منطقه آزاد چابهار؛ آزادسازی فقر
«با کسانی که در مناطق حاشیه شهرها زندگی میکنند، نباید برخورد قهرآمیزی از سوی دستگاههای دولتی بشود. بلکه همه تلاش کنند تا مشکلات این مناطق حل شود»؛ اینها گفتههای علی اوسط هاشمی، استاندار سیستان و بلوچستان، است که اواخر خرداد امسال در نشست «بررسی مشکلات حاشیهنشینی چابهار» عنوان شده است. حدود یک ماه بعد ماموران بنیاد مسکن و شهرسازی چابهار با همراهی کلانتری محلی، خانههای مرادآبادکمب را با خاک یکسان کردند. در چابهار چه میگذرد؟
منطقه آزاد چابهار
چابهار در سال ۱۳۷۰ در راستای برنامه اول توسعه اقتصادی و اجتماعی و به پیشنهاد شورای عالی معماری و شهرسازی، منطقهی آزاد اعلام شد. این منطقه با جمعیتی در حدود ۲۶۰ هزار نفر، نزدیک به ۵۵ هزار نفر حاشیهنشین دارد. معضل حاشیهنشینی در چابهار سابقهای ۲۰ ساله دارد؛ پس از ایجاد منطقه آزاد و گسترش واحدهای صنعتی و بازرگانی، این منطقه با مهاجرت زیاد ساکنان بخشهای مختلف استان سیستان و بلوچستان و حتی دیگر استانهای کشور به سمت چابهار روبهرو شد؛ جمعیتی که بهدنبال بیکاری و فقر، از روستاها و شهرهای کوچک و بزرگ روانه چابهار شدند تا سهمی از «رونق اقتصادی» پیش رو داشته باشند.
آزادسازی فقر
آزادسازی منطقه چابهار به معنای آزادسازی روابط تجاری از طریق این بندرگاه است، اما برای چه کسانی؟ انحصار معاملات تجاری در دست سازمانهای دولتی یا «خصوصی»، زندگی در این شهر را به دو بخش کاملا مجزا تقسیم کرده است؛ بخشی بومینشین که شامل سکونتگاه بلوچها میشود و بخشی نوساز که «منطقه آزاد» خوانده میشود و شامل محلهای کاملا جدا از بخش بومی است. محلهای مجلل شبیه به شهرکهای ویلایی شمال کشور که توسط سرمایهگذاران «بخش خصوصی» یا سازمانهای دولتی و عمدتا به منظور سفرهای خانوادگی و اداری در منطقهی آزاد بنا شدهاند.
شهر چابهار برای بومیهای بلوچ آن، روستایی است که با هجوم یکبارهی صاحبان سرمایه از روال معمول خود خارج شده و با خیال منطقهی آزاد و رونق اقتصادی، به مجموعهای از آلونکهای متمرکز در اطراف بندرگاه بدل گشته است؛ بندرگاهی که خود سهمی از آن ندارند.
در مقابل، بخش بومینشین نه تنها به بندرگاه «آزاد شده» دسترسی ندارد، که بهطور کلی هیچ سهمی از «آزادسازی» منطقه نمیبرد. در بخشهای بومی چابهار با تصویری کاملا متفاوت نسبت به منطقهی آزاد روبهرو هستیم؛ بخش اعظم خانهها در این منطقه در بهترین حالت از بلوکهای سیمانی ساخته شده و البته تعدادی زیادی از ساکنین نیز در کپرها سکونت دارند. این تصویر به معنای عدم دسترسی به آب، برق و سایر امکانات زندگی شهری در بسیاری از مناطق چابهار است.
منطقهی بومینشین چابهار بیش از آنکه شبیه به یک شهر باشد، شبیه به روستایی فقیرنشین است که حتی از امکانات کشاورری و دامپروری نیز محروم است. تنها امکان بومیهای چابهار صید ماهی است که «حق» آن نیز به لطف «آزادسازی»، به کشتیهای مجهز ریز و درشتی عطا میگردد که امکان رقابت را از قایقهای محلی گرفتهاند؛ کشتیهای چینی که در فصل ماهیگیری، از شرق دور از راه میرسند و ماهیگیران بومی را از معدود منابع ادامه حیات خود محروم میکنند. اگر در کل منطقه پرسه بزنید، جز خاک و شترهایی که برای سواری مسافران آماده شدهاند تا منبع کسب درآمد باشند، چیز دیگری در کار نیست. تبدیل چابهار به «منطقه آزاد»، حداقل امکانات زیستی را هم برای بومیان به ارمغان نیاورده است.
قانون حاشیهنشینی
طرحهای جامع شهری طرحهایی هستند که برای تعیین محدودهی شهرها و چگونگی کاربری اراضی آنها تدوین میشوند. تعیین حریم شهرها بخش مهمی از چنین طرحهایی است و ارتباط تنگاتنگی با ساختار اقتصادی شهر و کنترل قیمت زمین و مسکن دارد؛ افرادی که به دلیل وضعیت اقتصادی از محدوده شهر به خارج از آن رانده میشوند، یا آنهایی که در آرزوی بهبود وضعیت خود از روستاها و شهرهای اطراف به سوی مراکز مهم اقتصادی سرازیر میشوند، معمولا از همین مناطق حاشیهای سر در میآورند.
حاشیهنشینی که به معنای ساخت و گسترش سکونتگاههای «غیررسمی» در مناطقی خارج از طرحهای جامع شهری است، در مقابل ساخت و سازهای «قانونی» قرار میگیرد. وجه تفاوت این دو شیوهی حضور در شهر، جدا از نوع متفاوت مواجهه با قانون، در کیفیت زندگی است. زندگی در خارج از محدودههای معین شدهی شهر، به معنای تقابل با قانون و بهدنبال آن عدم بهرهمندی از امکانات «قانونی» است که به ساکنین شهر تعلق میگیرد. به این ترتیب، سکونتگاههای «غیررسمی» عمدتا مجموعهای از خانههای آسیبپذیر در برابر بلایای طبیعی هستند که از امکاناتی همچون آب، برق، گاز، سیستم فاضلاب، شبکه حمل و نقل و.. نیز بیبهرهاند. مجموعهی این شرایط، بیانگر سطح نازل کیفیت زندگی برای افرادی است که به سبب وسع اقتصادی خود از حریم شهر طرد شدهاند.
چگونه حاشیهنشینی زمینهای بایر را «با ارزش» میکند؟
قیمت زمین در شهرهای دارای رونق اقتصادی و سیاستهای مسکن، از جمله چگونگی تفکیک قوارهها، نقش مهمی در گسترش حاشیهنشینی دارند. بسیاری از افرادی که به امید کار و دسترسی به امکانات رفاهی روانهی شهرها میشوند، در مواجهه با قیمت بالا و قوارههای بزرگ زمین، راه زمینهای بایر اطراف شهر را در پیش میگیرند تا بتوانند خانهای با اندازهی ممکن و مورد نیاز خود بنا کنند. همزمان، حضور در خطوط مرزی شهرها به آنها فرصت میدهد از برخی امکانات موجود در محدوده شهر بهرهمند شوند. این امر موجب شکلگیری محلاتی خارج از محدودهی شهرها میشود که اگرچه در ابتدا دستساختههایی محدود در زمینهای بایر هستند، اما به مرور تبدیل به محلاتی میشوند که خط مرزی آنها با شهر مشخص نیست.
این موضوع سبب ارزش یافتن زمینهای این مناطق میشود؛ این محلات در حقیقت محدودهی شهر را گسترش دادهاند و به مرور زمان امکاناتی محلی در آنها فراهم آمده است. از زمانی، نادیده گرفتن آنها بهعنوان بخشی از شهر که حالا محل سکونت جمعیت قابلتوجهی شده، غیرممکن میشود. اما پیوستن حاشیهها به محدودهی شهر و افزایش قیمت زمین و خانه در آنها، به معنای شکل گرفتن قشری جدید از حاشیهنشینان است که باز به سوی مناطق خارج از محدودهی شهر حرکت کرده و این چرخه را ادامه میدهند. در حقیقت، حاشیهنشینان زمینهای بایر را تبدیل به زمینهای «ارزشمند» شهری میکنند، بیآنکه خود امکان استفاده از مزایای آنرا داشته باشند.
حاشیه در متن
چابهار بهعنوان دومین شهر مهم استان سیستان و بلوچستان پس از زاهدان، محل سکونت بلوچهایی است که در قلب شهر با کیفیت زندگی حاشیهنشینی به سر میبرند. شهر چابهار برای بومیهای بلوچ آن، روستایی است که با هجوم یکبارهی صاحبان سرمایه از روال معمول خود خارج شده و با خیال منطقهی آزاد و رونق اقتصادی، به مجموعهای از آلونکهای متمرکز در اطراف بندرگاه بدل گشته است؛ بندرگاهی که خود سهمی از آن ندارند.
به نظر میرسد حاشیهنشینی برای چابهار مفهومی بیمعناست؛ چابهار و تمامی روستاهای اطراف آن مناطقی در حاشیهی مرکز قدرت هستند و تمامی بلوچهای منطقه انسانهایی حاشیهنشین.
در چنین شرایطی، تفاوت میان آنان که در قلب چابهار زندگی میکنند با روستاییان اطراف چابهار که حاشیهنشین خوانده میشوند، چیست؟ بنابر گفتههای فرماندار چابهار، «۵۰ درصد مردم چابهار، آب آشامیدنی خود را با استفاده از مخازن خانگی و خارج از شبکه لولهکشی تامین میکنند». ساخت و سازهای بخشهایی از شهر، تفاوت چندانی با حاشیهنشینها ندارد و آلونکهای ساخته شده از بلوکهای سیمانی یا حصیر، ذهن را به سمت سکونتگاههای خارج از مرز شهر هدایت میکنند. شاید تنها تفاوت آنها در تخریب یکی و ادامه حیات دیگری با همان وضعیت باشد. پس آیا مساله حاشیهنشینی در چابهار را میتوان بر اساس مرزهای «رسمی» شهر تعریف کرد؟ آن هم در وضعیتی که بخش «ارزشمند» اقتصادی چابهار، در قالب محلهای جداگانه به تمامی از منطقهی بومینشین تفکیک شده است؟
به نظر میرسد حاشیهنشینی برای چابهار مفهومی بیمعناست؛ ارزش زمینهای حاشیهای در چابهار نه به واسطهی گسترش یافتن محدوهی شهر، که بهدلیل ساحلی بودن این زمینها و اهمیت آنها در دسترسی به دریای آزاد و فعالیتهای تجاری است. چابهار و تمامی روستاهای اطراف آن مناطقی در حاشیهی مرکز قدرت هستند و تمامی بلوچهای منطقه انسانهایی حاشیهنشین. تخریب سکونتگاههای «غیررسمی» در اطراف چابهار، نه بهدلیل غیررسمی بودن ساخت و سازها که بهدلیل غیررسمی بودن حضور مردم بومی در آنهاست. مناطقی که قرار است خالی از سکنه باشند تا بر سهم منطقهی آزاد و معاملات تجاری با سودهای هنگفت آن بیفزایند. آیا سرنوشت دیگر مناطق آزاد که دولت و مجلس در پی گسترش آن هستند نیز همین خواهد بود؟
سلام . خسته نباشید ! سوال : چرا خدا فقیر را آفرید ؟ جواب: بخاطر اینکه روزی او را غنی و ثروتمند بسازد ! هاهاها خب خدا را شکر ! اما اینکه چرا در ایران زرخیز و نفت و گاز خیز امروزمان که از ۱۱۴ سال پیش بواسطه کشف ویلیام دارسی یهودی تبار مرحوم اولین جاه نفت قابل استخراج کافی در نزدیکی مسجد سلیمان تبدیل به قنداق تمدن صنعتی نوین گشت این همه فقیر موجودن ؟ جواب: بخاطر اینکه در ایران سیستم سرمایه گذاری آزاد را عموم پذیرفته اند و در زمان سلطنت طاغوتی شاه فقید فقیران را در بسیاری از مناطق بهایی نشین بمانند برزیل یا هندوستان کتک میزدن و همین الانش مردم ما ذاتی و طبیعی از فقرا دوری میکنن زیرا اکثر مردم امروز ما فقیران دیروزن که طبق حکمت خدایمان بواسطه درآمد های خدادادی نفت و گازی دارا شدن ! ما نمیتوانیم ادعا بنماییم: صاحب جامعه توانایی هستیم و حتی در زمان انقلاب اسلامی هم بازهم بخاطر همان عواید نفت و گازی خدادادی ولایت فقیه بعد از بقدرت رسیدن از خمس و ذکات اسلامی چشمپوشی نمود و با تمام تاکید امام ره مرحوم خمینی بازهم دولت انقلابی اسلامی نتوانست ( یا نخواستش ) از سیستم بانکی اسلامی بهره ببرد ! لازم بتوضیح است: پیامبر در قران مجید حکم فرموده: مسلمانان نباید بیش از ۲% بابت دیه قرض داده شده نزول یا سود پولی از طلبکار وصول نماید ! هاهاها
…………………………………
پس خودتان را زحمت ندهید و از دیگران انتقاد نکنید زیرا همه در این سیستم اسیر پول کاغذی شدن ! شماها عزیزان بقولی دلسوز فقرا و باقی خلق فقط یکراه چاره دارید: اینکه بواسطه همین اینترنت سواد آموزی جدید در مناطق محروم را گسترش حقیقی بدهید و انسان هایی توانا تر برای اینده بسازید ! آخ ببخشید : سیستم کشورمان تا ۴۲ سال پیش سلطنتی بود = یعنی بچه پادشاه پادشاه و بچه وزیر > وزیر میشدش و بچه رعیت فقیر چوب میخورد هاهاها !انشالله خدا همه شماها عزیزان را د راین ایام ویروس کرونا شفای بهتری ببخشد واگرم نشد خب لابد بقول ننه کریم: خدا نخواسته هاهاها !خدا راهنمای دلها و تمامی تایپ کردن هایتان باد عزیزان دلواپس فقرااا هاهاها !امیدوار باشید و نایستید خواهشن ولی اگر قراره توجه ثروتمندان را برای کمک بفقرا جلب بنمایید پس در انتخاب شیوه گله های عمومی اتان بقولی : یک سوزن بخود و یک جوالدوز بدیگران ….هاهاها ! موفق و سلامت باشید درپناه خدای آفریدگار همه امان !