واردات «فرهنگ زیبایی» به ایران
نویسنده: کامرون مایکل امین | زنان همواره ابزاری بودهاند برای پیشبرد سیاست مدرنیزه کردن ملتها. کمرون مایکل امین در این مقاله نشان میدهد که چگونه زنان ایرانی با ورود «فرهنگ زیبایی» توسط بازرگانان و اجرای «پروژه بیداری زنان» توسط حکومت، در دهههای ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، وارد چرخه بازاریابی تودهای شدند. امین در این مقاله شرح میدهد که اهداف این دو پروژه بازرگانی و سیاسی هر چند با یکدیگر متفاوت بود، اما هر دو تعریفی از «زنانگی مدرن» را جا انداختند که با مصرفگرایی رابطه مستقیم داشت. زنان ایران میبایست برای اثبات مدرنشدن ایران، فرهنگ زیبایی زنان امریکایی را الگوی زیبایی میکردند، صفحات مد در مطبوعات را دنبال میکردند، پوشش و آرایش خود را تغییر میدادند، و همچنین از تناسب اندامشان، تحصیلات و تعامل اجتماعی غافل نمی ماندند.
کامرون مایکل امین عضو هیئت علمی رشته تاریخ در دانشگاه میشیگان در دیربورن است. مدرک دکترای امین از دانشگاه شیکاگو و دانشکده زبانها و تمدنهای خاور نزدیک، و پژوهشهای او درباره روزنامهنگاری و جهانیشدن در ایران است.
مقدمه
امپریالیسم فرهنگی و اقتصادی که با پذیرش مد و سبک غربی ملازم است، یک موضوع همیشگی در بحثهای مربوط به تاریخ مدرنسازی در خاورمیانه بوده است. رویای خاورمیانه برای مدرنشدن به وضوح متاثر بود از دسترسی به کالاهای ارزانترِ ساخت غرب، پیشرفت فنآوری غربی، و زرق و برق رفاه غربی که در کالاهای تجملی غرب جلوه مییافت. این واقعیات را، معمولا، ماحصل ناخوشایند گرفتار شدن خاورمیانه در سلطه آمریکا و اروپا از زمان قرن نوزدهم، ونطفه تنشهای کنونی بین شرق و غرب دانستهاند. رد ایدئولوژی غربی همراه بوده با رد لباس غربی توسط طرفداران احیای اسلام در سراسر خاورمیانه و، به طور حتم، بیش از همه در جمهوری اسلامی ایران. به همین نحو، دولت جمهوری اسلامی «مدهای» ایدئولوژیکیای چون فمینیسم، ملیگرایی و دموکراسی را به عنوان افکاری ضد ارزشهای اصیلِ بومی و «اسب تروای» فرهنگی غرب برای سلطه اقتصادی و سیاسی بر ایران، تکفیر کرد.
موج احساسات ضدآمریکایی همراه با سقوط رژیم پهلوی در سال ۱۹۷۹، این تصور را به وجود آورد که این احساسات پدیدهای است جدید، و آتشی است که از دوره قبل در دوران جنگ سرد زبانه میکشد. اما جنگهای فرهنگی ایران، به ویژه بر سر فمینیسیم، تاریخی طولانیتر داشته است و به سال ۱۸۶۵ باز میگردد. تاریخ رابطه با آمریکا حتی به عقبتر برمیگردد، یعتی به ورود اولین مسیونرهای آمریکایی در سال ۱۸۳۸. در این مقاله مجال پرداختن به تاریخ «مسئله زن» در ایران نیست، اما یک مرحله مهم – یعنی «پروژه بیداری زنان» طی سالهای ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۱، سیاست تشویقی آن در سال ۱۹۳۵، و سپس کشف حجاب اجباری زنان در حیطهعمومی در سال ۱۹۳۶ – که تا سال ۱۹۴۱ طول کشید و در سال ۱۹۴۳ رسما لغو شد را باید بسیار مهم قلمداد کرد۱. پروژه بیداری زنان نه تنها کشف حجاب را تحمیل کرد بلکه تعیین کرد که ظاهر زنان و مردان ایرانی باید چگونه باشد. این امر، باعث شد که یک فرایند تجاری جهانی با اجبار بی سابقهای به مردم تحمیل شود که طی آن مصرفکنندگان ایرانی هرچه بیشتر با اقتباس از بازارغربی در مطبوعات گاهنامهای ایرانی روبرو میشدند.
در دوره بین دو جنگ جهانی، ایرانیان این فرصت را داشتند که مواردی را از فرهنگ آمریکایی را قبول یا رد کنند، و مطالعه حاضر آن موردی را بررسی میکند که آنها قبول کردند: «فرهنگ زیبایی». اولین نگاه کلیدی این مقاله به ورود «فرهنگ زیبایی» غربی – و خصوصا آمریکایی – به ایران است که تقریبا مصادف است با زمانی که این فرهنگ در آمریکا در حال شکلگیری بود.از دیدگاه مدرنیستها، فمینیستها و اسلامگرایانِ مخالفِ فرآیندِ غربیشدن، تباهی نقشهای جنسیتی در ایران – در بدترین حالت – سیاست تعمدی امپریالیسم فرهنگی بود و – در بهترین حالت – ماحصل یک فرآیند مدرنسازی بدون تامل. این دیدگاه منفی نسبت به فرآیند مدرنسازی، احتمالا بهتر از همه در اصطلاح «غرب زدگی» جلال آل احمد بیان شده است. یک انسان غربزده مانند یک «آدم مصنوعی» آمریکایی یا «انسان ناکجاآباد» گروه بیتلز است۳ یعنی یک مصرفکننده بیفکر محصولات و ایدهها، بدون هویت راستین.
ِاشکالِ وارد به تئوری توطئه طرفداران احیای اسلام این است که تبلیغات پروژه بیداری زنان و نصایح فمینیسم مدرن هر دو به «ملیگرایی اقتصادی» متعهد هستند و یک تصویر کاملا اخلاقی از زنانگی مدرن ایرانی میسازند. در واقع، بر اساس مدارک، این گرایش حتی پیش از پروژه بیداری زنان وجود داشت. برای مثال، در یک روزنامه در بحث بر سر حق زنان برای آموزش عالی در سال ۱۹۳۴، یکی از شرکتکنندگان مرد موضوعِ اصلی بحث را به موضوعات کلی فرهنگ میکشاند و نسبت به تاثیر رمانها بر زنان جوان هشدار میدهد که “جملات بیمحتوا، و با این حال شیرین، در این رمانها خواننده را جذب میکند و امیال نامناسب را در وی بیدار میسازد؛ همین امر در مورد سینما هم مصداق دارد. (وقتی یک) دختر، بازیگر مردی را میبیند با رفتاری غیرعادی که، در عین حال، خوشتیپ هم هست، هوایی میشود. درنتیجه دلش میخواهد شوهری پیدا کند که، مانند آن بازیگر، هیجانانگیز باشد۴.” سینما نیز مانند بار، سالن رقص و کازینو در دسته مکانهای “فساد برانگیز” جای میگیرد.
درآغاز روزنامهنگاری در ایران، خودِ مطبوعات به عنوان یک تریبون اخلاقی تصور میشد. اما در دوره بین دو جنگ جهانی، حتی با وجود سانسور سخت دولتی در دهه ۱۹۳۰، جدا کردن جوانب تجاری مطبوعات از ایدهآلهای روزنامهنگاری و جنبههای آموزشی آن، بهطور فزایندهای، سختتر میشد۵. نتیجه کلی این بود که «فرهنگ زیبایی» به سبک غربی، هرچه بیشتر، در صفحات مطبوعات ایران تبلیغ میشد. به دشواری بتوان ثابت کرد که آیا این شکل از بازاریابی تودهای سیاست تعمدی دولت بوده است یا خیر. حتی حامیان وفادار به کشف حجاب در طول پروژه بیداری زنان ابراز نگرانی میکردند که آیا زنان جوان در ایران با ایدهآلهای صحیح در حال «بیداری» هستند یا اینکه توانستهاند درباره ورود ایدههای غربی تبادل نظر کنند.
تبلیغات، لوازم آرایشی و مد در مطبوعات ایرانی، ۱۹۲۰ تا ۱۹۴۵
[…] اطلاعات، روزنامه اصلی ایران، از سال ۱۹۲۶ منتشر شد. اطلاعات کار خود را با چاپ یک نشریه چهارصفحهای با تیراژ حدود دو هزار نسخه در هفته آغاز کرد. تا آغاز جنگ جهانی دوم، این روزنامه تبدیل شد به هشت صفحه – همراه با دو – سه صفحه آگهی تبلیغاتی که در سراسر صفحات روزنامه پخش بود – و تیراژی حدود شش هزار نسخه در هفته داشت.«صابون سیمون از پیریِ زنان جوان جلوگیری میکند، به زنان مسن طراوت جوانی میبخشد و (پوست آنان را ) نرم، سفید و درخشان میکند۱۲.»
«(در این صابونها) از بهترین ترکیبات علمی برای حفاظت از پوست صورت و بدن استفاده شده، و همزمان بهترین محصول آرایشی برای زنانی است که نگران ماندگاری زیبایی خود هستند۱۳.»
این نسخههای تبلیغاتی همراه بود با طراحیهایی از زنان، که دارند در یک محیط خصوصی به صورتشان کرم میمالند درحالیکه هنوز لباس کامل نپوشیدهاند. مدل موی زنان و نام محصول معرف یک محصول فرانسوی بود که با استناد به فرمول «علمی»اش، وعده پوست زیبا و سالم را میداد. این تبلیغات، با نشان دادن یک زن در یک محیط خصوصی، اختلاط زن و مرد را در تخیل عمومی جا میانداخت؛ پیامی تجاری و اغواکنندهای که تقریبا ده سال جلوتر از تهاجم تبلیغاتی درباره پروژه «بیداری زنان» عرضه شد. اگر کرم پوست نماد فرهنگ زیبایی غرب مدرن بود، در صفحات مطبوعات ایرانی هم کمتر از این تبلیغ نمیشد. خوب یا بد، بازرگانان ایرانی، معرفی عادات مصرف غربی در بخش «بهداشت و زیبایی» را در ایران تسهیل کردند، و این کار درست همزمان بود با وقوع همین روند در غرب.
خوانش از آزادی در «فرهنگ زیبایی» امپریالیستی غربی
[…] مصرف محصولات و ایدههای مدرن (که میتوانستند خارجی یا داخلی باشند) امری بود که همه ایرانیان در آن مشارکت داشتند. حتی دولتی که تحت فرماندهی رضاشاه بود، که میتوانست مردم را به انجام هر نوع کاری مجبور کند، همواره سعی میکرد شهروندان را ترغیب کند و به احساساتی متوسل شود که (بر اساس دههها گفتمان عمومی) کاملا خاطر – جمع بود که بر ایرانیان موثر میافتد – خصوصا ایرانیان جوانی که سودای تحصیل در سر داشتند.وقتی بحث پیشرفت زنان در میان است، نشان دادن جوانب سرکوبگرانه در میان احیاگران اسلامی، تجددپروران پهلوی، سوسیالیستها و حتی فمینیستها چندان دشوار نیست. در تمام این موارد، زنان ملزم بودند برای پیشرفت خود، ملت یا یک هدف «والاتر» از قاعده و قانونی تبعیت کنند. اینها سفارشاتی بود که به آنها میشد: بیشتر یاد بگیرید، بیشتر تعلیم بگیرید، در مقابل تمام اشکال وسوسه و فساد مقاومت کنید. در باب مسئله حجاب و انزوای زنان، پروژه بیداری زنان صرفا «حجاب اخلاقی درونی و استوار۱۸» را جایگزین حجاب بیرونی کرد و در تبلیغاتش بر کنترل رفتار جنسی زنان تاکید داشت. کنترل ظاهر فرد و رفتار فرد، در ابتدا، با نیازهای بهداشتیای تداعی میشد که ترکیبی بود از «بهداشت و زیبایی».
«فرهنگ زیبایی» آرایش و شیکپوشی در عرصه عمومی (رفتارهایی که پیشتر نامناسب و شرمآور تلقی میشد) را بیضرر و متناسب با دوران مدرن معرفی میکرد. به نظر میآید که این پیام بیشتر مقبول عموم ایرانیان بود تا نطقهای خشک فمینیستها، مدرنیستها، چپگرایان یا هواداران احیاگری اسلام که خواهان یک واکنش مدرن جمعی و مشخص علیه امپریالیسم فرهنگی غرب و تعدی اقتصادی آن بودند. چه بسا که هنوز هم چنین باشد.
- ۱. Hooshang Chehhabi, “The Banning of the Veil and Its Consequences,” in The Making of Modern Iran: State and Society Under Reza Shah, 1921-1941, ed. Stephanie Cronin (London: Routledge, 2003), 193-210.
- ۲. Camron Micheal Amin, The Making of the Modern Iranian Woman.
- ۳. گروه بیتلز ترانهای به این نام دارد – مترجم
- ۴. Nurollah Sotudeh, Ettela’at 2295 (22 September 1934): 2.
برای بحث بیشتر درباب آموزش و اخلاقیات، نگاه کنید به:
Amin, The Making of the Modern Iranian Woman, 143-65 and 205-14. - ۵. برای بحث مفصلتر درباب نتایج تجاریشدن در مطبوعات ایرانی (خصوصا در ادبیات سیاسی) نگاه کنید به:
Camron Micheal Amin, “Selling and Saving ‘Mother Iran’: Gender and Iranian Press in the 1940s,” The Iranian Journal of Middle East Studies 33 (2001): 335-61. - ۶. محاسبه شده از:
“Table 1: Volume and Value of Total Visible Imports, 1900-1968,” in Julian Bahrier, Economic Development in Iran, 1900-1970 (Oxford: Oxford University Press, 1971), 104-6.
این نکته را باید تذکر داد که در اینجا بهریر (Bharier) از اعتبار دادههای تجاری قبل از سال ۱۹۶۰ مطمئن نیست (مقدار خطای تخمینی به علاوه و منهای سی درصد) و البته اعلامهای غلط و کالاهای قاچاق شده توسط وارد کنندگان منظور نشده است. - ۷. بهریر، ۴۸، همه چیز در طول و بعد از جنگ بسیار گرانتر شد. در دهه ۱۹۶۰، شاخص برای غذا سریعتر از شاخص کلی رشد کرد در حالیکه شاخص لباس از شاخص کلی عقبتر بود.
- ۸. Amin, “Selling and Saving,” ۳۵۰.
- ۹. Peiss, Hope in a Jar, 125-7
- ۱۰. با اینکه شکی نیست که صنعت تبلیغات پیشرفته آمریکایی در دهه ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ در جستجوی تاثیرگذاری بر انتخاب مصرفکنندگان بود، رولاند مرچاند (Roland Merchand) نسبت به اینکه این یک تلاش منسجم و حسابشده برای ایجاد یک «آیین مصرفی» بود، شک دارد. معقول است که انتظار داشته باشیم که علاقه مصرفی به فرهنگ زیبایی در ایران نیز به همین نحو محصول فرعی تلاشهای تبلیغاتی بسیار کمتر سازمانیافته باشد. حتی روی تلاشهای تبلیغات دولتی ایرانی بسیار کمتر از تبلیغات آمریکایی سرمایهگذاری مالی شده بود. جهت اطلاع بیشتر از ظهور آیین مصرف آمریکایی نگاه کنید به:
Advertising the American Dream: Making Way for Modernity, 1920-1940 (Berkeley: The University of California Press 1985), 117-63 - ۱۱. Crème Simon
- ۱۲. Ettela’ar, 242 (16 June 1927), 2.
استفاده از اصطلاح «صابون» نشانگر این است که تصوری کشسان از صابون (Soap) وجود داشت. آمبرلا (Umbrella) که عنوان تجاری یک صابون بود در این زمان در صفحات روزنامه اطلاعات نیز بازاریابی میشد. - ۱۳. Ettela’at, 273 (29 July 1927), 4.
- ۱۴. Ettela’at, 2546 (29 July 1936), 8.
- ۱۵. Ettela’at, 2551 (4 August 1936), 7.
البته مدلهای جدید، مدلهای سال ۱۹۳۵ بودند. این شرکت اعلام کرد که نماینده انحصاری فروش اتومبیلهای REO در عراق و ایران است، و استقبال بینالمللی، زیبایی، قدرت، راحتی و کارآمدی این خودروها را تبلیغ میکرد. شرکت موتور خودرو REO توسط رانسون الی اولدز (Ranson Eli Olds) در سال ۱۹۰۴ بعد از رها کردن اولین شرکتی که بنیانگذاری کرده بود یعنی OldsMobile (که بعدا توسط جنرال موتورز (General Motors) خریداری شد و اخیرا کنار گذاشته شد) بنیان گذارده شد. وی دنده خودکار REO را در سال ۱۹۳۴۴ توسعه داد که یک فنآوری پیشرانه انتقالی بین دندههای خودکار و دستی بود. جالب است که خودروهای وی در دسترس کل جهان بود و چنین فنآوری جدید خودرو نه تنها در ایران در دسترس بود بلکه بازاریابی تودهای شد. مشخصا بازرگانان خاورمیانه نقشی کلیدی در کشف و فراهم آوردن آخرین ابتکارات برای ایران و جاهای دیگر داشتند. ورود این خودروها به ایران همان اهمیتی را داشت که هر شرکت دیگری تلاش میکرد که به دیگر نقاط جهان صادرات داشته باشد. شرکت خودروی REO تولید تمام مدلهای خود را در سال ۱۹۳۶ متوقف کرد. دانستن این نکته جالب است که آیا شرکت مارشال و شرکا هنگام راه انداختن تبلیغات این خوددرو از این نکته آگاه بودند یا خیر. با وجود این اتومبیلهای REO هنوز علاقهمندان خود را در سراسر جهان دارد (و هر قدر هم که تلاش شود SpeedWagon شرکت REO فراموش نشدنی است.) نگاه کنید به - ۱۶. Hajar Tarbiay, “Zararha-ye Jesmi van Ruhi-ye Hejab” [The Physical and Spiritual Harm of the Veil], Ettela’at, 2706 (5 February 1936), 1.
- ۱۷. به طرز جالبی تبلیغاتچیهای آمریکای در این زمان با دولت پهلوی (و بعدا منتقدین آن) بر سر منش کمک به جامعه برای گذر به مدرنیته سهیم بودند. نزد تبلیغاتچیها بخشی از این نقش «درمانی» علاوه بر ارائه روشی برای مفهوم پردازی و درک زندگی مدرن، اطلاعرسانی به مصرفکنندگان از محصولات جدید بود. نکته جالب دیگر در مورد تجربه ایران، مفهومپردازی تبلیغاتچیها به عنوان مرد و عموم مردم به عنوان زن و موجوداتی عاطفی است. در مورد پروژه «بیداری زنان»، دولت پدرسالار مسلما با یک نگاه خاص به مدرنیته، خود را نگهبان زنان جوان میدید. نگاه کنید به
Marchand, 32-38 and 335-59 - ۱۸. Mottahed al-Mal-e Vezarat-e Maaref beh Shahrestanha, (25 Azar 1314) [No. 3 Ministry of Education Memornadum to the Counties, (17 Decembber 1935)] in Khoshunat va Farhang: Asnade- Mahramaneh-e Kashfe Hejab (13013-1322 [1934-1944]) (Tehran: Entesharat-e Sazman-e Asnad-e Meli-ye Iran, 1371 [1992/3]), 2-4. The full translation of this document will appear in A sourcebook for Modern Middle Eastern History, ed. Camron Michael Amin, Benjamin C. Fortna, and Elizabeth B. Frierson (Oxford: Oxford University Press, forthcoming 2004).
- ۱۹. برای مثال نگاه کنید به:
“Arayesh” and “Hefz-e Khoshgeli,” ZZ 24:2 (June 1944): 25-26 and 29, “Andam-e Ziba,” ZZ 24:3 (July 1944): 11, and “Ziba’I dar Asar-e Salamati Ast,” “Jush-s Surat,” and “Mu-ye Sar,” in Zz 25:1 (March 1945): 16, 25, and 29. - ۲۰. برای مثال، آرایش (Arayesh ) در ZZ 24:2 از مجله ماری کلر (Marie Claire) گرفته شده که ابتدا در فرانسه از سال ۱۹۳۷ تا ۱۹۴۲ منتشر میشد. جنگ انتشار آنرا در طول زمانی که کارمند دولتشاهی محتوا را برای مجله زبان زنان آماده میساخت متوقف کرد. انتشار مجله ماری کلر دوباره در سال ۱۹۹۴ و اکنون به عنوان بخشی از انتشارات هرست (Hearst) ، یکی از چندین انتشاراتی در گروه ماری کلر، از سر گرفته شد و به بسیاری از زبانها منتشر شد. تصویر کنونی آن از همان شعار مجله اصلی استفاده میکند که توسط جان پرووس (Jean Prouvost)(ناشر فیگارو پاریس مچ) منتشر میشد: «هدف نخستین مجله تشویق زنان برای ملاحظه استقلال، دلربایی و پیشرفت شخصی خویش است.» نگاه کنید به
http://magazines/ivillage.com/marieclaire/about/history/articles/0,13794… 441086,۰۰.html (July 19, 2004)
Amin, Camron Michael. “Importing “Beauty Culture” into Iran in the 1920s and 1930s: Mass Marketing Individualism in an Age of Anti-Imperialist Sacrifice.” Comparative Studies of South Asia, Africa and the MIddle East 24:1 (2004): 18-35. Copyright, 2004, Duke University Press. All rights reserved. Republished by permission of the copyright holder, Duke University Press. www.dukeupress.edu
Camron Michael Amin is Associate Professor of History at The University of Michigan-Dearborn. He received his doctorate in the Department of Near Eastern Languages and Civilizations at The University of Chicago. His current research projects focus on higher education, journalism, and globalization in Iran