نویسنده در بخش اول این مقاله کتاب جنون هشیاری داریوش شایگان درباره اندیشه و هنر شارل بودلر را نقد کرده و در بخش دوم با ارائهی تفسیری دیگر از بودلر، شیوهای از برخوردِ ارتجاعی با جهان را که تیپ ایدهآلش در ایران داریوش شایگان باشد، توصیف کرده است.
شاید جدیترین دشمن فلوبر، بعد از مناسک و رفتارهای بورژوازی، بلاهت بشر و نتیجه مستقیمش «کلیشه» و از همه مهمتر کلیشههای بورژوازی بود. یکی از کارهایی که گوستاو فلوبر برای مبارزه با کلیشهها انجام داد، گردآوری رسالهای بود که بعدها ناشرش عنوان «واژهنامه ایدههای همهگیر» را بر آن گذاشت، چون خود فلوبر آنقدر عمر نکرد تا سهمی در انتشارش داشته باشد.
زبان شکاف اصلیِ میان نگاه استعمار به دیگر سرزمینها، و نگاه مردم همان سرزمینها را بازنمایی میکند. و این نقطه شروع داستانِ «مورسو، بررسی مجدد» است: صدای ما شنیده نشده، چون به زبانی دیگر حرف زدهایم؟ خب حالا با زبان خودتان حرف میزنیم. صدایمان را میشنوید؟