صفحه حوادث روزنامهها مملو از خبرهای هولناک است. خبرهای هولناکی که به شکلی جذاب روایت میشوند؛ روایت داستانگونه قتل، تجاوز و سرقت مسلحانه. روایتگر این قصهها در جایگاه کارآگاه، سعی میکند با پشت هم آوردن وقایع، روایتی یکدست و قابل فهم از اتفاق رخداده به دست بیاورد و از این طریق راز جنایت را بر ملا کند. از سوی دیگر نویسنده صفحه حوادث گاه در جایگاه قاضی، تکلیف پرونده را مشخص میکند و در لابلای سطور نوشتهاش حکم لازم را صادر میکند. علاوه بر این دو جایگاه، نویسنده صفحه حوادث نقش سومی هم دارد. در این یادداشت با بررسی صفحه حوادث روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۲۳ فروردین ۹۷ به این جایگاه نویسنده صفحه حوادث نگاه میکنیم.
حقیقت بسیار ترسناکتر از «به وضعیت عادی جدید خوش آمدید» است. سیستم اقلیمیای که ما از ماه آگوست مشاهده کردیم، همان که بارها و بارها زمین را کوبید و ناتوانی (یا دستکم بیمیلی) پولدارترین کشور دنیا در پاسخ به تخریب آن را افشا کرد، آینده غمگین ما نیست. آنچه ما این تابستان تجربه کردیم، بهترین حالت ممکن برای گرمایش زمین و همه چیزهایی است که فاجعه اقلیمی ممکن است ایجاد کند.
رای «نه»، گوشمالی سختی برای رئیس جمهور ترکیه خواهد بود و در کوتاه مدت ممکن است او را تحریک به واکنشی خشن کند. ولی اگر مردم ترکیه برای جلوگیری از حرکت اردوغان به سمت دیکتاتوری مصمم باشند، این احتمالا آخرین شانس آنها خواهد بود.
مساله ایدههایی مانند عقیمسازی کارتنخوابها نه کارا بودن آنها و نه نیت مطرح کنندگان آنهاست. مساله این است که گروهی با تکیه بر قدرت، شهرت یا تخصصشان به خود اجازه میدهند برنامهها و ایدههایی برای کنترل بدن فرودستان مطرح کنند. این ایدهها بی هیچ نسبتی با زندگی فرودستان مطرحح میشوند.
مانی رضویزاده مدیر پروژه بانک اطلاعات مناسبسازی (بام) در این گفتگو از وضعیت مناسبسازی در ایران، تجربه زیسته به عنوان یک فرد دارای معلولیت در شهر تهران و از پروژه بام میگوید.
منطقی که گشت ارشاد و امنیت اخلاقی را توجیه میکند، همان منطقی است که از طرح عقیمسازی زنان کارتنخواب و یا پیشنهاد بازگرداندنشان به شهرستانهای محل تولد دفاع میکند؛ مدیریت بدنها و برنامهریزی برای آنها.
مورچهها خود را با نام اولین گروه موسیقی اعتراضی افغانستان معرفی میکند. مسعود حسنزاده نوازنده، آهنگساز و خواننده این گروه در جایی گفته بود: «اجازه بدهید نگویم سبک کار مورچهها همان چهار چوبهای مرسوم است. نه آلترناتیو، نه راک و بلوز. بگذارید بگویم با توجه به شرایط اجتماع امروز ما اعتراض سبک و سیاق مورچهها است.» اعتراضی که نه تنها در ترانههای این گروه بلکه در شیوه و محل اجرای آثار آنها نیز میتوان آن را دید.
مسعود حسنزاده در کنار شکیب مصدق، بهروز شجاعی و شفیق نجفی این روزها دومین آلبوم گروه مورچهها با نام «میلیتاریسم» را منتشر کردهاند. مسعود ۱۳ سال در ایران زندگی کرده است و مسائل ایران را با دقت پیگیری میکند. او معتقد است که سرنوشت مشترکی مردم ایران را به افغانستان پیوند میدهد و به همین دلیل مخاطب ایرانی هم برای گروه مورچهها اهمیت دارد.
چند ساعت پیش از خروجش از تهران با او در کافهای گفتگو کردم. گفتگویی که علاوه بر شرح حال و تاریخچه گروه مورچهها، به ایدههای مورچهها در مورد موسیقی اعتراضی نیز پرداخته است.
مسعود حسنزاده در کنار شکیب مصدق، بهروز شجاعی و شفیق نجفی این روزها دومین آلبوم گروه مورچهها با نام «میلیتاریسم» را منتشر کردهاند. مسعود ۱۳ سال در ایران زندگی کرده است و مسائل ایران را با دقت پیگیری میکند. او معتقد است که سرنوشت مشترکی مردم ایران را به افغانستان پیوند میدهد و به همین دلیل مخاطب ایرانی هم برای گروه مورچهها اهمیت دارد.
چند ساعت پیش از خروجش از تهران با او در کافهای گفتگو کردم. گفتگویی که علاوه بر شرح حال و تاریخچه گروه مورچهها، به ایدههای مورچهها در مورد موسیقی اعتراضی نیز پرداخته است.
ماههای پایانی اسفندماه همراه بود با گردهماییهای کارگران، معلمان و دیگر اقشاری که خواهان سهمی عادلانهتر از مصوبات دولتی برای سال جدید بودند. به رغم اعتراضات گسترده کارگری، حداقل دستمزد برای سال جدید متفاوت از سالهای پیشین نبود و تصویب حداقل دستمزد هفتصد و دوازده هزار تومانی که فاصلهای نجومی با هزینههای خانوار داشت، نشان داد که فشارهای کارگران از پس تصمیم دولت بر حفظ شرایط کنونی برنیامده است. اما شکاف بزرگ میان دریافتیها و پرداختیهای یک خانوار در ایران از کجا ناشی میشود و چرا تداوم یافته است؟ برای یافتن پاسخ این سوال با محمد مالجو اقتصاددان گفتگو کردیم.
مصرف نکردن محصولات اسرائیلی بیش از آنکه جنبشی اخلاقی برای مصرف نکردن کالاهای اسرائیلی باشد در واقع ابزاری نمادین برای مقاومت در برابر اشغال است. این مطلب نرمافزار پیامرسان وایبر را به عنوان یک کالای اسرائیلی معرفی میکند. همچنین توضیح میدهد که چرا نرمافزار وایبر ناامن است. نویسنده در پایان پیشنهاداتی برای جایگزینی وایبر با نرمافزار دیگری ارائه میکند.