جنبش اشغال والاستریت امروز پنج ساله میشود، اما این جنبش که آینهی بحرانهای مالی دههی اخیر امریکاست چه دایرهی واژگان و مفاهیمی را ابداع و یا بازتعریف کرد؟
نشان دادن آینده در زبان امروزی ممکن است خیانت به آن باشد. تغییری که واقعاً رادیکال باشد، میتواند دستهبندیهای امروزی را از بین ببرد. یکی از دلایل اینکه مارکس اینقدر با صحبت دربارۀ آینده مشکل داشت، همین است. او کار خود را با مجادله با اتوپیاییهای طبقهمتوسطی آغاز کرد. بیشترین کاری که یک انقلابی میتواند انجام دهد، توصیف وضعیتی است که آیندهای متفاوت میتواند در آن ممکن باشد. خیالپردازیکردن دربارۀ اینکه این آینده دقیقاً چطور خواهد بود، تلاش برای برنامهریزیِ کردنِ آزادی بود. اگر مارکس پیامبر بود، به این خاطر نبود که او به دنبال دیدن آینده بود. پیامبران، حداقل پیامبرانِ عهد قدیم، غیبگو نبودند. آنها بهجای زلزدن به آینده، به شما هشدار میدادند که اگر به گرسنگان غذا ندهید و اگر مهاجران را نپذیرید آیندهای در کار نخواهد بود و اگر باشد، عمیقاً ناخوشایند خواهد بود.
بیانیههایی که درباره جنگ با داعش میبینیم، تعجب برانگیزند. تمام ابرنقدرتهای جهان در برابر گروهکی مذهبی قرار گرفتهاند که منطقهای کوچک و صحرایی را کنترل میکند. البته منظور این نیست که نباید بیچونوچرا داعش را نابود کنیم. اما زمان آن رسیده که سوالاتی جدی را مطرح کنیم: چطور ممکن است داعش برقرار بماند؟