داعش دشمن تمدن خاورمیانه هم هست
این که داعش از کجا آمده و چه میخواهد پرسشی است که هر شخص ویا گروهی بر اساس نوع نگاهش به جهان به آن پاسخ میدهد. یکی از پاسخهای معمول به خصوص در رسانههای جریان اصلی اروپا و آمریکا، تعریف داعش به عنوان آنتیتز و دشمن «تمدن غرب» است. این نگاه که کل ارزشهای تمدنی را چیزی منحصر به ذات تمدن غربی میداند ریشهای تاریخی دارد. فهم جهان به صورت دوگانه تمدن و توحش و قرار دادن هر آنچه که در تاریخ تمدن غرب نیست به عنوان بخشی از توحش، روایتی خطی از تاریخ انسان ارایه کرده و همواره دستآویز دیگریستیزی و فاشیسم بوده است. این یادداشت به عوارض فهم داعش به عنوان دشمن تمدن غربی اشاره کرده و تعمیم آن به کلیت خاورمیانه را نقد میکند.
از همان هنگام که مشخص شد مسوولیت کشتار دهشتناک پاریس را گروه موسوم به داعش برعهده گرفته است، چهرههای برجسته شروع به تحلیل وقایع کردند. جب بوش یکی از کاندیداهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری از سوی جمهوریخواهان [امریکا] این واقعه را بخشی از «تلاش سازمانیافته به منظور تخریب تمدن غرب» دانست. راپرت مرداک در توئیتر خود نوشت: «قتل عام پاریس نه یک تهاجم علیه کل انسانیت بلکه حملهای به ما یعنی تمدن غربی بوده است» یان مارتین روزنامه نگار مینویسد:«تمدن غربی-دمورکراسی، آزادی بیان، آزادی اجتماعات، حکومت قانون، سعادت- در معرض حمله بربرها قرار گرفته است»
مسلما تمدن کانونِ حملهی تروریستها است، آنها در شهری هرج و مرج و کشتار به راه انداختند که به فرهنگ، آزادی بیان و تاثیرات درهم تنیدهاش معروف بوده است. آنها همانقدر که یکی از بزرگترین پایتختهای اروپا را هدف قرار دادند، توهین بزرگی نیز به ارزشهای اروپایی کردند –یعنی شیوه زندگی و رفتاری که شهروندان ما انتخاب کردند. با این وجود محصور کردن این بیرحمی صرفا به «حمله به تمدن اروپایی» اشتباه است.
اگرچه ریشهشناسی کلمات اغلب میتواند گمراه کننده باشد. تصور میکنم در این مورد خاص آموزنده باشد واژه تمدن «civilization» ریشه در کلمه لاتین civis دارد، خود واژه شهروند citizen مشتق از یک معنای اولیه، مترادف با «استقرار یافتن» است. واژه عربی مترادف آن «مدنیه» است که مشتق از «مدانه» به معنی شهرسازی است. هنگامیکه از سمت شهر برمیگردیم از عبارت «بازگشت به تمدن» استفاده میکنیم. تمدن چیزی درباره زندگی مشترک انسانها، استفاده از منابع مشترک و شریک بودن در فضاهای مشاع است. کارکرد شهرها درصورتی به وجه احسن تحقق مییابد که انسانها بتوانند آزادانه تحرک، کار، تفریح، آموزش و فراغت داشته باشند.
داعش نماینده وجه متضاد این امر است در مراکز قدرت این گروه، زندگی عادی به تعلیق درآمده است؛ از نگاه آنها تنها یک شیوه درست [برای] انجام امور وجود دارد. اقلیتهای مذهبی کشته و یا اینکه به اجبار تغییر دین داده میشوند. ترس و وحشت برهمه جا حکمفرما شده و لطافتی وجود ندارد اینها همه مشخصات پادگان نظامی و نه شهر در معنای معمولش است.
این وضعیت همانقدر با تمدن غربی درتناقض است که با تمدن خاورمیانه. استانبول، قاهره، اسکندریه، بیروت، بغداد و بیتالمقدس همگی به لحاظ تاریخی، الگوهایی کهن از شهرهای آزادند -یعنی مکانهایی که در آنها نژادها، فرهنگها و مذاهب مختلف قرون متمادی است که درهم آمیختهاند. در برخی از آنها این خصیصه به رغم توحش گسترده جاری و ساری در قرن بیستم تداوم داشته است. این پیشفرض که فرهنگ خاورمیانه –و اسلام- دشمن زندگی شهری است مطلقا نادرست است.
همچنین دیدن داعش به عنوان دشمن تمدن غربی به شدت مسئلهآفرین است. برخی معضلات واقعی در ملاحظه داعش به مثابه دشمن تمدن غرب وجود دارد.
نخست اینکه چنین نظرگاهی رنجها و مصائبی را که اهالی خاورمیانه از دست داعش متحمل شدهاند را دست کم میگیرد به عنوان مثال همین چندی پیش ۴۳ نفر در بخش عمدتا شیعهنشین بیروت توسط بمبگذاران انتحاری داعش به قتل رسیدند. با توجه به اینکه این شهر خیلی بیشتر از پاریس به خشونت عادت دارد، با این حال به نحو بسیار بهتری نمایانگر حمله به زندگی شهری و معمول است. بلاواسطهترین دشمنان خشونت داعش همان مردمیاند که در میان داعشیان زندگی میکنند _مسلمانان، مسیحیان، علویان و ایزدیان عراق و سوریه_ ممکن است که آنها از بسیاری از مواهب تمدن–نظیرامنیت، آزادی اجتماعات و مذهب- به خاطر سالیان متمادی زیست تحت لوای حکومتهای دیکتاتوری، اشغال خارجی و نیز داعش بیبهره باشند با این وجود زندگی با چنین مزایایی همان چیزی است که مطلوب نظر آنهاست.
دوم اینکه، چنین نظرگاهی قابلیت ما در شناخت متحدان بالقوهمان را تحریف خواهد کرد. ریسک بسیار بزرگی در پوشاندن کل خاورمیانه با ماهیت «بنیادگرایی» وجود دارد -یعنی این تصور که ایدئولوژی خشونتبار داعش مشخصه کل منطقه خاورمیانه بوده و زندگی در آنجا به شیوهای به کلی متفاوت از شهرهای ما جریان دارد. اینجا در غرب چنین دیدگاهی بدین معنا خواهد بود که میتوان میراث اسلامی یا عربی را مورد ملامت و آزار قرار داد.
به طور خاص، چنانچه، تمدن را به مثابه یک ارزش جهانی و مشترک بنگریم که به صورت مستقل در بسیاری از مناطق جغرافیایی سربرآورده است بهتر خواهیم توانست موانع کار را دریابیم داعش و به درجاتی متفاوت، پاکطلبی (پیوریتنیسم) مذهبی دولت عربستان سعودی، توحش اسد در سوریه و اقتدارگرایی سیسی در مصر در همین راستا عمل میکند. اما آیا برخی وجوه غیرمتمدنانه ناروشن در ذهنیت خاورمیانهای وجود ندارد؟ پاسخ این است؛ خیر.
مباحثات سختی درخصوص چگونگی پاسخ به همه این چالشها وجود خواهد داشت. برخی از کنشهایی که با نیت خوب صورت میگیرند بدون تردید اوضاع را بدتر میکنند اما بگذارید درباره یک چیز صادق باشیم؛ داعش از تمدن، هرکجا که باشد و نه فقط تمدن غربی، متنفر است.
این متن ترجمهای است از: