گرفتار بحران در مدیریت هستیم
تهران چقدر برای امدادرسانی درحوادث مشابه پلاسکو آمادگی دارد؟ چقدر تجهیزات امدادی ما متناسب با شهر پرحادثهای مثل تهران است و سازمانهای امدادی چقدر برای ورود به این حوادث آمادهاند؟ اینها سوالهایی است که داوود براتی، معاون سابق پیشگیری سازمان آتشنشانی پاسخ میدهد.
پلاسکو تمام شد، ساختمان ١۷ طبقهای که یکساعت مانده به ظهر پنجشنبه، فرو ریخت و داغ را به دل خیلیها گذاشت. چه آنها که جانشان را گذاشتند و چه آنها که مالشان. عکسهای امدادرسانی که منتشر شد، خیلی به دستگاهها و تجهیزات امدادی که دراین حادثه استفاده میشد، ایراد گرفتند، بعضی گفتند تجهیزات ابتدایی است، گفتند پلهها کوتاه بود، گفتند؛ وسایل فرسوده است. حتی خبر رسید که یکی از آتشنشانها در اعتراض به این وضعیت، به مرتضی طلایی، نایبرئیس شورای شهر تهران که برای بازدید از محل حادثه رفته بود، گفت که: «پول بدهید تجهیزات بخریم؟»
سازمان آتشنشانی اگر از تجهیزاتش چیزی نگذاشت، درحادثه پلاسکو اما به اندازه کافی جانش را گذاشت، جان مأمورانی که تا لحظه تنظیم این خبر، یک نفرشان شهید شده و جنازه دونفر دیگرشان، زیر آوار شناسایی شده و تکلیف ٢٠، ٢۵نفر دیگر هنوز مبهم است. حالا همه آنهایی که دیروز بر سرحادثه رفتند، امدادرسانی و ورود سازمانهای مختلف را دیدند، براین موضوع متفقالقولاند که: «تهران آمادگی مقابله با بحران را ندارد.» اینکه تهران چقدر برای امدادرسانی درحوادث مشابه پلاسکو آمادگی دارد؟ اینکه چقدر تجهیزات امدادی ما متناسب با شهر پرحادثهای مثل تهران است و سازمانهای امدادی چقدر برای ورود به این حوادث آمادهاند؟ اینها سوالهایی بود که با داوود براتی، معاون سابق پیشگیری از سازمان آتشنشانی مطرح شد.
پس از انتشار تصاویری از روند امدادرسانی به حادثه پلاسکو، انتقادهایی به سیستم تجهیزات امدادی وارد شد، برخی اعلام کردند که این تجهیزات، ابتدایی بوده و متناسب با حادثه نیست. شما بهعنوان کسی که بیش از ٣۵سال در سازمان آتشنشانی فعالیت کردهاید، وضع تجهیزات امدادی را چگونه میبینید؟
از نظر تجهیزات امدادی، سازمان آتشنشانی نسبت به سالهای قبل، رشد خیلی خوبی داشته و از نظر کیفی و کمی، ارتقا پیدا کرده اما اگر نگاهمان به استانداردهای جهانی و شرایط خاص تهران باشد که ساختمانهای بلند تجاری مملو از مواد قابل اشتعال و دارای سازه و ساختار ساختمانی ضعیف و نواقص تإسیساتی از قبیل نبود سیستمهای ایمنی و تدافعی است، باید بگوییم که هنوز با سطح مطلوب فاصله داریم.
مانعی که بر سر راه تکمیل تجهیزات امدادی وجود دارد، چیست؟
ببینید، بحث ایمنی، یک بحث حاکمیتی و ملی است، ما نمیتوانیم بگوییم که تنها شهرداری یا تنها آتشنشانی موظف به تجهیز و تمهید امکانات پیشرفته امدادی است. موضوع ایمنی، نیازمند متولی اصلی است، باید به صورت اصولی، هدایت ملی شود و زیرساختهای آن با توجه به قوانینی که وجود دارد، بهروز شود. باید دید که درحوادث، کدام بخش متولی است. ما به شدت نیازمند یک سازمان و متولی مسئول در بحث ایمنی کشوری و ملی هستیم، اما متأسفانه چنین سازمانی نداریم.
درست است، درخبرها اعلام شد که سازمان آتشنشانی به ساختمانهای فرسودهای مانند پلاسکو اخطار داده بود اما توجهی نکرده بودند. چرا؟ سازمان نمیتواند جلوی فعالیت این اماکن را بگیرد؟
نه متأسفانه. ما به شدت نیازمند حمایت هستیم. ما این اماکن را برای یکساعت هم نمیتوانیم پلمپ کنیم. متأسفانه قوانین و مقررات ایمنی ما بهعنوان مهمترین پایه و زیرساخت اقدامات ایمنی، خیلی قدیمی است، این همه تحول و تغییرات در بخش ساختمانسازی رخ داده و ساختمانها ارتفاع پیدا کرده، اما قوانین و مقرارت ما دراین بخش با وجود ناقصبودن به درستی اجرا نمیشود و نظارتها و کنترلهای لازم صورت نمیگیرد. این نشاندهنده سردرگمی، پراکندگی و بینظمی است.
ما به شدت نیازمند حمایت هستیم. ما این اماکن را برای یکساعت هم نمیتوانیم پلمپ کنیم. متأسفانه قوانین و مقررات ایمنی ما بهعنوان مهمترین پایه و زیرساخت اقدامات ایمنی، خیلی قدیمی است.
پس از حادثه پلاسکو، به نظر شما شیوه ورود نیروهای آتشنشانی و تجهیزاتی که همراه داشتند، قابل قبول بود؟
ببینید، بارها به ما آموزش دادهاند، درساختمانی که درمعرض تخریب است و ریسک آن هم بالاست و به دلیل شرایط سازهای و ساختاری نمیشود به آن اعتماد کرد، هرچقدر هم که ساختمان ارزش داشته باشد، نیروهای آتشنشانی باید از بیرون، حادثه و آتشی که شعلهور شده را هدایت کنند، اما از آنجایی که امکانات اطفایی از ارتفاع، مانند بالگرد وجود ندارد و افراد زیادی در داخل ساختمان، نگران سرمایههایشان بودند، آتشنشانان در آن لحظه چارهای نداشتند جز اینکه وارد ساختمان شوند و کسبه و مردم را که برای حفظ سرمایههایشان التماس میکردند، تخلیه کنند، همه اینها درحالی است که خود ساختمان با توجه به ارتفاع و وسعتی که دارد، باید امکانات اطفای حریق به صورت مستقل داشته باشد و بتواند درمراحل اولیه، آتش را محدود کند و نیروهای آتشنشانی برای اقدامات تکمیلی وارد عمل شوند. درحالی که براساس استانداردهای عملیاتی، نیروهای آتشنشانی یا نباید وارد ساختمان میشدند یا کمترین نیرو را وارد میکردند، اگر آتشنشانی به شکل منطقی عمل میکرد و متناسب با تجهیزات و شرایط پرمخاطره ساختمان، عملیاتش را انجام میداد، آنوقت همه انتقاد میکردند که چرا چنین کردند و چرا وارد ساختمان نشدند.
حالا با همه این توضیحات، وضع ایمنی ساختمانهای مشابه را چطور میبینید؟
نخستین فاکتوری که درساختمانسازی باید مورد توجه قرار گیرد، ایمنی است، ما اینها را در تئوریها داریم اما درعمل شاهد آن نیستیم. مهمترین مشکلی که ما داریم، این است که ایمنی در اولویت قرار نمیگیرد.
تجهیزات امدادی ما متناسب با شهری مانند تهران است که اینهمه ساختمان فرسوده دارد؟
ما از نظر تجهیزات با استانداردها فاصله زیادی داریم، اما فاصله ایمنی ساختمانهای ما با استانداردها خیلی بیشتر است. تأسیسات و امکانات ایمنی در ساختمانهای تجاری و پرمخاطره به شدت با استانداردها فاصله دارد، زمانی که من معاون پیشگیری سازمان آتشنشانی بودم، تعداد زیادی از ساختمانهای پرخطر را در لیست سیاه قرار داده بودم و به آنها پایان کار نمیدادیم. بعد آمدند به ما گفتند که نباید اینقدر ساختمانها را تحت فشار قرار دهیم. الان خیلی ازمراکز تجاری ما پایان کار ندارند، اما به بهرهبرداری رسیدهاند. اما آیا کوچکترین توجهی به ایمنی کردند؟ در بحث ایمنی آتشنشانی، مظلومانه تنها حلقهای است که برای نجات جان مردم، جان خودش را به خطر میاندازد. من ٣۵سال در آتشنشانی کار کردم و با تمام وجودم خطرات و استرسی که امدادرسانی درحوادثی مانند پلاسکو دارد را میدانم.
ما از نظر تجهیزات با استانداردها فاصله زیادی داریم، اما فاصله ایمنی ساختمانهای ما با استانداردها خیلی بیشتر است. تأسیسات و امکانات ایمنی در ساختمانهای تجاری و پرمخاطره به شدت با استانداردها فاصله دارد
شما اشاره کردید که برخی از ساختمانها در لیست سیاه قرار دارند، کدام ساختمانها؟
ما اسامی اعلام نمیکنیم، اما خیلی از ساختمانها درمیدانها و خیابانهای مشهور تهران که دربخشهای تجاری مشغول کارند، در این لیست قرار دارند. ما با بیمهها صحبت کردیم و از آنها خواستهایم تا این ساختمانها را به دلیل ضریب ایمنی پایین بیمه نکنند تا حاشیه امنیت نداشته باشند، اما در ایران هم مثل خیلی از کشورها، بیمهها با آتشنشانی تعامل خوبی ندارند، بیمهها الزاما باید میزان ریسک را ارزیابی کنند و درصورت پایینبودن وضع ایمنی، نباید مراکز پرخطر را بیمه کنند، چراکه با این کار، برای این ساختمانها حاشیه امن ایجاد میکنند. اگر این ساختمانها بیمه نشوند، شاید خود صاحب ملک برای بالابردن ایمنی گام بردارد.
حالا کدام ساختمانها، شرایطی مانند پلاسکو دارند و ممکن است بحرانساز شوند؟
ما بازار تهران را دراین بحث داریم. پیش از این خیلی به ما فشار میآورند که طرح ایمنی بازار تهران را ارایه کنیم، اما آیا این کار شدنی است؟ چراکه باید بخش کوچکی از بازار بهعنوان میراث فرهنگی حفظ و مابقی آن تخریب شود، به این دلیل که اگر حادثهای در بازار تهران رخ دهد، نجات افراد، شبیه معجزه است، ما بازار تهران را به مرور با افزایش جمعیت و تراکم کالای داخل بازار، مانند بادکنکی باد کردیم، جایی که پر ازمواد خطرزا و شیمیایی است و دارای امکانات شهری و زیرساختهای پوسیده است. بهطورکلی ساختمانهایی که در ١۵، ١٠سال اخیر، ساخته شدهاند و پایان کار آتشنشانی را ندارند و ساختمانهای قدیمی مانند پلاسکو، پرمخاطره هستند. پلاسکو یک فاجعه بود، خیلیها را داغدار کرد، همین حادثه پلاسکو میتوانست طوری رقم بخورد که شروع و گسترش آتشسوزی، کوتاه باشد و ما حادثه تلختری را درشرایط پیک جمعیت تجربه نکنیم، ما این اخطارها را بارها و بارها گوشزد کردیم، اما گوش شنوا وجود نداشت.
چطور میشود که ساختمانی پایان کار آتشنشانی را نداشته باشد، اما به بهرهبرداری برسد؟
متأسفانه این اتفاق میافتد، اینها با صنوف و اتحادیههای مربوطه هماهنگ میکنند. ما بارها با مجامع امور صنفی جلسه داشتیم و به آنها هشدار دادیم مکاتبات متعدد کردیم که دستکم برای ایمنی صنوف پرخطر با ما همکاری کنند، اما توجهی نمیکردند.
شما بهطورکلی شرایط امدادرسانی در شهری مانند تهران را چطور میبینید؟
از یک زاویه شهر تهران، نسبت به قبل زیباتر شده و معابر و نمای شهری آن بهتر شده، اما چند پارامتر در آن مغفول مانده که مهمترین آنها ایمنی شهر است. امکانات سختافزاری شهری و نرمافزاری مرتبط با تأمین ایمنی در ابر شهر تهران، به خودی خود، تأمین نمیشود و نیاز به برنامه، برنامهریزی اصولی و مشارکتپذیری دارد. نباید هرکس ساز خودش را بزند، باید تمام حلقهها توسط یک نهاد اصلی هدایت شود.