چرا کرونا تنها عامل کاهش قیمت نفت نیست؟
با سقوط روز به روز قیمت نفت و حتی منفی شدن آن، این سوال پیش میآید که آیا این سقوط بیسابقه تماما به دست کرونا اتفاق افتاده و یا عوامل دیگری نیز در این سقوط دست داشتهاند؟
در اقتصاد، تغییر قیمت یک کالا یا خدمت ناشی از تغییرات در عرضه و تقاضای آن است؛ برای اینکه قیمت یک محصول کاهش پیدا کند یا باید عرضه آن زیاد شود یا تقاضا برای آن محصول کاهش پیدا کند و یا ترکیبی از این دو عامل به کار گرفته شوند.
در سقوط این روزهای قیمت نفت اما میتوان گفت توامانی مازاد عرضه و کاهش تقاضا عامل ایجاد چنین سقوط تاریخی شده است.
برای درک بهتر این پدیده ابتدا بهتر است نگاهی به تاریخ جنگ قیمت نفت بیندازیم.
وسوسه برای تولید نفت گران
با ظهور کمپانیهای نفتی در خاورمیانه، تغییرات اساسی در قیمت نفت در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در ساختار جهانی صنعت نفت اتفاق افتاد. با شروع هزاره سوم و پررنگ شدن حضور چین در اقتصاد که افزایش تقاضا برای انرژی را به همراه داشت قیمت نفت نیز بهطور پیوسته رو به افزایش گذاشت. بهطوری که تا سال ۲۰۰۸ و پیش از بحران مالی آن سال قیمت هر بشکه نفت به کمی بیشتر از ۱۶۰ دلار نیز رسید؛ در طی بحران ۲۰۰۸ قیمتها بهشدت کاهش یافتند اما خیلی زود دوباره روند افزایشی قیمت نفت از سر گرفته شد و توانست تا سال ۲۰۱۴ به قیمت ۱۱۴ دلار در هر بشکه برسد.
این روند صعودی و افزایش قیمتها موجب آن شد که به دلیل سودآوری زیاد صنعت نفت منابعی که پیش از این منابع غیرمتعارف (به دلیل هزینههای بالا برای کشف و استخراج) نامیده میشدند؛ نیز مورد سرمایهگذاری قرار بگیرند. بهطور مثال میتوان از نفت شل آمریکا نام برد که به نفت خامی گفته میشود که از ماسه و یا سنگ ماسه با استفاده از مایع پرفشار و صرف هزینههای زیاد استخراج میشود.
نقطه سربهسر در اقتصاد، به زبان ساده، نقطهای است که در آن هزینه و درآمد برای یک بنگاه تولیدی برابر میشوند و بنگاه در هر قیمتی بالاتر از آن شروع به سوددهی میکند. برای به دست آوردن نقطه سربهسر روشهای زیادی وجود دارد و این روشها با توجه به هزینههای هر شرکت، مانند نیروی کار، هزینههای عمومی تکنولوژی، مالیات و هزینههایی از این دست، متغیرند. نقطه سربهسر برای کمپانیهای نفت شل بهطور میانگین عددی معادل ۴۵ دلار است؛ یعنی در قیمت هر بشکه نفت معادل ۴۵ دلار درآمد و هزینههای این شرکتها با یکدیگر سربهسر شده، در حالی که این مبلغ برای کشوری چون عربستان ۴ دلار و برای روسیه معادل ۱۰ دلار است. البته نمیشود این اعداد را به آسانی با یکدیگر مقایسه نمود زیرا که شرکتهای آمریکایی در مقام بنگاههایی خصوصی هستند اما عربستان و روسیه در مقام دو کشور که برای تامین مخارج خود به درآمدهای نفتی وابسته هستند لذا نقاط سربهسر در این دو کشور در واقع از این مقادیر بالاتر و بیثباتتر بوده و به مخارج دولتی آنها نیز مرتبط است.
در بین سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۴ تولید نفت شل سه برابر شد و در سال ۲۰۱۴ آمریکا توانست به بزرگترین تولیدکننده نفت دنیا تبدیل شود.
در سال ۲۰۱۱ آمریکا شروع به صادرات نفت خام نمود بهطوری که در سال ۲۰۱۳ توانست عربستان سعودی را بهعنوان بزرگترین صادرکننده نفت خام پشت سر بگذارد؛ حالا دیگر ایالاتمتحده نهتنها به انرژی وابسته نبود بلکه یکی از بزرگترین صادرکنندگان انرژی در جهان تبدیل شده بود.
سقوط قیمت نفت در ۲۰۱۶ و معاملات تازه
عرضه بیش از حد آمریکا، کاهش تقاضای چین به انرژی و استفاده از انرژیهای تجدید پذیر همگی دستبهدست هم دادند تا در سال ۲۰۱۶ قیمت نفت را کاهش پیدا کند. بهطوری که در اوایل آن سال قیمت هر بشکه نفت به ۳۰ دلار کاهش پیدا کرد.
این کاهش قیمت منجر به کاهش سود شرکتهایی شد که نفت ارزان تولید میکردند اما برای شرکتهایی با تولید نفت گران این کاهش قیمت، سود را به زیان تبدیل کرد و باعث ورشکستگی شرکتهای کوچک و شرکتهای بزرگ با بدهی بالا شد. تا جایی که اداره انرژی آمریکا تخمین زد که در سال ۲۰۱۵ ضرر تولیدکنندگان عمده به ۶۷ میلیارد دلار برسد.
این کاهش قیمت اما برای کشورهای صادرکنندهی نفت نیز گران تمام شد و مقادیر زیادی کسری بودجه و از دست دادن ذخایر آنها را به همراه داشت. عربستان سعودی یکسوم از ذخایر خارجی خودش را در سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶ از دست داد.
اینجا بود که دو تولیدکننده بزرگ نفت برای مقابله با این بحران رو به تشدید تصمیم گرفتند قدمهایی برای بهبود قیمت نفت انجام بدهند. در دسامبر ۲۰۱۶ توافق «اوپک+» میان کشورهای عضو اوپک و ۱۱ کشور خارج از اوپک منعقد شد که تولید نفت این کشورها را محدود میکرد. این توافق توانست تا مارس امسال قیمت نفت را بین ۵۰ تا ۸۰ دلار حفظ کند.
اما شرکتهای آمریکایی مانند سایرین از چنین محدودیتهایی برخوردار نشدند و این اقبال موجب شد روح تازهای به صنعت کشف و استخراج نفت شل در آمریکا دمیده شود. در واقع تا ژانویه ۲۰۲۰ تولید روزانه نفت آمریکا قرار بود به بیش از ۱۲.۷ میلیون بشکه در روز برسد که رشدی ۴۵ درصدی نسبت به دسامبر ۲۰۱۶ را نشان میداد.
روسیه و عربستان متحد میشوند
در تاریخ ۶ مارس امسال اما اتحاد اوپک+ پس از اینکه روسیه درخواست اوپک برای کاهش تولید نفت جهانی را رد کرد از هم پاشید. روسیه علاوه بر رد این درخواست اعلام کرد که دیگر به توافق سال ۲۰۱۶ نیز پایبند نمیماند. در پی این تصمیم عربستان سعودی نیز در ۸ مارس اعلام کرد دیگر حول محدودیت تولید مذاکره نمیکند و میخواهد عرضه نفت را به ۱۲.۳ میلیون بشکه در آپریل برساند و در اسرع وقت ظرفیت تولیدی خودش را به ۱۳ میلیون بشکه در روز برساند.
با ایجاد انتظار چنین افزایش عرضهای شاخص نفت برنت در ۴۸ ساعت بیش از ۳۰ درصد سقوط کرد. برخی گمان میکنند که این اقدام روسیه در تلافی تحریمهای آمریکا علیه بزرگترین شرکت نفتی روسیه، نفتروز، است. اما نکته مهمتر از این گمانها، انگیزه طولانیمدتی است که در پشت این تصمیمات پنهان شده بود. برای مدتها نفت آمریکا بخشی از بازار را اشغال کرده بود و بدون محدودیت به تولید مشغول بود. با این تهدید، قیمتها کاهش چشمگیری پیدا میکردند و این دو کشور باید درآمد کم را تحمل میکردند اما شرکتهای آمریکایی که نفت گران تولید میکردند توان تابآوری در چنین بازاری را نداشته و سقوط میکردند.
تمام این اقدامات منجر به افزایش عرضه در بازار جهانی شد که بخشی از کاهش قیمتها را پوشش میداد.
کرونا وارد میشود
اما این کاهش قیمت قرار نبود در اینجا به پایان برسد زیرا که در نتیجه گسترش ویروس کرونا و بسته شدن بنگاههای اقتصادی در جهان تقاضای انرژی نیز افت چشمگیری پیدا کرد تا جایی که قیمت نفت تکرقمی شد. تاثیری که این ویروس بر تقاضای انرژی در جهان گذاشت شاید در تاریخ نظیری نداشته باشد. بهعنوان مثال تنها تاثیر حاصل از خاموش شدن خودروها در آمریکا (بزرگترین مصرفکننده نفت جهان) به تنهایی توانست ۵ درصد از تقاضای جهانی برای نفت را کم کند و تقاضای نفت در آمریکا را به ۱۴.۴ میلیون بشکه در روز برساند. هند با اجرای بزرگترین قرنطیه جهان توانست ۳.۱ میلیون بشکه از تقاضای روزانه نفت کم کند. در اسپانیا که یکی از بزرگترین ضربهها را از ویروس خورده است در ماه مارس تقاضای نفت ۲۳ درصد کم شد بنا بر گزارش بلومبرگ تقاضای گازوئیل و بنزین به ترتیب ۳۵.۵ و ۲۶.۵ درصد کاسته شد و تقاضای نفت سفید که در صنایع هوایی به کار برده میشود، نیز به دلیل بر زمین ماندن هواپیماها ۴۲.۵ درصد کاهش یافت.
در ایتالیا که همانند اسپانیا یکی از شدیدترین ضربهها را از ویروس خورده است خردهفروشیهای سوخت ۸۵ درصد کاهش یافته است و در بریتانیا فروش گازوئیل و بنزین به ترتیب ۵۷ و ۶۶ درصد کاهش یافته.
آدام هنیه در گزارشی یادآور میشود که در مواجهه با قیمتهایی اینچنین پایین تولیدکنندگان نفت تمایل دارند که نفت خود را ذخیره کنند تا با امید به افزایش قیمت در آینده توانایی فروش داشته باشند. با این وجود مسئله این است که فضای ذخیرهسازی بسیار محدود است و انتقال نفت به مکانهایی مناسب برای ذخیرهسازی خود هزینهبر است. تحلیلگران تخمین زدهاند که حدود سهچهارم از ظرفیت ذخیرهسازی جهان در حال حاضر استفاده شده است و ظرفیتهای خالی نیز تا پایان ماه می پر خواهند شد.
در نهایت
افت بیسابقه قیمت نفت را میتوان شکست همزمان عرضه و تقاضای این محصول تلقی کرد و حال باید پرسید متحدانی که کمر به نابودی شرکتهای نفتی آمریکایی بسته بودند و خطر قیمتهای پایین را به جان خریده بودند خودشان توان تابآوری در برابر چنین سقوط وحشتناکی را خواهند داشت؟ میتوان گفت که قطعا بحران پیش روی شرکتهای با نفت گران عمیقتر از دولتهای نفتی است؛ هم به دلیل نقطه سربهسر بالای این کمپانیها که ضرر بیشتری به آنها وارد میکند و هم به دلیل بدهیهایی که از این شرکتها در بازارهای مالی ایجاد شده است.