«کارگران چگونه فکر مىکنند؟ این پرسش به پرسش اساسىترِ دیگرى راه مىدهد که بهواقع بنا بودهاست مسئله اصلى فلسفه باشد: «زندگى خوب» چه زندگىاى است و چگونه تحقق مىیابد؟» امید مهرگان در این نوشته به این موضوع از دریچه تناقضها و تنشهای کار فکری و کار یدی با یکدیگر می پردازد. اینکه آیا این دوگانه بازتاب و تشدیدکننده همان تقسیم کار و تعیین هویت اجتماعی نیست؟ این که کار فکری و کار یدی در تفکیک از یکدیگر در واقع همان تثبیت نقشها و کارکردها و به همین واسطه عدم رهایی سوژههای انسانی است.
مطلب پیش رو، متن سخنرانی یوسف اباذری در همایش عدالت از نگاهی دیگر است که در خردادماه ۱۳۸۶ برگزار گردید. وی برای صحبت از مسالهی عدالت، وضعیت مهاجران افغان در ایران را دستمایه سخنرانی خود قرار داده است؛ مهاجرانی که نسل نخست آنها در روزهایی سخت به بازسازی ایران پس از جنگ یاری رساندند و نسل دوم و سوم آنها در کنار ما چشم به جهان گشوده و رشد کردهاند، اما کماکان با مصائبی دردناک دست و پنجه نرم میکنند.