نان گران شد. هفتهی پیش شاهد این خبر ناگهانی بودیم، خبری که تاثیر آن را تمامی مردم- گرچه به درجاتی اساسا متفاوت- لمس خواهند کرد. پریسا نصرآبادی در مقاله پیشرو گرانی نان را در ادامه دیگر سیاستهای داخلی و منطقهای بررسی کرده و به تحلیل عواقب و مخاطرات آنها در بستر سیاسی-اقتصادی ایران امروز میپردازد.
زبان بهکار گرفته شده توسط مقامات مسئول در توصیف تکدیگران و مصرفکنندگان مواد مخدر، گویای نوع نگاه و شیوه برخورد آنها با این بخش از جامعه است. اینکه حسن روحانی، بهعنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، در خصوص شیوهی مواجهه با قشرهایی از مردم از واژه «پاکسازی» استفاده میکند، حامل چه معنایی است؟ آیا چنین سخنی بدان معناست که«به پای آنها سنگ بسته شود و به ته دریا فرستاده شوند؟ آیا منظور این است که تمام آنها را در سولهای عظیم گرد هم آورد تا دیگر ایجاد خطر نکنند؟» سامان صفرزایی در نوشتهای برای یکشهر گفتمان مجرمانگاری تکدیگری را به چالش میکشد و راهحلهایی را برای رفع اینگونه معضلات اجتماعی ارائه میدهد.
دولت یازدهم برای حل مسائل اقتصادی ایران یعنی مهار تورم، مهار بیکاری، حفظ ارزش پول ملی و تحریک رشد اقتصادی، با چشم امید به بخش خصوصی می کوشد زمینه سرمایه-گذاری صاحبان کسب و کار را مساعد کند و حاشیه سودشان را افزایش دهد. درعین حال، خط مشی های سیاسی و اقتصادی دولت عملا دستش را در رفع اصلی ترین موانع انباشت سرمایه در ایران و ازاینرو در افزایش حاشیه سود صاحبان سرمایه مولد می بندد. بنابراین دولت برای افزایش حاشیه سود سرمایه های مولد عمدتا می کوشد فشار را بر دو کانال اصلی وارد بیاورد که در آنها با هیچ مقاومت موثری مواجه نیست. اولین کانال عبارت است از فشار بر میزان سهم بری صاحبان نیروی کار در فعالیت های اقتصادی. دومی نیز فشار بر ظرفیت های محیط زیست برای فعالیت های اقتصادی است. در چنین چارچوبی است که از تهاجمی همه جانبه صحبت می کنم، تهاجم به منافع صاحبان نیروی کار و نیز به ظرفیت های محیط زیست