skip to Main Content
زکات در محروم‌ترین روستاهای کشور
مبادا که نخلش نیارد رطب
۲۸ اسفند ۱۳۹۳

باغ‌های خرما یکی‌درمیان سوخته‌اند. سال‌هاست که برف بر پیشانی ‌این خاک ننشسته. آسمان جان می‌کند تا بر شانه‌هایش ببارد. چاه‌های عمیقش تشنه‌اند. خیلی از مردها دستِ زن‌وبچه را گرفته‌اند و رفته‌اند جایی که آب باشد و نان. هستند خانه‌هایی در روستاهایش که هنوز توالت ندارند. چهره‌ی آدم‌ها را آفتاب برشته کرده است. دلیری، که تاولِ دسته‌بیل بر جان دست‌هایش نشسته، یکی از اهالی همین منطقه است. روستای شهید دهقانپور، در دهستان جهادآباد، از توابع شهرستان عنبرآباد در جنوب استان کرمان، 120 خانوار و نهصد نفر جمعیت دارد که از این جمعیت حدود پنجاه خانه، شامل زکات واجب هستند.

بیشتر بخوانید
مجموعه قصه «عزاداران بیل» و آدم‌های شهری
ساعدی در برزخ
۷ دی ۱۳۹۳

در دهه ٤٠ و به‌خصوص بعد از اصلاحات ارضی ١٣٤٢ نویسندگان بسیاری درباره روستا مطلب نوشته و آن را از ابعاد مختلفی بررسی کردند. اکثر آنان نوعی نوستالژی به روستا دارند و حتی آن را آلترناتیو واقعی در نظر می‌گیرند. در این میان البته ساعدی موقعیتی ویژه دارد و آن اینکه با وجود نوشتن فراوان درباره روستا،‌ فاقد هر توهمی نسبت به آن است. به بیانی دیگر اهمیت رئالیسم ساعدی در آن است که روستا و اساسا محرومیت را «تقدیس» نمی‌کند و در آن متوقف نمی‌شود و از این‌رو پتانسیل عبور از آن را دارد.

بیشتر بخوانید
Back To Top
🌗