دلجویی حراج تهران از آغداشلو
سیزدهمین حراج تهران برگزار شد و امسال هم رکورد شکست. برای اولین بار آثار هنر مدرن و معاصر ایران کنار هم به نمایش درآمدند و هنرمندان کمتر شناخته شده معاصر بیشتر شناخته شدند. حتی کرونا که بخشهای بزرگی از اقتصاد و معیشت مردم را تحت تاثیر خود قرار داده بود نتوانست تاثیری بر فروش آثار هنری حراج تهران بگذارد. خریداران با ماسک و با رعایت فاصله اجتماعی آمدند و پروتکلهای بهداشتی را هم رعایت کردند تا مثل تیزرهای صدا و سیما زیرنویس نروند: «این تصاویر قبل از کرونا ضبط شده است.» و یاد آوریش مهم است که در همین دوران کرونا هم چرخ هنر و حراج هنر میچرخد. رکورد ۵ میلیاردی متعلق به سهراب سپهری مرحوم در دوره پیش، با رکورد ۱۲ میلیاردی آیدین آغداشلوی به قولی «مظلوم» در این دوره جابهجا شد.
چکش برای رستگاری
آنچه حراج هنری تهران را در این دوره برجسته میکرد رکوردشکنی اثری از آیدین آغداشلو بود. اثری با عنوان «خاطرات امید». شاید خود آغداشلو هم فکر نمیکرد قیمت اثرش اینقدر بالا برود و چکش ۱۲میلیاردی بخورد. صرفنظر از ملاک قیمتگذاری در حراجهایی مانند «حراج تهران»، موضوع اصلی درباره آیدین آغداشلو صاحب این اثر است که همزمان با موج «من هم» در ایران روایتهایی از آزار جنسی او در رسانهها منتشر شد. موضوعی که روی همه چیز سایه سنگینی میاندازد حتی روی همین رکوردی که در سیزدهمین حراج شکست. به غیر از روایتهایی که در توییتر از آزارهای او منتشر شد، نیویورک تایمز هم گزارش ویژهای درباره آغداشلو و سلسله آزارهایش در گفتگو با ۱۳ زن کار کرد. آغداشلو و نزدیکانش در واکنش گفتند این روایتها درست نیست و آن را نپذیرفتند. آغداشلو و خانوادهاش نه تنها از آزاردیدگان معذرت نخواستند بلکه به شکایت و اعاده حیثیت از راه مراجع قانونی تهدید کردند. در ادامه، در فضای هنری واکنشهایی اتفاق افتاد. غیر از بیانیه شاگردان آغداشلو در حمایت از استاد، لغو نمایشگاه آغداشلو در گالری دستان بود. موسس دستان گفت تحمل آن مجموعه درباره موضوع آزار، صفر است. همان زمان مدیر روابط بینالملل حراج تهران هما تاراجی اعلام کرده بود: «من به تیم برگزار کننده توصیه کردم آن نقاشیها را حذف کنند. ما به این اتهامات اهمیت میدهیم. نمایش آثار وی [آقای آغداشلو] در این حراجی برداشت منفی نسبت به حراج تهران به وجود میآورد و روی فعالیتهای بینالمللی ما تاثیر میگذارد.» اما برگزاری و رکوردشکنی آقای آغداشلو خلاف نظر تاراجی را نشان میدهد و این که حراج تهران به چیزهای دیگری بیشتر اهمیت میدهد. تحمل بزرگترین اکشن هنری تهران صفر نیست و مثل این که تا ۱۲ میلیارد جا دارد.
تنزیه به جای تنبیه
تیمون آتنی شکسپیر میگوید: «زر! زر ناب، درخشان، پربها! نه، خدای آسمان، من دلداده خودباختهای نیستم… اندک مایهای از این زر میتواند سیاه را سفید کند، زشت را زیبا، ناحق را حق، فرومایه را شریف، پیر را جوان، بزدل را دلاور… این زر که کاهنان و خادمان را از محرابتان دور میکند؛ بالش محتضران را از زیر سرشان بیرون میکشد. این برده زرد رنگ براق، سوگندها را تضمین و آنها را باطل میکند، لعنتشدگان را میآمرزد، رنگ پریده جذامی کریه را پرستش میکند. دزدان را بر تخت مینشاند و عنوان میدهد، حمد و سپاس نصیب جایگاه مسندنشینان میکند. اوست که بیوهزن را با چشم گریان به حجله میبرد. گلوگاه پذیرای زخمهای نفرتانگیز و نَفَسِ متعفن را، زر عطرآگین کرده، و همچون یک روز زیبای بهاری دلپذیرش میکند.»
در حراج تهران و همنشینی پول و هنر هم، گردانندگان و شرکتکنندگان آنچه بیرون اتفاق افتاده است را نادیده میگیرند و مسخره میکنند؛ در رعایت فاصلهگذاری اجتماعی و بازار هنر با آنچه یک جنبش اجتماعی میخواهد.
اجتماع، یا دستکم گروهی از آن، در ماههای گذشته نشان داد که میخواهد کنار آزاردیدگانی بایستد که طرح دعوی در مراجع رسمی و دادخواهی عمومی، وضعیت آنها را بیش از هر جایی پیچیده میکند. آنها این روایات را در پیشگاه عموم طرح میکنند و انتظاری از عدالتخانهای که در آن عدالتی نیست ندارند. آزاردیدگان همدلی و ایستادگی در کنار خود را میخواهند. ولی پول، لعنتشدگان را میآمرزد.
در موارد مشابه این شکل آزار و روایات آزاردیدگان در دیگر کشورها، گروهها و جمعهای مختلف هنری مجبور به واکنش و طرد آزارگر شدند. مثال کوین اسپیسی و هاروی واینستاین و واکنش هالیوود را دیدیم. اما چرا در حراج هنری ایران این بیتفاوتی و تمسخر اتفاق میافتد؟ یا مثلا سامسونگ که اینجا حامی حراج تهران است در دیگر کشورها هم میتوانست روایات آزار را نادیده بگیرد؟ حالا شعار تبلیغاتی سامسونگ وقتی پای مردان بانفوذ در میان باشد معنای تازهای میگیرد: «هر آنچه را نمیتوانی انجام بده!»
کافی است نگاهی به افراد و گروههایی بیندازیم که در تمام این سالها بازار هنر را شکل دادهاند. مردان مسن و میانسالی با ویژگیهای مشترک؛ کمی فرهنگی، کمی سیاسی، زیادی بازاری و محافظه کار که کمترین حساسیتی نسبت به نابرابریهای اجتماعی وجنبشهای شکلگرفته ندارند. جنبشهایی که تازهترین آنها همین «من هم» است. به همین ترتیب برای این افراد و جمعها روابط شخصی اعضا و پول و سود در همدستی با هم به همراهی با جنبشهای پیشرو پیشی میگیرد.
در همین راستا ساختارها هم به کمک میآیند. گاهی هم ساختاری که در جایگاه قدرت نشسته است. ماجرای آن قاری مشهور را که یادتان هست؟ اندکی پس از طرح روایات آزار کودکان و با فروکش کردن پیگیریهای خانوادهها به دلایل مختلف، ایشان در مجلسی رسمی دوباره جایگاه قاری را گرفت. حالا هم آیدین آغداشلو در بالاترین سطح ارزش گذاری مالی هنر ایران تابلوش بیشتر از همه چکش میخورد. سیزدهمین حراج هنری تهران میخواهد همزمان با دهنکجی به روایت ۱۳ زن آزاردیده و از توجه معطوف شده به استاد اعتبار بگیرد؛ انکار به جای طرد و تنزیه به جای تنبیه.
برای اینکه خانم های تجاوز شده خودشون هم نمی دانند چه می خواهند. کیوان را در زندان بحاطر افتخاربه کارش می زنند واین خانم ها ناراضی هستند. هر جای دیگه دنیا بود استقبال می شد. این چیزی هست که در فیس بوک همیشه در کامنت مردم دنیا می خونیم. خوب ایدین حان هم سودش رابرد تا این خانم های احساساتی درسشون را یاد بگیرند وگرنه نیویورک تایمز هم بهشون یه حا داد. یک عده برای یک عده دیگه خرابکاری کردن.