دوران سربازی چگونه میگذرد؟
برای بسیاری دوران سربازی نه گذراندن زمان در پادگان و برجکهای نگهبانی که کار کردن به عنوان کارمند رایگان و ارزانقیمت در برخی سازمانهای دولتی است. این متن روایتی است از یک دوره سربازی شامل آموزش و خدمت در یک سازمان دولتی. روایتی که تصویری از آنچه بر سربازارن میگذرد ارائه میدهد.
به مناسبت پایان خدمت ضرورتم لازم دانستم چند پاراگراف راجع به خدمت سربازی بنویسم.
من سرباز امریه بودم، دوره آموزش نظامی دوماهه را در پادگان ۰۱ نزاجا (ارتش) گذراندم، سپس به سازمان فنیوحرفهای معرفی شدم. پس از گذراندن دوره دوماهه تربیت مربی، به مرکز محل خدمتم معرفی شدم. در این یادداشت، میکوشم در حد توانم شرایط سربازان در پادگان و مراکز فنیوحرفهای را وصف کنم، و امیدوارم که اطلاعات مفیدی در اختیار خوانندگان، بهویژه مشمولین نظاموظیفه گذاشته باشم.
مقدمه
طبق ماده ۱ خدمت وظیفه عمومی، «هدف از جذب سربازان دفاع از استقلال و تمامیت ارضی و نظام جمهوری اسلامی ایران و جان و مال و ناموس مردم است و کلیه اتباع ذکور مکلف به خدمت وظیفه عمومی هستند». به نظر میآید با سربازگیری، نظام بخشی و یا شاید هم غالب نیاز خود جهت تأمین امنیت در مرزها و داخل کشور را از این طریق تأمین میکند و در برخی موارد نیروهای متخصص را با عنوان سرباز امریه به برخی ارگانها وام میدهد. خب! شاید به نظر منطقی باشد، ولی برخی سؤالات هستند که همیشه برای سربازان مطرح میباشند:
چرا هزینه اهداف مذکور را ما میپردازیم؟
سربازان غالباً جوانان ۱۸ تا ۳۰ سال میباشند. کسانی که در ابتدای زندگی بزرگسالی خود بوده و فاقد کمترین سرمایهای برای شروع زندگی خود هستند. با حقوق ناچیز سربازی (عددی بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ هزار تومان) عمدتاً در دوران خدمت با مضیقه مالی مواجه هستند و در خوشبینانهترین حالت صرفاً دو سال از وقتشان بیهوده گرفته میشود، درصورتیکه عملاً با احتساب وقفه پیش و پس از خدمت، این روند بیش از دو سال طول میکشد.
آیا روش دیگری جهت وصول به اهداف فوق موجود نیست؟
نمیتوان سربازی را اختیاری کرد، در عوض حقوق سربازی را افزایش داد؟ در این صورت افراد مناسبتری به محیط نظامی وارد میشوند و بهرهوری نیروهای نظامی نیز افزایش مییابد.
یا این که نمیتوان از تکنولوژیهای بهروزتر استفاده کرد تا به تعداد کمتری سرباز نیاز باشد؟
من در این یادداشت در پی پاسخگویی به سؤالات فوق نیستم، منظورم از مطرح کردن این سؤالات، آشنا کردن شما با درگیریهای ذهنی یک سرباز است. اما مسئلهای که من درصدد مطرح کردنش هستم این است که: بسیاری از سربازان اذعان دارند «ما در راستای اهداف فوق به کار گرفته نشدیم؛ و مخلص کلام سربازیمان به بیگاری گذشت.» من در این یادداشت سعی دارم جوّ حاکم بر محیط محل خدمت سربازان را مختصراً بازنمایی کنم.
دوره آموزشی ۰۱ نزاجا
بهعنوان کسی که در مرکز آموزش ۰۱ نزاجا آموزش نظامی دیدم، به جرئت میتوانم بگویم که آموزش مؤثری ندیدم. قبل از اعزام تنها امری که میتوانست مرا به پادگان علاقهمند بکند، همین گذراندن آموزش نظامی بود. ولی اگر مختصراً بخواهم گزارشی از دو ماه آموزش در این مجموعه ارائه کنم، میتوانم موارد زیر را ذکر کنم:
- یک هفته تمام به سخنرانیهایی تحت عنوان معارف جنگ گوش کردیم. این سخنرانیها در مسجد پادگان برگزار میشد و از ساعت ۸ تا ۱۲ طول میکشید و فرماندهان ارتش از خاطرات خود از دوران دفاع مقدس میگفتند.
- کسر بزرگی از وقتمان را به تمرین رژه گذراندیم. یعنی غالباً برای رژه آماده میشدیم.
- «منتظر ماندن» شاخصه جداییناپذیر دوران آموزشی بود؛ منتظر ماندن در انواع صف: صف غذا، صف ورود و خروج، صف ثبت اطلاعات، صف بوفه، صف تلفن، صف تحویل مهمات، صف دستشویی و…. به صف شدنهای مکرر و حضوروغیاب نیز در زیرمجموعه همین منتظر ماندنها قرار میگیرد (یعنی برای هر کاری باید به صف و سپس حضوروغیاب میشدیم. برای مثال هرروز برای رفتن به مسجد یا نهار ۱۳۰ نفر حضور و غیاب میشدند. دیوانهکننده بود.)
دوره آموزشی ترکیبی از این منتظر ماندنها و عجله کردنها است. یعنی بعد از اینکه ۳۰ دقیقه برای غذا گرفتن منتظر ماندی و علاف ایستادی، بعدش باید سریع غذایت رو بخوری و ظرفهایت رو بشوری تا دیر نکنی !
- آشنایی با تفنگ ژ-۳ و باز و بسته کردن (آنهم فقط یک بار) و تمرین قلقگیری (در حد چند ساعت).
- کلاسهای آموزشی جهت آموزش برخی مطالب بهصورت تئوری.
- کلاسهای عقیدتی (چند جلسه دوساعته بود)
- دو روز را در اردوگاه گذراندیم. منطقهای به نام تلو در شمال شرق تهران. طی این دو روز تیراندازی کردیم (هر نفر ۲۵ گلوله، بدون هیچ امتیازدهی. یعنی در کل دوران دوماهه ۲۵ گلوله شلیک کردیم)، شبانه پیادهروی کردیم، مکرراً برای حضور و غیاب به صف شدیم، و عکس یادگاری گرفتیم.
- دو روز تمام را به دفن شهید گذراندیم.
تقریباً همین!
اکنون میخواهم راجع به جو حاکم بر پادگان و مسائلی که بسیاری از سربازان را طی این دوره آموزشی رنج میداد بنویسم. قبل از ورود به پادگان تصوراتی از خدمت داشتم، برای مثال تغییر زمان خوابوبیداری، نظم، کارگروهی، مسئولیتپذیری، زندگی در شرایط سخت و دیگر شرایطی که فکر کردن به آنها آزارم نمیداد و برایم دورهای مفید و استثنایی به نظر میآمد. ولی خب همهاش این نیست. اگر سر صحبت را با کسانی که سربازی را گذراندهاند باز کنید و بیشتر صمیمی شوید متوجه میشوید که «تحقیر شدن»، خاطره مشترک بسیاری از سربازان در طول خدمت است. برای مثال اگر کسی مرتکب خطایی شود، یا اصلاً توانایی انجام دستورات فرمانده را نداشته باشد، علاوه بر تنبیه تحقیر هم میشود، شاید ناسزا هم نثارش شود. فرماندهمان همیشه سر صف به تحصیلکرده بودنمان اشاره کرده و سپس از بیعرضگیمان در انجام برخی امور شکایت میکرد و یا همیشه از نفهمی و بیشعوری چند نفر نامعلوم صحبت میکرد؛ هرروز و هرروز. کسانی که به هر نحو سهواً و یا عمداً مرتکب اشتباهی میشدند «عبدالله» خطاب میشدند که بار معنایی تحقیرآمیزی دارد. یک روز، همگروهانیم که دکتر داروساز اهل شیراز بود، از اینکه سر صف عبدالله خطاب شده بود بسیار گله میکرد و ناراحت بود.
فریاد کشیدن سر سرباز آموزشی امر عادی است. یک شب ساعت ۹ رسیدم و بعد از ورود به پادگان در حوالی در ورودی جلوی پاسدارخانه منتظر رسیدن دوستم بودم که یک دفعه دژبان بلند داد زد و رو به من گفت: «اونجا چرا وایستادی؟» من هم با اندکی وحشتزدگی گفتم «منتظر دوستم هستم.» جواب داد : «اینجا مگه شهربازیه؟ نبینم اونجا وایسادی». خب من این رفتار را لایق خودم نمیدانم. هرروز و هرروز شاهد همچنین رفتارهایی در پادگان بودم و هرروز اعصابم داغون بود.
نمونههای زیادی از این موارد میشود ذکر کرد. مثلاً ممکن است برای مطرح کردن موضوعی وارد دفتر فرمانده شوید و فرمانده با بیتفاوتی بگوید «برو بیرون حوصله ندارم». یا اصلاً اگر مشکلی در انجام نگهبانی و یا تیراندازی داشته باشید و یا حتی به چند روز مرخصی ضروری احتیاج داشته باشید و مشکلتان را با مافوقتان در میان بگذارید، اصل بر دروغ گفتنتان است، مگر اینکه بتوانید خلافش را ثابت کنید.
«کجا همینجوری سرت رو انداختی پایین میای تو؟ بیرون!»، «اینجا چه غلطی میکنی؟»، «گم شید بیرون»، «آدمتون میکنم» و جملات بسیاری شبیه اینها و حتی غیرمحترمانهتر را مکرراً در پادگان میشنوید.
«استرس» جزء جداییناپذیر دیگری از دوره خدمت است. هرروز تهدید میشدیم: اگر تختت آنکادر نباشد، فلان میشود؛ ترک پست کنی فلان میشود؛ تجدید دوره میشوید؛ امریهتان لغو میشود؛ اگر رژه را درست نروید کاری میکنم که «مرغهای آسمان به حالتان گریه کنند» (تکیهکلام فرماندهمان)؛ از مرخصی خبری نیست؛ آخر هفته نگهبانید؛ کاری میکنم بیفتی خاش!؛ بازداشتت میکنم؛ اضافه میزنم و… .
«ارتش چرا ندارد» جمله معروفی است، گویای واکنش پادگان به اعتراض. شما حق اعتراض ندارید. بله! تا حدودی منطقی است، چرا که یک یگان نظامی باید بتواند در کوتاهترین زمان، سریعترین واکنش را در مواجهه با دشمن داشته باشد. ولی موضوع این است که اغلب سربازان، نیروهای نظامی آینده نخواهند بود. دو سال تمام، میراندن روحیه مطالبهگری نیمی از جمعیت کشور عاقلانه است؟ شاید هم عامدانه. یک روز سر صف نماز، روحانی رسماً اعلام کرد نماز جماعت اجباری است حتی برای اهل سنت، چون ارتش چرا ندارد.
وضعیت غذا اصلاً خوب نبود. هم کم و هم بیکیفیت بود. از میوه هم کلاً خبری نبود، مگر اینکه از بوفه تهیه کنی. یک یا دو نوع. بسیاری از سربازان از لحاظ بدنی ضعیف شده بودند.
ضمناً پادگان ۰۱ به «هتل ۰۱» معروف است. نسبت به سایر پادگانها مزایایی دارد. از جمله اینکه داخل شهر تهران واقع شده است و میتوانید مایحتاجتان را از شهر تهیه کنید. نسبت به سایر پادگانها سختگیری کمتری دارد و چیزهایی از این قبیل.
البته تجربیات ارزشمندی در طول این دو ماه نیز به دست آوردم. شاید در ادامه زندگیام فرصت اینچنینی به دست نیاورم. گروهان ما شامل ۱۳۶ نفر از تمام نقاط ایران به معنای واقعی بود. از هر استان حضور داشتند. من در طی این دوره دوماهه با رنگینکمان ایران آشنا شدم. شاید پیش از آن مجموعهای از تخیلات، ایران را در ذهن من میساخت ولی بعد از این دوره با نمونه واقعی آن آشنا شدم.
مرکز تربیت مربی کرج
دوره هشتهفتهای کرج دوره خوبی بود بهجز پلههای مرکز. دو هفته به دوره پداگوژی[۱] گذشت، انواع روش تدریس و در کل نحوه کلاسگردانی موضوع این دوره بود. به شخصه لذت بسیاری از این دوره بردم و به نحو احسن از آن استفاده کردم. یک هفته به دوره بهداشت و ایمنی گذشت و پنج هفته نیز آموزش حرفه تخصصی.
اداره
پیش از معرفی شدن به سازمان فنیوحرفهای گمان میکردم سرباز بودنم را حس نخواهم کرد، چرا که سرباز-مربی هستم و طبق قانون، وظایف یک مربی را از من خواهند خواست. اما معالأسف، سایه سربازی بر سرم سنگینی میکرد. طبق قانون، سرباز-مربیان سازمان فنیوحرفهای وظایفی جز وظایف مربیگری نداشتند، اما در مرکز محل خدمتمان، کارهایی چون ثبتنام کارآموزان، ثبت مشاوره، تهیه آمار، تهیه سند توسعه، و حتی رنگآمیزی محوطه جزو وظایف من و نیز دو سرباز-مربی دیگر محسوب میشد. در ابتدا مقاومت میکردم، پس از تهدید به لغو امریهام از جانب رئیس مرکز مجبور به انجام کارهای فوق علاوه بر وظایف مربیگریام شدم. (انجام اموری که وظیفهات نیست اما چون سرباز هستی مجبوری انجام بدهی. آزاردهنده نیست؟)
خب! اداره نسبت به پادگان محیطی صمیمانهتر و جوی سبکتر دارد، روحیه زمخت نظامیگری در رئیس و کارمندان موجود نیست. اما بااینحال سرباز بودن امتیازی منفی محسوب میشود و رابطه یک فرد را با همکاران متمایز میکند. برای نمونه یک روز یکی از مربیان مرکز از من انتظار داشت سؤالات مربوط به رشته خودش را تایپ کنم، کاری که مطمئناً وظیفه من نبود. من از این موضوع بسیار ناراحت شدم و درخواستش را رد کردم. در عرض پنج دقیقه رئیس مرا به اتاقش خواست و تایپ سؤالات ایشان را خواست. من امتناع کردم و سؤالات را تایپ نکردم. بااینکه این سرپیچی من عواقبی نداشت، اما نشاندهنده موقعیت ضعیفتر سرباز در اداره است، انتظارات بیجایی شبیه این از سربازان فقط مخصوص آن مربی نیست. این نشاندهنده فرهنگ غلطی است که بر کل سازمان فنیوحرفهای حاکم است. درنتیجه همیشه باید برای انجام ندادن کاری که وظیفهام نیست مقاومت میکردم و انرژی صرف میکردم و یا مجبور به انجام دادنش میشدم. در هر دو صورت ذهنم همیشه درگیر بود.
علاوه بر شرایط ویژه سربازان، مسائلی هستند که کارمندان را نیز آزار میدهد. بسیاری از کارهای بیهوده اجباری در امور محوله به کارمندان وجود دارد که مرا در ابتدا بسیار آزار میداد، تا اینکه به آنها عادت کردم. برای نمونه در سایت فنیوحرفهای بخشی به عنوان مشاوره و هدایت شغلی وجود دارد. کارآموزان در این بخش میتوانند با انتخاب آزمون مورد نظر و با پاسخگویی به سؤالاتش هدایت شغلی شوند. خب که چه؟ هیچکدام از کارآموزان از این قابلیت استفاده نمیکردند. مربیان به خاطر ارائه آمار مطلوب بهجای تکتک کارآموزان این کار را انجام میدادند. یعنی یک بار با کد ملی آقای الف هدایت شغلی میشوند، و سپس با کد ملی آقای ب. تا بدین حد مسخره. فاجعهتر از آن اینکه کمتر مربیای حاضر به انجام این کار بیهوده بود، بنابراین انجام ثبت مشاوره بیهوده محول میشد به سربازان.
اولین سال حضورم در اداره تقریباً بهجای ۱۰۰۰ نفر و سال دوم بهجای ۶۰۰ نفر مشاوره و هدایت شغلی شدم. به همین مسخرگی وقت میگذراندم.
سپس به عنوان مربی، جهت تدریس به پادگان ارتش و کانون اصلاح و تربیت معرفی شدم.
پادگان (ارتش – زنجان)
بهگمانم پادگان فقط برای سربازان آزاردهنده است. این بار که به عنوان مربی وارد پادگان شدم، به مانند تجربهام در دوران آموزشیام نبود. مانند یک شخص عادی با من رفتار میشد و از احترامی که لایق یک مربی بود، برخوردار بودم. این امر برایم خوشحالکننده بود. از مربی بودنم بسیار خوشحال بودم و تمام تلاش و انرژیام را در راستای آموزش کارآموزانم بهکار میگرفتم. تلاش میکردم هر آنچه را که میدانم به ایشان برسانم. اما طی این دو سال انگیزهام را برای کارم از دست دادم، چرا که هدفی جز آموزش سربازان در دستور کار مسئولین ارتش و سازمان فنیوحرفهای قرار داشت. واضحتر عرض کنم، از سمت سازمانهای مافوق، آموزش تعداد معینی سرباز به عنوان تعهدِ کاری سالانه به هر یک از مراکز فنیوحرفهای در پادگانها ابلاغ میشد. علاوه بر بزرگ بودن آن عدد برای مجموعه ما، مهمترین وظیفه مجموعه -شامل تعدادی ارتشی و چندی از مربیان- ثبتنام آن تعداد سرباز و پاس کردن آمار سالانه بود. من تقریباً ۸۰ درصد کارآموزانم را حتی یک بار هم ندیدم. چرا که یا یگان محل خدمتشان مرخصشان نمیکرد، یا نگهبان بودند و یا اصلاً بالاجبار در کلاسها ثبتنام کرده بودند. آنهایی هم که در کلاسهایم حضور داشتند، ۱۰ درصد مطالب لازم را هم دریافت نمیکردند. چرا که کلاسهایمان محدود حضورشان به یک ساعت هم نمیرسید، درصورتیکه برای پاس کردن تعهد سالانه مجموعه، روزانه پنج ساعت کلاس تعریفشده بود. روز آزمون نیز تقلب معنا و مفهوم خود را نداشت، و جهت ارائه آمار قبولی مطلوب به سازمانهای مافوق بهجای سربازان غایب نیز برگه پر میشد.
طی این دو سال تدریس در پادگان، با بسیاری از سربازان همصحبت و با پارهای از مشکلاتشان آشنا شدم. برخی از سربازان از شرایط نگهبانی خود گلهمند بودند، آنها به گفته خودشان هر ۱۵ روز یکبار «بهخواب» میشوند. (روزی را که نگهبان نباشند را اصطلاحاً بهخواب مینامند.)
طبق آییننامه بعد از ۲۴ ساعت نگهبانی، ۲۴ ساعت استراحت الزامی است. یعنی ۴۸ ساعت نگهبانی مداوم غیرقانونی است. درصورتیکه در برخی مواقع، این سربازان چهارده روز مداوم نگهبان بودند. نگهبانی نیز بدینصورت است که دو ساعت نگهبانی میدهند، دو ساعت آماده (یعنی پوتین بهپا منتظرند تا اگر فراخوانده شوند اعلام آمادگی کنند) و دو ساعت میتوانی بخوابی. شما میتوانید چهارده روز را با این چرخه زندگی کنید؟
جواد سربازی ۲۰ ساله از سرمای شدید هوا در زمستان بسیار ناله میکرد. دمای شهر زنجان در شبهای زمستان به بیست درجه زیر صفر نیز میرسد. ساعت دوی نیمهشب، روی برجک، در بیابان، هوای بیست درجه زیر صفر، لباس ارتش، دو ساعت تمام سرپا ایستادن عادلانه است؟ این شرایط مربوط به سال ۱۳۹۷ است. آیا راه دیگری برای حفاظت از پادگان ارتش در مرکز شهر زنجان وجود ندارد؟ تکنولوژی جدید نمیتواند کار جواد را انجام دهد؟ ظالمانه نیست؟
البته این شرایط با درجه سرباز رابطه مستقیم دارد. هرچه درجه بالاتر شرایط بهتر. فوقلیسانسهای وظیفه با درجه ستوان دومی ماهی یک روز نگهبان بودند. لیسانسهای وظیفه با درجه گروهبان یکمی هفتهای سه تا چهار روز. البته با توجه به یگان خدمت، شرایط میتوانست متفاوت باشد. این شرایط با توجه به تعداد سربازان موجود در پادگان نیز قابلتغییر است، سرباز بیشتر، نگهبانی کمتر.
اینها خلاصهای از مشاهدات من از دورانی است که هر پسری پیش از ورود رسمی به بازار کار باید بگذراند. و همچنان سؤال اصلی این است: بدیلی وجود ندارد؟
[۱] پداگوژی هنر یا علم وجودی یک معلم است. این اصطلاح عموماً به استراتژیها یا راهبردهای آموزش مربوط میشود، که برخیها از آن به عنوان سبک یادگیری نیز یاد میکنند. پداگوژی که در لغتنامهها از آن به معنی «روش آموزگاری»، «فن تعلیم»، «علم تعلیم» یاد شده است، گهگاه هم به عنوان استفاده صحیح از راهبردهای آموزشی در جریان فرایند یاددهی و یادگیری تعریف میشود.
خسته نباشید مردان سرزمینم
نه خدایی واقعا میگم میدونم سخته مخصوصا حس اینکه داری وقتتو تلف میکنی
دیگران دارن کاری برای ایندشون انجام میدن بعد شما هنوز توی صف غذا و حمامید
متاسفم امیدوارم کاری کنند که سربازی بدردتون بخوره
دارم تو راهنمایی رانندگی تهران خدمت میکنم بدترین جای نظام جایی که تموم سربازش فوق دیپلم به بالا هستن من لیسانس دارم با درجه استوار یکم و ۲۵ سالمه ، تو خیابون باید هرروز پست بدیم و فحش و ناسزا های مردم رو گوش کنیم فشاری که تو سربازا تو این ارگان میاد به هیچ ارگان و یا سازمان دیگ نمیاد، بد و بیراه های مردم یه طرف و فشاری که کادری ها سرپست بهت میارن و حرف هاشون یه طرف هیچ نظارتی هم نیست تا دست از پا خطا کنیم تو خیابون میفرستن بازداشتگاه که دوروز اضاف داره… فقط میخام اینو بگم چرا باید مایی که این همه سال درس خوندیم کنار خیابون وایستیم و سرما و گرما بکشیم مگه ما پارکبان ملتیم چرا نباید راهور از تخصص ما درس خونده ها استفاده کنه و خیلی چیزای دیگ که جاش نیست بگم …
سلام من اومدم تجربه مو بگم . من امسال یکم اردیبهشت افتادم ۰۴ بیرجند .
خلاصه یک هفته بیشتر نموندم که فرم سرباز فراری رو پر کردمو اومدم . تحقیر، توهین، داد زدن و سختی تمرینات و خیلی چیزای دیگه هست که من نتونستم تحمل کنم و .. .
خلاصه سربازی میشه رفت به شرط اینکه مثل من زودرنج و حساس نباشی من شب ششم چون روزش دهن به روزه کلا تو آفتاب بودیم بعد افطار اوردنمون بیرونو بشین پاشو من دیگه نتونستم و با گروهبان درگیر شدم دو روز بعدشم اومدم . خلاصه اگه پوست کلفتی برو اگه نازک نارنجی هستی سخت میگذره . درضمن من معاف از رزم و دچار مشکلات روحی بودم .
خدا بخیر کنه من افتادم سپاه و مشکلات اضطراب و پانیک و …دارم
سلام خسته باشید بنده ۱۱ ماه خدمتم این یازده ما برای من زود گذشت آقایان فقط از زیر کار تو خدمت در برین من امتحان کردم ،زود گذشت
۱۴۰۰/۱۱/۱ باید برم سربازی برج ۱۰ دفترچمو پست کردم گفتن یه هفته مونده به تاریخ بیا بهت بگیم کجا میفته آموزشیت. دفترچه پست کردنشو که مکافاته آموزش پرورش آخرین مدرسه که درس خوندی باید بری مهر بزنن یه چیز مسخره دوباره بری کلانتری باز تو یه برگه مهر بزنن بد بری واکسنایه مضخرف برکتم بزنی. اینا به حرف میگی چیزی نیست بخوای یه مهر بزنی بدونن میخوای بری سربازی هی میپیچوننت اونم ازقصد ۳هفته دهنم صاف شد برا چنتا دونه مهر که برگه سبزمو بگیرم این خاطرات من برا دفترچه پست کردن . ایشالا رفتم آموزشی درجریان میذارمتون از صاف شدنایه دهنم
دوست عزیز سلام
واکسنهای مضخرف برکت؟
ظاهرا واکسنای خفن و خوب خارجی ها رو ندیدی مثلا همین آسترازنکا اینقدر خوب عمل کرده که آمریکا روزی ۴۰۰ تا کشته میدی تازه این خبرم بخونی بد نیست
کانادا قصد دارد حدود ۱۳.۶ میلیون دُز واکسن کرونای آسترازنکا را دور بریزد، زیرا نتوانسته است هیچ متقاضی برای آن در داخل یا خارج از کشور پیدا کند.
(((((((((((:
سلام من ۱۸ سالمه نمیدونم برم سربازی یا نه
ولی میدونم برم کله برنامهام بهم میریزن
نمیدونم باید چیکارررر کنم خدایااا برم نرم خودشم دریم تا سوم دبیرستان خوندم پولدارم که نیستم چیکار کنم برادر بزرگترم تو اهواز خدمت کرده
اگه برنامت اینه که در اینده از کشور خارج شی برو وگرنه ارزش نداره ۲ سال پیرت کنن و از لحاظ اخلاقی نابودت کنن
سلام
من مدرک دیپلم دارم. میخواستم بدونم اگر پذیرش بگیرم و قبول هم بشم و محل خدمتم در شهر خودم (تهران) بشه آیا سربازی من به صورت ۲۴ ساعته خواهد شد ؟ یعنی ۲۴ ساعت داخل پادگان, ۲۴ ساعت خارج از پادگان به صورت مرخصی. من اینو از چند نفر شنیدم که مثلا افراد با مدرک تحصیلی بالای دیپلم به صورت روزبرگ هستن و افراد دارای دیپلم به صورت ۲۴ ساعته (البته در صورتی که در شهر خودشون خدمت کنن) میخوام بدونم چنین چیزی صحت داره یا نه؟
آموزشی :۰۵کرمان به مدت ۷روز و ۳۱روز مرخصی
یگان مادر:آماد پ وش م شیراز ۱ماه
یگان اصلی:مالک اشتر اصفهان ۱سال
تجربه:جو خوب و هم خدمتی های خوب پادگان را برایت بهشت میکند …
کادر خوب محیط را از نظر روانی سالم میسازد
از همه مهم تر دیدگاه و سازگاری (خودت )با مسائل و بهره بردن از جریانات و اتفاقات سرنوشت خدمتی و حتی آینده آن را مشخص میکند…
هم خدمتی هایی (داشتم)دارم که در روزهای سخت برایم مثل برادر بودند …
دوران سربازی هم دوران خوبیه هم دوران بد و نفرت انگیز .
بهتره که توی دوران سربازی چشمامون رو روی زور گفتنا ووووو ببندیم و با دوستانمون خوش باشیم اما بهتر بود اگر زمان خدمت کمتر در نظر گرفته میشود و حرفه هایی توی سربازی به ما یاد میدادن
با تشکر.
سربازی ی هفته اولش سخت میگذره ولی بعدش عادت میکنی و خوش میگذره مخصوصا دوران آموزشی بهترین دوران سربازی هستش اصلا اضاف خدمت نداره نترسونن شمارو،بعدش یگان یکم سخت میشه چون هرکار اشتباه کنی اضاف خدمت میزنن
کلا پادگان مثل خونه خودتونه ولی فقط همچی قانون داره و حقوق دیگران رو باید رعایت کنین
راجب قضیه حموم دوستمون بستگی داره چ پادگانی بیافتی اگه یجا خوب باشه هروز میتونی بری اگه جایی بدی باشه هر ۳،۴ روز شاید بتونی بری
درکل سربازی دوران خیلی خوبیه فقط دلتنگی داره همین
،مثل چشمبر همزدن تموم میشه
یا حق
سلام
نویسنده این متنو خوب میشناسم یعنی شخصیتشو چون ی عمره با امثال ایشون سرو کله میزنم
هیچکس تو دوره آموزشی از داد و بیداد فرماندهان احساس تحقیر نمیکنه مگه اینکه عقده شدید داشته باشه و حتی بیسواد ترین افراد هم (البته باسواد ها به علت غرور کاذب ناشی از داشتن مدرک بیشتر)از تجربیات آموشی تو همه زندگیشون استفاده میکنن و کسی که از آموزش جنبه تحقیرشو یادش باشه میتونم با تجربه هزاران نفر بگم دلیل احساس تحقیر تحقیر شدن بعد از خدمتشه که تو دنیای بیرون تحقیر میشه رو به دوران آموزشی ربط میده
با تشکر
ایا در دوران آموزشی میشه معاف از زرمی گرفت؟؟
داداش چی میگی… اردک باید باشی مگه؟
حرف زور تو کله نمیره…
این که شما پوستت کلفت شده از توهینا دلیل بر این نمیشه کسی از توهین ناراحت نشه
تنها کاری ک میتونید بکنید دکمه خاموش مغزتونو بزنید بی خیال همه چی بشیدو شیرجه بزنید تو دنیای عاقلای احمق با همه بالا پاییناش میگذره بعد هم نگران چیزی نباشید ن حقوقی و مزایی به شما تعلق میگیره ن رزومه ای از زیر همه چی در برین تو خدمت
اره بابا توی همه کشور ها سربازی اجباریه توی ایران فقط غیر اجباریه و ما داریم حال میکنیم ، من خودم ۱۵ سالمه به فکر این سربازی لعنتی ام که جلوی هدفمو میگیره هر چند که اینا حرفمون رو گوش نمیدن
حرفتون خنده دار بود
یه سرچ ساده تو نت بزنی حساب کار دستت میاد((((((:
سلام
ممنون بابت به اشتراک گذاشتن دیدگاهتون
بویژه نویسنده متن اصلی آقا سعید
و آقا علی بابت وقتی گذاشتن برای تایپ وسایل و ملزومات دوره آموزشی
️خلاصه منم مثلا برخی دوستان در حال انجام کارهای پایانی فارغ التحصیلیم هستم و بزودی دفترچه پست میکنم بخاطر بعد۵سال دانشگاه تو سن۲۳سالگی دارم میرم خدمت
سوالم اینه سن تاثیری رو خدمت داره؟
دوم اینکه کلا چه زمانی باید کسری تحویل بدیم؟
سوم اینکه اگه تخصصی داشته باشیم مثل آرایشگری تو خدمت بدردمون میخوره؟
چهارم اینکه اون دوستمون که راجب منشی نوشته بود یعنی همیشه منشی میخوان تا رفیم میپرسن کی دستخطش خوبه؟یا فقط تو آموزشی؟
پنجم آقا جریان انتقالی چیه و گرفتنش سخته یا آسون؟
شیشم میشه تو خدمت رفت بیرون و کار کرد؟چجوری؟
تو این کرونا و مریضی چجوری بچه های مردم میرن سربازی؟ من خودم چند سال پیش سرباز بودم پاییز و زمستون همش سرما خورده بودم. واقعا خیلی سخته.
سلام
اخه چرا باید ۲ سال از بهترین سال های عمرمون رو بزاریم برای این مسخره بازی ها
من هنوز ۱۳ سالم هست اما واقعا از همین سن هم دارم تبعیض جنسیتی تو ایران رو حس میکنم
عزیزم…
من دخترم ولی واقعا دلم برا پسرا میسوزه که برن سربازی یا کلن تبعیض جنسی
سختی پسرا فقط همین خدمت رفتنه.. چ تبعیضی؟؟!! دختر ک همیشه سختی میبینه. پسر میره خدمت ک مرد شه.یکم سختی بکشه بد نیس
منم سربازم در جواب محدثه خانم :
نامرد نبودم که بیام خدمت مرد شم
بابت همدردی ممنون
ایول دمت گرم راست میگی زنا که سختی نمیکشن که
در جواب محدثه خانم و اونایی که میگن پسر باید بره سربازی تا مرد بشه یا آدم بشه ببخشید مگه ما الآن نامردیم که با سربازی رفتن بخواین مرد بشیم یا مگه ما الآن حیوونیم که بخوایم بریم سربازی آدم شیی بابا به خدا خود اون بالایی ام وقتی می خواست ما را خلق کنه اصلا نگفته مرد باید سختی بکشه گفت این دنیا محل آزمون و خطاست سعی کنید درست زندگی کنید ولی نگفت مردم باید عین سگ سختی بکشه واقعا چه منطق شما داریدمن نمیفهمم منظور شما از تبعیض جنسیتی چیه شما دخترا باید سربازی بریدببینید ما پسرا چی میکشیم معنی واقعی سربازی رفتن میفهمید اون موقع میفهمید تبعیض جنسیتی یعنی چی اون موقع میفهمید ظلم و ستم یعنی چی
ببین خانمه محدثه؛ این موضوع برابری کاملا بحثش جدا هست؛ شما نمیتونی بگی مشکل فقط سربازی هست برایه پسر ها؛ مطمعن باشین خداوند چه پسر چه دختر رو از نظره مشکلات زندگی کاملا برابر ساخته و نباید اینجوری که سخن گفتین قضاوت بشه! کاش اینو بتونین بفهمین که ما پسر هایه دمه خدمت واقعا از نظره روحی تضعیف میشیم وقتی همچین حرف هایی راجبمون میشنویم و سختیه کار واقعا چند برابر میشه؛ لطفا تویه قضاوت هاتون تر رابطه با دیگران بیشتر دقت کنین
خانم محدثه، زنی که فکر میکنه پسرا باید برن سربازی سختی بکشن تا “مرد” بشه، باید اینم قبول داشته باشه که دخترا باید آشپزی و گردگیری خونه و … را دوره هاشو پاس کنن تا “زن” بشه. کلا هرجا اختلافی بین زن و مرد تو دنیای امروز باعث آزار همس چه زن چه مرد
رضا شاه یه غلطه کرد. تا الان باید جورشو بکشیم
بادرود من سال ۷۱ خدمت بودم بااجازه شما حسابی حق و حساب دادم خداشاهده زمان اموزشی ۱۰ روز هم نگهبانی ندادم و مرخصی همیشه برقراربود بعد هم سربازمعلم شدم اون را هم باپارتی بازی تغییردادم اما بی انصافیه اگه کسی پول نداشته باشه بره ناکجااباد خدمت کنه و من که پول دادم هفته ای یک روز میرفتم خدمت
سلام…تو دوره اموزشی وضعیت حمام چطوره…میزارن مثلا یه روز در میون حموم بریم در حده ۱۰ الی ۱۵ دیقه دوش بگیریم؟؟؟؟
حمام اختیاریست و هر موقع که کاری نداشته باشی میتونی بری
سلام با دیدگاهتون بعنوان مادر یک سرباز موافقم ومایل به مشارکتم
این گروه تلگرام در مورد سربازیه لطفا نظرتونو منعکس کنید بلکه رسیدگی کنند تشکر
سلام خدمت دوستان سرباز و دوستانی که خدمتشون تموم شده
چندتا سوال برام پیش اومده اینکه اعطای درجه سربازی به چه صورت هست غیر از مدرک تحصیلی مورد خاصی رو در نظر می گیرن
مثلا نحوه تیر اندازی یا … ؟؟
و اینکه ایا یک سرباز با درجه پایین مثلا سرباز سوم میتونه به یک سرباز با درجه سرجوخه دستور بده ؟
در مورد اصطلاحات آشخوری و پایه بالا اینها هم یه توضیحی بفرمایید درگیری ذهنی منو مرتفع می نمایید .
درجه نسبت به مدرک میدن مثلا سواد ابتدایی سرباز ۱ .اول دبیرستان سرباز۲ دوم سوم دبیرستان سریاز ۳ دیپلم سرجوخه دوره کد گروهبان ۳یا ۲ فوق دیپلم گروهبان ۲.۳ لیسانس گروهان ۱ دوره کد ستوان ۳ فوق لیسانس ستوان ۳ .۲ دکتری ستوان ۱. و اینکه اموزشی همه مثل همید فرقی نمیکنه ولی خب مثلا کسی که لیسانس داره تو گروهانی میوفته که همه لیسانس مثل خودشن بعد دو ماه یسته یه جایی که میوفتی باید آشخوری بدی زیادم مهم نیست درجه چیه تا ماه اول که آشنا نیستی یعدش باید از خیلی قدیمی ترا حرف شنوی داشته باشی تا خودت یکم قدیمی بشی اونجا راه چاه یاد بگیری
واقعا برات متاسفم که به خودت اجازه میدی اینجوری به هموطن خودت توهین کنی خجالت بکش دلت خوشه انسانی
با سلام خدمت همگی بنده دوماه دیگه قراره خدمتم شروع کنم واقعا ترس و استرس زیادی دارم چیکار کنم واقعا نمیدونم
سلام من تازه از آموزشی اومدم تو قدر هادی شهر یه ماه آموزش دیدم الان یه هفته اومدیم مرخصی پایان دوره
اصلاً نگران نباش فقط چند تا وسیله مورد نیاز باخودت ببر و گوشی موبایل ساده که بدی دژبانی نگه داره برگشتنی مثل من حالت گرفته نشه
اصلا با خودت لباس اضافه نبر لباس های تنت هم سبک و کم حجم باشه
چون لباس زیر لباس زیر گرم میدن مراقب باش روز اول که میگیری سازش بهت بخوره وگرنه مصیبته
حتما با خودت کفی کفش پوتین ببر به سایز پا یه سایز بزرگتر چون پاشنه پا رو میزنه زندگی زهر مار میشه
مثلا سایز کفشت ۴۱هست ۴۲ بگیر پوتین وکفی
من۴۱ بود ۴۳ برداشتم هم راحت بودم و راحت رژه میرفتم
حتما پونس ببرم خیلی لازمه واس آنکارد
اگه خیلی درجه دوست داری دانستی سرباز میدن میتونی کتابچه رو آنلاین یا کتابفروشی بخری
هرچقدر امتیاز بیشتر درجه بالاتر
حتما مواد غذایی ویتامین دار بردار مثل میوه سبزی و پماد و ویتامین ما یه ماه اسیر بودم بدنمون تحلیل رفته درضمن کرم ضد آفتاب هم میتونه جلو سوختگی رو بگیره
سعی کن با فرمانده گروهان صمیمی بشی هم بهت درجه بده هم مرخصی وگرنه همش گیر و فلانه
بهترین وظیفه ای که ممکنه تو آموزشی بهت بدن منشیه مخصوصاً اگه با فرمانده صمیمی بشی
چون کل گروهان میوفته دست تو
برای گرفتن منشی میتونی روز اول که میگن کی دست خطش خوبه عین برق بلند بشی با صدای رسا بگی من محاله ردت کنه
بعد اون هم ارشد گروهانه کل گروهان باهاش لجن
تو آموزشی کار تخصصی نیست بجز تعمیر لامپ کم مصرف پس اگه گفتن کی برقکاره برای فرار ازپست و نظافت اماکن هم شده قبول کنید و کارشو بزارید سرجاش(همه بلدن در اون حد)
فرمانده گیر میده میگه شما هم الافی میکنید و کار نمیکنید بیخیال بشید و توجیح نکنید بگید چشم!
سعی کنید دوست پیدا کنید غذای پادگان مضخرفه و زیاد پس نمک فلفل فراموش نشه و البته کاسه بشقاب من که خوشم نمیومد تو دیس سلف غذا بکشم در ضمن ظرفیت نداشت سوپ بکشی کم میشد
غذای پادگان فقط سوپ و مرغش خوب بود که تو دیس سلف بخوای بکشی کم میشد یه لیف با حوله ۱*۳۰متری وصابون ببری کافیه چون شامپو بدون و..میدن یه ماژیک هم باید ببریی و وسایلت رو علامت بزنی مثلاً تو پوتینت قسمت نوشته بنویسی اسم رو تو لباس های خارجی مثل کلاه و لباس حق نداری چیزی بنویسی مراقب وسایل تحویلی که میدن باش خراب یا پاره نباشه
خودتون رو تمرین تیر اندازی زیاد زحمت ندازید
چون با افسر میدان تیر دوست شدم دیدم اون افرادی که اصلا به سیبل تیر نزدن هم نمره داد
بدنتون تو حالت دراز کش راحت تفنگ بگیرید زیر خال سیاه بگیر بزن فقط کیف کن همین
مطمعاً باش میزنی هدف قرار باشه با اصول بری جلو یکی هم نمیزنه به سیبل بقیه که اینطوری میکردن از ۷ بالاتر نمیزدن
توی بوفه چیز خاصی نمیفروشن پس دلتون رو صابون نزدید باشه هم مواد متفرقس که قابل خودن نیستن و گرون بهتون میفروشن
اینا رو همه میتونن رعایت کنن از سختی خدمت کم میشه ولی بیخوابی نه
هموتون موفق باشید
سلام …داداش وضعیت حمام چطوره ؟؟؟میزارن مثلا یه روز در میون ادم حمام بره؟؟؟
با سلام
ممنون از مطالبی که گذاشتین و نظرات همگی
فقط کشته مرده اونیم که نوشته این مطالب تخریب ارتش در اذهان عمومیه
لابد خدمتش تو هتلی یا سفارشی بوده ک اینجور نظری میده
من ۹۸/۱۲/۰۱ خدمتم رو تموم کردم که میشه دو ماه پیش تقریبا
خدمتم تو یگان های ویژه ناجا بود
۲ ماه سرد تو مشکین اردبیل داشتم
فقط رفقای اردبیلیم باعث راحتیم شدن
۷ ماه تو تیپ تهران بزرگ که همون ورزشگاه ازادیه بودم
دوران بسیار بدی داشتم
من ادمیم که هر پنج سال شاید یه بارم پام به دکتر باز نمیشد
متاسفانه تو خدمت روز سالمی نداشتم
همش تحقیرررر
همش خیانت
همش ادمای نفهم
بااینکه لیسانس وظیقه بودم و درجه اس۱
ولی به چشم دشمن و حمال و خلاصه عر تحقیری که فکر میکنین
مخصوصی کسی که درجش ازت پایین بود
بدبخت ترین قسمت ماجرا این بود که با کسایی روز و شبم سپری میشد که فاصله سنی خیلی زیادی داشتم
من ۷۵ با هشتادی
هیچ مدلی نمیشد که کنار اومد باهاشون
۷ ماه تهران بودم و بدترین روزای زندگیمو تجربه کردم
۸ ماه تو رشت بودم
به محل زندگیم نزدیک بود
تو رشت تو پشتیبانی گردان بودم
خوشبختانه رشت برای من جای خیلی خوبی بود
ولی تو خدمت که پادگان باشی میفهمی ادم خا…ل یعنی چی
ببخشید بی ادبیه ولی واقعیته
کادرت باهات کاری نداره ولی سربازش
چپ و راست زیر اب زنی
من تو پشتیبانی بودم ولی کارای مهندسی میکردم که هیچ ربطی به قسمتم نداشت
ولی بازم بهتر از تهران بود
از بس فشار عصبی و روحی کشیدم ، الان که ساعت ۴ و نیم صبحه بازم خوابم نمیبره
دم به دیقه خدمت جلو چشمه
دو ماهه تموم کردم با یه کسری کم
ولی سربازی تو خونم رفته
دیدم محیطیه برا درد دل کردن منم با شما درد دل کردم
خدا هیچ مادری رو با پسرش امتحان نکنه
چه جوونایی مفت مردن
چه جوونایی عمرشون هدر رفت
حتی خود من
۱۶ ماه الکی
زندگی تار و سیاه
روزگارتون خوش و خرم
من در سن و سال شما عزیزان نیستم ، خودم هم سربازی نرفتم ولی این روزها پسرم را آماده میکنم تا به سربازی برود ، همه در کشور ما میدانند که خدمت اجباری در عمل منفعتی برای کشور ندارد و صرفا تاکید گروهی از امرا و فرماندهان قدیمی و کهنه کار است بر یک سنت قدیمی ، جدای از فشار بی حاصلی که به فرزندان ما وارد می شود ، بار مالی وحشتناکی بر اقتصاد کشور وارد می کند . سالی ۱۲ هزار میلیارد تومان .
اما مشکل اینجاست که همه کسانیکه وارد این دوره می شوند و مشکلات آن را تجربه میکنند ، با خروج از آن ، مشکل را فراموش میکنند و حاضر به بیان مشکلات و تلاش برای رسیدن به راه حل نیستند .
سالانه هزاران جوان تن به این اجبار و ساختار ظالمانه می دهند و بعد از پایان دوره، مشکل را فراموش میکنند.
در حالیکه اگر همه کسانی که با مشکل سربازی آشنا هستند و ابعاد روحی ، اخلاقی ، اجتماعی و اقتصادی آن را می دانند با هم متحد بشوند و برای مدتی با جمع آوری شواهد و مستندات تلاش کنند افکار عمومی را با خود همراه کنند ، امکان تغییر این قانون وجود دارد ، مثل هر قانون دیگری باید ثابت شود که زیان آن بیش از فایده آن است .
این روزها به دلیل مشکلات ناشی از کرونا و مسائل و عواقب رعایت نکردن تجمعات انسانی بهترین زمان برای اقدام است .
اگر کسی مایل به مشارکت در این اقدام جمعی بود ، از طریق ایمیل من با من در تماس باشد .
قربون دل خسته ت آقا، ما هم ۰۱ بودیم همین دی ۹۸، الانم داعا پروژه انجام میدیم
تشکر از نویسنده محترم
بنده هم پادگان ۰۱ آموزشی رو گذروندم بعدشم امریه وزارت جهاد کشاورزی.
دوران تحقیر آموزشی چنان سخت و بی محتوا گذشت که هیچ گونه خاطره ایی از آن به ذهن نسپردم.
زنده باشید
سلام میشه تو ضیح بدین چطوری امریه جهاد کشاورزی شدین؟
دو سال تو راهور تهران خدمت کردم تعطیلی ها همه آماده باش ! جمعه ها همه خدمت ! دو شیفت سر خدمت بودم! دو تا عید تمام وقت ۲۴ ساعته در خدمت کلانتری گاندی و ابوذر بودم ! دو سال خدمت ناعادلانه واز این به بعد فقط خیانت .
من در نیرو انتظامی بودم ولی تقریبا شرایط همین است ولی به نظرم برای حل مشک باید واقع بین بود و مسائل را مطرح کنیم و جواب منطقی و غیر احساسی بدهیم مثلا:
نمیتوان سربازی را اختیاری کرد، در عوض حقوق سربازی را افزایش داد؟ در این صورت افراد مناسبتری به محیط نظامی وارد میشوند و بهرهوری نیروهای نظامی نیز افزایش مییابد.
خیر نمی شود اختیاری کرد چون برای تامین امنیت در کلانتری حتما به تعدادی نیرو نیاز است. اما افزایش بهره وری را قبول دارم و این داستانی بسیار گسترده است و نیروهای نظامی به شدت غیرشفاف و غیرکارآمد هستند. مثال عدم کارآمدی: نیروی انتظامی راهور برای تنظیم عبور و مرور در شهر و یک محله همفکری نمی کند و برای یکطرفه کردن یک خیابان حتی نظرخواهی هم نمی کند و بر اساس نظرات از بالا و یا تشخیص فرمانده یک کار را به زور می کند و فشار بیهوده این عمل متوجه نیروهای پایین می گردد. مثال عدم شفافیت: در یک اتفاق معمولی در یک سوله آموزشی چندنفر سرماخوردند و حدود ۱۰۰ نفر دیگر از آنها گرفتند و داروخانه پادگان دارو تمام کرد و حتی اجازه مرخصی ساعتی برای رفتن به دکتر و داروخانه داخل پادگان هم داده نمی شد و وضعیت افتضاح بود.
سربازی خیلی ظالمانه هست ،به خاطر سربازی زندگی متاهلی من روبه نابودی هست و هیچ ساسله مراتب فرماندهی و بازرسی کمکی به من نمی کند ،واقعا متاسفم ،ما هم خدای داریم
درود بر شرفت مردانگی کردی داداش حرف دل مارو زدی ولی کیه که بشنوه کیه پیگیری کنه کیه نظارت کنن
لطفا اسم عکاس را ذکر کنید:
محسن یزدیپور
https://www.akkasee.com/gallery/1387/9421/%d9%85%d8%ad%d8%b3%d9%86-%db%8c%d8%b2%d8%af%db%8c-%d9%be%d9%88%d8%b1%d8%8c-%d8%a7%d8%b3%d9%85-%da%a9%d9%88%da%86%da%a9%d9%85-%d8%b3%d8%b1%d8%a8%d8%a7%d8%b2/
استفاده کردم از مطالبتون. من دوران سربازی جاهای مختلفی بودم اگر مایل باشید میتونم تجرباتم رو در اختیارتون قرار بدم و یه مقاله جالب در مورد خدمت سربازی با همکاری هم بنویسیم.
حتما بنویسید
سلام داش ….تو اموزشی وضعیت حمام چطوره…مثلا میزارن یه روز درمیون حموم بری؟؟
توروخدا جواب اینو بدی هفتصادبار اینو گفته ،این همه همچیز حموم اخه
به نظرم سعی کن قبل اعزام ترک کنی وگرنه سوژه خواهی بود دوست من
بنده به عنوان کسی که خودم هم در این سازمان مقدس خدمت میکنم، تمام صحبت های این نویسنده را تکذیب میکنم. چرا که خدمت سربازی خانه خاله نیست که هر کاری دلت بخواهد انجام بدهی. از اینها که بگذریم، تماممطالبی که عنوان شده، همگی فقط در راستای تخریب ارتش در اذهان عمومی می باشد و بنده مطمئناً این قضیه رو پیگیری میکنم و هم از نویسنده و هم از این سایت که بدون تحقیق و بررسی، چنین متنی را منتشر کرده است شکایت خواهم کرد.
موفق و موید باشید.
منم سرباز همین ارتش بودم متاسفانه واقعا سیستم ظالمانه ای داره یربازی جوری که دو سال عمر جوانان مملکت تلف میشه بدون هیچ آموزش نظامی بدرد بخوری ، مزخرف نگو لطفا
عرض سلام
اگه شما خدمت کرده باشی با موضوعات مطرح شده از قبیل تلف شدن وقت ,تحقیر توسط مافوق , کمبود امکانات , انجام امور خارج از مسولیت محوله , حقوق ناچیز ,پست های طاقت فرسا و.. باید اشنایی داشته باشی …
برای کسی که ارزشمند ترین دوره زندگی یعنی جوانی که ۲ سال بیهوده رفته ووو حالا چکیده ای در اختیار عموم قرار داده بدون اغماض یا حرف کذب .(چون بنده هم در نیرو انتظامی خدمت کردم و تمام موارد بالا را عینه مشاهده کردم).
.زشته این شکلی شاخ و شونه بکشید که
شکایت میکنم ازت…واقعا متاسفم برات
نکته اول اینکه ایشون تجربیات و اتفاقاتی که براشون افتاده رو نوشتن و شما هم مثل بقیه بااحترام میتونید از تجربیاتتون حرف بزنید.
نکته دوم؛ بحث سر رویه فعلی سربازیه و توضیح ناکارآمدی سربازی اجباری که به بارها مورد تحقیق و بررسی مرکزپژوهشهای مجلس و کارشناسان مستقل قرار گرفته، و نقدیه که به سیستم نظامی وارده نه لزوما فقط ارتش
و مقالات تخصصی زیادی هم درمورد آسیبهای اجتماعی و فرهنگی و تبعات اقتصادی اون نوشته شده
گویا کسی که تحقیق نکرده شما هستید!
نکته سوم این که با جستوجوی ساده میتونید متوجه این بشید که افرادی که تجربهی سربازی رو داشتن ازش به نیکی یاد میکنن یا نه!؟ جواب کاملا واضحه!
نکته چهارم بله نه تنها سربازی بلکه هیچ کاری خاله بازی نیست! ولی این موضوع دلیلی برای تحقیرشدن و مورد استثمار واقع شدن نیست
از یک فرد نامقدس پدیده مقدس به وجود نمیاد پس لطفا کورکورانه و باتعصب نظر ندید
مطمئناً اگر شرافت نداشته باشی شکایت میکنی ، چون داخل این سیستم مافیایی هست ازت پشتیبانی میکنن ، تعداد سرباز ها بیشتر از درجه دار ها هست و میتونی متوجه بشی که تکلیف ما با خون تو خیابون روشن میشه سردار جان :)
ما حامی ایشون هستیم و پیگیر ، چون عضوی از خودمون هست ، یک روز کار دست خودتت میدیم ، خوده تو ، آقای شهریار ، این پیام رو یادت بمونه ، ما باهمیم
اثرات قرنطینس…درست میشی
حاجی اون چیزی تو اون سازمان میکنی اسمش خدمت نیست. یه چیز دیگه است که داری میکنی.
بله چون فکر نمیکنم شما بتونید از دید یک سرباز به این قضیه نگاه کنید(البته این سیستم سربازی برای شما خیلی خوبه چون میتونید امیدوار باشید که چند نفر سرباز گیرتون میاد که میتونند چایی براتون بیارن و میزتون رو تمییز کنند) ، در هر صورت سپردن افراد متخصص به شما که میتونند توی این کشور کاری انجام بدن بدترین اتفاق ممکن است چون قطعا هر تخصصی داشتن یادشون میره و هم این که اعتماد به نفس شون به صفر میل خواهد کرد!!!
حاجی دلت خوشه ها تو راحت سربازی کردی ۲ سال زندگی کردی تو سربازیت ولی این جوون های مملکت که الان میگن تحقیر شدن حرف بد شنیدن همه دروغ میگن شما راست میگی حاجی من نمیدونم چه کاره هستی ولی جوون ها مملکت هم حق شما رو داشتن اینجور نمی نالیدن
شما بهترین کار را در راستای خدمت انجام می دهید اما قطعا این غده ی چرکین از جاهای دیگری بیرون می زند، مگر حقیقت زندگی دو ساله دروغ و تخریب اذهان عمومی است مگر سربازی را پس از بازگشت راضی یافته ایم. گرچه من جوان، کسب تجربه نظامی را به بیهوده گذشتن عمرم در این مملکت دکان های بسته و کارخانه های انباری ترجیح داده ام. هیچ نقدی وارد نبود اگر کمترین سودی را بخاطر سربازی رفتن برای فرد یا جامعه می دیدیم اما رام شدن افراد و از بین بردن خلاقیت و ذوق جوان و خورد کردن جسارت او کدام فایده را داشته؟ شما نیز دفاع کنید از چیزی که مجبور و مبتلا به آن هستید اما آینده ی ایران و مردمش را هم در نظر بگیرید
شما خدمت نکردی که…
شما جزئی از همون افراد هستی…
واقعا ینی دروغ میگن اینهمه جوون؟
ریشه و پایه گذاران ارتش ایران در زمان رضاخان بیسواد، ایرانی نبودند. درنهایت ارتش را آنگونه که خودشان میخواستند، ساختند. در ارتش همه فرماندهان از ارشد سربازان تا فرماندهی تیپ تمام تلاششان این است که آمار خوبی به رده بالا بدهند و در بازدیدها خوب جلوه کنند حتی اگرشده با رنگ و لعاب.شاید فرمانده نیروها و فرماندهان ارشد واقعا مخلصانه کارکنند اما سلیقه های پایین تر روش جاری و قبلی را ادامه میدهند). خانه از پای بست ویران است. خواجه در فکر نقش ایوان است. سیستم باید اصلاح شود.
تر و ل مجازی تو مید ان ندیده بودیم ، که اونم دیدیم
ترول مجازی تو میدان ندیده بودیم که اونم دیدیم
سلام ممنونم دوست عزیز .آقایان محترم ارتش لطفا به داد ه سربازان دژبان ارتش مستقر دربهشت زهرا. ازهمه امکانات زیرصفر هستند رسیدگی کنید .این بنده خداها درمحیط استراحت و نگهبانی آلوده دارن زندگی میکنید وهمه اش نگهبانی می دهند وروز شب دنبال معتادان ودزدان خطر ناک هستند .آموزش فنی و حرفه ای کیلو ی چند است .اگر مسیولی با وجدان پیدا شد لطفا بصورت نامحسوس پیگیری کنید این جوانان مال أین آب وخاک هستند غریبه نیستند .
یادش بخیر دوران خوبی رود دوران خدمت.
این حرف من رو کسایی میفهمن ک خدمت رو تموم کردن و نه اونایی که الان درحال خدمتن
مفید و قابل تامل….
ممنون بابت بیان تجربیات
یاشاسین
اشخور.. ک.. موتور. موتوری بدی… سهمیه ات امده… ادم عقده ای میشود در ارتش
عالی بود سعید جان، دمت گرم
همیشه گفتم و میگم، خدا لعنتشون کنه
من به عنوان کسی که با نویسنده متن در پادگان ۰۱ در یک یگان و در مرکز تربیت مربی در یک جا بودم واقع درک میکنم یعنی چه تمام این حرف ها حرف دل تمام سربازان است حتی مایی که امریه دار و به اصطلاح سربازی ندیده ایم ممنونم از دوست خوبم که تمام خاطراتم را زنده کرد با این متن عالی
بی نهایت ممنونم. ای کاش روایت های اینچنینی بیشتری نوشته بشن…
ممنون بابت متن کاملتون. من تازه از آموزشی برگشتم و سرباز مرزبانی(نیرو انتظامی) هستم. راستش دوره آموزشی برای ما تا حد زیادی مطابق نوشتههای شما بود اما خب مثلا فرماندههای ما خیلی خوش برخورد بودن و حتی اگر کمربند نفری مشکل داشت شخصا رسیدگی میکردن. البته در کل یک سری اتفاقات توی دوره آموزشی طبیعیه مثه طعنه به مدرک تحصیلی و تمسخر شدن و یا غیره.
سلام وقت بخیر. عذر میخوام آموزشی شما دقیقا چند روز بود؟ و اینکه اردوگاه هم رفتین؟ ( چند روز بیرون کمپ زدن). چندروز بعد از امتحان تئوری آموزشی تون تموم شد؟
ممنون میشم پاسخ سوالامو بدین
متنی جالب با بیانی شیوا و نکات ظریف
تجربه خیلی خوبی بود. آموزش نظامی به عنوان سرباز در پادگان، آموزش مربیگری در دوره کرج، آموزش به عنوان مربی در پادگان، کار اداری در فنی و حرفهای؛ همگی تجاربی بودند که بیان شدهاند.
و سوالهایی که هیچگاه به صورت جدی گوش شنوایی ندارند یا کسی برای آنها جوابی ندارد!
چرا خدمت اجباری؟!
چرا دو سال؟!
چرا بدون کمترین حمایت و حقوق و بیشترین ریسک و خطر؟!
چرا این همه وقت تلف کردن دریغ از ذرهای آموزش قابل ارائه؟
چرا این همه تخریب شخصیتی، توهین، تحقیر؟!
حال بماند که فضای روانی حاکم بر پادگانها معمولا آسیبهای جدیای دارد، خودکشی، تجاوزات جنسی، اعتیاد، دزدی به دلیل فقر، و موارد بسیار زیادی که زیر پوست پادگانها و در دوره سربازی در جریانند…