شاه انگلیس طرفدار هیتلر و آلمان نازی بود
به یمن دستگاههای تبلیغاتی از سینما و تلویزیون گرفته تا دیگر رسانههای عامهپسند، تصویری کلیشه از جنگهای جهانی و نقش کشورها و گروهها در آنها در اذهان عمومی جاافتاده است. این کلیشهها، نقشی قهرمانانه و سرشار از خوبی به کشورهای فاتح غربی داده و آنها را یا از جنایات جنگی مبرا دانسته و یا جنایات آنها را شر لازمی که برای پیروزی بر اهریمن بزرگتر آلمان نازی اجتنابناپذیر بوده جا میزنند. اما واقعیت جنگ پیچیدهتر از این نبردهای خیر و شر است. این یادداشت به روابط پیچیده میان هیتلر و خانواده سلطنتی انگلستان میپردازد.
شاه ادوارد هشتم در سال ۱۹۳۶ مجبور به کنارهگیری از قدرت شد و به سرعت عنوان دوک ویندزر را به خود اختصاص داد. او همواره به دلیل طرفداریاش از حزب نازی شهرت داشته است. با این وجود، میزان خیانت او به دلیل پنهانکاری آرشیو سلطنتی انگلستان هرگز قابل بررسی نبوده است.
آرشیو سلطنتی انگلستان همواره اطمینان حاصل کرده که اسناد و نامههای بستگان آلمانی خانواده سلطنتی که در بحبوحه آغاز جنگ جهانی دوم ارسال شدهاند، محرمانه باقی بمانند. طبیعتا، چنین سانسوری به تئوریهای توطئه بیپایانی دامن زده است.
اما در طول هشت سال گذشته، من با جستجو و غربال کردن ۳۰ آرشیو قابل دسترسی در سراسر جهان، شواهد محکمی جمعآوری کردهام. گزارشهای اطلاعاتی و اسناد به دست آمده از آلمان، اسپانیا و روسیه، نشان میدهند که اعضای خانواده سلطنتی انگلستان به حزب نازی آلمان بسیار نزدیکتر از چیزی بودند که قبلا تصور میشده است. من این اسناد را در کتاب جدید خود به نام “رابطهای هیتلر” منتشر کردهام.
یکی از کلیدهای راهیابی به این شبکه انگلیسی-آلمانی، چارلز ادوارد؛ دوک کوبرگ (۱۸۸۴-۱۹۵۴) است. در یکی از برنامههای شبکه چهار انگلستان در سال ۲۰۰۷ در مورد چارلز ادوارد، من کوبرگ را “یک نازی مجازات نشده” خواندم، اما در آن زمان هیچ تصوری از میزان و اهمیت جرم او نداشتم.
کوبرگ بخشی از یک گروه بزرگتر رابطها بود؛ افراد مستقلی که برای مذاکرات محرمانه با شخص هیتلر از آنها استفاده میشد. تحقیقات من درباره فعالیت کوبرگ، نور تازهای بر ماجرای دوک ویندزور، یکی از بستگان و محرم اسرار کوبرگ تاباند.
دوک کوبرگ
کوبرگ نوه ملکه ویکتوریا بود که همین نسبت خانوادگی یک زندگی ممتاز ولی یکنواخت را برای او رقم زده بود. تجربههای جنگ جهانی اول اما او را تغییر داد. پس از شکست آلمان در جنگ اول، او به سمت جناح راست افراطی متمایل شد. در ۱۹۲۰ به یک گروه تروریست آلمانی پیوست که تلاش میکردند جمهوری آلمان را که در یک فرآیند دموکراتیک روی کار آمده بود سرنگون کنند. اعضای این گروه در بسیاری از قتلهای سیاسی ۱۹۲۰ دست داشتند. کوبرگ در این قتلها هیچ ماشهای را نکشید، اما کمکهای مالی زیادی به آن جریان کرد.
پس از شکست کودتای هیتلر در سال ۱۹۲۳، کوبرگ چند تن از حامیان فراری هیتلر را در قصرهای خود پناه داد و پنهان کرد. هیتلر این لطف بزرگ را فراموش نکرد و بعدها با دادن عنوان ژنرال به وی، از او تشکر کرد. هیتلر همچنین او را برای فعالیت محرمانهتری نیاز داشت. در سال ۱۹۳۳ شخص پیشوا ارتباطهای بینالمللی بسیار کمی داشت و به وزرات امور خارجه خود نیز اعتماد نداشت. بنابراین برای مأموریتهای محرمانه در انگلستان، ایتالیا، مجارستان و سوئد از اعضای طبقه اشراف آلمان استفاده کرد. کوبرگ به طور مشخص بین سالهای ۱۹۳۵ تا ۱۹۳۹ در انگلستان نقش موثری داشت. او به واسطه تلاشهای خستگیناپذیر خواهرش آلیس؛ کنتس آتلون در دربار بریتانیا پذیرفته شد. آلیس خواهر شوهر ملکه ماری بود و برای پذیرش کوبرگ در دربار تلاش زیادی کرد. این باعث شد کوبرگ نه تنها در اتاقهای نشیمن کاخ سلطنتی مورد استقبال قرار گیرد، بلکه از آن مهمتر از جانب خانواده سلطنتی و از جمله دوک ویندزر هم با روی گشاده پذیرفته شود.
اسرار خانواده سلطنتی
کوبرگ نخستین بار در سال ۱۹۳۲ برای دیدن جورج پنجم و ملکه ماری در طول تعطیلات کریسمس به سندرینگهام دعوت شد. با وجود جنگ، ملکه ماری ارتباط با بستگان آلمانی خود را از سال ۱۹۱۸ از سر گرفته بود. این واقعه و ملاقاتهای بعدی در لیست وقایع خانواده سلطنتی ثبت نشده است، درحالی که به طور معمول کلیه ملاقاتها و وقایع مرتبط با دربار در این لیست ثبت میشد.
تنها از طریق مراجعه به گزارشهای اطلاعاتی و آرشیوهای خارجی بود که من توانستم این قطعات را در کنار هم جمع کنم که نشان میدهند دوک کوبرگ و دوک ویندزر رویای یک اتحاد آلمانی-انگلیسی را در سر داشتند. ویندزر در راستای این هدف در چندین موقعیت متفاوت به کوبرگ کمک کرد.
سرویسهای اطلاعاتی شوروی، زمانی که جنگ آغاز شد، در خیانت دوک ویندزر شکی نداشتند. این احتمال هست که آنها خبرچینی در میان کارکنان دوک داشتهاند. در سال ۱۹۴۰ این سرویس گزارش کرد که دوک ویندزر و هیتلر مذاکراتی برای ایجاد یک حکومت جدید در انگلستان و برقراری صلح با آلمان، مشروط به یک پیمان نظامی علیه اتحاد جماهیر شوروی، داشتهاند.
شواهد بیشتری از خیانت دوک ویندزر نیز در آرشیو اسناد اسپانیا پنهان شده بود. دوک ویندزر نیز مانند فامیل خود دوک کوبرگ ضد یهود بود. در جون ۱۹۴۰ دون خاویر برمخیلو یک سیاستمدار اسپانیایی و دوست قدیمی ویندزر- او ویندزر را از سالهای دهه ۱۹۲۰ میشناخت- از مکالمهای که با دوک داشت به مافوق خود گزارش داد.
تنها از طریق مراجعه به گزارشهای اطلاعاتی و آرشیوهای خارجی بود که من توانستم این قطعات را در کنار هم جمع کنم که نشان میدهند دوک کوبرگ و دوک ویندزر رویای یک اتحاد آلمانی-انگلیسی را در سر داشتند. ویندزر در راستای این هدف در چندین موقعیت متفاوت به کوبرگ کمک کرد. برمخیلو گزارش داد که دوک ویندزر در این مکالمه «یهودیان، کمونیستها (اتحاد جماهیر شوروی) و اداره جنگ وزارت امور خارجه» را سرزنش کرد. دوک همچنین اضافه کرده که دوست دارد آنتونی ادن (وزیر امور خارجه بریتانیا) و دیگر سیاستمداران انگلیسی را به رگبار ببندد. برمخیلو گفته است، ویندزر اظهارات مشابهی نیز در مورد کمونیستها و یهودیان، بسیار پیش از آنکه در سال ۱۹۳۶ به مقام پادشاهی برسد مطرح کرده بود. در مورد مکالمه دیگری در ۲۵ جون ۱۹۴۰ برمخیلو میگوید ویندزر تأکید کرده است اگر کسی بتواند انگلستان را کاملاً بمباران کند، صلح حاصل میشود. برمخیلو به این نتیجه میرسد که دوک ویندزر بسیار امیدوار بوده است که این اتفاق (بمباران) خواهد افتاد و میگوید: «او به هر قیمتی خواهان صلح است». این گزارش ابتدا به دست فرانکو و سپس به آلمانیها رسید. بمباران بریتانیا در دهم جولای (۱۵ روز بعد از این گفتگو) آغاز شد.
پس از جنگ، کوبرگ و دوک ویندزر دیگر هرگز یکدیگر را ملاقات نکردند. ویندزر به زندگی شاهانه خود ادامه داد و کوبرگ در سال ۱۹۵۴ در آلمان درگذشت. او هرگز نفهمید که پیشوای محبوبش دستور قتلش را صادر کرده بود. در آوریل ۱۹۴۵ در بلچلی پارک تلگرامی از هیتلر را رمزگشایی کردند که میگوید: «پیشوا اطلاعات بسیار مهمی را در اختیار دوک کوبرگ گذاشته است که به هیچ عنوان نباید به دست دشمن بیافتند». این یکی از دستورات مشهور هیتلر (نرو اوردرز) بود که معنای غیر مستقیم آن مرگ بود.
اسراری که هیتلر و کوبرگ رد و بدل کرده بودند چنان مهم به نظر میرسید که باید از انظار عمومی پنهان میماند. لازم است آرشیو سلطنتی انگلستان دست از محرمانه نگه داشتن اسناد برداشته و شفافیت بیشتری داشته باشد تا تحقیقات تاریخی مانند این مورد بتوانند به طور کامل انجام شوند.
اینجا زیر عنوان کوبرگ ،نوشته شده، کوبرگ بعد از شکست آلمان در جنگ اول در سال ۱۹۲۰به سیاستهای راست افراطی متمایل شد و با حمایت از یک گروه تروریستی قصد براندازی دولت دموکراتیک آلمان (وایمار) را داشت اولا اگر کوبرگ نازی بود و هوادار هیتلر بود باید در نظر داشته باشیم نازیسم یعنی سوسیالیست ملی آلمان و سوسیالیسم ماهیتا چپگراست نه راست افراطی،اینجا تناقضاتی هست دوم اینکه سیاست راست افراطی یعنی محافطه کاری ومحافطه کار برای محافطت کردن که ماهیت آن باشد دست به اعمال تروریستی نمیزند پس اگر کوبرگ نازی بوده پس چپ گرا بوده اگر تروریست بوده محافظه کار نبوده کماینکه میبینیم اعمال تروریستی را گروه های سیاسی چپگرا در سراسر دنیا مرتکب میشوند پس نازیسم هم پیرو سیاستهای چپ است چون سوسیالیسم است راست افراطی در دنیای امروز وجود ندارد راست افراطی ماهیتا مخالف وجود صنایع بزرگ وکسب وکارهای بزرگی است که دیگران را به مزدوری خود درآورده باشد سیاستهای راست افراطی اقتصاد را به شکلی از تجار وتولید کنندگان کوچک درآورده که تولید کننده کوچک مزدبگیر بالادست خود نیست بلکه مستاجر اوست مثل حالتی که یک کشاورز زمین را از ارباب اجازه میکند و ده درصد محصول را اجاره میدهد اما در حالت مزد بگیری لیبرالیسم یا سوسیالیسم مزدبگیر یک دهم محصول را مزد میگیرد در عصر معاصر ما تنها حامی سیاست مدار راست افراطی ارل سوم راسل بود که هرگز موفق به اجرای سیاست راست افراطی به شکل مدرن بعد از انقلاب صنعتی نشد به عبارت یگر جهان هنوز بعد از صنعتی شدن ،شکل مدرن سیاستهای راست افراطی را به خود ندیده اولین حکومت راست افراطی در تاریخ پادشاهی حضرت داود (ع) بود
کاملا حق با شماست
مشخص از تمامی آن سلاح ها که در جنگ جهانی اول استفاده می شد و دوک کوبرگ برای ترور سیاستمداران بدون کشیدن ماشه استفاده می کرد در این چهل سال برای رام کردن مردم ایران و کشتن سیاست مداران و تاریخ نویسان ایرانی و خود مردم ایران به تریج استفاده می شود…