در جستجوی قاتل غیرخودی
صفحه حوادث روزنامهها مملو از خبرهای هولناک است. خبرهای هولناکی که به شکلی جذاب روایت میشوند؛ روایت داستانگونه قتل، تجاوز و سرقت مسلحانه. روایتگر این قصهها در جایگاه کارآگاه، سعی میکند با پشت هم آوردن وقایع، روایتی یکدست و قابل فهم از اتفاق رخداده به دست بیاورد و از این طریق راز جنایت را بر ملا کند. از سوی دیگر نویسنده صفحه حوادث گاه در جایگاه قاضی، تکلیف پرونده را مشخص میکند و در لابلای سطور نوشتهاش حکم لازم را صادر میکند. علاوه بر این دو جایگاه، نویسنده صفحه حوادث نقش سومی هم دارد. در این یادداشت با بررسی صفحه حوادث روزنامه شرق در روز پنجشنبه ۲۳ فروردین ۹۷ به این جایگاه نویسنده صفحه حوادث نگاه میکنیم.
دروازهبان خبر
رسانهها اتفاقها را نمیسازند، اما آنها هستند که تعیین میکنند کدامیک از این اتفاقات، «خبر» است. علاوه بر این، افراد رسانه هستند که تعیین میکنند مخاطب از میان زنجیره رویدادها باید به کدام بیشتر توجه کند. این فرایند که به آن دروازهبانی خبر گفته میشود، چیزی است که تفاوت اصلی رسانهها با یکدیگر را شکل میدهد.
بنابراین جایگاه سومی که خبرنگار صفحه حوادث دارد، دروازهبان خبر است. اوست که تصمیم میگیرد از میان حوادثی که هر روز اتفاق میافتد کدامیک خبر است. او همچنین از طریق شیوه نوشتن، انتخاب تیتر و حتی جایگاه خبر در صفحه تعیین میکند که مخاطب با چه میزان اهمیتی و چگونه به یک حادثه نگاه کند.
روزنامهنگار حوادث با انتخاب میان دو تیتر «قتل در آپارتمان طبقه چهارم» یا «جنایت هولناک در سعادتآباد»، شدت جنایت را تعیین میکند. او همچنین با انتخاب میان دو تیتر «دستگیری جوان متهم به قتل» یا «دستگیری قاتل بیرحم» در مورد خلقیات و ویژگیها و احتمالا میزان قابل ترحم بودن متهم نیز داوری میکند. اما چنانچه خواهیم دید این داوریها از این نیز فراتر خواهند رفت. دروازهبان خبر در صفحه حوادث میتواند در سطحی اجتماعی، بدها، خطرناکها و حتی دشمنان را معرفی کند.
روزنامهنگار حوادث با انتخاب میان دو تیتر «قتل در آپارتمان طبقه چهارم» یا «جنایت هولناک در سعادتآباد»، شدت جنایت را تعیین میکند. او همچنین با انتخاب میان دو تیتر «دستگیری جوان متهم به قتل» یا «دستگیری قاتل بیرحم» در مورد خلقیات و ویژگیها و احتمالا میزان قابل ترحم بودن متهم نیز داوری میکند.روایت ۶ قتل
صفحه حوادث روز پنجشنبه روزنامه شرق در مجموع به ماجرای ۶ قتل پرداخته است: قتل نگهبان یک گاراژ، قتل زنی ۶۷ ساله، قتل چهارنفر از اعضای یک خانواده، قتل یک شهروند عنبرآبادی، قتل یک دختربچه در آتشسوزی و قتل یک مرد ۴۲ ساله
خبرنگار صفحه حوادث با انتخاب عنوانهای مختلف برای عاملان احتمالی این قتلها، آنها را پای میز محاکمه افکار عمومی میآورد. «زن معتاد»، «مرد متهم به خواهرکشی»، «مرد افغان»، «عاملان قتل در آپارتمان ۴ طبقه» و «قاتل فراری» عناوینی است که در تیترها برای متهمان به قتل استفاده شده است. جالب است بدانید پدری که دختر بچهاش را با آتش زدن عمدی خانه سوزاندهاست در هیچ تیتری حضور ندارد.
این عبارات علاوه بر آنکه چیزی درباره متهم میگویند درباره جامعه هم حرفهایی برای گفتن دارند. از این میان دو پرونده را بررسی میکنیم.
- پرونده قتل نگهبان گاراژ
خلاصه ماجرا این است: دو مرد و یک زن در سرقت از یک گاراژ، نگهبان گاراژ را کشتهاند. تیتر مطلب اما کدام بخش از ماجرا را روایت میکند؟ «زنِ معتاد، طراح نقشه سرقت مرگبار». از میان سه متهم یکی زن است و هر سه نفر هم معتادند. تیتر اما ترجیح میدهد روی زن معتاد ماجرا تاکید کند.
- پرونده دو قتل خانوادگی
خبر دیگری در این صفحه ماجرای دو قتل را روایت میکند که به نظر میرسد هر دو بر اثر اختلافات خانوادگی اتفاق افتادهاند. در اولی مردی ۴ زن از اعضای خانوادهاش را کشته است و در دومی مردی با آتش زدن عمدی خانهاش باعث مرگ دختر ۴ سالهاش شده است. هرچند که خط ربط این دو حادثه اختلافات خانوادگی است اما تیتر مطلب این است: «مرد افغان ۴ نفر را به قتل رساند». دو مرد متهم به قتل وجود دارند که هر دو اعضای خانوادهشان را کشتهاند اما چیزی که در تیتر برجسته میشود افغان بودن مرد است. در حالی که در تیتر هیچیک از خبرهای قتل دیگر در این صفحه به ملیت متهم اشارهای نشده است.
روزنامهنگار حوادث در روایتش خواسته یا ناخواسته شیاطین قوم را هم معرفی میکند. آنها که به طور جمعی به قتل، تجاوز و سرقت متهماند.
دروازهبان گل به «خودی»
روزنامهنگار حوادث در روایتش خواسته یا ناخواسته شیاطین قوم را هم معرفی میکند. آنها که به طور جمعی به قتل، تجاوز و سرقت متهماند. آنهایی که جامعه بیش از بقیه از آنها میترسد یا دستکم باید بترسد. آیا اتفاقی است که از خصوصیات شخصی قاتلان در ۶ پرونده قتل تنها هویت «زن معتاد» و «مرد افغان» مورد توجه دروازهبان خبر قرار میگیرد؟ نه. به نظر میرسد اینجا خبرنگار حوادث بیشتر سعی میکند گلهای «غیرخودی» را از خط دروازه رسانه رد کند.
زن معتاد در این جامعه غیر خودی است. دیگریای که میشود برای عقیمسازیاش برنامهریزی کرد و نظر داد. اوست که تمام مسئولان درباره وضعیتش و فرزندان حاصل از او دلسوزانه اظهار نظر میکنند. همان که احتمالا به خاطر اعتیاد، زنانگی و لطافتش را از دست داده است. همانها که اعتیادشان بیش از اعتیاد مردان معضلی اجتماعی به حساب میآید.
«افغان» هم غیرخودی است. او عامل بیکاری کارگر ایرانی شناخته میشود. ترددش در شهرهای ایران محدود است، هر لحظه ممکن است دستگیر و اخراج شود. خیلیها از کنارش نشستن در تاکسی و اتوبوس کراهت دارند.
هر روز دهها قتل، سرقت و تجاوز در کشور اتفاق میافتد. اینها بیشک دلایل مختلفی از جمله عوامل اجتماعی و انگیزههای فردی دارند. اما به نظر میرسد در صفحه حوادث روزنامه ترجیح میدهد به جای فقر، حاشیهنشینی، طرد اجتماعی، ناموس پرستی و … بر ملیت و جنسیت عاملان تاکید کند. انگار نه نویسنده و نه مخاطب دوست ندارد نقش «خودی»ها را در تمام این ماجراها ببیند.