skip to Main Content
فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست
عمومی

بازخواني گزارشي از هشدارهاي بي‌اثر زیست‌محیطی و ١٤‌سال خواب زمستاني

فرض کن جنگل بیابان بود از روز نخست

به‌نظر مي‌آمد خيلي دير شده. ‌خوزستاني‌ها، چند ماهي از‌ سال گذشته را با حضور دایمي ريزگردها در مناطق مختلف استان‌شان سپري كردند. ‌ريزگردهايي كه آمده بودند حالا ديگر قصد رفتن نداشتند. ‌كودكان و مادران خوزستاني درد دوباره‌اي از پس گذشت ٨‌سال جنگ را تجربه مي‌كردند. ‌مردمي كه نياز به تنفس داشتند در تنگنا قرار گرفته بودند و همه دعاي باران مي‌خواندند تا شايد قطرات پرحجم و سريع راه نفس‌ها را دوباره بگشايند. ‌قضيه تا آن حد جدي شده بود كه ديگر كسي به فكر فقر، فلاكت و بيكاري نبود. ‌همه مي‌خواستند پايان جنگ گرد و غبار را با خوزستان و خوزستاني‌ها ببينند. ‌جنگي كه به سختي آغاز شده بود، داشت دم به دم نفس‌ها را مي‌گرفت. ‌ناگهان به آمدن باراني و وزش توأمان بادي جنگ به آتش‌بس رسيد. ‌با اين وجود اما آتش‌بس به معناي پايان كامل جنگ نيست. ‌اين نبرد هنوز تمام نشده. ‌دو طرف رفته‌اند تا ساز و برگ جنگي خود را آماده كنند و بازگردند. ‌احتمالا اين ميدان نابرابر از آذرماه يا شايد هم دي‌ماه ‌سال آينده (اگر زودتر نيايد) دوباره از سر گرفته خواهد شود. ‌اما چه شد كه اينگونه شد؟! مقصران واقعه چه كساني بودند؟ آيا مسأله پيش آمده براي خوزستان بلاي آسماني غيرقابل پيش‌بيني بود يا آنكه عده‌اي آن روز كه بايد هشداري را جدي مي‌گرفتند، در فكر انجام كارهاي مهم‌تر بودند؟ چرا ديگر خبري از پيگيري رسانه‌ها نيست؟ آيا برخي از ما مسببان نمایش رسانه‌اي بوديم؟

یک هشدار، بدون شنونده
«در آغاز هزاره جدید، از دست دادن تالاب بین‌النهرین به‌عنوان یکی از بزرگترین حوادث زیست محیطی جهان یک فاجعه به حساب می‌آید. ‌ساخت سدها و شبکه‌های زهکشی یکی از بهترین تالاب‌های جهان را که زمانی به بهشت افسانه‌ای زمین شهرت داشت و از مهم‌ترین کانون‌های تنوع زیستی در سطح جهان به شمار می‌رفت امروز به یک صحرای خشک و شور تبدیل کرده ‌است. ‌تاثیر بشریت بر اکوسیستم شکننده سیاره نمی‌تواند نشان داده شود زیرا داستان بین‌النهرین زنگ خطر دیگری برای ما است تا به نابودی سیاره‌زمین بیش از پیش توجه کنیم. ‌ما درحال حاضر نیاز به عملی داریم که اکوسیستم این منطقه را به یک مقیاس جهانی برگردانیم». ‌جملات بالا، کلمه به کلمه و گزاره به گزاره در متن گزارشی که سال‌ها پیش از ورود نامبارک ریزگردها از سوی فعالان محیط‌زیست سازمان‌ملل تهیه شده بود، منتشر شد. ‌در بخشی از آن گزارش آمده بود: «UNEP  به‌عنوان «وجدان زیست‌محیطی» سازمان ملل، براساس تعهدی که دارد مطالعه پیش‌رو را برای ارایه هشدارها و ارزیابی‌های بی‌طرف علمی براساس مشکلات زیست محیطی که انسان مسبب آنهاست آماده کرده است». ‌
١٣‌سال قبل برنامه محیط‌زیست سازمان‌ملل، با انتشار این گزارش از وقایعی که در سطح مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین در حد فاصل بین دو کشور عراق و ایران رخ داده بود، رسما به کشورهای منطقه هشدار داد، عواقب این تخریب‌ها در کمتر از یک دهه آینده به یک بحران تبدیل خواهد شد. ‌سازمان ملل در این گزارش که متن کامل آن در ۵٠ صفحه به همراه ده‌ها تصویر ماهواره‌ای منتشر شده بود بارها تاکید کرد: فاجعه‌ای که در منطقه بین‌النهرین به وقوع پیوسته فاجعه‌ای در مقیاس فجایع دریاچه آرال و جنگل‌های آمازون که بزرگترین فجایع زیست‌محیطی تاریخ هستند به شمار می‌رود. ‌UNEP در گزارش خود اعلام کرد: «این یکی از بدترین فجایع زیست‌محیطی مهندسی شده توسط بشر است که عواقب آن برای همیشه در خاطره جهان باقی خواهد ماند. ‌واقعه‌ای که با نابودی بیش از ٩٠‌درصد تالاب‌های بین‌النهرین در خاورمیانه رقم خورد نمونه‌ای از یک بحران خانمان‌سوز است که می‌تواند به افزایش درگیری‌ها و جنگ در منطقه، افزایش آلودگی‌های زیست‌محیطی، تهدید جوامع بومی، نابودی سایت‌های باستان‌شناسی و زیستگاه‌های جانوری و گیاهی، افزایش شمار پناهندگان زیست‌محیطی و تهدید حقوق بشر بینجامد». ‌

١٣‌سال قبل برنامه محیط‌زیست سازمان‌ملل، با انتشار این گزارش از وقایعی که در سطح مجموعه تالاب‌های بین‌النهرین در حد فاصل بین دو کشور عراق و ایران رخ داده بود، رسما به کشورهای منطقه هشدار داد. فاجعه‌ای که در منطقه بین‌النهرین به وقوع پیوسته فاجعه‌ای در مقیاس فجایع دریاچه آرال و جنگل‌های آمازون که بزرگترین فجایع زیست‌محیطی تاریخ هستند به شمار می‌رود.

در همین زمان سازمان ملل اعلام کرد امیدوار است انتشار این گزارش به‌عنوان یک فراخوان برای کشورهای منطقه و همسایگان دجله و فرات جدی تلقی شود و راه را برای برقراری ارتباط هر چه بیشتر بین آنها به منظر بهره‌برداری عادلانه از منابع آب و برقراری صلح و امنیت هموار کند و افزود: اگر این کشورها حرکت خود را برای احیای تالاب‌های بین‌النهرین آغاز کنند سازمان‌ملل متحد نیز به آنها کمک خواهد کرد. ‌متاسفانه هیچ یک از هشدارها از سوی کشورهای منطقه جدی گرفته نشد. ‌در گزارش UNEP آمده است: سدسازی و احداث شبکه‌های زهکشی و آبیاری، ٩٠‌درصد از بزرگترین و زیباترین تالاب‌های خاورمیانه را به بیابان و نمکزار تبدیل کرده است. ‌تالاب‌های بین‌النهرین در منتهی‌الیه رودخانه کرخه، دجله و فرات قرار دارند. ‌در ۵ دهه گذشته ترکیه و عراق بیش از ٣٢ سد روی دو رودخانه‌ دجله و فرات احداث کردند و پروژه‌های بزرگ انتقال آب مانند کانال صدام نیز وسعت این مجموعه تالاب‌ها را به ١ /٠ مقدار طبیعی خود تقلیل داد. ‌مقایسه تصاویر ماهواره‌ای منتشر شده توسط سازمان ملل متحد از تالاب‌های بین‌النهرین در ایران و عراق حد فاصل‌ سال ١٩٧٣ تا ٢٠٠٠ میلادی عمق فاجعه را به خوبی نشان می‌دهد. ‌فاجعه‌ای که باعث شده امروز از آن همه زیبایی وصف‌ناپذیر تالاب‌های هورالعظیم، هورالحمر و هورالمرکزی در ایران و عراق که زمانی پایه‌گذار تمدن‌های بیشماری ازجمله تمدن بابلی‌ها و سومری‌ها بود تنها یک بیابان و شوره‌زار پهناور به وسعت ۵٠٠‌هزار هکتار باقی بماند. ‌

همچنین بخوانید:  بحران ایالات متحد از عراق تا اوکراین

جرقه نابودی
تغییرات عمده در این حوزه از دهه ۵٠ میلادی آغاز و تا قرن ٢١ ادامه یافت. ‌ظرفیت سدهایی که روی رودخانه فرات احداث شده هم‌اکنون ۵ برابر بیشتر از جریان سالانه آب فرات است. ‌همچنین حجم مخزن سدهای روی دجله نیز دو برابر بیشتر از جریان سالانه آب موجود در دجله است. ‌تالاب‌های بین‌النهرین که تا ‌سال ١٩٨٠ بین ١۵ تا ٢٠‌هزار کیلومتر مربع وسعت داشتند هم‌اکنون با کاهش ٩٠ درصدی مساحت تالاب مواجه شده‌اند. ‌به‌طوری‌که هور‌المرکزی و الحمار هرکدام ٩٧ و ٩۴‌درصد کاهش سطح داشته‌اند و از تالاب‌های هورالعظیم نیز تنها یک‌سوم باقی مانده است. ‌همین مساحت باقی مانده نیز با ریسک بالای ناشی از فعالیت‌های انسانی مواجه است.

هور‌المرکزی و الحمار هرکدام ٩٧ و ٩۴‌درصد کاهش سطح داشته‌اند و از تالاب‌های هورالعظیم نیز تنها یک‌سوم باقی مانده است. ‌همین مساحت باقی مانده نیز با ریسک بالای ناشی از فعالیت‌های انسانی مواجه است.

کاری که عراق کرد اما ایران نه!
بعد از می ٢٠٠٣ یعنی درست پس از سقوط صدام حسین رئیس‌جمهوری عراق، تغییرات قابل توجه و سریعی در تالاب‌های بین‌النهرین رخ داد. ‌تغییرات تا آن حد پیش رفت که در کمتر از یک‌سال یعنی تا مارس ٢٠٠۴ مجددا بیش از ٢٠درصد از مساحت تالاب‌ها از آب پر شد. ‌قضیه از این قرار بود که مردم دریچه سدها را باز و خاکریزهایی را که به منظور تخلیه تالاب‌ها تعبیه شده بود، خراب کردند. ‌به‌منظور نظارت بر این تالاب‌ها UNEPبا کمک مالی دولت ژاپن سازمانی به نام IMOS را ایجاد کرد که این سازمان از ‌سال ٢٠٠٣ عکس‌های ماهواره‌ای را به‌صورت هفتگی بررسی کرده و مساحت آب تالاب‌ها و گیاهان آبزی حاصله را ارزیابی کردند. ‌نتایج اولیه نشان داد احیای نسبی در بخش‌های خشک تالاب رخ داده است. ‌احیا به نحوی بود که مساحت تالاب‌ها از ١۵درصد در ‌سال ٢٠٠٣ به حدود ۴٠درصد میزان اولیه آنها افزایش یافته است.
IMOS در ژوئن ۲۰۰۶ برنامه‌هایی در عراق برگزار کرد و افرادی از خود عراقی‌ها را جهت احیای تالاب‌ها آموزش‌داده و نرم‌افزارهای مربوطه و رایانه‌هایی نیز برای آنها تهیه کرد. ‌برنامه UNEP که از آگوست ٢٠٠۴ جهت احیای تالاب‌ها شروع شد، سه مرحله بود که مرحله اول آن با کمک  ١١‌میلیون دلاری دولت ژاپن انجام شد و تا ٢٠٠٧ ادامه داشت. ‌شروع فاز دوم برنامه از ‌سال ٢٠٠۶ با حمایت دولت‌های ژاپن و ایتالیا پیگیری شد و فاز سوم آن از میانه‌های ٢٠٠٧ شروع شد. ‌این نواحی بخشی از هلال حاصلخیز است. ‌هلال حاصلخیز منطقه‌ای از خاورمیانه است که به‌خاطر شکل هلالی آن و خاک حاصلخیزش به این نام خوانده شده و شامل کشورهای مصر، فلسطین‌اشغالی، لبنان و قسمت‌هایی از اردن، سوریه، عراق و جنوب شرقی ترکیه و جنوب غربی ایران (خوزستان) می‌شود.

«کلاوس تاپفر» از مسئولان بلندپایه «برنامه محیط زیست سازمان ملل» UNEP در ٢٠٠٣ درمجمع جهانی آب در توکیو گفت: همکاری چهار کشور ایران، عراق، سوریه و ترکیه جهت احیا بلندمدت تالاب‌ها ضروری است. ‌UNEP قبل از این تجربه، کارهای موفقی در برنامه‌ریزی عملی حوزه بالکان، افغانستان و سرزمین‌های اشغالی فلسطین انجام داده است.
در مطالعه‌ای که توسط «کورتیس ریچارد سون» (از محققان دانشگاه دوک آمریکا) انجام شد نسبت به احیای تالاب‌ها اظهارنظرهای امیدوار کننده‌ای ارایه شد. ‌با این وجود اما به برنامه‌ریزی جهت ورود آب غیرآلوده و شست‌وشوی نمک زمین‌های مربوطه نیز اشاره شد. ‌از سوی دیگر سد کرخه که در ایران واقع است یک تهدید جدید برای تنها تالاب باقیمانده (هورالعظیم) به حساب آمد.

همچنین بخوانید:  تغییرِ دائمِ زن بودن

سازمان‌ملل اعلام کرده هم‌اکنون تنها فرصت باقیمانده برای ایران، حفاظت از تالاب هورالعظیم در مرز بین ایران و عراق است. ‌با این وجود کماکان شاهد نابودی تالاب هورالعظیم هستیم چراکه با وجود تشدید پدیده گرد و غبار، دولت ایران در گذشته با واگذاری ٧۵٠٠ هکتار از تالاب هورالعظیم به وزارت نفت برای عملیات اکتشاف نفت موافقت کرد.

عواقب خشک ‌شدن تالاب‌ها
١- بیابان‌کردن بیش از ٢٠ هزار کیلومتر مربع و عوارض غیرمستقیم آب و هوای آن بر مناطق اطراف
٢- انقراض چندین نوع از جانوران و گونه‌های گیاهی که در تالاب‌ها می‌زیستند
٣- نابودی ایستگاه پرندگان مهاجر
۴- ورود آب‌های شور به اروند رود که باعث اختلال ماهیگیری در خلیج‌فارس شد
۵- افزایش شوری خاک در تالاب‌ها و نواحی مجاور و کاهش زمین‌های کشاورزی مجاور
۶- اختلال در تهیه غذا و محصولات کشاورزی تمام جنوب عراق به‌خصوص در تولید محصولات لبنی، ماهی و برنجکاری
٧- تخریب میراث فرهنگی ۵٠٠٠ ساله این مناطق که تنها ارتباط دنیای مدرن با ریشه‌های تمدن بشری بود.
٨- جابه‌جایی بیش از ٣٠٠‌هزار نفر از بومیان این محل که به‌صورت پناهنده به ایران یا دیگر نواحی عراق پراکنده شدند.

خشکی هورالعظیم در ایران
کاهش سطح تالاب هورالعظیم در بخش ایرانی، از بین رفتن پوشش گیاهی و محیط طبیعی آن و درنتیجه نابودی آبزیان و مشاغل صیادی، از بین رفتن اشتغال در زمینه استفاده از نی و تهیه مصنوعات دستی از این محصول، عقیم‌ماندن طرح‌های پرورش ماهی در حاشیه هورالعظیم و از بین رفتن اراضی کشاورزی پیرامون تالاب مشکلات اقتصادی و اجتماعی بسیاری را برای ساکنان ٣٠ روستای حاشیه منطقه به‌وجود آورده است. ‌این درحالی است که ارزش اقتصادی هر هکتار از این تالاب ١۴‌هزار و ۶٠٠ دلار برآورد شده که معادل ٧‌میلیارد دلار است. ‌بر این اساس تنها درآمد ساکنان ٣٠ روستای حاشیه هورالعظیم از محل دامداری و صیادی بیشتر از ۴٠‌میلیارد تومان برآورد شده است. ‌این درحالی است که سازمان‌ملل همچنین اعلام کرده هم‌اکنون تنها فرصت باقیمانده برای ایران، حفاظت از تالاب هورالعظیم در مرز بین ایران و عراق است. ‌با این وجود کماکان شاهد نابودی تالاب هورالعظیم هستیم چراکه با وجود تشدید پدیده گرد و غبار، دولت ایران در گذشته با واگذاری ٧۵٠٠ هکتار از تالاب هورالعظیم به وزارت نفت برای عملیات اکتشاف نفت موافقت کرد. ‌این اراضی به مدت ٣٠‌سال به وزارت نفت واگذار شد که نتیجه آن تشدید بیابان‌زایی و نابودی هر چه بیشتر تنها قسمت باقیمانده تالاب هورالعظیم است.

کمی عقب‌تر
سازمان ملل و دیده‌بان حقوق بشر در دهه ٩٠میلادی بارها نسبت به بروز یک فاجعه زیست‌محیطی و انسانی در منطقه هشدار داد اما برنامه‌ سدسازی و انتقال آب کماکان ادامه یافت تا اینکه تاثیرات نامطلوب نابودی بین‌النهرین دیگر تنها به موارد ذکر شده ختم نمی‌شود و امروز طوفان‌های حاوی گرد و غبار به یک معضل جدی برای کشورهای منطقه تبدیل شده است. ‌هم‌اکنون ٣٠‌درصد استان خوزستان جزو مناطق بیابانی است که ٧٠٠‌هزار هکتار آن تحت تاثیر فرسایش بادی و شن‌های روان قرار دارد و نیازمند اقدامات فوری بیابان‌زدایی است.
‌اگر همکاری کشورهای منطقه برای حل معضل تحقق نیابد، فاجعه نابودی تالاب‌های بین‌النهرین با افزایش شمار مبتلایان به بیماری‌های آسم، ریه و سرطان قربانیان بیشتری در بین کشورهای منطقه خواهد گرفت. ‌

یک نظر
  1. خبرنگارها، محافظان محیط زیست، دلسوزهای طبیعت، برای کدام گوش دارید گلوی خود را پاره میکنید؟
    دولت ها راه نابودی همدیگر را به قیمت بقای خود (در عین نافهمی این موضوع که نابودی دیگران سرانجام به نابودی خودشان خواهد انجامید) خواهند پیمود و هیچ خبرنگار و کارشناس محیط زیست و مردم طبیعت دوستی هم نمی توانند جلویشان را بگیرند.

پاسخ دادن به ihnd لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗