چند نکته پیرامون نمایشگاه «پرنسسهای کوره»
هفته گذشته تبلیغ نمایشگاهی با عنوان "پرنسسهای کوره" در گالری کاما منتشر شد. در توضیح این نمایشگاه آمده بود: "پرنسسهای کوره روایت دخترکانی است که در حومه تهران در کناره کورههای آجر پزی زندگی میکنند و با کمک علی صوفی در کادر عکسهایشان به پرنسسهایی مبدل شدهاند که آرزوی هر دختری است." روی پوستر هم تصویری از یکی از دختران با تاج و لباس قرار داشت و دستانی که در حال آماده کردند دختر بچه هستند و قرار بود عواید فروش آثار نمایشگاه صرف کمک به کودکان شود .
نمایشگاه در پی اعتراض شدید جامعه تجسمی و فعالان و منتقدان و با پیگیری یکی از مسئولین شهرداری تهران لغو شد و گالری کاما اعلام کرد: “به منظور تحقیقات بیشتر در مورد برپایی نمایشگاه پرنسسهای کوره و احترام به نظر منتقدین و پوزش ما از مدعوین این نمایشگاه فردا جمعه در گالری کاما برگزار نخواهد شد.”
طبق اعلام مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک : “انتشار تصاویر کودکان در فضای مجازی و سایتهای خبری علاوه بر نقض حریم خصوصی و حقوق آنها، کودکان را در معرض مخاطره و سوء استفاده قرار میدهد و این اقدام ممنوع است.”
طبعا تکلیف عکاسی و انتشار عکس از کودکان برای پروژه هنری-تبلیغاتی معلوم است که جدا از سوءاستفاده ازین کودکان، حریم خصوصی آنها نیز بخاطر انتشار عکسهایشان نقض کرده است. این دختران زیر سن قانونی هستند و می توانند بعد از رسیدن به سن قانونی از عوامل چنین اتفاقی شکایت کنند. والدین این کودکان نیز به اندازه برگزار کنندگان نمایشگاه و عکاس مقصر هستند اما با توجه به شرایط خاصی که دارند و عموما در فقر زندگی میکنند و اطلاع چندانی از چنین مناسباتی ندارند، مساله متوجه برگزار کنندگان نمایشگاه است .
درباره نمایشگاه و لغو آن با آقای بشیری فعال حقوق کودک گفتوگویی کوتاه داشتیم: ” در حقوق کودک مادهای تحت عنوان عدم انتشار تصویر کودک نداریم و این موضوع تحت مادهای که درباره نقض حریم خصوصی کودک است مورد بررسی قرار میگیرد. عکس، نام و تمامی اطلاعات کودک حریم خصوصی او محسوب میشود که نباید پیش از رسیدن کودک به سن قانونی منتشر شود. در کشورهای دیگر در مواجهه با چنین اتفاقی دادگاه ایالتی میتواند حتی با شکایت یک فرد معمولی به چنین موضوعی ورود کند و والدین کودک و یا عواملی که باعث نقض حریم شخصی کودک و سواستفاده از او شدند را محاکمه کند، تا زمانی که کودک به سن قانونی برسد و خودش در این باره اقدام کند. در ایران اما در صورت بروز چنین اتفاقی دادستان باید با توجه به جنبه عمومی جرم بر علیه پدر و مادر و یا عاملان چنین اتفاقی شکایت کند و درباره این مورد خاص به دلیل شرایط خاص والدین کودکان و عدم اطلاع آنها از حقوق اولیهشان تقصیر متوجه عکاس و برگزار کننده نمایشگاه است. اما در حال حاضر من به عنوان یک فعال حقوق کودک نمیتوانم شکایتی را مطرح کنم و باید به نماینده دادستانی درخواستی مبنی بر پیگیری این اتفاق که بر خلاف حقوق کودک است را برسانم. البته وزارت ارشاد نیز میتواند برای جلوگیری از برگزاری چنین نمایشگاهی به عنوان شخص ثالث وارد ماجرا شود. اگر چنین اتفاقی در کشورهای دیگر میافتاد پیگیری حقوقی آن ساده تر بود و به شکایت افراد معمولی جامعه به چنین اتفاقی رسیدگی میشد. در ایران روند قانونی کمی سختتر است. پدر و مادر این کودکان نمی دانند وضعیت به چه صورت است و شاید در ازای پولی کم اجازه عکاسی از کودکشان را دادند و احتمالا از حقوق اولیه خود نیز اطلاعی ندارند، اما هنرمندی که دست چنین عملی میزند باید از چنین قوانینی اطلاع داشته باشد.”
متاسفانه علاوه بر عوامل نمایشگاه، مسئولین اداره هنرهای تجسمی وزارت فرهنگ و ارشاد نیز درین زمینه پاسخگوی لازم نبودند، تخلفات این گالری در برگزاری این نمایشگاه ، مصداق ماده ۲۰ آئین نامه صدور و اجازه تآسیس ، انحلال و نظارت بر فعالیت نگارخانهها است که به تعطیلی دو یا ششماه نگارخانه یا منجر به لغو پروانه نگارخانه گردد.
در پی لغو نمایشگاه خانم خوش اقبال با انتشار عکسی از جعبههای هدیه و لاک و لوازم آرایش نوشت که بد دلان و تنگ نظران و حسودان نگذاشتند که میزبان شما (دختران ساکن کوره آجر پزی) در جشنتان باشیم.
انتشار این عکس دو سوال را مطرح کرد اول که گویا نمایشگاه فقط اختصاص به نشان دادن تصاویر کودکان نبود و نمایش خود کودکان هم جزئی ازین نمایشگاه بود که ابعاد فجاعت را دوچندان میکند. دوم این سوال پیش میآید که چه نیازی است که به دختر بچهها لوازم آرایش هدیه داده شود؟
بعنوان کسی که حدود ۵ سال معلم کودکان کار در مدرسهای در دروازه غار تهران بودم ندیدم که دانش آموزان مدرسه چه دختر و چه پسر آرزوی پرنس و یا پرنسس شدن داشته باشند و اتفاقا آرزوهایی مثل تمامی انسانهای دیگر دارند و میخواهند معلم، دکتر، مهندس، آرایشگر، آشپز، پلیس، فوتبالیست، آتش نشان، ورزشکار، مغازه دار، موبایل فروش و … باشند و به دلیل زندگی در شرایط سخت درک بهتری از زندگی دارند و در واقع پرنسس شدن آرزوی هر دختری نیست. دختران آرزوهایی متفاوت دارند و نسبت دادن یک آرزوی کلی، مبهم و غیر شفاف و غیر واقعی که عمدهتان تحت تاثیر کارتونهای والت دیزنی است تا زندگی واقعی دختران، هم مصداق بارز جنسیتزدگی است و هم تصویری کاذب از کودکان کار . تصویری که بیشتر برای نمایش خیریه و وجه مهربانی عدهای پولدار طراحی شده تا نیاز واقعی این کودکان. کودکانی که چند روز پس ازین نمایش به کورههای خود برمیگردند با باری از حسرت و سرخوردگی بیشتر. مسالهای که گویا برای برگزارکنندگان این نمایشگاه اهمیتی ندارد.
نکته آخر که هر چند نمایشگاه با اعتراض جامعه هنری هنر لغو گردید، اما خود اجرای این پروژه هم خطاهای بیشماری در نقض حقوق کودکان و سوءاستفاده آنان در یک پروژه هنری-تبلیغاتی دارد، جامعه هنری انتظار دارد که مسئولین و نهادهای مرتبط درین باره نسبت به انجام وظایف نظارتی خود اقدام نمایند.
عالی