خصومت عیان با زنان در رشته اقتصاد
مشاهدات نشان دادهاند که سوگیریهای جنستی در رشتهی اقتصاد معضل بسیار جدیایست. آخرین شواهد این موضوع از نوع سوالاتی که در سمینارها پرسیده میشود برآمده است.
چند سال پیش اقتصاددانان آلیشا ساسرمادستینو و جاستین وولفر در انتهای یک کنفرانس حرفهای به تماشا نشسته بودند تا ربکا دایامند، یکی از ستارگان جوان زن در این رشته، آخرین تحقیقش درباره نابرابری را ارائه کند. یا بهتر است بگوییم بنا بود ارائه کند! لحظاتی پس از شروع صحبتهایش مخاطبان سیلی از سوال را به سمتش روانه کردند.
دکتر مادستینو به یاد میآورد که عددی مانند ۱۵ سوال در همان پنج دقیقه اول از او پرسیدند، از جمله این که: آیا این تحقیق داده هم دارد؟ سوالی عجیب و ای بسا تحقیرآمیز در یک جلسه برای ارائهای در حوزه اقتصاد خرد کاربردی که به کار با دیتا شناخته میشود. خب معلوم است که این تحقیق دیتا هم دارد و اگر اجازه بدهید به آنجا هم خواهد رسید. کمی بعد در همان صبح و در همان جا اقتصاددان معتبر دیگری که مرد بود، یعنی آریندراجیت دوبه، به ارائه مقالهای درباره حداقل دستمزد پرداخت. با اینحال و علیرغم اینکه موضوع حداقل دستمزد یکی از داغترین و قطبیترین موضوعات تحقیق در اقتصاد است، مخاطبان به دوبه اجازه دادند که تا چندین دقیقه با حداقل انقطاع یافتههایش را شرح دهد.
بعدتر در گپ و گفتی دکتر مادستینو و دکتر وولفر برایشان این سوال پیش آمد که آیا واقعا نحوه برخورد کاملا متفاوت مخاطبان با این دو اقتصاددان به خاطر جنسیتشان بوده است؟
نمیشد مطمئن بود. ممکن بود این تفاوت به سابقهی بیشتر دکتر دوبه در اقتصاد برگردد. یا شاید مقاله دوبه قانع کنندهتر بوده، یا حتی سادهتر شاید مقاله دایامند را جذابتر یافته و به همین دلیل سوالات بیشتری پرسیدهاند. احتمال دیگری می توانست این باشد که این مشاهده دکتر مادستینو و دکتر وولفر به خاطر سوگیری خودشان باشد. دکتر دوبه در ایمیلی در پاسخ به این کنجکاوی نوشت که تا جایی که یادش میآید سوالات زیادی از او پرسیده شد که برخیهایش حسابی هم شکاکانه بود. (دوبه البته اضافه کرد که اطلاعی ندارد که مواجهه با او در مقایسه با دکتر دایامند چگونه بوده است و مشاهدات دکتر مادستینو را هم زیر سوال نمیبرد.)
نهایتا دکتر مادستینو و دکتر وولفر، که برای نیویورک تایمز هم درباره موضوعات اقتصادی مطلب مینویسند، تصمیم گرفتند همان کاری را بکنند که معمولا اقتصاددانان میکنند: داده جمع کردند! همراه با دو اقتصاددان دیگر، پاسکالین دوپا و موریل نایدرل، دهها دانشجوی تحصیلات تکمیلی اقتصاد را استخدام کردند که در صدها ارائه رشته اقتصاد شرکت کنند و مشاهدات را ثبت و ضبط کنند. یافتههای آنها حالا در مقالهای که توسط اداره ملی تحقیقات اقتصادی (NBER) منتشر شده است آمده است: از زنان ۱۲ درصد بیشتر از مردان در کنفرانسها سوال پرسیده میشود. همچنین محتمل تر است که زنان سوالاتی غیردوستانه یا با موضع از بالا دریافت کنند.
دکتر مادستینو میگوید: «این یافتهها در واقع چیزی را عیان میکنند که ما فکر میکردیم غیرقابل اندازهگیری است. اگر پیش از این سوال بود که چرا زنان در رشته اقتصاد در اقلیت هستند، حالا نتایج این تحقیق سرنخهایی به دست میدهد.»
(یک نشانه ناخوشایند دیگر برای رشته اقتصاد: هنگامی که دکتر مادستینو و همکارانش میخواستند نام دانشجویانی را که با آنها همکاری کردهاند به عنوان نویسنده همکار در مقاله درج کنند بسیاری از آنها از این کار سر باز زدند چرا که از عواقب بد آن برای خود میترسیدند.)
این مقاله تازهترین افزوده بر مجموعه عظیم شواهدی است که از تبعیض جنسیتی در رشته اقتصاد حکایت دارند. محققان دیگری در سالهای اخیر نشان دادهاند که زنان شانس کمتری برای استخدام و ترفیع و همچنین انتشار مقالههایشان در ژورنالهای اقتصادی دارند. این معضلات اگرچه در سایر رشتهها نیز دیده میشود اما شواهدی وجود دارد که مشکل رشته اقتصاد ویژه است: تبعیض جنسیتی و نژادی در رشته اقتصاد از بسیاری رشتههای دیگر نه تنها گستردهتر است که در طول زمان نیز کمتر کاهش یافته است.
در پاسخ به این نگرانیها بود که انجمن اقتصاد آمریکا با ترتیب دادن یک نظرسنجی از بیش از ۹۰۰۰ نفر از اعضای فعلی و سابق این انجمن از آنها درباره تجربهشان از رشته اقتصاد پرسید. نتایج این نظرسنجی که در سال ۲۰۱۹ منتشر شد از آمار ناراحتکنندهای از آزار و دستدرازی جنسی حکایت میکرد. این گزارش همچنین نشان میداد که اشکال نهفتهتر سوگیری جنسیتی هم فراوان است: تنها یک پنجم زنان گفته بودند که از «فضای کلی رشته اقتصاد رضایت دارند». تقریبا یک سوم زنان گفته بودند که باور دارند مورد تبعیض واقع شدهاند و تقریبا نیمی از زنان گفته بودند که از سحنرانی در کنفرانسها اجتناب میکنند، چرا که واهمه دارند مورد آزار و اذیت و رفتار نامحترمانه قرار گیرند.
دکتر مادستینو باور دارد اگر نیمی از زنان میگویند «ما حتی نمیخواهیم در سمینارها مقاله ارائه کنیم» این نشان میدهد که این رشته بسیاری از ایدهها را دارد از دست میدهد.
این نحوه مواجهه خشن با زنان وقتی حیرتآورتر میشود که بدانیم آنها اساسا شانس کمتری هم دارند که برای ارائه تحقیقاتشان به سمینارها دعوت شوند. یک مقاله دیگر نشان میدهد که زنان سهمی کمتر از یک چهارم از سمینارهای رشته اقتصاد در سالهای اخیر داشتهاند. اقلیتهای نژادی وضعیتی به مراتب بدتر داشتهاند: سهم سیاهان و اسپانیاییتباران از این سخنرانان به زحمت به ۱ درصد میرسد.
«این آمار به طرز شرمآوری بد است» این را جنیفر دولیاک اقتصاددان و استاد دانشگاه تگزاس میگوید که از نویسندگان مقاله فوق درباره دعوت شدگان به سمینارها است. او میگوید زنان لاتینتبار یا سیاهپوست به ندرت به سمینارها دعوت میشوند و آمارِ تنها ۳۰ سخنرانی از زمان شروع جمعآوری داده خود گواه این موضوع است. این عدم حضور و بازنمایی چنان جدی است و تعداد آنچنان چنان اندک است که دکتر مادستینو میگوید او و همکارانش نتوانستهاند حتی بررسی کنند که رفتار با اقتصاددانان سیاهپوست یا لاتینتبار در مقایسه به همکاران سفیدپوستشان چگونه است.
این عدم وجود فرصتِ ارائه تحقیق میتواند در آینده شغلی این اقتصاددانان نیز اثرات منفی برجا بگذارد. ارائه تحقیق، که آن را سمینار میخوانند، شیوهی مهمی به ویژه برای محققان جوان است که ایدههای خود را نشر دهند، برای خود اعتبار کسب کنند و از نظرات دیگران درباره کارهای خود بهرهمند شوند. در رشته اقتصاد این سمینارها نقشی خاص ایفا میکنند. اگر در سایر رشتهها سمینارها عمدتا مناسبتهایی همکارانهاند که در آنها سوالاتی محترمانه پرسیده میشود و صحبتهای سخنران به ندرت قطع میشود، در اقتصاد این سمینارها به نبردهای گلادیاتوری میمانند. اقتصاددانان در سمینارهایشان حریصانه منتظرند تا در استدلال سخنران سوراخی بیابند و به آن حملهور شوند. همین هم هست که هر اقتصاددانی فارغ از جنسیت حداقل یک داستان ترسناک از روزی دارد که کنترل سمینار و ارائه را به کلی از دست داده است. بسیاری به یاد میآورند که گریه شان درآمده است.
اغلب اقتصاددانان میپذیرند که در این رشته افراد ناجوری وجود دارند که هدفشان فخرفروشی و به رخ کشیدن توانایی مجادله است تا پرسیدن سوالات به جا و متناسب. با اینحال بسیاری از آنها از فرهنگ پرخاشجویانه این رشته دفاع میکنند و معتقدند که دریافت بازخورد از همکاران ولو بازخوردهای منتقدانه مهم است.
«من از جایی که همه در آن اقتصاددان هستند انتظار دارم که ساکت ننشینند و نظرات و ایدههای خود را ابراز کنند.» ایونا مارینسکو استاد دانشگاه پنسیلوانیا میگوید. «به نظر من اگر در ارائهای کسی سوالی نپرسد ممکن است نشانهی این باشد که حوصلهشان سر رفته است.»
دکتر مارینسکو به یاد میآورد که چگونه چند سال پیش در یک سخنرانی در یک کنفرانس معتبر مدام صحبتهایش برای پرسیدن سوال قطع میشد. واقعیت این است که ترسناک بود اما همزمان پیشبرنده هم بود. «بی وقفه سوال میپرسیدند، اما سوالات معرکهای بودند که بهترینهای این رشته می پرسیدند.» من آن روز را یکی از بهترین تجربههای خودم میدانم.
با اینحال دکتر مارینسکو معتقد است که اصلاحات یک ضرورت است. در چند سال اخیر تعدادی از اقتصاددانان این فرهنگ پرخاش و تخاصم را زیر سوال برده و از اثرات دلسرد کنندهای که ممکن است بر علاقهمندان به رشته اقتصاد داشته باشد صحبت کردهاند. چندین دانشگاه مقرراتی را وضع کردهاند که از این رفتارها بکاهند. از جمله اینها میتوان به منع سوال پرسیدن در ۱۰ یا ۱۵ دقیقه ابتدایی ارائهها اشاره کرد بلکه سخنران بتواند حداقل آغاز صحبتهایش را به جایی برساند.
جودیت شوالیه اقتصاددان دانشگاه ییل که ریاست کمیته جایگاه زنان در تخصص اقتصاد در انجمن اقتصادی آمریکا را بر عهده دارد، اما معتقد است که این مقررات که برای بهبود وضعیت سمینارها وضع شدهاند مشکلات بطئیتری که در تحقیق دکتر مادستینو آمده است را برطرف نخواهد کرد.
سمینارها جزئی از عرصه عمومی هستند. رفتارهایی که در سمینارها مشاهده میشود رفتار خوب اقتصاددانان محسوب میشود. «حتی اگر اوضاع سمینارها سروسامان یابد، نمیتوانیم بگوییم دیگر همهچیز مرتب است. ما عملا باید همهچیز را در این رشته مجددا ارزیابی کنید: اینکه آیا ما به هنگام استخدام همکاران دچار سوگیری هستیم یا نه؟ در کارمان به عنوان مربی و مشوق چه؟ در سمینارها و وقتی که به افراد ترفیع میدهیم چه؟»