
نگاهی به «ماهیوگربه» ساخته شهرام مکری
ماهیوگربه» فیلمی فرمگرا و تجربهای جدید در سینمای ایران است؛ البته نه در کارنامه کارگردانش، چراکه این فرم را در آثار کوتاهش تجربه کرده است. شهرام مکری به گواهی نخستین آثار کوتاهش، فیلمسازی است تجربهگرا با ایدههای خاص در فرم و روایت و دغدغههای منحصربهفرد در فیلمسازی. کارگردانی که در دهه80 با آثار کوتاه «برقگرفتگی و مگس»، «طوفان سنجاقک»، «محدوده دایره»، «آندوسی» و «خام، پخته، سوخته» بر این ویژگی خود صحه گذاشت. مکری در مسیر فیلمسازی خود، حرکتی از مضمون و محتوا به سمت فرم داشت و با کمرنگشدن داستان به تدریج اجرا و فرم واجد اهمیت بیشتری در آثار او شدند.
«ماهیوگربه» فیلمی فرمگرا و تجربهای جدید در سینمای ایران است؛ البته نه در کارنامه کارگردانش، چراکه این فرم را در آثار کوتاهش تجربه کرده است. شهرام مکری به گواهی نخستین آثار کوتاهش، فیلمسازی است تجربهگرا با ایدههای خاص در فرم و روایت و دغدغههای منحصربهفرد در فیلمسازی. کارگردانی که در دهه۸۰ با آثار کوتاه «برقگرفتگی و مگس»، «طوفان سنجاقک»، «محدوده دایره»، «آندوسی» و «خام، پخته، سوخته» بر این ویژگی خود صحه گذاشت. مکری در مسیر فیلمسازی خود، حرکتی از مضمون و محتوا به سمت فرم داشت و با کمرنگشدن داستان به تدریج اجرا و فرم واجد اهمیت بیشتری در آثار او شدند. در «طوفان سنجاقک» شاهد روایتهای مختلف از چگونگی یک اتفاق و احتمالهای ممکن از زوایای مختلف هستیم که در این میان شیوه اجرا و فرمی که برای کارگردانی انتخاب شده به گونهای با روایت داستانی پیوند میخورد که حاکی از توجه یکسان فیلمساز به فرم و محتوا و یک روایت داستانی با اجرایی بدیع است.
اما با «محدوده دایره» و «آندوسی» بهتدریج روایت داستانی دراماتیک به شیوه خاص مکری و از زاویه نگاه ویژه او، جای خود را به روایتی کمرنگ در حد شرحوبسط یک موقعیت نمایشی داد که تنها بستری برای تجربه فرمهای جدید و البته این بار فرم دایرهای در اجرا و کارگردانی بود. فرمی که در «محدوده دایره» در طول طیکردن راهرو یک دانشگاه، رابطه تکرارشونده دانشجویان را در موقعیتهای روزمره و معمول دنبال میکند تا با حفظ راکورد و زمان رویدادن اتفاقات، به همان نقطه اولیه و چینش ابتدایی بازگردد. مکری بهگونهای مسحور این فرم شد که در «آندوسی» نیز به گونهای آن را تکرار کرد و با محور قراردادن یک عروس و داماد در خانه ساحلی تلاش کرد تجربه برداشت یکپلان – سکانس را بهگونهای دیگر تجربه کند و از اتفاقهای جزیی و به ظاهر دراماتیک تنها برای رسیدن به اجرایی دقیق و هوشمندانه از فرمی که مورد نظرش بود برسد.
در این میان شهرام مکری ساخت دو مستند «مساله این است» و «اردک آبی» را نیز تجربه کرد. «مساله این است» در دوره موفق فیلمهای «یکفیلم، یکتجربه» به پشت صحنه فیلم سینمایی «بودن یا نبودن» کیانوش عیاری با محوریت سکانس پلکان میپرداخت. تکیه بر گفتوگوی عیاری و یکمنتقد جوان درباره سکانس پلکان و تمرکز بر این صحنه بهعنوان یک فرم و ساختار اجرایی و البته اهمیت دراماتیک و تماتیک آن، همچنان دغدغههای فرمیک مکری را در نگاه دوباره به یکفیلم برجسته سینمای ایران مشخص میکرد. «اشکان، انگشتر متبرک و چند داستان دیگر» نخستین فیلم بلند مکری است که در عین روایت داستانی نامتعارف و به ظاهر ناپیوسته اما قلابهای خاصی برای پیوند دراماتیک بین رویدادهای فیلم میتوان در آن یافت، هرچند رسیدن به یک مفهوم محوری و مرکزی حتی به شکل درونی و در زیرلایههای این فیلم به سختی امکانپذیر است. این نکته نه بهعنوان نقطهضعف و قوت، بلکه بهعنوان ویژگی فیلمهای مکری قابل ذکر است، چراکه او فیلمسازی است که در درجهاول به خاطر تجربه فرمهای جدید و ساختار اجرایی فیلم میسازد نه لزوما دغدغهمندی مفهومی و مضمونی و احتمالا علاقه به روایت داستانی دراماتیک.
این ویژگی را میتوان در جدیدترین ساخته تحسینشده او -«ماهیوگربه»- نیز ردیابی کرد؛ فیلمی که از عناصر دراماتیک فیلمهای معمایی، تعلیقی و ترسناک بهرهمیبرد و به فراخور خردهداستانهای فرعی که در طول مسیر توسط کاراکترهای متعدد روایت میشود، پیشنهادهای متفاوتی به مخاطب میدهد که همه فقط بهعنوان نشانه و کد اولیهای هستند که قرار نیست در فیلم کارکرد دراماتیک پیدا کنند. مکری این بار فرم دایرهای مورد علاقهاش را در زمان واقعی و نزدیک به استاندارد یک فیلم بلند سینمایی تجربه کرده و برای همراهکردن مخاطب با این فرم نیاز به بستر قصهای داشته که بتواند کنجکاوی مخاطب را تحریک کرده و بهواسطه پرسشهای ایجاد شده او را وادار به همراهی کند. این بستر، قصه چند ساعته گروهی جوان است که برای شرکت در مسابقه پرواز بادبادکها در یک کمپ شمالی دورهم جمع شدهاند و این قصه با ماجرای رستوران مرموز تعطیل شده در همان حوالی تلاقی میکند. بههمیندلیل فیلم شروع تاثیرگذاری دارد و با ایجاد کنجکاوی توسط میاننویس و اخبار روزنامه درباره رستوران و شروع فیلم با یکی از پیرمردان مرموز صاحب رستوران، قلابش به مخاطبگیر میکند. پس از این شروع همراهی با کاراکترهای متعدد فیلم آغاز میشود که در بزنگاههای لازم جای خود را به دیگری میدهند. با توجه به فرصت کوتاهی که برای همراهی با هریک از این کاراکترها وجود دارد و نمیتواند شناخت عمیقی از آنها نه در ذهن مخاطب و نه در شخصیتپردازی شکل بگیرد، در لحظات همراهی کاراکترها مرتب در حال حرفزدن هستند و در واقع ذهن مخاطب را از اندیشیدن به ارتباط دراماتیک رویدادهای پیش رو بازمیدارند تا صرفا آنچه مقابل دوربین اتفاق میافتد اهمیت پیدا کند. پس از دنبالکردن زنجیرهای از کاراکترها و رویدادهای جزیی و دیالوگهایی که به منظور نشانهگذاری یک موقعیت طراحی شدهاند با تغییر زاویه دید دوربین و همراهی با کاراکتری دیگر، این بار بدون آنکه روایت به شکل طبیعی به عقب برگردانده شود، رویدادهایی که تا به حال دیدهایم از زاویه دید جدید به تصویر درمیآید که باعث میشود همان رویدادهای جزیی و دیالوگهای نشانهگذاری شده به بازخوانی این موقعیت از زاویه نگاهی دیگر کمک کنند. در این میان هرچند تلاقی کاراکترهای دوخط داستانی و یادآوری اینکه دانشجویی به نام مارال از صبح ناپدید شده و رفتارهای مرموز پیرمردهای رستوراندار، میتواند تعلیقی در روند این اتفاقات فرمی زنجیرهوار وارد کند اما درامی که بتواند این حجم از کاراکتر، دیالوگ، روابط، اتفاقات جزیی و… را به یکدیگر پیوند بدهد وجود ندارد.
همانطور که خط فرعی نادیا که یکبیمار روحی است و با روح سرگردانی به نام جمشید حرف میزند، به واسطه تغییر زاویه دید گرهگشایی میشود، اما این داستان فرعی نمیتواند پیوستگی دراماتیکی به کلیت قصه بدهد. همین نکته را میتوان درباره ماهیت وجودی دوقلوها، دختری با چشمان دورنگ و بسیاری از کاراکترهای دیگر نیز مطرح کرد که ظاهرا خاص هستند اما کمرنگ و تیپیک باقی میمانند و ویژگیهای به ظاهر خاصشان کارکردی پیدا نمیکند. «ماهیوگربه» فیلمی متفاوت با ساختار و اجرایی بدیع در سینمای ایران است که ورای یک اجرای خلاقانه فاقد یکفکر محوری هرچند کمرنگ در زیرلایه و درون کار است. هرچند این نکته بهعنوان ویژگی سبک کاری شهرام مکری مورد توجه قرار میگیرد اما با یکنگاه جزیینگرانه میتواند تنها نقطه ضعف او نیز باشد. فیلمسازی که دغدغهمندی و ایدههای خلاقانهاش تنها معطوف به فرمهای اجرایی است غافل از اینکه به درامی پررنگتر از این قصههای حداقلی نیازمند است تا فیلمهایش تبدیل به آثاری کامل و همهجانبه شوند.