یک سال از شیوع ویروس کرونا گذشت. چگونه میتوانیم سال کوویدی را از منظر گسترده تاریخی خلاصه کنیم؟ یووال نوح هراوی در این مطلب درسهایی را که میتوان از سال گذشته گرفت را مرور کرده است.
چگونه میتوانیم سال کوویدی را از منظر گسترده تاریخی خلاصه کنیم؟ بسیاری از مردم بر این باورند که ویروس کرونای ویرانگر، ناتوانی بشریت در برابر قدرت طبیعت را به رخ کشیده است. در واقع، سال ۲۰۲۰ نشان داد که بشریت بسیار درمانده است. [اما] اپیدمیها دیگر نیروهای غیرقابل کنترل طبیعی نیستند. علم آنها را به چالشی قابل کنترل تبدیل کرده است.
پس چرا شاهد این همه مرگ و رنج هستیم؟ [پاسخ روشن است] به دلیل تصمیمات بد سیاسی.
در ادوار گذشته، هنگامی که انسانها با طاعونی مانند مرگ سیاه روبرو میشدند، هیچ تصوری از علت یا چگونگی جلوگیری از آن نداشتند. هنگامی که آنفلوانزا در سال ۱۹۱۸ رخ داد، بهترین دانشمندان جهان نیز نتوانستند ویروس کشنده را شناسایی کنند، بسیاری از اقدامات مقابله با آن بیفایده بود و تلاش برای تولید یک واکسن موثر ثمربخش نبود.
اما داستان کووید-۱۹ بسیار متفاوت است. اولین زنگ هشدار در مورد یک اپیدمی احتمالی جدید در اواخر دسامبر ۲۰۱۹ زده شد. تا دهم ژانویه ۲۰۲۰ دانشمندان نه تنها ویروس مسبب این بیماری را شناسایی کردند، بلکه ژنوم آن را توالییابی کردند و اطلاعات آن را به صورت آنلاین منتشر کردند. طی چند ماه دیگر مشخص شد که کدام اقدامات میتوانند زنجیره عفونت را کند و متوقف کنند. در کمتر از یک سال چندین واکسن موثر به تولید انبوه رسید. در جنگ بین انسانها و عوامل بیماریزا، هرگز انسانها اینقدر قدرتمند نبودهاند.
آنلاین شدن جریان زندگی
در کنار دستاوردهای بیسابقه بیوتکنولوژی، سال کوویدی سال هویدا شدن قدرت فناوری اطلاعات نیز بود. در دورههای گذشته بشریت به ندرت میتوانست همهگیریها را متوقف کند، زیرا انسانها نمیتوانستند زنجیره عفونت را در زمان واقعی کنترل کنند، و به همین دلیل هزینه اقتصادی دورههای منع رفت و آمد (قرنطینه) طولانی مدت بسیار سنگین بود. در سال ۱۹۱۸ میتوانستید افرادی را که به آنفلوآنزای مخوف دچار بودند قرنطینه کنید، اما نمیتوانستید موارد و حرکت ناقلان ویروس را قبل از بروز علائم یا بدون بروز علائم ردیابی کنید؛ و اگر به کل جمعیت یک کشور دستور میدادید چند هفته در خانههای خود بمانند، این امر منجر به نابودی اقتصادی، فروپاشی اجتماعی و گرسنگی جمعی میشود.
در مقابل، در سال ۲۰۲۰ نظارت دیجیتال امکان کنترل و مشخص کردن ناقلین بیماری را بسیار آسانتر کرده است، به این معنی که قرنطینه میتواند انتخابیتر و موثرتر باشد. حتی مهمتر از آن، ماشینی شدن و اینترنت، قرنطینه گسترده را حداقل در کشورهای پیشرفته ممکن کرده است. در حالی که در برخی از کشورهای در حال توسعه تجربه انسانی هنوز یادآور آفتهای گذشته بود، در بیشتر کشورهای توسعه یافته انقلاب دیجیتال همه چیز را تغییر داد.
کشاورزی را در نظر بگیرید. برای هزاران سال تولید مواد غذایی به نیروی انسانی متکی بود و حدود ۹۰ درصد مردم در بخش کشاورزی کار میکردند. امروزه در کشورهای پیشرفته دیگر چنین نیست. در ایالات متحده، فقط حدود ۱.۵ درصد از مردم در مزارع کار میکنند، اما این نه تنها برای تغذیه همه افراد در خانه کافی است بلکه همچنین ایالات متحده را به یک صادرکننده اصلی مواد غذایی تبدیل کرده است. تقریباً تمام کارهای مزرعه توسط دستگاههایی انجام میشود که از بیماری در امان هستند. بنابراین اعلام قرنطینه عمومی و گسترده تأثیر کمی بر بخش کشاورزی داشت.
یک زمین گندم را در اوج همهگیری مرگ سیاه تصور کنید. اگر به دست اندرکاران مزرعه بگویید که هنگام برداشت محصول در خانه بمانند، آنها گرسنه میمانند. اگر به دست اندرکاران مزرعه بگویید که بیایند و محصول را برداشت کنند، ممکن است آنها یکدیگر را آلوده کنند. پس چه باید کرد؟
اکنون همان مزرعه گندم را در سال ۲۰۲۰ تصور کنید. یک کمباین مجهز به سیستم هدایت GPS میتواند کل مزرعه را با کارایی بسیار بیشتر – و با احتمال صفر آلودگی – برداشت کند. در حالی که در سال ۱۳۴۹ یک مزرعهدار به طور میانگین روزانه پنج بوشل [۱]bushel : یکای اندازهگیری وزن در دستگاه امپراطوری و دستگاه آمریکایی است که جزو اندازهگیری خشک محسوب میگردد و … Continue reading زمین را درو می کرد، در سال ۲۰۱۴ یک کمباین با برداشت ۳۰ هزار بوشل در روز رکورد زد. در نتیجه کووید-۱۹ هیچ تأثیر قابل توجهی بر تولید جهانی محصولات اصلی مانند گندم، ذرت و برنج نداشته است.
برای تغذیه مردم برداشت غلات کافی نیست. شما همچنین باید آن را حمل کنید، گاهی اوقات در طول هزاران کیلومتر. در بیشتر دوره تاریخ، تجارت یکی از عوامل مخرب اصلی در گسترش بیماریهای همهگیر بود. عوامل بیماریزای کشنده با کشتیهای تجاری و کاروانها، مسافتهای زیادی را در سراسر جهان طی میکردند. به عنوان مثال، مرگ سیاه از شرق آسیا تا خاورمیانه در امتداد جاده ابریشم و از طریق حرکت وسایل نقلیه شیوع پیدا میکرد و این کشتیهای تجاری جنو [۲]Genoese merchant ships بودند که سپس آن را به اروپا منتقل کردند. تجارت مسبب چنین تهدیدی مهلکی بود زیرا هر واگن به یک واگندار نیاز داشت، دهها ملوان ملزم به کار کردن حتی بر روی شناورهای کوچک دریایی بودند و کشتیها و مسافرخانههای شلوغ کانون شیوع بیماریها بودند.
ماشینی شدن و اینترنت امکان قرنطینههای گسترده را حداقل در کشورهای پیشرفته ممکن کرده است.
در سال ۲۰۲۰، تجارت جهانی میتواند کم و بیش به روند معمول خود ادامه دهد زیرا در آن تعداد بسیار کمی نیروی انسانی دخیل هستند. یک کشتی کانتینری امروز کاملاً به طور خودکار میتواند بیش از ناوگان تجاری کل پادشاهی مدرن اولیه کالا منتقل کند. در سال ۱۵۸۲ ناوگان بازرگانان انگلیس ظرفیت حمل ۶۸ هزار تن کالا را داشت و به حدود ۱۶ هزار ملوان نیز نیاز داشت. کشتی کانتینری OOCL هنگ کنگ، که در سال ۲۰۱۷ شروع به کار کرد، میتواند ۲۰۰ هزار تن کالا حمل کند در حالی که فقط به ۲۲ نفر خدمه نیاز دارد.
درست است که کشتیهای تفریحی با صدها گردشگر و هواپیماهای پر از مسافر نقش اصلی را در گسترش کووید-۱۹ داشتند؛ اما گردشگری و سفر برای تجارت ضروری نیست. گردشگران میتوانند در خانه بمانند و تجار میتوانند از تکنولوژیهای مانند زوم استفاده کنند، در حالی که کشتیهای غولپیکر خودکار و قطارهای تقریباً بدون خدمه اقتصاد جهانی را به حرکت در می آورند. در حالی که در سال ۲۰۲۰ گردشگری بینالمللی به شدت سقوط کرد، حجم تجارت دریایی جهانی تنها ۴ درصد کاهش یافت.
ماشینی شدن و دیجیتالی شدن تأثیر عمیقتری بر بخش خدمات داشته است. در سال ۱۹۱۸ تصور نمیشد که ادارات، مدارس، دادگاهها یا کلیساها بتوانند در دوره قرنطینههای طولانی مدت به کار خود ادامه دهند. اگر دانشآموزان و معلمان در خانه بمانند، چگونه میتوان کلاسها را برگزار کرد؟ امروز ما جواب این پرسش را میدانیم. کوچکردن به فضای آنلاین اشکالات زیادی دارد، از جمله ضررهای روحی بسیار زیاد؛ همچنین مشکلات غیرقابل تصوری از قبیل حضور یک گربه در دادگاه در جایگاه یک وکیل.[۳]به اتفاقی اشاره دارد که در آن یک جلسه دادگاه به صورت مجازی برگزار میشد و یکی از وکلا که به اشتباه یک فیلتر … Continue reading اما این واقعیت که هنوز این کارها در فضای مجازی قابل انجام است حیرتانگیز است.
در سال ۱۹۱۸ بشریت فقط در دنیای فیزیکی زندگی میکرد و هنگامی که ویروس کشنده آنفلوانزا این جهان را فرا گرفت، بشریت جایی برای فرار نداشت. اما امروزه بسیاری از ما در دو جهان زندگی میکنیم – فضای فیزیکی و فضای مجازی. وقتی ویروس کرونا در جهان فیزیکی شروع به جولان دادن کرد، بسیاری از مردم زندگی خود را به دنیای مجازی منتقل کردند، جایی که ویروس نمیتوانست به آن راه پیدا کند.
البته انسانها هنوز موجوداتی فیزیکی هستند و نمیتوان همه چیز را دیجیتالی کرد. سال کوویدی سهم عظیمی در برجسته کردن بسیاری از مشاغل کم درآمد که در حفظ تمدن بشری نقش مهمی ایفا میکنند داشته است: مشاغلی مانند پرستاری، خدمه بهداشت، رانندگان کامیون، صندوقداران و افراد بخش زایمان بیمارستانها (ماماها). مرسوم است که میگویند، هر تمدن فقط سه وعده غذایی با بربریت و توحش فاصله دارد. در سال ۲۰۲۰ ماماها نقش کلیدی در حفظ خط قرمز باریکی که تمدن بشری را در کنار هم حفظ کرد، ایفا کردند. آنها متصدیان حفظ خطوط مهم حیاتی ما با دنیای فیزیکی بودند.
اینترنت کماکان برقرار است
همانطور که بشریت فعالیتها را به صورت خودکار انجام میدهد، دیجیتالی میشود و تغییر مکان میدهد، ما را در معرض خطرات جدیدی قرار میدهد. یکی از نکات قابل توجه در مورد سال کوویدی این است که اینترنت قطع نشد. اگر به طور ناگهانی میزان عبور و مرور از روی یک پل فیزیکی را افزایش دهیم، میتوان انتظار ترافیک و شاید حتی ریزش پل را داشت. در سال ۲۰۲۰ مدارس، دفاتر و کلیساها تقریباً یک شبه به فضای آنلاین تغییر مکان دادند، اما اینترنت قطع نشد.
ما به سختی به این مسائل فکر میکنیم، اما باید پس از سال ۲۰۲۰ به یاد آوریم که زندگی حتی در شرایطی که یک کشور در قرنطینه فیزیکی است میتواند ادامه داشته باشد. حال سعی کنید تصور کنید که در صورت خرابی زیرساختهای دیجیتال ما چه اتفاقی میافتاد.
فناوری اطلاعات باعث شده ما در برابر ویروسهای ارگانیک مقاومت بیشتری داشته باشیم، اما همچنین ما را در برابر بدافزارها و جنگهای سایبری بسیار آسیبپذیرتر کرده است. مردم اغلب میپرسند: «کووید بعدی چیست؟» حمله به زیرساختهای دیجیتالی ما کاندیدای اصلی خواهد بود. چندین ماه طول کشید تا ویروس کرونا در جهان شیوع یابد و میلیونها نفر را آلوده کند. زیرساختهای دیجیتالی ما ممکن است در یک روز سقوط کند؛ و در حالی که مدارس و ادارات میتوانند به سرعت به فضای آنلاین منتقل شوند، فکر میکنید چقدر زمان لازم است تا از ایمیل زدن به نوشتن نامه کاغذی برگردید؟
چه اهمیتی دارد؟
سال کوویدی محدودیت مهمتری از قدرت علمی و فناوری انسان را هویدا کرد؛ و اینکه علم نمیتواند جای سیاست را بگیرد. هنگامی که تصمیم میگیریم در مورد سیاست تصمیم بگیریم، باید منافع و ارزشهای زیادی را در نظر بگیریم و از آنجا که هیچ راهی علمی برای تعیین اهمیت منافع و ارزشها وجود ندارد، پس هیچ راهی علمی برای تصمیم گیری در مورد آنچه باید انجام دهیم وجود ندارد.
به عنوان مثال، هنگام تصمیمگیری در مورد ایجاد قرنطینه، کافی نیست که بپرسیم: «اگر ما قرنطینه را اعمال نکنیم، چند نفر در اثر کووید-۱۹ بیمار میشوند؟». همچنین باید بپرسیم: «اگر ما قرنطینه اعمال کنیم، چند نفر دچار افسردگی میشوند؟ چه تعداد از افراد از تغذیه نامناسب رنج میبرند؟ چند نفر امکان تحصیل یا شغل خود را از دست میدهند؟ چند نفر توسط همسرانشان مورد ضرب و شتم قرار میگیرند یا به قتل میرسند؟»
حتی اگر همه دادههای ما دقیق و قابل اعتماد باشد، باید همیشه بپرسیم: «چه چیزهای اهمیت دارند؟ چه کسی تصمیم میگیرد به چه چیزی اهمیت بدهد؟ چگونه اعداد و اهمیت مسائل را در برابر یکدیگر ارزیابی کنیم؟» این یک کار سیاسی است تا علمی. این سیاستمداران هستند که باید ملاحظات پزشکی، اقتصادی و اجتماعی را متعادل کنند و یک سیاست جامع ارائه دهند.
درباره عکاسی [۴]تصاویری که همراه این مقاله آورده شدهاند از Coronavirus Rhapsody گرفته شده است، همکاری میان عکاسان رافائل هیگستر و … Continue reading
به همین ترتیب، مهندسان در حال ایجاد بسترهای دیجیتالی جدیدی هستند که به ما در عملکرد مناسب در دورههای قرنطینه کمک میکنند و ابزارهای جدید نظارتی که به ما امکان میدهد زنجیره عفونت را بشکنیم. اما دیجیتالی شدن و نظارت، حریم خصوصی ما را به خطر میاندازد و راه را برای ظهور رژیمهای توتالیتر بیسابقهای باز میکند. در سال ۲۰۲۰ نظارت گسترده بر افراد قانونیتر و رایجتر شده است. مبارزه با اپیدمی مهم است، اما آیا ارزش دارد که در این راه آزادی ما را از بین ببریم؟ این وظیفه سیاستمداران است تا مهندسین که تعادل درستی بین نظارت مفید و کابوسهای دیستوپیایی پیدا کنند.
سه قانون اساسی میتواند در محافظت از ما در برابر دیکتاتوری دیجیتالی، حتی در زمان همهگیری طاعون، بسیار کمک کند. اول، هر زمان که شما اطلاعات مربوط به افراد را جمع آوری میکنید – به ویژه در مورد آنچه در بدن خود آنها اتفاق میافتد – این دادهها باید برای کمک به این افراد استفاده شود نه برای دستکاری، کنترل یا آسیب رساندن به آنها. پزشک شخصی من چیزهای بسیار خصوصی درباره من میداند. من با آن مشکلی ندارم، زیرا من به پزشک خودم اعتماد دارم که از این دادهها برای نفع رساندن به من استفاده میکند. پزشک من نباید این دادهها را به هیچ شرکت یا حزب سیاسی بفروشد. این روند باید در مورد هر نوع «مرجع نظارت بر همهگیری» که ممکن است ایجاد کنیم، حکمفرما باشد.
دوم، نظارت باید همیشه به دو طریق انجام شود؛ اگر نظارت فقط از بالا به پایین انجام شود، این راه مختوم به دیکتاتوری است. بنابراین هر زمان که نظارت بر افراد را افزایش میدهید، باید همزمان نظارت بر دولت و شرکتهای بزرگ را نیز افزایش دهید. به عنوان مثال، در بحران کنونی، دولتها مبالغ هنگفتی را توزیع میکنند. روند تخصیص بودجه باید شفافتر شود. من به عنوان یک شهروند، میخواهم به راحتی ببینم چه کسی چه چیزی دریافت میکند، و چه کسی تصمیم گرفته که پول کجا هزینه شود. من میخواهم اطمینان حاصل کنم که این پول به جای آنکه به مشاغل بزرگی که صاحبان آنها با یک وزیر دوست هستند میرسد، به مشاغل واقعاً مورد نیاز تخصیص یابد. اگر دولتها میگویند ایجاد چنین سیستم نظارتی در بحبوحه بیماری همهگیر بسیار پیچیده است، آن را باور نکنید. شروع روند نظارت بر آنچه انجام میدهید خیلی پیچیده نیست – شروع به نظارت بر آنچه دولت انجام میدهد خیلی پیچیده نیست.
سوم، هرگز اجازه ندهید دادههای زیاد در یک مکان خاص متمرکز شود. نه در طی همهگیری، و نه وقتی که همهگیری تمام شده است. انحصار دادهها دستورالعمل دیکتاتوری است. بنابراین اگر ما دادههای بیومتریک افراد را برای جلوگیری از همهگیری جمعآوری کنیم، این کار باید توسط یک مرجع بهداشتی مستقل انجام شود نه پلیس و دستگاه امنیتی؛ و دادههای بدست آمده باید جدا از سایر مراکز داده وزارتخانههای دولتی و شرکتهای بزرگ باشد. مطمئناً این تمرکز عظیم دادهها باعث ایجاد افزونگی [۵]Redundancy و ناکارآمدی خواهد شد. اما ناکارآمدی یک ویژگی است و نه یک اشکال؛ شما میخواهید از ظهور دیکتاتوری دیجیتال جلوگیری کنید؟ خوب مسائل را حداقل کمی ناکارآمد نگه دارید [اشکال بزرگی پیش نمیآید].
خطاب به سیاستمداران
موفقیتهای بیسابقه علمی و فناوری سال ۲۰۲۰ بحران کووید-۱۹ را حل نکرد. سیاستمداران این اپیدمی را از یک فاجعه طبیعی به یک معضل سیاسی تبدیل کردند. وقتی مرگ سیاه میلیونها نفر را کشت، هیچ کس انتظار زیادی از پادشاهان و امپراتورها نداشت. حدود یک سوم از کل انگلیسیها در جریان موج اول مرگ سیاه جان خود را از دست دادند، اما این امر باعث نشد تا پادشاه ادوارد سوم انگلیس تاج و تخت خود را از دست بدهد. متوقف کردن اپیدمی آشکارا از عهده حاکمان خارج بود، بنابراین هیچ کس آنها را مقصر شکست نمیداند.
اما امروز بشر از ابزار علمی برای جلوگیری از همهگیری کووید-۱۹ برخوردار است. چندین کشور، از ویتنام گرفته تا استرالیا، ثابت کردند که حتی بدون واکسن نیز، ابزار موجود میتواند همه گیری را متوقف کند. اما این ابزارها هزینه اقتصادی و اجتماعی بالایی دارند. ما میتوانیم ویروس را شکست دهیم – اما مطمئن نیستیم که مایل به پرداخت هزینه پیروزی هستیم. به همین دلیل دستاوردهای علمی مسئولیت عظیمی را بر دوش سیاستمداران قرار دادهاند.
این وظیفه سیاستمداران است نه مهندسان که تعادل درستی بین نظارت مفید و کابوسهای دیستوپیایی ایجاد کنند.
متاسفانه بسیاری از سیاستمداران نتوانستهاند به این مسئولیت عمل کنند. به عنوان مثال، روئسای جمهور پوپولیست ایالات متحده و برزیل با نادیده گرفتن این خطر، از توجه به متخصصان امتناع ورزیدند و در عوض نظریههای توطئه را ترویج کردند. آنها به برنامه اقدام دولت فدرال برای جلوگیری از همهگیری تن ندادند و در مسیر تلاشهای مقامات ایالتی و شهرداریها برای جلوگیری از همهگیری سنگاندازی کردند. سهلانگاری و بیمسئولیتی دولت ترامپ و بولسونارو منجر به صدها هزار مرگ قابل پیشگیری شده است.
به نظر میرسد در انگلیس دولت در ابتدا بیشتر به فکر برگزیت بود تا همهگیری کووید-۱۹. دولت جانسون با وجود تمام سیاستهای انزواطلبی خود، نتوانست انگلیس را از چیزی که واقعاً مسئله حیاتی بود یعنی ویروس کرونا بر حذر دارد. کشور من اسرائیل نیز از سوء مدیریت سیاسی رنج میبرد. همانطور که در مورد تایوان، نیوزلند و قبرس نیز صدق میکند، اسرائیل نیز در واقع یک «کشور جزیرهای» است، دارای مرزهای بسته و تنها یک دروازه اصلی ورود و خروج دارد و آن فرودگاه بنگوریون است. با این حال، در اوج همهگیری، دولت نتانیاهو به مسافران اجازه داده است بدون قرنطینه یا حتی غربالگری مناسب وارد کشور شوند و از اجرای سیاستهای قرنطینه مورد تایید خود نیز غفلت کرده است.
در عین حال، اسرائیل و انگلیس متعاقباً در تولید واکسن برای درمان بیماران پیشتاز بودهاند، اما قضاوتهای نادرست اولیه برای آنها گران تمام شده است. در انگلیس، این بیماری همهگیر جان ۱۲۰ هزار نفر را گرفته است و به طور متوسط در نرخ مرگ و میر در جهان ششم است. در همین حال، اسرائیل به لحاظ تعداد موارد تایید شده در وضعیت بدی است و برای مقابله با فاجعه به معامله «واکسن در ازای دادهها»[۶]Vaccines for data به شرکت آمریکایی فایزرمتوسل شد. فایزر موافقت کرد در ازای دریافت مقدار زیادی داده با ارزش، واکسن کافی برای کل مردم در اختیار اسرائیل قرار دهد؛ بنابراین نگرانی در مورد حریم خصوصی و انحصار دادهها را افزایش داده و نشان میدهد که دادههای شهروندان اکنون یکی از با ارزشترین داراییهای دولت است.
در حالی که برخی از کشورها عملکرد بسیار بهتری داشتند، اما بشر به عنوان یک کل تاکنون نتوانسته است همهگیری را مهار کند، یا یک برنامه جهانی برای شکست ویروس تنظیم کند. ماههای ابتدایی سال ۲۰۲۰ مانند تماشای یک تصادف در دور آهسته بود. ارتباطات مدرن این امکان را برای مردم در سراسر جهان فراهم میآورد تا بتوانند تصاویر همهگیری را ابتدا از ووهان، سپس از ایتالیا، و بعدتر از کشورهای دیگر ببینند – اما هیچ رهبری جهانی برای جلوگیری از فرو رفتن جهان در این باتلاق پیدا نشد. ابزارهای این کار وجود داشت، اما آنچه که وجود نداشت خرد سیاسی بود.
خارجیها برای نجات
یکی از دلایل فاصله بین موفقیت علمی و شکست سیاسی این است که دانشمندان در سطح جهانی همکاری میکنند، در حالی که سیاستمداران تمایل به دشمنی دارند. دانشمندان در سراسر جهان که تحت استرس و عدم اطمینان زیادی قرار داشتند، آزادانه اطلاعات را به اشتراک میگذاشتند و به یافتهها و بینشهای یکدیگر اعتماد میکردند. بسیاری از پروژههای مهم تحقیقاتی توسط تیمهای بینالمللی انجام شد. به عنوان مثال، یک مطالعه کلیدی که تاثیر اقدامات اعمال قرنطینه را نشان داد، به طور مشترک توسط محققانی از نه موسسه پژوهشی انجام شد – یک موسسه در انگلستان، سه موسسه در چین و پنج موسسه در ایالات متحده.
در مقابل، سیاستمداران نتوانستهاند یک اتحاد بینالمللی علیه ویروس تشکیل دهند و در مورد یک برنامه جهانی توافق کنند. دو ابرقدرت برجسته جهان، ایالات متحده و چین، یکدیگر را به جلوگیری از اطلاعات حیاتی، انتشار نظریههای ضداطلاعات و توطئه و حتی گسترش عمدی ویروس متهم کردهاند. بسیاری از کشورهای دیگر نیز ظاهراً اطلاعات مربوط به پیشرفت همهگیری را جعل و یا از آن خودداری کردهاند.
عدم همکاری جهانی نه تنها در این جنگهای اطلاعاتی، بلکه حتی در حوزه دیگری بر سر بدست آوردن تجهیزات پزشکی کمیاب، خود را نشان داد. در حالی که شاهد موارد زیادی از همکاری و سخاوتمندی نیز هستیم، اما هیچ تلاشی جدی برای جمعآوری تمام منابع موجود، سادهسازی تولید جهانی و اطمینان از توزیع عادلانه لوازم بهداشتی و پیشگیری انجام نشده است. به طور خاص، «ملیگرایی واکسن» [۷]Vaccine Nationalism نوع جدیدی از نابرابری جهانی را بین کشورهایی که قادر به واکسیناسیون جمعیت خود هستند و کشورهایی که چنین امکانی را ندارند، ایجاد کرده است.
ناراحتکننده است که میبینیم بسیاری از افراد در درک یک واقعیت ساده در مورد این بیماری همهگیر عاجز هستند: یعنی تا زمانی که ویروس امکان گسترش و شیوع داشته باشد، هیچ کشوری نمیتواند احساس امنیت حقیقی کند. فرض کنید اسرائیل یا انگلیس موفق شوند ویروس را در مرزهای خود از بین ببرند، اما ویروس همچنان در میان صدها میلیون نفر در هند، برزیل یا آفریقای جنوبی گسترش یابد. جهش جدید در برخی از شهرهای دور افتاده برزیل ممکن است واکسن را بیاثر کند و منجر به موج جدیدی از عفونت شود. در شرایط اضطراری فعلی، تقاضای صرف نوع دوستی احتمالاً منافع ملی را از بین نخواهد برد. با این حال، در شرایط اضطراری فعلی، همکاری جهانی صرفاً نوع دوستی نیست. این امر برای تأمین منافع ملی ضروری است.
ضد ویروس برای دنیا
بحث در مورد آنچه در سال ۲۰۲۰ اتفاق افتاد برای سالهای زیادی تداوم خواهد داشت. اما افراد از همه اردوگاههای سیاسی باید حداقل در سه حوزه اصلی به یک نوع توافق برسند.
اول، ما باید از زیرساختهای دیجیتال خود محافظت کنیم. این زیرساختها در طی این همهگیری روزنه نجات ما بوده است، اما به زودی میتواند منشا فاجعهای حتی بدتر باشد.
دوم، هر کشوری باید سرمایهگذاری بیشتری در سیستم بهداشت عمومی خود انجام دهد. این امر بدیهی به نظر میرسد، اما سیاستمداران و رای دهندگان گاهی اوقات اتفاق میافتد که بارزترین درسها را نادیده بگیرند.
سوم، ما باید یک سیستم جهانی قدرتمند برای نظارت و جلوگیری از بیماریهای همهگیر ایجاد کنیم. در جنگ قدیمی بین انسان و عوامل بیماریزا، خط مقدم از بدن هر انسانی عبور می کند. اگر این خط در هر جای کره زمین شکسته شود، همه ما را در معرض خطر قرار میدهد.حتی ثروتمندترین افراد در پیشرفتهترین کشورها نیز برای منافع خود نیز شده، علاقهمند خواهند شد که از فقیرترین افراد در کشورهای کم توسعه یافته محافظت کنند. اگر ویروس جدیدی از یک خفاش به یک انسان در دهکدهای فقیرنشین در برخی از جنگلهای دور افتاده منتقل شود، طی چند روز آن ویروس میتواند خود را به خیابان وال استریت برساند.
ساختار چنین سیستم جهانی ضد طاعون در حال حاضر به شکل سازمان بهداشت جهانی و چندین نهاد دیگر وجود دارد. اما بودجههای حمایتکننده از این سیستم ناچیز است و تقریباً هیچ برش سیاسی ندارد. ما باید به این سیستم مقداری نفوذ سیاسی و پول بسیار بیشتری تزریق کنیم تا کاملاً به هوا و هوس سیاستمداران خودپسند وابسته نباشد. همانطور که قبلاً اشاره شد، من اعتقاد ندارم که متخصصان انتخاب نشده باید وظیفه تصمیمگیریهای اساسی سیاست را داشته باشند. این حق انتخاب برای سیاستمداران باید محفوظ باشد. اما نوعی مرجع بهداشت جهانی مستقل میتواند بستر ایدهآل برای جمعآوری دادههای پزشکی، نظارت بر خطرات احتمالی، ایجاد هشدارها و هدایت فرایندهای تحقیق و توسعه باشد.
بسیاری از مردم می ترسند که کووید-۱۹ آغاز موجی از بیماریهای همهگیر جدید باشد. اما اگر نکات فوق اجرا شود، شوک کووید-۱۹ ممکن است در واقع باعث شیوع کمتر بیماریهای همهگیر شود. نوع بشر نمیتواند از بروز عوامل بیماریزای جدید جلوگیری کند. این یک روند طبیعی تکاملی است که میلیاردها سال در جریان بوده و در آینده نیز ادامه خواهد داشت. اما امروز بشر دانش و ابزار لازم را برای جلوگیری از شیوع یک ویروس بیماریزا و تبدیل آن به یک همهگیری جدید در اختیار دارد.
با این وجود اگر کووید-۱۹ در سال ۲۰۲۱ به شیوع خود ادامه دهد و جان میلیونها نفر را بگیرد، یا اگر یک بیماری همهگیر مرگبارتر در سال ۲۰۳۰ بروز کند، این نه یک بلای طبیعی غیرقابل کنترل است و نه مجازات خداوند؛ این یک شکست انسانی و – دقیقتر بگوییم – یک شکست سیاسی خواهد بود.
این متن ترجمهایست از:
https://www.ft.com/content/f1b30f2c-84aa-4595-84f2-7816796d6841
پانویسها
↑۱ | bushel : یکای اندازهگیری وزن در دستگاه امپراطوری و دستگاه آمریکایی است که جزو اندازهگیری خشک محسوب میگردد و در این دستگاهها برابر با ۴ پک (یکا) (به انگلیسی: peck) یا گالون است. این یکا برای اندازهگیری وزن مواد خشکی که مایع نباشند در کشاورزی کاربرد دارد. |
↑۲ | Genoese merchant ships |
↑۳ | به اتفاقی اشاره دارد که در آن یک جلسه دادگاه به صورت مجازی برگزار میشد و یکی از وکلا که به اشتباه یک فیلتر گربه روی تصویرش افتاده بود و قادر نبود آن را اصلاح کند. به همین دلیل جلسه دادگاه با تاخیر و بعد از برقراری مجدد ارتباط وکیل مورد نظر انجام شد. |
↑۴ | تصاویری که همراه این مقاله آورده شدهاند از Coronavirus Rhapsody گرفته شده است، همکاری میان عکاسان رافائل هیگستر و هلنا لیا مانهارتسبرگر. |
↑۵ | Redundancy |
↑۶ | Vaccines for data |
↑۷ | Vaccine Nationalism |