هر کیسه بلوط سوخته ۳۰۰ هزار تومان
افزایش تورم، بیکاری، افزایش قیمت زمین و نبود قوانین بازدارنده و نظارت کافی دست به دست هم داده و روند زمینخواری و قاچاق چوب را شدت بخشیده است؛ «با رویه پیش رو تا ۲۰ سال دیگر چیزی از زاگرس باقی نخواهد ماند».
بلوطهای روستای مختار را قطع کردند، بدون آنکه کسی متوجه شود. صحنه جرم به نحوی بازسازی شده بود که اگر کسی به درختان دست نزند، اصلا متوجه بیریشه بودن آنها نمیشود. این شاید رندانهترین شیوه زمینخواری است. هنوز معلوم نیست چند درخت بلوط ۶۰۰ ساله یاسوج به این روش قربانی زمینخواری و قاچاق چوب شدهاند. بهمن ماه بلوطهای منطقه «سروک» را تیغ زدند و یک ماه قبلتر بلوطهای «لوداب» را. فعالان محیط زیست میگویند علاوه بر این روش، خیلی از آتشسوزیها هم به طمع زمینخواری اتفاق میافتد.
شبی سه میلیون تومان به ازای هر شب قاچاق چوب؛ عدد وسوسهکنندهای است. در بیکاری رایج در کهگیلویهوبویراحمد، بعضی افراد به سمت این شغل کاذب کشیده شدهاند. کار از ساعت نه شب به بعد شروع میشود. یک ساعت بعد، وقتی تاریکی عمق گرفت، ارهبرقی روشن میشود تا سه صبح. در طول شش ساعت بلوطهای زنده را قطعه قطعه میکنند و در بشکههای ۲۰۰ لیتری میاندازند. تا ۵ صبح دیگر کار تمام است و فقط میماند حمل ثروتی که در تاریکی به تاراج رفته. مقصد استانهای همجوار است، از بوشهر گرفته تا بهبهان.
امید سجادیان، مدیرعامل نهضت سبز زاگرس به «پیامما» میگوید:«در این استانها حساسیت کمتری نسبت به کورهها وجود دارد» تشکیلات کاملا سازمان یافته است. درختان بریده شده به شوتیها تحویل داده میشود تا در سریعترین زمان ممکن آماده سوختن شوند.
نزدیک کورهها اما دنیای دیگری است. سجادیان تجربهاش را اینگونه شرح میدهد: «نزدیک شدن به این کورهها به همین راحتی نیست، قوانین خودشان را دارند و به شیوه خودشان هم با غریبهها برخورد میکنند. ممکن است زد و خوردی در بگیرد.» به گفته این فعال محیط زیست کار در کورهها به قدری مرسوم شده که بدون هیچ ترسی حتی در حاشیه شهرها نیز کورهها را مستقر کردهاند و تجارت میکنند.
همه چیز در هم گره خورده است. افزایش تورم، بیکاری، افزایش قیمت زمین و نبود قوانین بازدارنده و نظارت کافی دست به دست هم داده و روند زمینخواری و قاچاق چوب را شدت بخشیده است. به اعتقاد سجادیان عوامل این شکل از زمینخواری کلاف سردرگمی است که از هر طرف به جایی گره میخورد. او به تجربه مشابه در شهر یاسوج اشاره میکند و میگوید: «چند ماه قبل ۱۸۰ درخت بلوط را در نزدیکی یک قبرستان قطع کردند. پرونده تشکیل شد و فرد متخلف محکوم به پرداخت جریمه شد اما هفته بعد همان درختانی که ریشههایشان پیدا بود به کل پاک تراشی شدند.» از نگاه او افزایش قیمت زمین سبب این اتفاق شده و زمینهای خالی از درخت نزدیک قبرستان هم تا چند وقت دیگر تبدیل به اراضی مسکونی و زراعی میشود.
دستاندازی به جنگل برای گذران زندگی
این سناریوی پرتکراری است که این روزها به واسطه افزایش قیمت زمین در جای جای یاسوج و بویراحمد دیده میشود. یاسر فاطمی، فعال محیط زیست در این باره به «پیامما» میگوید: «مردم با توجه به مشکلات معیشتی به قطع درختان روی آوردهاند. هر کیسه زغال را تا ۳۰۰ هزار تومان هم میخرند و سمند و پژو و ماشینهای سواری با چوبهای بلوط پر میشود تا برای سوزاندن و تبدیل آنها به زغال به استانهای همجوار فرستاده شوند.»
به گفته این فعال محیط زیست بیشتر این زمینخورایها در نزدیکی جنگلهای روستای مختار و بویراحمد اتفاق میافتد. او درباره ویدیوی پخش شده از قطع درختان بلوط و جایگذاری شاخههای بیریشه در زمین میگوید: «مشخص است که با یک برنامهریزی دقیق پیش رفتهاند و حتی انشعاب آب هم برای این زمینهای خالی از درخت آوردهاند؛ یعنی ابتدا آب را برای زمین کشاورزی تامین کردهاند و بعد با قطع درختان زمینه تغییر کاربری اراضی جنگلی را فراهم آوردهاند.»
شیوه آنها به این شکل است: ابتدا زمین خشک شده از عرصههای طبیعی خط میخورد و بعد هم به سازمان جهادکشاورزی یا سایر ارگانها واگذار میشود. رویهای که به گفته فاطمی با توجه مهاجرتپذیر بودن یاسوج و توسعه افقی شهر به شدت مرسوم شده و رفته رفته از عرصههای جنگلی این استان کاسته است.
سطح تاج پوشش به ۳۰ درصد رسیده
این که چند هکتار زمین از زاگرس دچار این سرنوشت شده مشخص نیست. سازمان جنگلها ماه گذشته اعلام کرد که در ۵۰ سال گذشته ۳۰۰ هزار هکتار از جنگلهای زاگرس از بین رفته است. با این همه این عدد از دید فعالان محیط زیست بسیار خوشبینانه بیان شده. جواد رحیمیان، رئیس اداره جنگلداری و جنگلکاری ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویهوبویراحمد به «پیامما» میگوید: «افرادی که از جنگلهای زاگرس بازدید داشته باشند متوجه میشوند که سازمان یک صفر {از این ۳۰۰ هزار هکتار} را کم گذاشته است. به علاوه، جنگلی هم که مانده کیفیت چندانی ندارد و سطح تاج پوشش به ۳۰ درصد رسیده.» او معتقد است که با رویه پیش رو تا ۲۰ سال دیگر چیزی از زاگرس باقی نخواهد ماند.
رحیمیان که چندی پیش در یک عملیات ۲۰ درصد از بیناییاش را از دست داده، علت افزایش قاچاق سوخت و زمینخواری را نبود نیرو و قوانین بازدارنده میداند. به گفته او برای ۲۶۰هزار هکتار از اراضی جنگلی بویراحمد فقط ۱۵ نیروی قرقبان وجود دارد. او در این باره میگوید: «نه تنها امکاناتی نداریم بلکه نیروهای قرقبانی هم به شدت کماند، به طوری که ۱۵سال است که حتی یک قرقبان هم به این مجموعه اضافه نشده.» به گفته او این ۱۵ نفر هم در عمل به کار قرقبانی مشغول نیستند: «۷ یا ۸ نفر از این افراد نگهبان یا راننده هستند یا به کارهای دفتری مشغولاند.» فقط کمبود نیرو نیست که این اداره را دچار مشکل کرده. رحیمیان میگوید: «واقعیت این است که بیشتر این نیروها هم تحصیلاتشان در حد دیپلم است یا نهایتا در رشتههای کشاورزی درس خواندهاند نه رشته تخصصی جنگلداری.»
برای ۱۵قرقبان فقط سه موتوسیکلت داریم
از نگاه رئیس اداره جنگلداری و جنگلکاری ادارهکل منابع طبیعی و آبخیزداری کهگیلویهوبویراحمد مشکلات مختلف نیروهای قرقبانی، حفاظت از جنگل و عرق داشتن به این ثروت ملی را تحت شعاع قرار داده است. در عین حال این اداره به شدت از کمبود امکانات رنج میبرد: «شهرستان بویراحمد فقط یک خودرو دارد و حدود ۳ موتوسیکلت که تحویل قرقبانان داده شده و بیشتر قرقبانها مجبورند برای نظارت با خودروی شخصی به محل بروند.» از نگاه او همین مسائل در کنار حقوق پایین و نداشتن مزایا نیروها را بیانگیزه کرده است. از سوی دیگر این نیروها از امنیت چندانی هم برخوردار نیستند. همین دیروز خبر رسید که قاچاقچیان چوب یک جنگلبان را در استان چهارمحالوبختیاری با ماشین زیرگرفتهاند و جنگلبان از ناحیه دست و پا مصدوم شده است. رحیمیان میگوید: «بارها پیش میآید که نیروها برای انجام وظیفه خود از افراد کتک میخورند. حتی من هم پنج بار در انجام ماموریت کتک خوردم. آخرین بار هم که برای رفع تصرف ۲۰ هکتار زمین رفته بودم به قدری مورد ضربوشتم قرار گرفتم که ۲۰ درصد از بیناییام را از دست دادم.»
عینالله گرجیپور، مدیر انجمن سبزپوشان کوه باوی معتقد است که خطوط قرمز در اجرای قوانین کمرنگ است. او به «پیامما» میگوید: «یکی از مسائلی که در گذشته جلوی وقوع جرم را میگرفت غیربومی بودن نیروها بود. به عبارت دیگر در منطقهای که خصلتهای عشیرهای و طایفهای وجود دارد اگر نیروها هم بومی و طایفهای باشند امکان نظارت فراهم نیست و خود موجب وقوع جرم میشود.»
آرش نیکخواه، دیگر فعال محیط زیست از روابطی میگوید که بر مبنای آن مواجهه با تخلفات رنگ میبازد: «دو مسئله در بروز این تخلفات که بیشتر هم در دنا و بویراحمد بروز کردهاند تاثیر داشته؛ یکی افزایش قیمت زمین و دیگری تعارضات محلی.» او توضیح میدهد: «در قسمتهایی از این مناطق مردم سنتی و عشایری زندگی میکردند و به واسطه عبور از این محلها احساس میکنند که این زمینها متعلق به آنها است. این موضوع در کنار روابط این افراد با بعضی مسئولان منابع طبیعی منجر شده، از تخلف آنها چشمپوشی شود.»