر مدارس تفاوتی ندارد. تفاوت در این نوع طبقهبندی از مدارس بیشتر در ورودی دانشآموز است. در واقع دانشآموزانی که پایه درسی قویتری دارند، معمولا در یکسری مدارس جمع میشوند. برای مثال وقتی به مدارس غیرانتفاعی خاص که مدعی هستند نتیجه متفاوتی میگیرند، نگاه میکنیم، میبینیم توانستهاند ورودی دانشآموزانشان را بهتر کنند. این روزها مدارس غیرانتفاعی روی برندینگشان کار میکنند. زمانی مدارس تیزهوشان که غیرانتفاعی هم بودند، به دو نوع علامه حلی برای پسران و فرزانگان برای دختران تعریف میشد اما از دوره حاجیبابایی همهچیز تغییر کرد. حاجیبابایی معتقد بود چرا آموزشوپرورش خودش چنین چیزی نداشته باشد. وی در هر منطقه یک مدرسه علامه حلی و فرزانگان تأسیس کرد تا دانشآموزان قوی را جذب کنند و شهریهای هم برای دریافت تعریف کردند. در مدارس غیرانتفاعی وقتی شش هزار دانشآموز میگیرند قاعدتا رتبه یک تا ۲۰۰ رتبههای ثمربخش هستند و البته دانشآموزان انتخابیشان را به یک مدرسه نمیبرند بلکه آن را به مجموعه مدارسشان میفرستند تا رتبهآوریشان در مجموعه مدارسشان نتیجهبخش باشد. مدارسی که برند هستند مثل رستورانهای برند شدهاند و تقریبا سیستمشان چون کنترل نتیجه است، در همه مشترک است.