چگونه ممیزان «دلبر» را تبدیل به «خواهر» کردند؟
«از مجموع ۲۵۷ عنوان کتاب داستان مشروط و غیرمجاز حدود ۲۳۵ عنوان ذیل عنوان رمان آمده است که حدود ۴۵ درصد مشروط و ۵۵ درصد غیرمجاز شناخته شدند.» این بخشی از آمار یک سال صدور مجوز کتاب تنها در زمینه رمان فارسی است؛ آماری از بررسی ۱۴۰۰ سند ممیزی کتاب در سال ۱۳۷۵.
آنها در ممیزی همچنین تعابیری را به کار میبردند که نشان میداد از جوانانی هستند که تحت تأثیر بحثهای ایدئولوژیک بودند؛ کلماتی چون مسائل منکراتی، بوی سیاسی، بار منفی، ماهیت سیاسی نویسنده، تطهیر چهرههای معلومالحال، روح حاکم، تخریب احساسات، اشاعه فساد، پیگرد، حساسیت، مشکل اخلاقی، شیطنت سیاسی و… بخشی از کلماتی بود که این ممیزان در اسناد درباره آثار نوشتهاند.
۲۴ درصد از کتابهای ارائهشده برای کسب مجوز انتشار در این سال غیرمجاز و حدود ۷۰ درصد را مشروط و ممیزیهای عجیب و غریبی را تحمیل کردهاند. اتفاقی که باعث شد سال ۱۳۷۵ با میانگین ۱۴۳۸۶ نسخه کتاب در سال یکی از پایینترین آمار را در سالهای بعد از انقلاب داشته باشد.
قانون غیرشفاف
«نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام و یا حقوق عمومی باشند.» بر اساس اصل ۲۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که مجوز لازم برای اعمال قوانین جهت ممیزی داده میشد، شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۶۷ اداره کتاب وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را تشکیل داد؛ مجوزی که حالا در آستانه ۳۰ سالگی تدوین اهداف و سیاستها و ضوابط نشر کتاب با توجه به غیرشفاف بودن به یکی از چالشهای همیشگی میان اهالی قلم و هنر با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و دولت تبدیل شده و حتی در رقابتهای انتخاباتی هم وارد شده و نامزدها برای گرفتن امتیاز از سوی مردم در برابر رقیبشان قانونمند و شفاف کردن قانون را مطرح میکنند.
قانون نظارت و ارزشیابی بر چاپ و نشر مطابق اصل ۲۴ قانون اساسی و چند سال بعد از تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی نوشته شد. این موضوع اما به این معنا نبود که در طول هشت سالی که این قانون نوشته میشد ممیزی در جریان نبود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان فرهنگی بدترین دوران ممیزی در ایران در سالهای ۶۰ تا ۶۷ اعمال شد. هرچند بعد از مدون شدن سیاستها و اهداف ضوابط نشر هم این روند ادامه داشت. آنطور که کتاب «ممیزی کتاب در سال ۱۳۷۵ خورشیدی» بررسی کرده است، ۸ سال بعد از انتشار آییننامههای نشر در ایران به یکی از دورههای پر چالش برای اهل فرهنگ با ممیزان دولتی تبدیل شد.
هیچ سازوکار عملی برای ممیزی آثار مکتوب وجود نداشت طوری که مصداق مغایرت با مصالح ملی در نهایت به تشخیص بررسان و مدیران اداره کتاب صورت میگرفت و در طول این سالها نیز سه لیست به عنوان دستورالعمل به واحد ممیزی اداره کل نگارش تحویل داده شد که دو لیست کتابهای ممنوعه و نویسندگان ممنوعالقلم بودند ولی لیست سوم که کلمات ممنوع بود در طول ۳۰ سال مصادیق متفاوتی پیدا کرد.
بر اساس پژوهشی که در این کتاب انجام شده هیچ سازوکار عملی برای ممیزی آثار مکتوب وجود نداشت طوری که مصداق مغایرت با مصالح ملی در نهایت به تشخیص بررسان و مدیران اداره کتاب صورت میگرفت و در طول این سالها نیز سه لیست به عنوان دستورالعمل به واحد ممیزی اداره کل نگارش تحویل داده شد که دو لیست کتابهای ممنوعه و نویسندگان ممنوعالقلم بودند ولی لیست سوم که کلمات ممنوع بود در طول ۳۰ سال مصادیق متفاوتی پیدا کرد.
ممیزی در متن یا محتوا؟
بر اساس تعریفی که در کتاب داده میشود: «ادبیات حوزهای از فرهنگ است که در آن تخیل بیشترین سهم را دارد. از یک نگاه، در مقابل فلسفه و علم که «از آنچه هست» خبری میدهند، ادبیات حوزهای از اعتباریات است که در آن احساس و عاطفه به تصورات شکل میدهد و تولید فرهنگ میکند.» بنا به همین ویژگی است که یکی از حوزههای حساس در زمینه ممیزی قرار میگیرد. ممیزان بعد از انقلاب به واژههای خاصی در ادبیات حساسیت داشتند که باعث میشد برخی آثار تا ۲۰۰ درصد هم ممیزی شوند.
در حوزه رمان در این یک سال ۱۹۹ درصد کتابها ممیزی و ۵۰ درصد کتابها در این زمینه غیرمجاز اعلام شدند که جدا از هرگونه قضاوتی در خصوص ممیزی داستان آنطور که نویسنده اشاره میکند: «حاکی از نوعی بحران در حوزه فرهنگ است. صرفنظر از کسانی که امیدی به قبول رمان خود از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نداشته و اثر خود را عرضه نکردهاند، دو سوم آنهایی هم که تصور میکردند در فضای موجود، رمان آنها ممکن است مجوز دریافت کند، با مشکل مواجه شدهاند و کارهای آنها رد شده است. این امر به معنای آن است که بین ارزشهای حاکم بر جامعه و ارزشهایی که فراتر از کنترل رسمی قوت یافته است فاصله ایجاد شده است. فاصلهای که با حذف نمودهای آن رمان از بین نخواهد رفت.»
به نوشته احمد رجبزاده: «در صورتی که برای رمان درجهای از بازنمایی واقعیت را بپذیریم، حجم عظیم رمان فارسی رد شده حاکی از آن است که واقعیت جامعه در جهتی پیش میرود که مطلوب نیست. اگر برای رمان درجهای از بازنمایی گرایشهای آرمانی را بپذیریم، حجم عظیم رمانهای غیرمجاز نشان میدهد ارزشهای مغایر با نظام ارزشی مورد قبول شکل گرفته است که هر دو به عنوان شاخصی از بحران در جامعه باید تلقی شود.»
از مجموع ۲۵۷ عنوان کتاب داستان مشروط و غیرمجاز حدود ۲۳۵ عنوان ذیل بخش رمان آمده است که حدود ۴۵ درصد مشروط و ۵۵ درصد غیرمجاز شناخته شدند: «از این تعداد حدود ۱۰۰ مورد تجدید چاپ (طی سالهای ۷۵-۶۹) و حدود ۱۳۵ مورد برای چاپ اول (در مقایسه با آمار کتب چاپ شده ۷۵-۶۹) به اداره چاپ و نشر تسلیم شده است. متوسط تعداد اصلاحات برای موارد مشروط ۱۱.۵ و برای موارد غیرمجاز ۱۴ بود: حداکثر اصلاحات پیشنهادی ۱۵۰ است که مربوط به کتاب غیرمجاز شناخته شده “در جستجوی صدف” است. ۱۱۷ مورد اصلاح آن مربوط به کلمات شراب، مشروب و گیلاس است.»
متوسط تعداد اصلاحات برای موارد مشروط ۱۱.۵ و برای موارد غیرمجاز ۱۴ بود: حداکثر اصلاحات پیشنهادی ۱۵۰ است که مربوط به کتاب غیرمجاز شناخته شده “در جستجوی صدف” است. ۱۱۷ مورد اصلاح آن مربوط به کلمات شراب، مشروب و گیلاس است.»
از نویسندگان معروف رمان نامهایی چون رسول پرویزی، نادر ابراهیمی، اسماعیل فصیح، محمود دولتآبادی، نسرین ثامنی، امیر عشیری و هوشنگ گلشیری در میان کتب مشروط و غیرمجاز سال ۷۵ قرار داشتند.
به طور مثال در جدول فهرست کتابهای مشروط و غیرمجاز سه جلد ۴،۵،۶ “آتش بدون دود” نوشته نادر ابراهیمی که بعد از انقلاب نوشته شده و درباره مبارزات بعد از انقلاب و جنگ است در این سال برای تجدیدنظر با ممیزی مشروطه روبهرو و به ترتیب ۲۳، ۹ و ۷ مورد ممیزی خورده بود. این درحالی است که “یک عاشقانه آرام” این نویسنده غیرمجاز اعلام شده است.
کتابهای “بره گمشده” راعی، “نیمه تاریک ماه” و “دوازده رخ” هوشنگ گلشیری و “تالارها“ی غزاله علیزاده و “چوببدستان ورزیل” گوهر مراد و “روزگار سپری شده مردم سالخورده” و “کارنامه سپنج” محمود دولتآبادی غیرمجاز شناخته شدند.
موارد ممیزی شده در رمانها بر اساس بررسی امور جنسی، روابط عشقی، مشروب، تریاک و نگاه انتقادی به شرایط موجود بود: «نوع ممیزی این موارد به صورت مکانیکی و گاه صرف وجود کلمهای که صورت تابو به خود گرفته است بوده است. ممیزان کمتر به این نکته توجه داشتند که مطلب را باید در بافت کلی داستان دید و در خصوص آن قضاوت نمود. بلکه بالعکس، نگاهی مکانیکی به رمان، گفتوگوها و توصیفهای درون آن حاکم است. ممیزان بدون آنکه توجه داشته باشند که موارد پیشنهادی برای حذف، رمان را به چه روزی خواهد انداخت، حکم راندهاند.»
حذف و تغییر هر عبارتی که در آن شراب، فقر، تریاک، افیون و حالتهای مربوط به آن گفتوگو شده، حذف و تغییر تمام روابط میان افراد، اعم از زن و مرد، دختر و پسر، پزشک و بیمار، بازاری و کارمند و… که از نگاه ممیزان نادرست بوده و نباید باشد، بدون توجه به اینکه طرح آن موجب قوت یا ضعف رفتار و حالات مذکور میشود.
حذف و تغییر هر عبارتی که در آن شراب، فقر، تریاک، افیون و حالتهای مربوط به آن گفتوگو شده، حذف و تغییر تمام روابط میان افراد، اعم از زن و مرد، دختر و پسر، پزشک و بیمار، بازاری و کارمند و… که از نگاه ممیزان نادرست بوده و نباید باشد، بدون توجه به اینکه طرح آن موجب قوت یا ضعف رفتار و حالات مذکور میشود.
بررسی اسناد ممیزی نشان میدهد مواردی که مشمول حذف قرار گرفتند عبارتند از حذف کلمات و عباراتی که از نگاه ممیزان رکیک، غیراخلاقی و خلاف عفت عمومی تلقی شده؛ حذف انتقاد به شرایط موجود، انتقاد به روزگار، آسمان و زمین، با این استدلال که این امور به نحوی به خدا، حکومت اسلامی و مذهب مربوط میشود، بدون اینکه آن را در فضای داستان بنگرند و برآیند آن را مورد توجه قرار دهند و صرفنظر از اینکه این اقدام با چه هدفی در داستان طرح شده است.
حذف و تغییر هرگونه بیان مثبت در خصوص غرب؛ حذف و تغییر هر نوع بیانی که افاده نگاهی مثبت، هرچند واقعی به دوره پهلوی کند.
حذف و تغییر هر عبارتی که تصویر مثبت از روشنفکران به دست دهد. حذف و تغییر هر عبارت و صحنهای که برای ایران باستان، شخصیتهای ایرانی غیرمذهبی و گاه زبان فارسی افاده نوعی تعریف و تمجید کند.
البته جدا از این موارد طبقهبندیشده گاهی شخص نویسنده هم در ممیزی آثار و مجاز بودن یا نبودن کتاب بیتأثیر نبود: «ممیز درباره هوشنگ گلشیری مینویسد: به خاطر محتوای اغلب داستانهایش و نیز موضع گلشیری علیه انقلاب و نظام قابل انتشار نیست.»
یکی از دلایل رد کتاب چوببدستان ورزیل هم افزودن صفت عنصر ضد فرهنگی و ضد انقلابی گریخته از کشور درباره غلامحسین ساعدی بود.
حذف و تغییر هر عبارتی که تصویر مثبت از روشنفکران به دست دهد. حذف و تغییر هر عبارت و صحنهای که برای ایران باستان، شخصیتهای ایرانی غیرمذهبی و گاه زبان فارسی افاده نوعی تعریف و تمجید کند.
در مورد روابط زن و مرد هم عمده رمانهایی که توسط نویسندگان غیرمعروف منتشر شده و به اصطلاح کتابهای عشقی بودند غیرمجاز اعلام شدند. بر اساس آنچه در کتاب آمده: «در این مجموعه، هر عبارت و کلمهای که با تداعی معانی و انتقال از یک معنی به معنای دیگر به نحوی با روابط زن و مرد مرتبط بود مشمول ممیزی شده است. این ربط گاهی به مرز نوعی بیماری و نگاه مرضی میرسد، به نوعی که کلماتی چون سینه و پستان حتی در عباراتی مشمئزکننده و منفی هم از نگاه ممیزان واجد محتوای جنسی و مستحق حذف بوده است.»
چند نمونه از این ممیزیها در این نمونه عبارتند از:
در کتاب امیرارسلان نامدار که داستانی است از میرزا محمدعلی نقیبالملک و با گذشت چند دهسال از متون ادبی محسوب میشود، ۳۷۸ مورد حذف و تغییر پیشنهاد کردهاند که طی آن هر چه در خصوص می و شراب، رقص و عشق بوده موضوع حذف و تغییر قرار گرفته و معلوم نیست با حذفی با این وسعت امیرارسلان نامدار همان امیرارسلان نقیبالممالک با حرمسرایی با چهارصد زن، با زبانی فحاش، خوشگذران و اهل… خواهد بود یا فرد زاهدی خواهد شد که گوشه عزلت گزیده و پشت به دنیا کرده است.
دخترک خوبرو و خوشقامت ترکمن (بررس: کلمات محرک مهیج) “آتش بدون دود” نادر ابراهیمی
غنچه لبانش / با دو بازی مرمرین/ لبخندی وعدهدهنده از لبی سرختر از یاقوت بدرقه راهش ببود. (بررس: غیراخلاقی) “بخارای من ایل من” محمد بهمنبیگی
البته حساسیت ممیزان به کتبی که در آن از روابط جنسی مرد و زن و اموری نظیر آن بحث میشود، گاه از سوی حساسیتهای دیگر آنها، از جمله نگرش منفی به سلطنت و دوره پهلوی یا روشنفکران تعدیل شده است. تا جایی که به بعضی از آثار از جمله “تا سیاهی در دام شاه” نوشته پروین غفاری با تصویری که روی جلد آن در بقیه آثار مشمول حذف شده در بهار ۱۳۷۶ اجازه چاپ داده شد که در آن به بیان ناشر در مقدمه «یکی از معشوقههای شاه دوران دوشیزگی و نوجوانی، یعنی شانزده سالگی خود را نقل میکند. دورهای که پروین برای سرگرمی دیکتاتور به عنوان معشوقه انجام وظیفه میکرد.» در این کتاب آنطور که پژوهشگر به آن پرداخته هر آنچه در سایر آثار با برچسب غیراخلاقی حذف میشده بدون دغدغه بدآموزی منتشر شده است.
میزان حساسیت ممیزان نسبت به امور جنسی به عشق و زیبایی هم میرسیده است و کلماتی که نشان از توصیف زیبایی و عشق بود صرفنظر از انگیزههای جنسی حذف میشد: «مرور موارد فوق، که در آن هم رمان عشقی با عشق زمینی غیرمجاز اعلام شده است و هم با عشق آسمانی، نشان میدهد ممیزان سال ۷۵ با اصل عشق و محبت ناسازگاری داشتهاند و نه فقط با عشق زمینی. این نکتهای است که ردپای آن را در ممیزی آثار عرفانی و شعر شعرا هم میتوان یافت.» این قاعده البته آنطور که نویسنده در ادامه به آن میپردازد شامل کتابهای لغت هم میشد.
ممیزان سال ۷۵ با اصل عشق و محبت ناسازگاری داشتهاند و نه فقط با عشق زمینی. این نکتهای است که ردپای آن را در ممیزی آثار عرفانی و شعر شعرا هم میتوان یافت
در کتاب “افسانه سه ماه” نیز آنطور که در کتاب آمده ممیز میخواهد لغت عاشق که به عنوان یکی از صفات باریتعالی آمده حذف شود: «جهان فارغ از مهر و دوستی که در آن «عشق» یک تابو است و هر آنچه رنگ آن را داشته باشد باید به نحوی زدوده شود، یکی از ویژگیهای جهان ممیزانی است که خواستار جهانی رسمی و با ادب معمول مرسوماند. تا آنجایی که فقط بعضی از روایتهای عشق که به «سنت» و با نامهای مشخصی تقدیس یافتهاند از نگاه آنها قابل بیان است؛ مانند حافظ و مولوی و… و تا زمانی که نام آنها با آن همراه باشد مجاز است و همین بیانها اگر بدون نام آنها و در متن دیگری بیاید چون فاقد مجوز است (نام شعرای مشخص) ممیزان حکم به حذف دادهاند.» به نوشته کتاب شعر حافظ بدون ذکر نامش در کتابی حذف میشود.
خط قرمز جنگ
جنگ و انقلاب یکی دیگر از خطوط قرمز ممیزان بود که به راحتی نمیشد از آنها گذر کرد. نویسنده موارد متعددی را آورده که باعث ممیزی شده است که برخی از آنها با ذکر نظر ممیز به شرح زیر است:
گربهها به انقلاب میمانند و انقلاب هم همیشه عزیزترین و پاکترین و دردانهترین فرزندانش را در همان وهله اول میخورد. (“به ماه بگو بیاید” مصطفی زمانینیا) مشروط
من مطمئن هستم که هیات دولت هم میتواند اگر دوست داشته باشد. (“یک عاشقانه آرام” نادر ابراهیمی) غیرمجاز
انوشیروان عادل (حذف چون انوشیروان که شاه است عادل نامیده شده است) “داستانهایی برای عموم” حسن سعیدی
صدای موسیقی و شادی مساله جنگ را برای مدتی تحتالشعاع خود قرار داده بود. (بررس: حذف احتمالاً با این تلقی که نوعی نگاه منفی نسبت به جنگ از این عبارت فهم میشود.)
ببین سی و دو تانک نفت سیاه چه مصیبتی تو ده برقرار کرده… (“شام غریبون” علی حسینی) بررس: مطالب منفی در مورد جبهه؛ مشروط
از آن سوی آبها
این سختگیریها ظاهراً در مورد رمانهای خارجی هم مانند رمانهای ایرانی در جریان بود. بر اساس آماری که در کتاب ارائه شده در مجموع ۲۳۴ رمان خارجی، ۵۱۵۳ مورد اصلاحی با میانگین حدود ۲۲ مورد و حداکثر ۲۰۵ مورد در یک رمان پیشنهاد شده است. بر این اساس آثاری چون کارهای کاستاندا که در دورههای قبلی منتشر شده بود غیرمجاز شناخته شده بود. کتاب “اگر شبی از شبهای زمستان مسافری” نوشته ایتالو کالوینو، “پدران و پسران” ایوان تورگینف، “پرونده پلیکان” جان گریشام، “تصویر دوریان گری” اسکار وایلد، “چرخ دندنه” ژان پل سارتر، “خاطرات من” پابلو نرودا، “آدمیان” هرمان هسه، “مسخ” و “دیوار” کافکا، “شش شخصیت در جستجوی نویسنده” پیراندلو، “مهمانی خداحافظی” میلان کوندرا بخشی از کتابهایی بودند که غیرمجاز شناخته شده بودند.
“مسخ” کافکا از کتابهایی بود که جدا از ۱۰ مورد ممیزی برای این غیرمجاز شناخته شده بود که ممیز معتقد بود: «چاپ کتاب در وضعیت کنونی به صلاح نیست.» “دیوار” با ترجمه صادق هدایت هم ممیز تشخیص داده بود: «مطالعه کتاب جز انحراف برای جوانان دیگر چیزی نمیتواند باشد و شخصیتهای هدایت و کافکا و … بر همه معلوم است و در سراسر کتاب از شراب و بادهنوشی یاد شده است.»
ممیزی که کتاب «در پناه عشق» دانیل استیل را غیرمجاز اعلام کرده نیز نظرش را چنین نوشته است: «زمینه و تم فمینیستی دارد، یعنی برای موفقیت زن هر راهی را مجاز میداند…»
بر اساس پژوهش نویسنده کتاب، ممیزان بیتوجه به نوع رمان و نویسنده همه را به یک نحو سنجیده و در خصوص آن قضاوت کردند: «ممیزان با نگاه فردی مسلمان و با قرار دادن داستان در فضای اجتماعی– فرهنگی ایران آن را ارزیابی کردهاند.» یعنی اگر برای مسلمان گوشت خوک حرام است این در ممیزی لحاظ شده است و آن را تغییر دادهاند. این ممیزان حتی شراب عشای ربانی را نیز مشمول ممیزی قرار دادند.
ممیزی که کتاب «در پناه عشق» دانیل استیل را غیرمجاز اعلام کرده نیز نظرش را چنین نوشته است: «زمینه و تم فمینیستی دارد، یعنی برای موفقیت زن هر راهی را مجاز میداند…»
ممیزی که رمان “شش شخصیت در جستجوی نویسنده” را بررسی کرده علت غیرمجاز دانستن این کتاب را لاییک بودن نویسنده، بیان نیهیلیستی و نداشتن افق روشن برای انسان معاصر دانسته است.
رمان “دختر سروان” هم که در سالهای قبل مجوز انتشار گرفته بود در سال ۷۵ به خاطر آنکه مترجمش ناتل خانلری بود غیرمجاز شناخته شد.
ممیزی در این دوران همچنین در حوزه سیاسی هم اتخاذ میشد. نویسنده کتاب در این باره نوشته: «ممیزان متأثر از شرایط جامعه، نسبت به سیاست (علیالاطلاق) نیز حساس شدهاند. تا آنجا که عبارتی که در آن به «سیاستمداری» با کنایه توهین شده از نظر آنها نادرست است.»
مساله البته کلمه سیاست هم بود. این حساسیت به حدی بود که حتی در کتاب “قویهای وحشی” که در مذمت کمونیسم هم بود به دلیل کلمه سیاسی و منبر مشمول حذف میشد.
در این دوره فراتر از حذف آنطور که در کتاب به آن اشاره کرده است یکی از فعالیتهای ممیزان برای سازگار کردن داستانهای خارجی با شرایط خودشان تغییر کلمات و عباراتی بود که به نظرشان بدآموزی داشت. کتاب از چند کتاب مثالهایی آورده است. در کتاب “کلیسای جامع” کلمه «آهای جیگر» تبدیل به «عزیز جان» شده است و سینه به بالاتنه و بغل کردن به محکم گرفتن تبدیل شده است.
اما شاید مورد خندهدار در رمان “دلباخته” بود که کلمه “دلبر” به “خواهر” تغییر کرده است و این برای بررس اهمیت نداشته که میان واژه خواهر و دلبر فاصله زیادی وجود دارد. یا در کتاب دیگری کلمه عاشق به دوستدار تغییر داده شده است.
به نوشته کتاب، ممیزان فراتر از تغییر کلمات وارد حوزه ممیزی ساختار داستان هم میشدند: «ممیزان کتاب بدون عنایت به این ویژگی ادبیات واقعگرا، با نگاهی تنگ و تکسویه، به محدود کردن قلمرو و امکانات این نوع ادبی پرداختهاند و با حذف بسیاری از جنبههای واقعی زندگی انسانی، ادبیاتی خلاف واقع به مردم عرضه میکنند. از جمله دخل و تصرفهای ممیزان در بحث شخصیتها بود. این ممیزان قائل به این موضوع که آدمها سیاه و سفید نیستند نبودند و آنچه با ساختار ذهنی خودشان همسو بود را تأیید میکردند. به نوشته کتاب: «با تاملی در کار ممیزی کتاب چنین استنباط میشود که ممیزان مطلقاً، وجود شخصیتهایی مانند عابد ریاکار و ملای کژرفتار را باور ندارند. آنها به نمونههای آرمانی یک تیپ اجتماعی قائلند و غافل از اینکه نمونههای غلطانداز از مهمترین خمیرمایه حادثههای داستانیاند.»
اما شاید مورد خندهدار در رمان “دلباخته” بود که کلمه “دلبر” به “خواهر” تغییر کرده است و این برای بررس اهمیت نداشته که میان واژه خواهر و دلبر فاصله زیادی وجود دارد. یا در کتاب دیگری کلمه عاشق به دوستدار تغییر داده شده است.
به طور مثال در کتاب “سایههای محبت” نوشته علی نوروزی که به زندگی دو مبارز انقلابی میپرداخت، بخشی از کتاب که به ازدواج آنها در زمان مبازره اختصاص داشت باید حذف میشد چون ازدواج بر مبارزه تقدم یافته بود. یا درباره کتابی که به زندگی شهیدی اختصاص داشت شخصیت همسرش که سرزنده و شیطان و طناز معرفی شده باید تغییر کند چراکه این توصیف نسبت زشت دادن به خانواده شهید است. کتاب “بر بالهای پرواز” غزل تاجبخش به خاطر انقلابی شدن شخصیتهای منفی غیرمجاز شناخته شد. در کتاب “افسانههای مشرق زمین” شخصیت تنبل و کمکار عبدالله نام داشت که باید نامش تغییر میکرد.
نویسنده کتاب در جای دیگری به کتاب رمان اسکار وایلد با ترجمه داریوش شایگان اشاره میکند که: «به دلیل رواج خودکشی در مقابل ناملایمات در عوض مقاومت و بردباری مجاز به چاپ نیست. ممیز معتقد است که نویسنده باید شخصیت خود را مقاوم تصویر کند. اما غافل از اینکه نویسنده، تباهی انسان ماشینزده غربی را تصویر میکند، نه حماسه انسان آرمانی را.»
در کتاب “سرگذشت من” چارلی چاپلین همه صحنههای عشقی، مشروب خوردنها و رقصیدنهای چاپلین را حذف میکند تا این شخصیت چهره مثبتی شود. اما آنطور که نویسنده کتاب بررسی کرده از این هم فراتر رفته و چهرهٔ آدم باایمانی را تصویر کرده و حرفهایی که درباره ایمانش گفته را حذف میکند.
ممیزی تاریخ
یکی از بخشهایی که در کتاب به آن اشاره شده موضوع تاریخ است؛ موضوعی که در نوع خود همیشه مورد مناقشه ممیزان قرار داشته است. به نوشته کتاب: «ممیزانی که در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سال ۷۵، به ممیزی کتاب پرداختهاند، آنچنان در چنبره ایدئولوژی خویش، نه ایدئولوژی انقلاب اسلامی گرفتار بوده که حق خود میدانستهاند که واقعیتهای مسلم تاریخی، حتی اسناد مربوط به ۱۰۰۰ سال و قبل آن را چون «سیرت رسولالله…» را، که از منابع دستاول تاریخ اسلام است و متعدد به چاپ رسیده، ممیزی کنند و آن را غیرمجاز اعلام نمایند. بیآنکه بدانند، با این عمل خویش و ایدئولوژی حقیقتجویانه، اسلام و انقلاب اسلامی را به قربانگاه میبردند و مفروض که ممیزی آنها اعمال شود، موجب بیآبرویی انقلاب اسلامی خواهد بود.»
در سال ۷۵ بر اساس آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ذیل عنوان کلیات تاریخ ۷۰ جلد کتاب، تاریخ جهان غیر از ایران ۱۳۶ عنوان، تاریخ ایران در همه مقولات ۳۸۹ عنوان کتاب و در ذیل تاریخ و جغرافی در کل ۶۴۵ جلد کتاب منتشر شده است: «در مجموعه اسناد مربوط به ممیزی کتاب در مقوله تاریخ جهان غیر از ایران ۳۸ عنوان، تاریخ ایران در همه موارد ۱۲۶ عنوان کتاب مشروط و غیرمجاز شناخته شدهاند. ملاحظه نسبتها نشان میدهد نسبت کتب مشروط و غیرمجاز به کتب چاپ شده در مقوله کلیات صفر، در تاریخ جهان غیر از ایران ۳۲ درصد و در تاریخ ایران حدود ۲۸ درصد است. نسبت مذکور به حدی است که میتوان گفت حدود یک سوم کتابهای تاریخی ایران و جهان در سال ۷۵ مشروط و غیرمجاز اعلام شدند.» مثلاً ممیزان به خاطر رعایت حرمت در کتاب “من و برادرم” به قلم اشرف پهلوی هر جا او نام امام راحل را بدون پسوند و پیشوند آمده تبدیل به امام خمینی (ره) کردند، بدون اینکه بدانند اگر کسی این کتاب را بخواند میتواند به اصالت کل کتاب شک کند.
در بخشی از کتاب آمده است: «ممیزان بیآنکه بدانند، سندی چون تاریخ جهانگشای جوینی که یکی از اسناد مهم شناخت برای دوره ایلخانان مغول است، و بیتوجه به اینکه نویسنده آن عطا ملک جوینی، خود از خاندان وزرا است دستور به اصلاح عبارتی از کتاب دادهاند که به نظر آنها خلاف عفت عمومی بوده است. (از جمله ماجرای رابطه جنسی سلطان علاءالدین) بیآنکه توجه داشته باشند که این کتاب با نثر ویژهاش نه خواننده عام دارد و نه نوجوانان به آن تمایلی دارند و در متن کتاب پرحجم، چند سطر مربوط به این ماجرا اثر برانگیزانندهای ندارد که از بیم آن دستور به تغییر متنی میدهند که هم وجه ادبی دارد و هم تاریخی.»
میتوان گفت حدود یک سوم کتابهای تاریخی ایران و جهان در سال ۷۵ مشروط و غیرمجاز اعلام شدند.
ممیزان در این دوره ۱۳۰ تصویر کتاب تاریخ هنر را یکی یکی ممیزی کرده و بخشی از آثار مهم جهان را از دید مخاطب کتاب پنهان کردهاند.
از کتابهایی که در این دوره غیرمجاز شناخته شدند میتوان به “بازیگران عصر طلایی” (سید حسن مدرس) خواجهنوری، “پشتپرده حرمسرا” حسن آزاد، “کاخ تنهایی” ثریا اسفندیاری، “کسروی و تاریخ مشروطه” سهراب یزدانی، “کلنل محمدتقیخان پسیان” رحیم رئیسنیا نام برد. باقی نیز انتشارشان مشروط به ممیزیهایی شد که به گفته نویسنده کتاب: «همه میدانند که مورخان و ادیبان گذشته ما و نیز شرقشناسان و علاقهمندان به تاریخ ایران با چه زحمت و دشواریهایی متون را مقابله و پیراستهاند. گاهی تعداد نسخهها به دهها نسخه میرسد و بر سر بودن یا نبودن یک کلمه ساعتها جدل صورت میگیرد. آنوقت به این سادگی حکم به اصلاح و حذف واژههای عبارت داده میشود.
ممیزان به طور مثال در کتاب “سه سال در دربار شاه” دکتر فوریه با آنکه کتاب به لحاظ انتشار مانعی نداشته اما دو اصلاح که از نظر ممیز توهین به روحانیت و دیگری تمجید مرحوم میرزا حسن آشتیانی از ناصرالدین شاه بوده را اعمال میکند.
ممیزان درباره کتاب مقالات دهخدا که برای بار سوم قرار بود تجدید چاپ شود نیز شرط و شروطهایی را گذاشته بودند که آنطور که رجبی به آن اشاره میکند به نوع نگاه دهخدا مربوط بوده است: «ممیز در نقد اثر، به جهتگیری نویسنده (دهخدا) به روحانیت و کجاندیشی نسبت به شیخ فضلالله نوری اشاره میکند و به همین دلیل خواستار اصلاح حذف کتاب میشود.»
کتاب “خاطرات سیاسی” به خاطر ۱۱۰ مورد ممیزی غیرمجاز شناخته میشود که بخشی از آن مطالبی درباره ۵۳ نفر است. از موارد مورد توجه ممیزان در مورد دکتر تقی ارانی است که ۲۰ مورد است. شهید خطاب قرار دادن تقی ارانی، کلمه بزرگ در کنار نامش و جملهای که درباره جسارت اوست بخشی از این ممیزیهاست.
ممیزان همچنین در کتاب “مالک و زارع” ان لمپتون خواستار حذف نام شاهنشاه در اسناد این کتاب شدند. در کتاب “وضع دولت و ملت در دربار ساسانی” کریستین سن هم بخشی از ممیزی محتوایی است. به طور مثال ممیز بخش مهمی از اتفاقاتی که بعد از جنگ با اعراب (به تعبیر ممیزان مسلمانان) پیش آمده را حذف کرده است. یکی دیگر از کتابهایی که به تیغ ممیزی گسترده دچار شده کتاب “تاریخ کشتی ایران” است که با ۳۷ مورد ممیزی در کتاب روبهرو میشود. حذف نام قهرمانان و روسای فدراسیون قبل از انقلاب مانند محمدعلی فردین، امامعلی حبیبی، محمد آهنچی، حاج سید محمد خادم از موارد مهم این حذفیات است. یکی از موارد دیگری که در این کتاب باید حذف میشد: «موارد نقل شده از کتاب رستمالتواریخ تألیف محمد هاشم حسینی موسوی صفوی اصفهانی متخلص به آصف به نظر بررس ذکر ماخذ از کتاب مستهجن جدا که جای سؤال دارد.»
**
ممیزی کتاب (پژوهشی در ۱۴۰۰ سند ممیزی کتاب در سال ۱۳۷۵)
احمد رجبزاده، انتشارات کویر، چاپ دوم ۱۳۹۶، ۴۷ هزار تومان