چگونه تسلیحات آمریکایی عراق را به نابودی کشاند
13 سال پیش آمریکا همراه با متحدانش به اسم نابود کردن «سلاحهای کشتارجمعی» به عراق یورش برد. نه تنها چنین سلاحهایی در واقعیت وجود نداشت بلکه تحقیقات نشان میدهد، آمریکا و متحدانش، خودْ در این حمله از سلاحهای حاوی اورانیوم استفاده کردهاند. تولد کودکان ناقصالخلقه، فقط یکی از پیامدهای فاجعهبار این تجاوز نظامی است.
آمریکا در ماه ژانویه اعلام کرد که در حال آزمایش نمونهای سریعتر و دقیقتر از بمب اتمی B61 است. این قضیه بلافاصله برخی را وحشتزده کرد. ژنرال جیمز کارترایت، استراتژیست پیشین دولت اوباما، هشدار داد که «کوچکتر شدن» میتواند تسلیحات اتمی را «هوشمندتر» و «کاراتر» کند.
اما آنچه پنهان مانده این حقیقت است که طی ۲۵ سال گذشته، ایالات متحد آمریکا و متحدانش در جنگها به گونهای عادی از سلاحهای رادیواکتیو استفاده کردهاند؛ به شکل کلاهکهای جنگی و مواد منفجره حاوی اورانیوم فرسوده (تضعیف شده- DU)، اورانیوم نافرسوده و اورانیوم اندکی غنیشده. با اینکه وزارت دفاع آمریکا (DOD) این تسلیحات را «متعارف» (یعنی غیر اتمی) مینامد، آنها رادیواکتیو و از نظر شیمیایی سمّی هستند. در عراق، جاییکه آمریکا و شرکایش دو جنگ به راه انداختند، پسماندهای سمّی سراسر کشور را فراگرفته و مردم را مسموم میکند. کهنه سربازان آمریکایی نیز از این امراض در حال مرگ هستند.
آنچه پنهان مانده این حقیقت است که طی ۲۵ سال گذشته، ایالات متحد آمریکا و متحدانش در جنگها به گونهای عادی از سلاحهای رادیواکتیو استفاده کردهاند
اسکات ریتر، تنفگدار پیشین نیروی دریایی آمریکا در عراق و بازرس تسلیحاتی سازمان ملل، به من گفت «طنز ماجرا آنجاست که ما در سال ۲۰۰۳ به عراق هجوم بردیم تا سلاحهای کشتار جمعیِ (حقیقتاً ناموجودِ) این کشور را از بین ببریم. برای انجام این کار، سلاحهای جدیدمان را علیه آنها بهکار گرفتیم و خودمان موجب صدمات رادیواکتیو شدیم».
این سلاحها نخستین بار در سال ۱۹۹۱ و در جریان عملیات طوفان صحرا مورد استفاده قرار گرفتند، زمانی که ارتش آمریکا موشکها و بمبهای هدایتشوندهای را شلیک کرد که حاوی اورانیوم فرسوده بودند، یعنی اورانیومی که محصول جانبی راکتورهای اتمی است. وزارت دفاع (DOD) امتیاز ویژهای برای این تسلیحات قائل شد، چرا که آنها با سرعت، حرارت و تراکمی چشمگیر توانستند تانکها و پناهگاهها را منهدم کنند.
در عرض یک یا دو سال، نواقص مادرزاد عجیب و غریب به سرعت افزایش پیدا کرد؛ مانند نوزادانی که دو سر دارند، نوزادانی بدون چشم یا بدون دست و پا، یا نوزدانی با معده و مغز بیرون افتاده.
کیت باورستوک، که در دهه ۹۰ میلادی عهدهدار بخش رادیولوژی مرکز محیطزیست و بهداشت در سازمان بهداشت جهانی بوده است، دلیل این موضوع را توضیح میدهد: «زمانی که تسلیحات حاوی اورانیوم منفجر میشوند، انفجار عظیم آنها ابری خاکستری یا سیاه از ذرات غبارآلود اکسید اورانیوم تولید میکند. این ذرات در هوا معلق شده و تا کیلومترها آنطرفتر میروند، مردم آنها را استنشاق میکنند و این ذرات وارد ریه آنها میشود. این ذرات از ریه به درون سیستم لنفاوی و خون نفوذ میکنند و از این طریق در سرتاسر بدن جریان مییابند. ذرات به ژنها و کروموزومها چسبیده و موجب تغییر آنها میشوند. نخست، ماشهی نواقص مادرزاد چکانده میشود و بعد در عرض پنج سال یا بیشتر، موجب سرطان میشود. اندام بدن، در اغلب موارد کلیهها، از کار میافتند».
آنگونه که امی هاگوپیان- پروفسور دانشکده بهداشت عمومی در دانشگاه واشنگتن- میگوید «در بیمارستانی در شهر بصره، موارد ابتلای کودکان زیر ۱۴ سال به سرطان خون، در فاصله سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۹ دو برابر شده است». به گفتهی مقالهای که در سال ۲۰۰۵ در مجلهی بهداشت محیطی منتشر شد، نواقص مادرزاد نیز از ۳۷ مورد در سال ۱۹۹۰ به ۲۵۴ مورد در سال ۲۰۰۱ افزایش پیدا کرد.
سرطان خون به سرعت گسترش مییابد. کریس باسبی، شیمی فیزیکدان بریتانیایی، توضیح میدهد: «سلولهای خون خیلی راحت در اثر تشعشع اتمی آسیب دیده و به سرعت تکثیر میشوند. ما این را از زمان بمباران شیمیایی هیروشیما متوجه شدهایم».
دای ویلیامز، یک محقق مستقل در زمینه تسلیحات در بریتانیا، میگوید این غبارها از خود اشعهی آلفا ساطع میکنند- که ۲۰ برابر مخربتر از تشعشع گاما از تسلیحات هستهای است. ارتش اصرار دارد که این غبارها بیضرر است چون نمیتواند به درون پوست نفوذ کند. اما این قضیه را نادیده میگیرند که غبار میتواند از طریق تنفس وارد بدن شود.
«طنز ماجرا آنجاست که ما در سال ۲۰۰۳ به عراق هجوم بردیم تا سلاحهای کشتار جمعیِ (حقیقتاً ناموجودِ) این کشور را از بین ببریم. برای انجام این کار، سلاحهای جدیدمان را علیه آنها بهکار گرفتیم و خودمان موجب صدمات رادیواکتیو شدیم»
برویم جلوتر، به سال ۲۰۰۳. آمریکا وقتی مجدداً به عراق تجاوز کرد، از بمبهای هدایتشونده منهدمکنندهی پناهگاهها، موشکهای کروز و همینطور موشکهای ضد تانک تاو بهره گرفت. همچنین کلاهکهای گرمافشاری (ترموباریک) را شلیک کرد که از نظر قدرت انفجاری بسیار قویتر هستند و ابعاد انفجار آن حیرتآور است. به گفتهی ریتر، بسیاری از این تسلیحات حاوی گونهای از اورانیوم هستند؛ اورانیوم فرسوده، نافرسوده یا اندکی غنی شده.
ویلیامز میگوید تسلیحات گرمافشاری در دماهای بسیار بالایی منفجر میشوند و «تنها مادهای که قادر به انجام چنین کاریست، اورانیوم است». او اضافه میکند که در حالیکه سلاحهای هستهایِ امروزین اسماً تحت مقررات بینالمللی هستند، هیچ پروتکل نظامی وجود ندارد که اشارهای به اورانیوم در سلاحهای غیر اتمی داشته باشد.
در حالیکه دولت آمریکا برخی مکانهای آلوده شده در درون خاک آمریکا- همچون زاغهی پیشین مهمات اورانیومی در کنکورد در ایالت ماساچوست- را پاکسازی کرده، اما هنوز به گندی که در عراق به بار آورده اعتراف نکرده است.
ریتر میگوید: «عراق تبدیل به یک زبالهدانی بسیار خطرناک شده است. اگر چنین وضعیتی در آمریکا رخ میداد، آژانس حفاظت از محیطزیست آنرا به عنوان مکانی بسیار آلوده عنوان میکرد و بودجههای کلان دولتی برای پاکسازی آن اختصاص میداد».
فلوجه
فلوجه (با ۳۰۰ هزار نفر جمعیت)، آلودهترین شهر عراق است. ارتش آمریکا در سال ۲۰۰۴ دو بار به این شهر حمله کرد و در محاصرهی ماه نوامبر، سربازان آمریکایی سلاحهای گرمافشاری- از جمله یک موشکاندازِ قابلحمل به اسم SMAW-NE به سمت شهر شلیک کردند.
راس کاپوتی به همراه گردان اول تکاوران دریایی آمریکا در آنجا حضور داشت. او به من گفت «ما از SMAW-NE استفاده کردیم و بچهها از خوشحالی جیغ میکشیدند؛ که چطور میشه با یکبار شلیک، یه ساختمون رو محو کرد». ساختمانها و پناهگاههای بتنی در یک آن خاکستر میشدند و فرو میریختند. وزارت دفاع ناراضی نبود.
انواع سرطانها در فلوجه با جهشی ناگهانی، از ۴۰ مورد در بین ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۹۱ به حداقل ۱۶۰۰ مورد در ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۰۵ افزایش پیدا کرد. در مقالهای که در سال ۲۰۱۰ در مجله بینالمللی بهداشت عمومی و تحقیقات محیطزیستی منتشر شد، باسبی و دو نفر دیگر از همکارانش- ملک حمدان و انتصار عریبی- از افزایشی ۳۸ برابری در میزان سرطان خون، افزایشی ۱۰ برابری در سرطان سینه و رشد ۸ برابری نرخ مرگ و میر اطفال در نزدیکی مرز کویت گزارش دادند.
باسبی از موی زنان اهل فلوجه با بچههای ناقص نمونهگیری کرد و اورانیومِ اندکی غنی شده پیدا کرد. او در نمونهی خاکِ منطقه نیز به همین یافتهها رسید. باسبی میگوید «تنها منبع ممکن برای این اورانیوم، تسلیحات بهکار گرفته شده است».
در عرض یک یا دو سال پس از نخستین تجاوز آمریکا به عراق، نواقص مادرزاد عجیب و غریب به سرعت افزایش پیدا کرد؛ مانند نوزادانی که دو سر دارند، نوزادانی بدون چشم یا بدون دست و پا، یا نوزدانی با معده و مغز بیرون افتاده.
این آمار و ارقام احتمالاً کمتر از میزان واقعی است. مژگان ثوابی اصفهانی- یک سمشناسِ محیطزیستی ساکن میشیگان که در سال ۲۰۱۵ برنده جایزه راشل کارسون شد- معتقد است «زنان عراقی که بچههایی ناقصالخلقه به دنیا میآورند از ترس انگ نخوردن، بر قضیه سرپوش میگذارند».
جدا از انواع سرطانها و نواقص مادرزاد، یک آسیبشناس ایرلندی- که میخواهد نامش مخفی بماند- گفته در نزدیکی شهر حویجه، تعدادی چشمگیر و غیرطبیعی از کودکان دچار فلج مغزی هستند. «وقتی پزشکان عراقی این قضیه را با من در میان گذاشتند با تردید به قضیه نگاه کردم، اما خودم ۳۰ مورد را آزمایش کردم و دیدم که این همان فلج مغزی کلاسیک است. نمیدانم دقیقا چه چیزی باعث آن شده است، اما چنین افزایشی قطع به یقین به جنگ مربوط میشود».
اغلب استدلال میشود که اورانیوم در طبیعت نیز وجود دارد و ارتباط دادن این خاک و دیگر نمونههای آلوده به تسلیحات غیرممکن است. اما، ریتر به من گفت وقتی نیروهای متخصص یک مکان را مورد بررسی قرار میدهند، نمونهگیری میکنند، آنها را در یک آزمایشگاه ویژه مطالعه میکنند، و به راحتی میتوانند به شما بگویند چه میزان از این اورانیوم طبیعی است و چه مقدار از آن تحت فرآیندهای شیمیایی قرار گرفته است. ریتر میگوید «این ایده که به دلیل وجود اورانیوم طبیعی نمیتوانید نمونههای خاک آلوده را به تسلیحات بهکار رفته ربط دهید، چرند است. این کار همیشه توسط بازرسان متخصص آژانس انرژی اتمی و در برنامههای اتمی همهی قدرتهای بزرگ هستهای انجام شده است».
گودالهای مشتعل و ابرهای سمی
علاوه بر غبار مرگبارِ ناشی از تسلیحات، عراقیها و نیروهای ائتلاف در معرض دود سمی برخاسته از گودالهای عظیمِ در حال سوختن بودهاند. گودالهایی که ابعاد آن به چهل هزار مترمربع میرسد. از سال ۲۰۰۳ تا سال ۲۰۱۱، پایگاههای نظامی آمریکا ۲۴ ساعت شبانهروز مشغول سوزاندن پسماندها در این گودالها بودهاند و ابرهای سمی ناشی از آن تا کیلومترها آنطرفتر جریان مییابد.
دوتا از این گودالها در نزدیکی فلوجه بودهاند. کاپوتی میگوید «ما هر آشغالی رو اون تو میریختیم. بطریهای پلاستیکی، تایر، پسماندهای زندگی روزمره نیروها و باطریها».
لاستیک، نفت، حلّالهای شیمیایی، تسلیحات منفجرنشده و حتی پسماندهای بیمارستانی درون این گودالها ریخته میشدند. آنطور که یک مقاله هفتهنامه آرمی تایمز اشاره کرده، پایگاه هوایی بلد در طول یک روز حدود ۹۰ هزار بطری پلاستیکی میسوزانده است.
با سوختن پلاستیک، دیاُکسین آزاد میشود، یعنی ماده اصلی سازندهی عامل نارنجی؛ همان مادهای که موجب نواقص مادرزاد و سرطان در ویتنام شده بود. ریتر میگوید «گودالهای مشتعل همچنین گاز سیانید هیدروژن تولید میکنند که زندانهای آمریکا از میانه دهه ۲۰ میلادی تا سال ۲۰۱۰ از آن در اتاقکهای اعدام استفاده میکردند و نازیها از آن در اردوگاههای کار اجباری آشوویتز و مایدانک بهره میگرفتند. علاوه بر اینها، در این گودالها پسماندهای حاوی اورانیوم سوزانده میشده که غبار اکسید اورانیوم را در هوا میپراکند».
هنگامی که بازرسان دیوان محاسبات آمریکا (GAO) در سال ۲۰۱۰ به این پایگاهها سر زدند، چیزهای خیلی بیشتری زیر سوال رفت. پیمانکارانی که مسئولیت این گودالها را بر عهده داشتند- شرکتهای آمریکایی مثل کی.بی.آر و هالیبرتون– هیچ اطلاعاتی در مورد آنچه میسوزاندند جمعآوری نمیکردند (کی.بی.آر مدعی بود که چنین چیزی جزو مفاد قراردادشان نبوده است). تعداد بسیار اندکی از این کمپانیها، مواد سمی را جدا میکردهاند. بیشتر آنها پلاستیک ها را میسوزاندهاند، که کاری برخلاف مقررات بوده است.
دیوان محاسبات آمریکا گزارش داد که گازهای متصاعد شده بسته به اینکه چه میزان از آن و برای چه مدت تنفس شود، میتوانسته به چشم، ریه، کبد، کلیه و سیستم عصبی مرکزی آسیب برساند و موجب سرطان شود. نیروهای نظامی در طول دوران ماموریت- که معمولا یکسال بوده- این گازها را ۲۴ ساعت شبانهروز و هفت روز هفته استنشاق کردند. عراقیها هشت سال این گازها را تنفس کردند.
انواع سرطانها در فلوجه با جهشی ناگهانی، از ۴۰ مورد در بین ۱۰۰ هزار نفر در سال ۱۹۹۱ به حداقل ۱۶۰۰ مورد در ۱۰۰ هزار نفر در سال ۲۰۰۵ افزایش پیدا کرد.
پایگاه هوایی بلد که اکنون تعطیل شده است، در طول روز تا ۲۰۰ تن پسماند میسوزاند و بسیاری از سربازان آمریکایی که در آنجا مستقر بودهاند، اکنون دچار همان بیماریهایی هستند که گریبانگیر عراقیها شده است. رزی تورس که همسرش که یک فرمانده ارتش بود و در سال ۲۰۰۸ با مشکلات تنفسی حاد به خانه بازگشت، وبسایت burnpits360.org را راه انداخت. او میگوید برخی (از کهنهسربازان) همین حالا در اثر سرطان ریه، مغز و خون درگذشتهاند.
وزارت امور کهنه سربازان آمریکا (VA)، ریههای فرمانده لهروی تورس را تحت آزمایش با اشعه ایکس قرار داد و یک بیماری «با علت ناشناخته» را تشخیص داد. وقتی تعداد بیشتری از کهنهسربازان علائم مشابهی از خود بروز دادند، وزارت دفاع از دکتر رابرت میلر- رئیس مرکز بیماریهای ریوی وندربیلت در ایالت تنسی- خواست که آنها را مورد مطالعه قرار دهد. دکتر میلر به من گفت «ما از بافتهای ریه ۲۰۰ کهنهسرباز نمونهبرداری کردیم و متوجه شدیم آنها دچار برونشیت حاد بودهاند، که فرد را بهشدت ناتوان میکند. وزارت دفاع علاقهای به نمونهبرداریِ ما نداشت چرا که دلیل بیماریشان را چیزی تشخیص داده بودیم که در معرضش قرار داشتهاند- از جمله گودالهای مشتعل در عراق. بعد از آن دیگر کهنهسربازان بیشتری را نفرستادند تا وضعیتشان مورد ارزیابی قرار بگیرد».
در حالیکه شواهد محکم است، اما وزارت دفاع و وزارت امور کهنهسربازان آمریکا به شکلی سرسختانه اثرات این تسلیحات و گودالهای مشتعل بر سلامتی افراد را انکار میکنند. وبسایت آژانس سلامت وزارت دفاع اینطور مینویسد «هیچگونه سرطان انسانی از هیچ نوعی که ناشی از قرار گرفتن در معرض اورانیوم طبیعی یا فرسوده باشد، مشاهده نشده است».
بهعلاوه، در یک گزارش سال ۲۰۱۱ وزارت دفاع به اسم «در معرض سمهای ناشی از گودالهای مشتعل»، وزارت امور کهنهسربازان گفته است: «اثرات ناشی از گودالهای مشتعل صرفا موقتی هستند و اثرات منفی آنها بر سلامت با دور شدن سربازان از منبع آن، ناپدید میشود». در سال ۲۰۱۴ وبسایت وزارت امور کهنه سربازان آمریکا به کهنهسربازان اطمینان خاطر میدهد که «تاکنون، هیچ مشکل مرتبط با سلامتی در کهنهسربازانی که در معرض اورانیوم فرسوده بودهاند، دیده نشده است».
در حالیکه ارتش تایید میکند مابین سالهای ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱ از اورانیوم فرسوده در عراق استفاده کرده است، اما تلاش کرده میزان آن را کمتر از واقعیتش نشان بدهد. دومینیک پیترون، فرمانده جوخه تکاوران دریایی آمریکا، به واشنگتن اسپکتتور گفته «تنها سلاحهای حاوی اورانیوم فرسوده که در لیست تسلیحات نیروی تفنگداران دریایی آمریکا وجود داشته، گلولههای ۱۲۰ میلیمتری تانک بوده است». او در مورد کلاهک انفجاری جدید SMAW-NE میگوید «حاوی اورانیوم نیست».
اما ریتر معتقد است چنین ادعاهایی از حقیقت بهدور هستند. اگرچه ممکن است دیگر مهماتِ حاوی اورانیوم فرسوده- مانند بمبهای هواپیماها و گلولههای توپ- در فهرست تفنگداران دریایی آمریکا نباشند، اما آنها کماکان «در دسترس واحدهای تفنگداران دریایی آمریکا در عراق بوده و مورد استفاده قرار گرفتهاند».
و در حالیکه ممکن است تنفگداران دریایی آمریکا، SMAW-NE و موشک هوا به زمین و گرمافشاریِ Hellfire را جزو تسلیحات اورانیومی ندانند، اما به گفته ریتر «این گفتهها نمیتواند مشخص کند که آیا کلاهکهای انفجاری با خرج مقعر از جدارههای حاوی اورانیوم غنی شده استفاده میکنند یا نه».
متحدان آمریکا در ائتلاف- مانند بریتانیا که آنها هم از تسلیحات اورانیومی استفاده میکنند- نیز مدام این قضیه را انکار میکنند. سازمان بهداشت جهانی و وزارت بهداشت عراق نیز همین وظیفه را بر عهده گرفتهاند؛ آنها در سال ۲۰۱۲ به این جمعبندی رسیدند که میزان نواقص مادرزاد و سرطان در عراق کمتر از کشورهای توسعه یافته است.
اما هاگوپیان میگوید وزارت بهداشت عراق در عوضِ استناد به دادههای بیمارستانی، اقدام به پیمایش در میان خانوارها کرده است. مجله پزشکی لنست در مقالهای در سال ۲۰۱۳ با غیرعلمی خواندن چنین نتایجی، خواستار بررسی دیگری شد. نوامبر گذشته، انجمن بهداشت عمومی آمریکا از ارتش خواست گودالهای مشتعل را تعطیل کند و بودجهای به تحقیق در مورد اثرات جانبی آنها اختصاص دهد. این انجمن همچنین خواستار بازنگری سازمان بهداشت جهانی در نتایجش شد.
پایگاه هوایی بلد که اکنون تعطیل شده است، در طول روز تا ۲۰۰ تن پسماند میسوزاند و بسیاری از سربازان آمریکایی که در آنجا مستقر بودهاند، اکنون دچار همان بیماریهایی هستند که گریبانگیر عراقیها شده است.
پژوهشگران، از تلاشهای مقامات برای ضربه زدن به تحقیقات میگویند. به عنوان مثال، هانس ون اسپونک- کارمند پیشین سازمانملل- به گاردین گفته بود آمریکا در سال ۱۹۹۱ کوشید از «پیمایش سازمان بهداشت جهانی در مناطق جنوبی عراق که در آن از اورانیوم فرسوده استفاده و موجب خطرات جدی برای سلامت و محیطزیست شده بود» جلوگیری کند.
کارول سیکورا- تومورشناس بریتانیایی و رئیس برنامه کنترل سرطان سازمان بهداشت جهانی در دهه ۹۰ میلادی- به من گفت که مدیر ناظرش (که بر بیماریهای غیر واگیردار متمرکز بود) به او هشدار داده که نباید در مجامع عمومی در مورد سرطانها و نواقص مادرزاد چیزی بر زبان بیاورند «چرا که اینکار موجب رنجش دولتهای عضو خواهد شد».
باورستوک نیز میگوید «من عضو کمیتهی سردبیری سازمان بهداشت جهانی بودم و در مورد اثرات مخرب تسلیحات اورانیومی بر روی ژنها هشدار دادم. نظرات من رد شد- شاید به این دلیل که پژوهش سازمان بهداشت جهانی شامل چنین مواردی نمیشد».
آنهایی که بر این قضیه پافشاری میکنند، اوضاع بیریختی دارند.
هورست گانتر- پزشک آلمانی- به عراق رفت تا بیماریهایی را مورد مطالعه قرار دهد که به شکل حیرتآوری در حال گسترش بودند. او دید که در میدان جنگ بصره، بچهها با پوکهی اورانیوم فرسوده بازی میکنند. یکی از این پوکهها را با خود به آلمان برد و فهمید که به شدت رادیواکتیو است. او این موضوع را به مقامات آلمانی خبر داد ولی خودش را بهدلیل در اختیار داشتن پوکه بازداشت کردند.
در سال ۲۰۰۳ یونگ سیک یوئن- رئیس دیوان عالی کشور موریس و نماینده کمیسیون حقوقبشر سازمان ملل- از «بیاعتنایی سبکسرانه، اگر نه فریبکارانه، تولیدکنندگان و استفادهکنندگان این تسلیحات نسبت به اثرات آنها» نوشت. پس از آنکه او حاضر نشد از موضع خود در خصوص غیرقانونی بودن تسلیحات حاوی اورانیوم فرسوده و مغایرت آنها با پیمان ژنو عقبنشینی کند، آمریکا و بریتانیا کمپینی علیه انتخاب مجدد او به این سمت راه انداختد؛ و او شکست خورد.
هاگوپیان میگوید پژوهشگران قادر به بررسی اثرات تسلیحات اورانیومی نیستند، چرا که «آمریکا از چنین کاری حمایت مالی نمیکند».
چرا وزارت دفاع، وزارت امور کهنه سربازان آمریکا، دولت عراق و سازمان بهداشت جهانی حقیقت را به زبان نمیآورند؟
ریتر معتقد است «وزارت دفاع نمیخواهد مردم از غبار سمّی چیزی بدانند، چرا که برایش مسئولیتهایی به دنبال خواهد داشت. دولت عراق نیز، تا زمانیکه از نظر مالی و نظامی به آمریکا وابسته باشد، با آمریکا کنار خواهد آمد. ضمن اینکه آمریکا بیش از هر کشور دیگری در آژانسهای سازمانملل و سازمان بهداشت جهانی مشارکت و کمک مالی دارد».
ویلیامز میافزاید نگرانیهای بینالمللی فزایندهای در مورد تسلیحات اورانیومی وجود دارد، چرا که رادیواکتیو هستند. در اوایل سال ۱۹۹۱، ستوان کول زیم در یک نامه رسمی هشدار داده بود که به دلیل اینکه تسلیحات حاوی اورانیوم فرسوده «ممکن است به لحاظ سیاسی غیرقابل قبول باشند» گزارشهای ماوقع باید «این مساله حساس را مدنظر داشته باشند». به عبارت دیگر، چیزی از آن به زبان نیاورند.
پوشش رسانهای در مورد تسلیحات اورانیومی و بیماریهای به سرعت در حال گسترش، ناچیز بوده است. ملک حمدن گفته زمانی که او و همکارانش در سال ۲۰۱۰ مطالعه فلوجه را منتشر کردند، «سیانان چیزهایی گفت، اما هیچ روزنامهای روی قضیه دست نگذاشت». یک گزارشگر بیبیسی به ویلیامز گفته بود عموم مردم علاقه ندارند چیزی در مورد تسلیحات اورانیومی بدانند.
«ژنهای افراد برای چندین نسل تخریب شده است. دانشمندان پی بردهاند که چنین آسیبی پس از فاجعه چرنوبیل، برای ۲۲ نسل در موشها باقی مانده است. تنها راه از میان برداشتن ژنهای تغییریافته این است که حاملان این ژنها دیگر بچهدار نشوند»
در همین حین، آمریکا به ساخت این تسلیحات ادامه داده است. ویلیامز یادآوری میکند که اسناد اداره ثبت اختراعات آمریکا نشان میدهد که لاکهید مارتین و ریتیون انحصار بمبهای پیشرفته و کلاهکهای موشکهای کروز را در دست دارند که از گزینهی اورانیوم نیز برخوردار است.
این روزها در حالیکه آمریکا، بریتانیا، فرانسه، عربستان سعودی و روسیه در حال بمباران سوریه هستند، و در آنسو یمن زیر بمباران هواپیماهای سعودی و هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی قرار دارد- با برخی از همان تسلیحاتی که بر سر عراق ریخته شد- این امکان وجود دارد که مردم ساکن این کشورها و مهاجران در حال فرار، در آینده از مصائبی درست نظیر عراقیها و کهنهسربازان آمریکایی رنج ببرند.
آنطور که بابسی میگوید، غبار اکسید اورانیوم همچون یک بمب است که مدام در حال انفجار باشد. «ژنهای افراد برای چندین نسل تخریب شده است. دانشمندان پی بردهاند که چنین آسیبی پس از فاجعه چرنوبیل، برای ۲۲ نسل در موشها باقی مانده است. تنها راه از میان برداشتن ژنهای تغییریافته این است که حاملان این ژنها دیگر بچهدار نشوند».