سانسور نابرابری در چین؛ شرط چاپ کتاب جدید پیکتی
حزب کمونیست چین تنها به شرطی اجازه انتشار کتاب جدید توماس پیکتی در چین را میدهد که قسمتهای مربوط به نابرابری در چین از کتاب حذف شود.
In Capital & ideology, I offer a critical but constructive perspective on inequality regimes & their hypocrisies: in China, but also in USA, Europe, India,Brasil,Middle East.. It is sad that Xi Jinping’s “socialism with Chinese characteristics” shrinks itself from open discussion https://t.co/Naj8vgcjhR
— Thomas Piketty (@PikettyLeMonde) August 31, 2020
توماس پیکتی که کتاب قبلیاش «سرمایه در قرن بیست و یکم» با تمجیدهای فراوانی از سوی شی جین پینگ رییسجمهوری چین روبهرو شده بود، به تازگی در مکاتبهای با مجله اینترنتی South China Morning Post خبر داده که دولت چین قصد سانسور کتاب جدید او «سرمایه و ایدئولوژی» را دارد. او اعلام کرده که مخالفتش با این امر احتمالا منجر خواهد شد کتاب در چین چاپ نشود.
اگرچه کتاب پیکتی صرفا درباره چین نیست، اما صفحات زیادی از آن به نابرابریها در این کشور پرداخته است؛ بهویژه درباره نقش حزب کمونیست چین در افزایش نابرابریها، عدم شفافیت در دادههای رسمی درباره درآمدها و توزیع ثروت، و تناقض بین یک حکومت «سوسیالیستی» با یک جامعه به شدت نابرابر.
او در این کتاب نشان داده که چین در طول ۳۰ سال چگونه رو به نابرابری بیشتر در اقتصادش حرکت کرده است. پیکتی در این کتاب توضیح داده که در اوایل دهه ۹۰ میلادی ۱۰ درصد از جمعیت چین صاحب ۴۰ تا ۵۰ درصد ثروت این کشور بودند، چیزی نزدیک به وضعیت سوئد در آن زمان. اما حالا بعد از گذشت ۳۰ سال، این آمار به بیش از ۷۰ درصد ثروت چین در دستان ۱۰ درصد از مردم رسیده است، چیزی نزدیک به وضعیت آمریکا.
پیکتی همچنین میزان بسیار کم دسترسی عمومی به اطلاعات درباره درآمدها و ثروت در چین را با روسیه مقایسه کرده است. از سویی دیگر او با اشاره به اینکه مالیات بر ارث در چین وجود ندارد، روی تناقضی دست میگذارد که موجب میشود ثروتمندان با خیال راحت ثروتشان را در چین «کمونیستی» بدون مالیات به وراثشان انتقال دهند.
برخی معتقدند نابرابری در چین نه تنها بر مردم این کشور بلکه بر وضعیت کشورهای دیگر نیز تاثیرگذار است. سالهاست که کارگران چینی به اندازه تولید خود مصرف نمیکنند، و درآمد ناشی از اضافه تولید آنها توسط الیتهای حزب کمونیست چین و بنگاههای دولتی پسانداز و در رشد تولید سرمایهگذاری شده است. در دهه اول پس از سال ۲۰۰۰ اندازه این پسانداز به بیش از ۶۵ درصد از درآمد ملی چین و سهم کارگران تنها به ۳۵ درصد میرسید.
رکود و تقاضای رو به نزول در غرب، اشباع فرصتهای سرمایهگذاری داخلی و ناتوانی در کاهش نابرابری اقتصادی و افزایش مصرف داخلی، باعث شدهاند تا توجه چین در سالهای اخیر به کشورهای فقیرتر مثل ایران جلب شود.