skip to Main Content
اسلایدر فرهنگ پیشنهاد میدان

گفتگو با «رودی»

عصیان از سلول

رودی رپ‌کنی از نسل جدید رپ‌فارسی است. با او در مورد آثار، موانع کاری، فضای امروز و دیروز هیپ‌هاپ و منابع الهام‌بخشش به گفتگو نشستیم.

بیا از اون‌جایی شروع کنیم که حس کردی درگیر رپی و می‌خوای رپر شی. چطوری شروعش کردی؟

من خیلی موزیک گوش می‌دادم و حال می‌کردم با صداهایی که گوشمو پر می‌کرد. بعد دیدم دیگه نمی‌خوام فقط گوش کنم. شروع کردم روی بیت نوشتن. ۱۲ سالم بود. همه‌ش داشتم چیزی می‌نوشتم. توی خونه، مدرسه. یه دوستی داشتم که توی مدرسه بغل‌دست هم می‌نشستیم. اونم جذب رپ شده بود و می‌خواستیم دوتایی با هم شروع کنیم به خوندن. رفتیم یه استودیو. آشنایی هم نداشتیم. اون موقع بهمون گفتند، بیت و رکوردتون می‌شه ۵ میلیون تومن. طبیعتا گفتیم برو بابا، خدافظ و از استودیو زدیم بیرون.

یک کم بعد با اکیپ دیگه‌ای آشنا شدم و با هم شروع کردیم کار کردن. اولین آهنگم را ۱۳ سالم بود، بیرون دادم و متاسفانه هنوزم روی ساوندکلاد موجوده. تا ۱۵ سالگی با اون تیم کار کردم و چهار تا آهنگ بیرون دادم. ولی بعد از اون حدود ۴ سالی کار نکردم. اگه کاری هم می‌نوشتم یا می‌خوندم بیرون نمی‌دادم.

با «تهران» دوباره وارد رپ شدم. این آهنگ کاور بیت استون‌گاردن از سایکو رلم بود. بعد از تهران هم چند تا تک‌آهنگ داشتم. اما این‌بار با این تصمیم کار را شروع کردم که می‌خوام تنهایی کار کنم. دی سال پیش آلبوم سلول را پخش کردم. این مجموعه یک میکس‌تیپ با بیت‌های دانلودیه. بعد از سلول شروع کردم به‌یادگرفتن آهنگ‌سازی. چند تا بیت اینسترومنتال داشتم و برای بقیه هم چند تا کار زدم. ولی جدیدا دارم با آهنگ‌ساز کار می‌کنم. چون دیدم کار حرفه‌ای‌تر اینه که با آهنگ‌ساز کار کنم. تو این مدت با ماهور و اشیوس همکاری داشتم.

ما بیشتر ورود رپرها را به‌واسطه تشکل‌‌ها می‌شناسیم. یعنی اغلب شروع کار رپرها با حضور توی یه لیبل یا تشکله. برای تو این مدل مرسوم صدق نمی‌کنه. چی شد تصمیم گرفتی تنهایی کار کنی؟ چیزی مانعت می‌شد یا پیش نیومد؟

اون فضایی که هشت سال پیش من از رپ فارسی درک کرده بودم، توش همکاری شکل درستی نداشت. من با بیشتر اکیپ‌های فضای رپ در تماس بودم، می‌دیدم مثلا اون کاری که فلانی می‌خونه، اون‌چیزی نشده که خودش می‌خواسته بنویسه. حالا یا در نیومده یا حس می‌کردم دخالت اضافی در کارهای هم می‌کنند.

این مخصوصا برای زن‌ها سخت‌تر هم می‌شد. با هر جمعی کار می‌کردی، اگه فکرات شبیه بقیه نبود، امکان رشد نداشتی. اگه نزدیک به مردی توی اون جمع نبودی، خیلی جدی گرفته نمی‌شدی. سخت بود. من دوستان مرد زیادی داشتم و با این فضا وفق پیدا کردم. عده‌ای‌شون کمکم کردن و عده‌ای هم بالعکس. تو جمع‌های بداهه‌ای که شرکت می‌کردم معمولا جز یکی دونفر دختر دیگه‌ای نبود. بیشتر از هر چی زن‌بودنت محور قرار می‌گرفت. خب خیلی‌ها در این فضا دوستی هم پیدا نمی‌کنند. این فضا با حرف‌هایی مثل اینکه تو به‌خاطر اینکه زنی مخاطب بهت توجه می‌کنه و در واقع توانایی خاصی نداری، سرکوب و تحقیرت می‌کرد که جلوتر نری، رشد نکنی. خیلی اوقات حتی در جاهای بی‌ربط وقتی طرف من رو می‌شناخت بحث می‌شد سر اینکه زن‌‌بودن با رپر بودن در تضاده. جالبه همزمان با این حرف‌ها اگه هم می‌خواستن خودشون بهت توجه کنن باز به‌زن‌بودنت بیشتر توجه می‌کردن تا رپربودنت. تو همچین فضایی خیلی در معرض این هستی که پس زده شی و خودتم فکر کنی که بکشی کنار. این تجربه شخصی من بود و شاید قابل تعمیم نباشه اما به‌هرحال برای من یک شکلی از گوشه‌گیری را آورد. تو این فضا، جنسیتت محور همه شناختی می‌شه که خیلی‌ها ازت دارن. البته الان با هشت‌سال پیش فرق کرده و بهتر شده. اما تو این فضا به‌جای اینکه خودِ کار محور باشه، حاشیه‌ها مهم می‌شه. برای من مهم بود این حاشیه‌ها را نداشته باشم. جدای از این من تجربه ساختن و همراه‌شدن با گروهی که همه اونها زن بودن را هم داشتم اما اونم کار سختی بود، مخصوصا اگه همه با هم جور نباشن. ما کمتر رفتار گروهی یاد گرفتیم و همه مسئولیت‌ها روی دوش یک نفر می‌ا‌فته. و از طرف دیگه هم زمان‌بندی آدمها با هم هماهنگ نیست و ممکنه مثلا یه آلبوم رو من بخوام در زمان خاصی بیرون بدم و برای اون زمان‌بندی بوده که خواستم بسازمش و این در کار گروهی سخت‌تره. مجموع همه اینها باعث شد فکر کنم زمانم را بذارم روی کار خودم.

آهنگ‌سازی کارهای تو خصوصا کارهای اخیرت، به‌نسبت نو و جدیده. بازی‌های خاص خودت را توی فرم کار می‌آری، اقتباس‌هایی از موسیقی فولکلور را می‌شه توی کارهات دید، یا صداهای محیط‌های آشنا مثل صدای سوت قطار. از چه‌چیزهایی الهام می‌گیری و ایده‌هات تحت‌تاثیر آنها قرار داره؟

من جدای از موسیقی رپ، سبک‌های دیگه موسیقی مثل راک، فانک و سول را زیاد دنبال می‌کنم. آهنگ‌هایی توی این سبک‌ها بوده که جرقه‌ای توی ذهنم زده و از آن ایده گرفته‌ام. بعضی از نقاشی‌ها، کتاب‌ها و فیلم‌ها هم خیلی مواقع همین کارکرد را در ذهنم داشته. اما بیشتر از همه گوش و چشمم در جست‌وجوی محیط اطرافمه و کارهام حاصل دریافت‌هایین که از محیط دارم.

من آهنگ‌سازی را خیلی تجربی شروع کردم و از یوتیوب یک‌چیزهایی یاد گرفتم. هنوز دانشش را چندان ندارم ولی سعی می‌کنم احساسم را در آهنگ بیاورم اما متنفرم از اینکه در آهنگ‌سازی حس‌هام مستقیم بخوره توی صورت کسی که داره به کار گوش می‌ده. به همین خاطر اکثرا سعی می‌کنم صدایی بسازم که حداقل گوش خودم تا به حال کمتر شنیده شده باشه.

یک‌سری از کارهای من سمپلینگه و به‌نظرم به طور کلی نمی‌شه بار ارزشی کمتری برای سمپلینگ قائل شد، دی‌جی‌های خفنی در جهان هیپ‌هاپ وجود دارن که تعداد زیادی آهنگ سمپل کردن. این یک هنره که بتونی خوب سمپل کنی. البته باید حداقل اجازه از صاحب اثر گرفته بشه، گرچه با شرایط ایران متاسفانه اغلب نمیشه حق سمپل را خرید.

از انتشار آلبوم سلول تا الان که تک‌آهنگ‌هایی دیگه‌ای هم از تو منتشر شد، تقریبا میشه گفت دیگه در فضای رپ فارسی جا افتاده‌ای. به چه‌چیزهایی تو این مسیر برخوردی که مانع ادامه کارت باشند؟

در محیط هیپ‌هاپ فارسی، دوستانم همیشه سعی کردند از من حمایت کنند اما کلیت فضای هیپ‌هاپ برای کسی مثل من که خیلی دوست داره روی پای خودش باشه، فضای سخت و خشنیه. چون این فضا پر از حرفه. اساس هیپ‌هاپ کار گروهیه، مثلا من ندیدم کسی گرافیتی کار کنه و یک‌ نفر دیگه پشت سرش نباشه. این کار گروهیه. اما الان گروه‌ها یکدیگر را نمی‌بینن. آدم‌ها از نزدیک با هم حرف نمی‌زنن و ارتباط نمی‌گیرن، اگر هم ارتباطی هست، صرفا در حلقه‌های کوچکه. من بیشتر از اینکه منشا این موضوع را در افراد و روحیه‌های آنها ببینم، فکر می‌کنم شرایط جامعه‌ای که ما در اون زندگی می‌کنیم، چنین وضعیتی را برای جامعه هیپ‌هاپ شکل داده. افراد فعال در جامعه هیپ‌هاپ ایران از داشتن عرصه‌های عمومی که ارتباط ایجاد می‌کنه، محروم‌اند. انگار آدم‌ها به جای اینکه بخوان با هم رودررو حرف بزنن و با هم اثر خلق کنن به مجازی بودن و داشتن ارتباط فقط در سطح شبکه‌های اجتماعی عادت کردن.

همچنین بخوانید:  چگونه هیپ‌هاپ به سیاه‌پوستان خیانت کرد؟

نبود عرصه‌ عمومی و امکان جمع‌شدن برای جریان هیپ‌هاپ ایران روی مخاطب‌ها هم تاثیر گذاشته؟

صددرصد. این برای رپ‌کن بیشترین بازتاب داره اما روی مخاطب هم تأثیر مستقیم می‌گذاره. چون بیشتر ارتباط‌‌‌گیری مجازی است. تولید خیلی به چشم کسی نمی‌آید چه منتقدها، چه مخاطبان یا رپ‌خوان‌های دیگر. در مقایسه با اینکه فلان رپر و آهنگساز چی می‌پوشه یا چی در صفحات مجازیش می‌نویسه، برای درصد کمتری خود محتوا و فرم تولید مهمه.

فضای رپ فارسی دهه ۹۰ به نظرت نسبت به دهه ۸۰ تکثر بیشتری پیدا نکرده؟ ‌مثلا اینکه فضا انتقادی شده، زنان بیشتری وارد این فضا شدن و دیگه رپرها فقط تهرانی نیستن و صدای رپرهای بیشتری را از جاهای مختلف ایران می‌شنویم. تو هم از این تکثر تأثیر گرفتی؟

من از هشت سال قبل رپ را شروع کردم و با اینکه سن کمی داشتم اما در محیط رپ اون موقع بودم. البته از مقایسه کارهای اون دهه با الان هم تفاوت را کاملا می‌شه احساس کرد. مثلا الان رپ‌کن‌ها همه یک‌جور حرف نمی‌زنن و هرکس استایل و تکنیک خودش را داره، آدم‌های فعال در جامعه هیپ‌هاپ یکدیگر را نقد می‌کنن و نقدها در کارهایشان بازتاب داره. اینها همه خیلی خوبه، اما برای من که ۲۱ سالمه و نسل جدید هستم، فضا هنوز آن‌چیزی نیست که باید باشه. هنوز خیلی عقبه. اینم بگم که قبلا هم رپ‌خوان‌های زن بودن ولی نمی‌دانم چرا صداشون کمتر شنیده می‌شد، شاید چون زن‌های فعال در هیپ‌هاپ اون دوره ترجیح دادن خودشان را از فضا بیرون بکشن. من باهاشون صحبت نکردم اما فکر می‌کنم این فضا باعث شده کسی که فقط به تولید فکر می‌کنه، از اجتماعی که در جریانه، کناره بگیره. از اونجایی که فضا بیشتر مجازیه، آدم‌ها یا مجبور به مهاجرت شدن و باید مجازی با هم در ارتباط باشن یا ترجیح می‌دن از هم دور باشن تا مشکلی به وجود نیاد. گروه‌ها داخل خودشون خیلی ارتباط خوبی دارن اما کمتر پیش میاد با گروه‌های دیگه جور شن. مقصرش هم فقط افرادی که در این فضا هستن، نیست. همه دارن کلی انرژی می‌ذارن و از لحاظ فکری رشد کردن. چیزی که باعث فاصله‌گذاری بین فعال‌های رپ شده اینه که کسی نمی‌تونه حتی اجرای کوچکی بذاره و تو با مخاطبت هیچوقت نمی‌توانی ارتباط رو در رو داشته باشی.

بریم سراغ‌کارها. آلبوم «سلول» خیلی یکدسته و یه جور انسجام فرمی و مفهومی داره. «سلول» انگار در رفت و برگشت بین امر شخصی و بیرونیه؛ یعنی از جایی از درون شروع می‌شه و با بیرون پیوندی تنیده برقرار می‌کنه. در مورد اسم و مفهوم آلبوم کمی توضیح می‌دی؟

رشته تحصیلی من ژنتیکه و همیشه خیلی اطلاعات در مورد مسائل زیستی پیدا می‌کردم. در مورد کالبد، سلول، مولکول و اتم و هر چیزی که چیز دیگری را تشکیل می‌دهد، تحقیق می‌کردم. برایم دنیا همیشه یک‌شکل بوده مثلا سلول فلان گیاهی که دیواره‌ای داره که بسته می‌شود و هسته‌ای داره که یا در مرکز هست یا نیست. کارکرد همه سلول‌ها شبیه همه. من دنیا را خیلی کدوار می‌بینم و اون کد DNA است. خلاصه این فکرها خیلی در سرم هست که دنیا را از نگاه زیست و اینکه چطور درست شده ببینم.

جدای از این، سلول حاصل خفقان من در اتاقمه؛ یعنی خشمی که درون من شعله‌وره و خیلی زیاد و عمیقه. به خاطر تمام چیزهایی که می‌خوام و نمی‌تونم داشته باشم به دلایل کاملا غیرضروری. و حاصل خشم از دست دادن بعضی چیزهاست؛ از جان انسان، تا آزادی بیان، تا صدا. جدای از اینکه من به عنوان زن در این اتاق خفه شدم، فکر می‌کنم به عنوان یک انسان در اجتماع همه دارن خفه می‌شن. حس می‌کنم نه تنها من، خیلی از آدمای دیگه هم در این اجتماع تو سرشون یک سوراخ باز شده و به بیرون می‌پاشه. من غرق این احساسات سلول را نوشتم. یعنی به جایی رسیدم که دیدم هیچ کاری از من برنمیاد جز اینکه بنویسم و دیگه نمی‌تونستم به هیچ عنوان سکوت کنم. تصمیم گرفتم هیچ جا سکوت نکنم و حرفم را بدون ملاحظه و راحت بزنم، جدای از اینکه چی پیش بیاید.

«سلول» یادآور سلول زندان هم هست و در کل مفهوم زندان در خیلی از آهنگ‌ها تکرار می‌شه.

سلولِ زندان برای من همین اتاقه و حتی به شکل کارکردی یا کالبدی خیلی شبیه سلول‌هایی است که تا به حال در موردشون خوندم. به نظرم این دنیا از کوچک تا بزرگش در یک مسیره. همه با هم به موازات هم پیش می‌رن. ریز و درشت با هم خیلی فرق ندارن. همه‌مون اسیر هستیم؛ اسیر خفقان محضی که آدم واقعا ازش خسته می‌شه.

اشاره کردی کارهایی که می‌نویسی باید در زمان خاصی بیرون بیان چون در همون فضا فکر کردی و ضرورت داشته بنویسی. «سلول» هم اینطور بود؟ 

قلم و خودکاری که من دستم گرفته بودم از روی احساس هنری و اینکه خب حالا یک چیزی تولید کنیم، نبود. اینطوری بود که انگار شمشیر برداشتم و می‌خوام بجنگم. آن موقع بود که میدان جنگ بود و آن زمان بود که در جنگ بودیم. احساس می‌کردم در این زمانه که باید شمشیر به دست بگیرم و بعدا خیلی شاید کارآمد نباشه.

این خشمی که میگی در «انتقام‌خانوم» هم به یه شکل دیگه‌ای بروز کرده. این آهنگ جدای از فرم تازه‌اش، خشم زیاد و شخصیت‌پردازی جالبی داره. موضوع انتقام‌خانوم چیه و از کجا اومده؟

زمان زیادی از زندگی من به بازی کردن گذشته و درصد زیادی از چیزهایی که الهام گرفتم از بازی‌ها بوده. یکی از گیم‌هایی که خیلی روی زندگیم تاثیر گذاشت «ورلد آف وار کرفت» بود، داستان‌هایی که داره خیلی برام آموزنده بود. یکی دیگه هم «مورتال کامبت» بود و در انتقام خانوم هم «کیتانا» یکی از شخصیت‌هاست. انتقام خانوم در موسیقی ترپه. و این کار هم مثل «ششش خفه» کار جدیدیه. ولی موسیقی ترپ اغلب به مشکلات نمی‌پردازه. در حالی‌که من دوست داشتم این‌کارو بکنم و یکی از عمیق‌ترین خشم‌هامو بگم. انتقام خانوم حاصل خشم من از خشونت شهری و خانگی نسبت به زنانه و به همین قصد نوشتمش چون این مسئله تاثیر زیادی رو زندگی خودم داشته. سعی داشتم این کاراکتر را در خودم نشون بدم و بگم متاسفانه تسمه پاره کرده و داره میره و ترمز بریده و هرکاری هم من بخوام بکنم که آروم بگیره نمی‌شه. بگم من خسته شدم از این همه خشم اما باز تموم نمی‌شه. انتقام‌خانوم توی من هیچوقت آروم نمی‌گیره و آروم نمی‌شینه. من سعی می‌کنم از کاراکترهای زن استفاده کنم، چون زن‌ها هم می‌تونن آسیب بزنن، اما برخلاف مرد‌ها اگه زن‌ها آسیب بزنن جامعه تحمل نمی‌کنه. خشونت خانگی و شهری که به تو زده می‌شه هیچوقت قابل جبران نیست. من سعی دارم تو انتقام‌خانوم بگم هرچیزی که از دست میره به دست میاد، جز این چیزها. تو وقتی مورد خشونت خانگی یا شهری قرار می‌گیری، ممکنه یه چیزی را در جسمت برای همیشه از دست بدی. این مسئله حتی اگه صدمه فیزیکی به تو نزده باشه، یه صدمه روانی به تو زده که باعث می‌شه هیچوقت دیگه اون آدم ایده‌آلی که از خودت می‌خواستی نتونی بشی و این خیلی مهمه. در کشور ما خیلی‌ها دارن با کسی زندگی می‌کنن که باهاشون خشنه. کسانی که دچار خشونت خانگی هستن، هر روز آزارگر خودشون را می‌بینن. این خیلی حس سهمگین و تحقیرآمیزیه چون از اطرافیان و نزدیکان دریافت می‌‌شه. این اونقدر از بین‌برنده است که در تو شخص جدیدی به وجود میاد که تا ابد خشمگینه، و این قرار نیس هرگز تغییر کنه چون تو یه چیزی را از دست میدی و بابت اون چیزی که از دست میدی همیشه شاکی‌ای. می‌دونی که دیگه نداریش.

یکی از نقدهای تو به فضای رپ اینه که در نگاه به تو و رپرهای زن دیگه، جنسیت خیلی محوریت پیدا کرده و بیشتر به زن‌بودنت توجه می‌شه تا رپر بودنت، از طرف دیگه، زن‌بودن تو با خودش یک‌سری تبعیض‌ها و تفاوت‌هایی به همراه داره. چطور بین این دو پیوند برقرار می‌کنی؟

من دو انتقاد کاملا عجیب در اینباره شنیدم. یک سری به من می‌گن تو اصلا به زنان اهمیت نمی‌دی و یک‌سری می‌گن شماها برتری می‌خواهید. یعنی دو نقد کاملا مختلف و هیچکدوم هم درست نیست. من متنفرم از اینکه جنسیتم به هر شکلی لیبل شود. اینکه مثلا بگویم در ایران پنج زن رپ می‌کنند و من یک نفرشونم. دیگران باید کار تو را بشنون، جدای از اینکه تو زن هستی. من نمی‌خواهم بهم بگن رپر زن. من رپرم نه فقط رپر زن. تو ناخواسته در گروه خاصی قرار می‌گیری درحالی که من می‌خوام کنار همه قرار گرفته باشم. نمی‌خوام به خاطر زن بودنم رپ من دیده شه یا سنجیده شه، از طرفی دوست ندارم یک‌سری مسائل بازیچه شه. مثلا خودم به شخصه مشکلاتی را که زنان در ایران دارن، خیلی تجربه کرده‌ام. قاعدتا در خانواده همه‌ ما زنانی هستن که مورد ظلم قرار گرفتن و این خشم در ما هم به عنوان زن مونده. این قضیه نباید بازیچه برای جذب مخاطب و جلب توجه شه. زن یا مرد فرقی نداره. خوبه که آدم‌ها ضد جنگ و خشونت و جنسیت‌زدگی صحبت کنن اما نباید به شکل کلیشه‌ای باشه. من اگه درباره زنان حرف می‌زنم و حتی درباره مشکلات خودم به‌عنوان یه زن می‌خونم و می‌گم که نمی‌خوام «توچشم» باشم دو جنبه مختلف داره، اولا نمی‌خوام توی چشم باشم، دوم اینکه ما تو چشم نیستیم؛ یعنی نمی‌خوام منو که نگاه می‌کنن فقط یه زن ببینن و همزمان اینکه ما چون زنیم داریم دیده نمی‌شیم، تو خیلی جاها و چیزها نامرئی هستیم انگار. اگه الان چیزی دیده می‌شه، دلیلش اینه اون شخص تلاش کرده که کاری کنه.

من سعی کردم، چیز درستی در حد آگاهی خودم بگم نه اینکه با تکرار کلیشه‌ها از این قضیه سوءاستفاده کنم. چون مبحث زنان، مبحث محبوبیه و تیترخور خوبی داره، اما خیلی‌ها اصلا هدفشون این نیست که تاثیرگذار باشن. من آهنگ‌های زیادی از زنان و مردان در مورد مشکلات زنان و حمایت از اونها شنیدم، اما در عمل اینطور نبوده که ببینیم حمایتی از زنی توسط آن فرد صورت بگیره یا فکری ترویج بشه. حرف من اینه که زن‌ها ضربه خورده‌ان ولی خیلی‌ها فقط از این قضیه صحبت می‌کنن که دیده شن و آگاهی در اینباره ندارن و این برای من ناراحت‌کنندست. چون یه‌سری مشکلات جدی می‌بینم که خودم یا زنان اطرافم سپری کردیم و وقتی می‌بینم یکی از این موضوع برای زرق و برق استفاده می‌کنه و چیزی نمی‌دونه، حتی تحقیق نمی‌کنه که بعد صحبت کنه برام زننده می‌شه، چون شبیه سوءاستفاده است، نه اینکه بخوان کمک کنن و درواقع کمک هم نمی‌کنن. حداقل این کارها روی من یا محیطی که بوده‌ام اثری نداشته.

جدای از اینها برام پیش اومده که بهم بگن بیا جایی کار کن و ازم دعوت بشه و بعدش سانسورم کنن و من قبول نکنم. از لباسم گرفته تا حرف‌هام. دیگه واقعا حرف‌های یه رپ‌کن را نمیشه عوض کنی یا سانسور کنی. اون هم پلتفرم‌هایی که بسته هم نیستند و من دیدم که تو همون برنامه در ژانرهای دیگه موسیقی فضا آزادتر بوده اما برای رپ‌کن چون حرف‌ها رک و اعتراضیه، همه سعی می‌کنن سانسورت کنن. ممیزی‌های عجیبی سر راهت میذارن و خب طبیعتا تو در هیپ‌هاپ با سانسور مخالفی. به همین دلیل فک می‌کنم یه دلیلی که رپ کن‌ها فقط تو کامیونتی خودشون کار می‌کنن، اینه که آدمای بیرون از رک بودن زبان رپ می‌ترسن.

در فضای رپ فارسی یه تغییراتی اتفاق افتاده، یکیش اینه که الان به نظر میاد هم خود رپرها دغدغه دارن و هم مخاطب‌ها انتظار دارن و رپرها را پاسخگو کردن. موافقی که شکلی از تفکر الان در رپ شکل گرفته که می‌خواد دربرگیرنده‌تر باشه و نسبت به اونچه در جامعه داره اتفاق می‌فته، تامل کنه؟

قدیم‌تر در فضای هنری به رپ بد نگاه می‌کردن و این موسیقی و تولیدش چندان مورد احترام نبود اما امروز رپ خیلی تاثیر زیادی در جامعه داره، می‌بینن که با این همه محدودیت درحال فعالیت و پیشرفته، برخلاف ژانرهای دیگه موسیقی تو ایران که شاید پیشرفت و محبوبیت زیادی نتونستن به‌دست بیارن. اما هیپ‌هاپ دقیقا به‌خاطر همین دغدغه‌ها هم تونسته رشد کنه و هم محبوبیت بیشتری به‌دست بیاره. شاید یک بخشی از دلیل بسته بودن فضاهای هیپ‌هاپی هم همینه، چون تجربه‌ نشون داده که آدم‌های خارج از این ژانر اغلب ترسوترن.

یکی از تغییرات دیگه به وجود آمدن یک سری حساسیت‌ها در مورد موضوعات مختلف و در ادبیات نوشتن متن‌هاست. این هم فقط حساسیت‌های جنسیتی نبوده. نسبت به خشونت، دراگ، شرط‌‌‌‌بندی و … شاید میشه گفت که فضا حالت انسانی‌تر و برابرتری گرفته.

فکر می‌کنم دقیقا از اونجایی که رپرها چه زن و چه مرد فهمیدند که همه‌چیز یه قالب نیس که توش جا بگیرند، همه چیز داره درست‌تر و بهتر پیش می‌ره. از یه جایی آدم‌ها فهمیدن میشه الگوی خودت باشی و چیز جدیدی درست کنی و اون چیز جدید مهم نیست که مورد تایید باشه. فهمیدن لازم نیست حتما کاری را بکنی که بقیه دوست داشته باشن.

همچنین بخوانید:  شریان گرم سلول‌های صورتی

از نظرت رپرهای زن روی این فضا چه تاثیری گذاشتن؟ آیا اصلا به همچین تاثیری قائلی؟

نمی‌تونم در مورد همه رپرهای زن بگم، اما بعضی از ما تلاش کردیم بگیم رها کنین روابط آدم‌ها و کلیشه‌ها را. می‌شناسم دخترهای رپری را که به خاطر این چیزها ول کردند و به همین دلیل فکر می‌کنم باید به این چیزها خندید، جدیش نگرفت و ادامه داد. نه تنها من که یه زنم و دارم تو این محیط کار می‌کنم، بلکه گرایش‌های مختلف هم سعی می‌کنن تو این محیط کار کنن. ولی ما در را کاملا بستیم مثلا به روی آدم‌های همجنس‌گرا در هیپ‌هاپ. در را بستیم چون فضا مردسالارانه‌ست. خیلی‌ها فکر می‌کنن این یعنی زن و مرد را جلوی هم قرار بدیم. نه. ما راجع به یک معضل حرف می‌زنیم. من می‌گم اصلا من را ول کن، گرایش‌های جنسی مختلف را ببین. ببین که آدم‌های متفاوت نمی‌تونن وارد این عرصه بشن چون ما یک تفکر و یک الگوی خاص را جلو گذاشتیم. اگر یک همجنس‌گرا بتونه بیاد وسط و بی‌اهمیت به صحبت‌های بقیه کارشو انجام بده و کارش هم کیفیت داشته باشه، این الگو می‌شکنه و راه باز میشه برای خیلی‌ها. اما در حال حاضر من این را در این محیط ندیدم. چه زن، چه مرد، کسایی که رفتارهایی دارن که مشخصه متفاوتن، در این محیط اون رفتارها را نشون نمی‌دن چون می‌دونن که قابل پذیرش نیست.

اگه به کارها برگردیم و به حرف قبلی درمورد رویکرد، دیس «شششش خفه» دیسی بود که کاملا با کارهای دیگه‌ تفاوت داشت. از این نظر که ادبیات دیس‌ها اصولا خیلی حواله به نرینگی‌ست. ولی در کار تو اصلا رجز‌خوانی با چنین ادبیاتی پیش نرفته. کارت از نظر فرمی هم خیلی جالب و جدید بود. اما انگار توی این فضا خیلی دیده نشد چون گوش مخاطب همچنان به اون ادبیات نرینه‌محور برای دیس‌کردن عادت کرده. این چقدر برات سرخوردگی میاره؟ چقدر تغییر این سلیقه‌ای که در اون فضا ساخته شده سخته؟

من سعی می‌کنم سلیقه‌ام روی سلیقه مخاطب تاثیر بذاره تا اینکه سلیقه مخاطب بخواد مال من را بسازه. فکر می‌کنم اگر توی مخاطب الان حال نمی‌کنی با کار من مهم نیست، من اینجوری کار می‌کنم و تو عادت خواهی کرد. گوش‌ات عادت می‌کنه. انقدر می‌کنم تا عادت کنی. وقتی روی شششش خفه کار می‌کردم بعضی اطرافیان قبل از اینکه کار بیاد بیرون شنیدنش و می‌گفتن این خیلی کار جدیدیه. اما خودم میدونستم این کار شنیده نمی‌شه چون برای همه خیلی جدید بود.

«شششش خفه» طی همون دیس کردن‌های چند ماه پیش زد بازی اینها تولید شد، نه؟

آره فردای همون روزی که «یخ» دراومد. من با زدبازی و با وضعیت کار کردنشون مشکل دارم. تو هیپ‌هاپ کار رانتی جایی نداره. نمیشه یه مثلث تشکیل بدی و اون بالا باشی و معلوم نباشه از کجا حمایت می‌شی بدون کار درست انجام دادن. اونها ترکیبی از خطاها و چیزهایی که نباید را دارند چه در کارهاشون و چه در رفتارهاشون. من تا حالا تو هیپ‌هاپ ندیدم کسی با فیلم و ویدیو و انقدر واضح و با آدرس استودیوش را تبلیغ کنه. من هم از طرف گروه‌شون تهدید شدم و هم بهم پیشنهاد کار دادند. اما وقتی این چیزها پیش میاد فکر می‌کنم که اگه حرفی داری در کارت بزن، خارج از اون بی‌معنیه. اینها عین همون کاری که تو غرب داره انجام میشه را انجام می‌دن، با کیفیت افتضاح. و فازشون اینه که صرفا کالایی تولید کنیم که بفروشه. البته اینکه خرید کار هنری تو هیپ‌هاپ جا بیفته نتیجه زحمت خیلی‌ها بوده. هنرمندانی که خواستند مستقل کار کنند و دنبال رانت و قمار و اسپانسر نامربوط نرفتن و خواستن فرهنگی را جا بندازن که برای این کار ما به ازای مالی دریافت بشه. و حالا که تا حدی جا افتاده، امثال زدبازی کارشون را هم پیش‌فروش می‌کنن، هم به رادیوجوان کار می‌دن، هم رانتی‌اند، و هم از قمار پول درمیارن. انگار بیل زدن و دارن کف را می‌کنن؛ هر چی که هست.

در مورد پول در آوردن از هیپ‌هاپ جنبه‌های مختلفی وجود داره، از یه طرف هیپ‌هاپ علیه تجاری‌سازی بوده اما خب از طرفی هم رپرها مجبورن پول در بیارن. فک می‌کنی تو ایران چه کارهایی می‌شه کرد برای اینکه هم بشه پول آورد و هم در مسیر تجاری‌سازی قرار نگرفت؟

از دهه هشتاد و نود میلادی دیگه رپرها همه کارهاشونو فروختن. اما تو ایران تا وقتی اینقدر محدودیت هست مشخصا هیچ رکورد لیبلی نمی‌تونه کار را به طور سراسری برسونه به مردم. واسه همین در این شرایط رپرهایی که بخوان پول نجومی دربیارن مشخصا از هنرشون نخواهد بود، چون نشدنیه. پس اگه بخواند پول زیاد دربیارن باید حتما خودشون را آلوده کنن. اما خوشبختانه ماجرای فروش داره کم‌کم جا می‌ا‌‌‌فته. راه‌های دیگه‌ی درآمدزایی هم بسته است نه میشه کنسرت یا تور گذاشت نه برنامه‌ای. راه دیگه‌ای وجود نداره جز فروش.

آیا درکی از مخاطب‌هات داری؟ ارتباط با مخاطب چطوری بوده برات؟

من خیلی سعی کردم مخاطبی را به خودم جذب کنم که به چیزی که در آهنگم میگم نزدیک باشه و من را درک کنه. اما در جامعه‌ای که سال‌هاست در خفقانه، و در اون برنامه و اساس بر تنزل دادن فرهنگ بوده، کار فرهنگی کردن خیلی سخته. چون آدم‌ها سال‌ها یاد گرفتن که به هنر و فرهنگ در جامعه ایران اهمیت ندهند. حتی گاهی نگاه خیلی منفی به هنر است. دلیل اینکه نمی‌خواند آدم‌ها در هنر رشد کنن اینه که همیشه اولین جایی که عصیان می‌کنه هنره. برای همین سعی میشه کسایی که اهل هنرن به جایی نرسند و از کشور بروند و نتونند اینجا کار کنند. تو همچین جامعه‌ای نمیشه انتظار زیادی داشت. چون ما و مخاطب همه حاصل این جامعه‌ایم. ولی همیشه تو کارهام سعی کردم خیلی رک باشم با کارم. سعی می‌کنم مخاطبم را دوست داشته باشم.

درکی از سن و جنس مخاطبات داری؟

اکثر بین ۱۹ تا ۳۰ سال و اکثرا مرد.

کسانی که توی جامعه هیپ‌هاپ فعال هستن و در ایران زندگی می‌کنن، خصوصا دخترها با محدودیت‌های زیادی برای نشون‌دادن چهره‌شون مواجه‌اند. اما تو و چند نفر دیگه، جز صدا چهره‌هاتون را هم به تصویر آوردین؛ چه با فیلتر و چه با ماسک. خودتون برداشتتون چیه از این تصمیم؟

من به اون نگاهی که میگه من فقط صدام مهمه و چهره‌ام مهم نیست احترام می‌ذارم اما هیچ‌وقت انتخاب من نبوده که همیشه‌ی همیشه چهره‌ام را بپوشونم. کار موزیکی که من می‌کنم توش اجراگری (پرفورم) وجود داره. تا وقتی نتونی انرژیتو با چهره و بدنت منتقل کنی و فقط صدا باشی هیچکس اونو درست نمی‌فهمه و همیشه یه چیزایی مجهول می‌مونه. وقتی یه تصویری از خودت نشون میدی خیلی ملموس‌تر میشه و جدای از این من خودم ماسکمو دوست دارم. همیشه نه، اما گاهی برای اجراها می‌ذارمش. در واقع یه وقتایی این قابلیت رو بهم میده که بتونم شخصیت‌هایی خلق کنم اون پشت و آزادانه از دهنش حرف بزنم.

در مورد آینده کاری و برنامه‌ات بگو.

من دارم روی دو تا آلبوم همزمان کار می‌کنم و روی یکیش خیلی انر‌ژی می‌ذارم. سعی کردم با آدم‌های دیگه همکاری کنم چون تا الان خیلی تنها کار کردم. و اینکه سعی دارم جدای از ایران هم با هنرمندها و آرتیست‌های غیرایرانی که دوست دارم، کار کنم. در کل تلاشم اینه که جدای آدمایی که تو هیپ‌هاپ فارسی کار می‌کنن با آدمای دیگه‌ای که کارشون را دوست دارم هم بتونم همکاری کنم حالا چه فارسی‌زبان و چه نه.

رویایت برای رودی چند سال بعد چیه؟ 

من به هر رویایی فک می‌کنم تو ایران به یه بن‌بستی میرسه. ولی هرروز به چیز جدیدی فکر می‌کنم و امیدوارم به هرکدوم از این چیزهایی که در زمان اراده می‌کنم برسم.

Back To Top
🌗