ما مرگمان هم بی صداست
کشتهشدگان و مبتلایان کرونا این روزها عددهایی شدهاند که هر صبح سخنگوی وزارت بهداشت پشت تریبون اعلام میکند. ابعاد روانی درگیری با کرونا بر اطرافیان، جایی در روایتها و آمارهای رسمی ندارد. این روایتی از چیزی است که بر خانواده بیماران کرونا در روزهای بیماری و حتی پس از مرگ عزیزانشان میگذرد.
«بردیمش بیمارستان، بستریاش کردن. هیچی هم نگفتن. یعنی واقعا ما تو شوک بودیم. نمیدونستیم چه غلطی باید بکنیم. شب رفتیم خونه، صبح برگشتیم، گفتن بابا دیشب تموم کرد. چرا؟! تنگی نفس داشت.»
«… بیمارستان رو گذاشته بود رو سرش، الان آروم شده و مثل خانما نشسته. یه جوری داد میزد که بابامو کشتید. همه هنگ کرده بودن اونجا. اما بابا دیگه نبود. با همین داد و فریادها سر از اتاق رییس بیمارستان در آوردیم.» در اتاق رییس بیمارستان به آن ها گفته می شود که اجازه ندارند، جنازه پدرشان را به آن ها تحویل بدهند و طبق پروتکلی جنازه باید با تشریفات دفن شود. تشریفاتی که خانواده متوفی هم در جریان آن نیستند و فقط پیش تر مشاور شهردار تهران در گفتگویی در رابطه با آن بیان کرده بود که بیان سایر جزئیاتی که جهت جلوگیری از انتشار این ویروس برای افرادی که جان خود را از دست می دهند، مناسب شرایط روحی شهروندان نیست. در نهایت رییس بیمارستان همچنین می گوید که فعلا هم برای اینکه مطمئن باشیم مراسم عزاداری برگزار نمی کنید، آدرس قبر را فعلا به شما نمی دهیم تا چند روز این ماجرا بگذرد. بیمارستان کارهای صدور گواهی فوت را انجام می دهد و آن ها را به خانه می فرستد چون خانواده فرد متوفی هم مشکوک به کرونا هستند و نباید بی هیچ عنوان از خانه خارج شوند و البته در گواهی فوت این فرد نوشته می شود که بر اثر مشکلات تنفسی فوت کرده است. مسئله ای که باعث می شود بعدها دختر این خانواده به آن اعتراض کند و پیش رییس بیمارستان برود اما فایده ای نداشته و گویا این هم جزو پروتکل بوده است.
روایت های بالا گزارش مرگ یک پدر از زبان دو فرزند دخترش بود. فرزندانی که حالا در یک خانه هفتاد، هشتاد متری با مادرشان در حال زندگی هستند. آنها مشکوک به کرونا هستند و به قول خودشان غریبانهترین مرگ ممکن را تجربه کردهاند. از شب اول که از بیمارستان به خانه بر میگردند، متوجه میشوند که چند نفر از همسایهها پشت در آپارتمانشان در حال ضدعفونی کردن در هستند. همسایهها به ضدعفونی کردن در آپارتمانها اکتفا نمیکنند و تمام آسانسور و راهپله جلوی در خانه آنها را الکل میپاشند؛ «من و خواهرم پشت در وایساده بودیم. نمیخواستم گریه کنم چون باید دو نفر دیگه رو آروم میکردم.» دختر کوچک خانه دستش را جلوی دهانش گرفته و میخواهد صدای گریهاش بیرون نرود. در خانه هر کس گوشهای را برای خودش پیدا کرده نشسته است. دکترها به آنها میگویند تا جایی که میتوانند به یکدیگر نزدیک نشوند. دختر کوچک خانه زیر میز کوچک نهارخوری رفته و تا چند روز لب به غذا نمیزند. مادر خانه میرود روی همان تختی که تا چند روز قبل همسرش روی آن میخوابیده دراز میکشد و دختر بزرگ خانه هم میرود سر وقت کمد لباسهای پدرش؛ « نمیدونستیم چیکار باید بکنیم. کجا شیون و زاری میکردیم؟ نه جنازهای داشتیم و نه قبری!»
فامیلها از آمدن به خانه آنها سر باز میزنند و به تلفن کردن رضایت میدهند. هرچند خود اهل خانه هم راضی به آمدنشان نبودهاند اما یکی دو نفری تماس تصویری میگیرند تا تسلیت بگویند اما بعد از این تماسهای تصویری تصمیم میگیرند دیگر جواب تلفن را هم ندهند؛ «خسته شدیم از حرفهای تکراری و آدمهایی که حتی نمیخواستند تا دم در خانه بیایند و با فاصله با ما صحبت کنند.» تعریف میکنند؛ «وقتی شب اول فهمیدیم همسایهها پشت سرمان راه افتادهاند و کل ساختمان را ضدعفونی کردهاند قید همه را زدیم. مگر جذام داشتیم که با ما اینطور رفتار میکردند.» اما مادر خانه به فامیل و همسایه و اهل محل حق میدهد و میگوید شاید ما هم اگر بودیم همین کار را میکردیم.
ماجرا وقتی دردناکتر میشود که نشانی قبری که پدرشان در آن خاک شده به آنها داده نمیشود. دختر بزرگ که از پشت دوربین گوشی چهرهاش بی روح است و چشمانش غمگین تعریف میکند که «شاید اگر یک چیزی بود که سرش گریه میکردیم کمی آرام میشدیم» و بعد میگوید که «ما از خانواده کشته شدههای سانچی هم وضعمان بدتر شده بود. جنازهای نداشتیم که بر آن گریه کنیم. حتی یک قبر یا مجلس ختمی که آدمها بغلمان کنند و کمی گریه کنیم.»
اما در همه موارد هم اینطور نبوده است که خانواده ها نتوانند بر سر قبری که عزیزشان قرار است در آن دفن شود حاضر شوند و یا جنازه را بعد از مرگ ببینند. برای مثال دبیر ستاد پیشگیری از بیماری کرونا در حوزه معاونت خدمات شهری شهرداری مشهد در گفتگویی بیان کرده که «در صورتی که وابستگان فرد متوفی تقاضای مشاهده جسد را داشته باشند ضمن دریافت آموزش های لازم حفاظت فردی و نداشتن هرگونه تماس، مشاهده جسد با همراهی کارشناس بیمارستان امکان پذیر است.»
یکی دو هفتهای که میگذرد به هر دری میزنند تا آدرس قبر را پیدا کنند، بالاخره آشنایی پیدا میشود و آدرس قبر را به آنها میدهد اما میگوید «فقط شلوغش نکنید، اگر بفهمند برای من بد میشود.» آن ها با عموی بزرگشان و یکی دو نفر دیگر راهی بهشتزهرا میشوند.
دختر کوچکتر جلوی دوربین میآید میگوید حالا که قرار نیست حرفی از نام و نشان ما زده نشود، باید این را بگویم که در ذهنم همیشه به مرگ پدر یا مادرم فکر میکردم. همیشه ترس از دست دادن آن ها را داشتم؛ «فکر میکردم اگر پدرم روزی از دنیا رفت، سر خاکش صحبت کنم. از خوبیهایش بگویم. مراسم را فلان جا بگیرم اما حالا هیچ کدوم از اون اتفاقا نیفتاده و ما عزاداری عجیب و غریبی را تجربه کردیم. راستش من هنوزم فکر میکنم اینا همش خواب باشه و یه روز صبح از خواب بیدار بشیم و ببینیم بابام توی خونه خوابیده.»
اما در ماجرای دفن افرادی که به علت ابتلا به کرونا فوت کرده اند، روایت های زیادی نقل شده است، یکی از این روایت ها این است که بعد از خاکسپاری، لباس های کارکنان قبرستان سوزانده و تمام وسایل شان با الکل ضدعفونی می شود. و البته روایت دیگری هم وجود دارد که بیشتر پیکرهای مبتلا به کرونا را در طبقات آخر قبرها، در عمق سه متری زمین خاک می شوند.بعد هم ۳ کیسه حاوی ۱۰ تا ۱۵ کیلوگرم آهک روی سنگ لحد ریخته می شود.
گفتند شلوغش نکنید تا در خاکسپاری باشید
دختر خاله مادرشان که ۵۵ سال سن داشته را به خاطر ابتلا به کرونا از دست دادهاند. حالا خانوادهای که به برگزاری مراسم یادبود برای فرد فوت شده خیلی پای بند بودهاند و همیشه بزرگان فامیل پولی را برای برگزاری مراسم ختم کنار میگذاشتهاند تا مراسم به بهترین شکل ممکن و باشکوه برگزار شود، بعد از مرگ این زن، هیچ کاری نمیتوانند برایش بکنند؛ «حالا غصه ما دو برابر است. هم عزیزمون رو به خاطر کرونا از دست دادیم، هم نتونستیم مراسم بگیریم.» با این وجود بعضی از فامیلهای درجه یک بی توجه به کرونا و اوضاع و احوال خطرناک این روزها و در حالی که پسر این زن فوت شده به کرونا مبتلا شده و در خانه قرنطینه بوده، راهی خانه آنها میشوند تا تسکینی باشند بر زخم پسر خانواده. اما حالا یکی از همانهایی که به خانه فرد متوفی رفته کرونا گرفته و دیگران هم متوجه اشتباهشان شدهاند. با این وجود همچنان برخی از خانواده ها اصرار به برگزاری مجلس یادبود دارند و این مسئله باعث شده که دیگر اعضای خانواده و برخی از آشنایان هم درگیر ویروس کرونا شوند. برای مثال در چند روز گذشته دبیر ستاد مبارزه با کرونا در استان بوشهر اعلام کرد که «شرکت در مراسم ختم باعث تا ۵ عضو از یک خانواده که پدر و مادر خود را نیز براثر ابتلا به کرونا از دست داده بودند به این ویروس مبتلا شوند.»
اما در آن ساختمانی که برای فوت شدگان بر اثر ابتلا به ویروس کرونا در نظر گرفته اند چه می گذرد؟ رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران در گفتگویی درباره این ساختمان بیان کرده است که «در این ساختمان با حضور نمایندهای از وزارت بهداشت، اجساد بدون آنکه کاور از آنها جدا شده یا شستوشو داده شوند، توسط نیروهای آموزش دیده و دارای پوششهای خاص برای تدفین به مکانی در بهشتزهرا که جدا از محل دفنشدگان عادی است، منتقل میشوند. سپس بدون حضور خانواده و مراسم عمومی به خاک سپرده میشوند.» او همچنین در صحبت هایش گفته است که «خانواده متوفی میتوانند بعد از تدفین، سایر مراسم عادی عزاداری را برگزار کنند.» او همچنین درباره قطعه ای که در بهشت زهرا فوت شدگان کرونایی در آن دفن می شوند نیز گفته است که «در قطعهای که برای فوتشدگان کرونایی در نظر گرفته شده است، فوتشدگان بیمارهای عفونی نیز دفن میشوند. این قطعه از قطعات سایر متوفیان بهشتزهرا فاصله دارد. در این قطعه فوتشدگان بر اثر بیماریهای کرونا از شهرهای دیگر مانند قم و البرز هم وجود دارند.»
یکی از نزدیکان این خانواده تعریف می کند که « به ما با خواهش و التماس اجازه خاکسپاری دادن. فقط گفتن شلوغش نکنیم و فقط خانواده های درج یک حضور داشته باشند.» جنازه را به محلی تعیین شده در بهشتزهرا که جدا از ساختمان غسالخانه عمومی برای فوتشدگان عادی است، می برند و در نهایت خاکسپاری این زن ۵۵ ساله با حضور بچهها و چند نفری از بزرگهای فامیل انجام می شود؛ «خبری از خرما و نوحه و پارچه ترمه و گل نبود. وایسادیم پشت داربستهایی که از قبل دور قبر کشیده بودن. راستش من نخواستم ببینم وقتی داشتن آهک میریختن. برای همین رفتم کنار اما چه فرقی میکنه چطوری خاکش کردن. ولی انصافا خیلی غریب بود. خیلی.» او می گوید که از قبل پول هزینه ها را پرداخت کرده بودیم. بعد هم عده ای با لباس ویژه و تجهیزات کامل، کارهای دفن را انجام دادند و خیلی سریع آنجا را ترک کردند. می گوید هزینه هایی که پرداخت کردند شامل هزینه آمبولانس می شد و خودشان دوست داشتند مبلغی به روحانی که سر قبر تلقین را خوانده بود، بدهند. افرادی که علت مرگ آن ها کرونا بوده است، در قطعه ویژه ای دفن می شوند و روحانیونی که در آنجا حضور دارند همان جا نماز میت را می خوانند و بعد هم کارهای خاکسپاری را انجام می دهند.
اما در رابطه با هزینه ها مدیرعامل سازمان آرامستانهای شهرداری قم در گفتگویی با مهر بیان کرده بود که دفن متوفیان بر اثر کرونا در قسمت جاری آرامستان بهشت معصومه رایگان است و بابت شستوشو و آمادهسازی هیچ گونه هزینهای دریافت نمیشود. او با بیان اینکه برخی هزینهها مربوط به خدمات بخش خصوصی بوده و به حساب سازمان آرامستانها نیست، گفته بود که به طور کلی هزینه آمبولانس که برای بخش خصوصی بوده و هزینه سنگ قبر نیز که توسط بخش خصوصی انجام میشود از بازماندگان دریافت میشود که ارتباطی با سازمان آرامستانها ندارد.
گفتند هزینه درمان رایگان است بعد چند میلیون پول گرفتند
«سهشنبه بیستم اسفندماه مادرم سرما خورد.» سرماخوردگی در این شرایط باعث می شود که ترس به دل اهالی خانه راه باز کند، آنهم خانوادهای که سالهاست کنار هم در طبقات مختلف یک آپارتمان زندگی می کنند. همان روز شال و کلاه می کنند و راهی مرکز بهداشت محلهشان میشوند. در مرکز بهداشت به آنها میگویند که نگران نباشید و بیمارتان علائم کرونا ندارد. حتی تب هم ندارد و بیماری او آنفولانزاست.آن ها به خانه بر میگردند اما فردای آن روز؛ «مادرم حتی نمیتونست از رختخوابش بیرون بیاد.حالش بد شده بود.» دوباره شال و کلاه میکنند و راهی چند درمانگاه میشوند. در همین رفت و آمدها حال بیمار مدام بدتر میشود و حالا با بدن درد شدید و سرفه هم باید دست و پنجه نرم کند. این در حالی است که به گفتهٔ محمدحسین قربانی، نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، با توجه به اینکه ۴۱ درصد افراد در مراکز درمانی به کرونا مبتلا شدهاند، توصیه کرده بود افرادی که علائم بیماری ندارند، به این مراکز مراجعه نکنند اما مسئله ای که وجود دارد این است که مردم کم و بیش از این موضوع مطلع هستند ولی وقتی دچار تنگی نفس می شوند چاره ای جز مراجعه به این مراکز ندارند، نکته ای که پسر این خانواده هم درباره آن می گوید « مادرم جلوی چشمم نمی تونست نفس بکشه و حالش خیلی بد بود. چیکار باید می کردیم؟ با تمام خطراتی که داشت باید می بردیمش بیمارستان»
آن ها بالاخره بیمارستانی پیدا می کنند که حاضر به پذیرش بیمارشان می شود، چرا که اکثر بیمارستان ها اعلام می کردند تجهیزات لازم را ندارند؛ « بالاخره دکتر براش آزمایش crp (تست التهاب بر اثر عفونت یا ویروس) و cbc نوشت.» بعد از آزمایش دکترها به آنها میگویند که «لنف خونش پایینه و جواب crp هم نشون داده که التهاب است. سی تی از ریه مینویسم اگر تا چهارشنبه بهتر نشد ببرید انجام بده.» همان روز راهی بیمارستان بقیهالله میشوند تا سی تی را انجام دهند اما بعد از انجام آن بیمارستان به خانوادهاش اعلام میکند که برای ریه مادر مشکل ایجاد شده و باید بستریاش بکنند. وقتی هم بستری میشود روز به روز حالش بدتر میشود تا در نهایت فوت میکند.
حالا پسر این خانواده درباره روند درمان مادرش میگوید؛ « اول به ما گفتن درمان مجانی است اما بعد چند میلیون تومان از ما پول گرفتن. بعدش هم با وجود گذشت شش روز از اینکه تست اصلی داده شد جوابش آماده نشد.» این در حالی است که رئیس بیمارستان امام خمینی در گفتگویی بیان کرده بود که «بنابر دستور وزارت بهداشت حتی کسانی که بیمه دارند هزینهای از آنها دریافت نمیشود، بیمارستانها وظیفه دارند بدون دریافت هزینه از بیماران اورژانسی خدمات اولیه را به آنها بدهند و بیمار را از حالت اورژانسی در بیاوریم.»
گویا خانه افرادی که یکی از اعضای خانوادهشان را بر اثر ابتلا به کرونا از دست دادهاند را ضدعفونی میکنند. پسر این خانواده درباره این موضوع هم میگوید که «زنگ زدم ۱۹۰و گفتم که بیاید خونه رو ضد عفونی کنید چون پدرم تنهاست و همراه مادرم زندگی میکرده اما گفتن تا جواب تست در سیستم ما ثبت نشود نمی توانیم این کار را انجام دهیم. برگشتم گفتم از پدرم تست بگیرید ببینید جوابش چی میشه، میگن امکاناتی نداریم که از هر کسی تست بگیریم.»
دیگر مرگ هم برای آدمها یکسان نیست
در ضرب المثلی میگویند که «آدم فقیر مرگش بی صدا است.» حالا با نشستن پای روایت آدمهای مختلف کم و بیش به این ضرب المثل بیشتر از هر زمان دیگری پی میبریم. آدمهای عادی در ماجرای کرونا مرگ غمانگیز و غریبانهای داشتهاند. نه تست کرونا از آنها و اطرافیانشان گرفته شده و نه خانههایشان ضدعفونی شده است. در ماجرای مرگ هم به خیلیها آدرس محل دفن جنازه داده نشده، جنازه برخی از افراد در خارج از قبرستان اصلی شهر دفن شده و در نهایت اجازه برگزاری هیچ مراسمی و یا تجمع در محل خاکسپاری جنازه داده نشده اما درباره افراد سرشناسی که به علت ابتلا به کرونا از دنیا رفتهاند هیچکدام از این موارد رعایت نشده و همین باعث ایجاد حس بدی در خانوادههایی که عزیزانشان را از دست دادهاند شده است. برای مثال پدر روایت اولی که خواندید در همان زمانی فوت میکند که فاطمه رهبر، نماینده مجلس فوت کرد. هر دوی این افراد در بهشت زهرای تهران دفن شدند اما به خانواده فاطمه رهبر اجازه برگزاری مراسم در محل خاکسپاری داده شد ولی به خانواده فردی که هیچ سمتی نداشت و یک شهروند عادی بود حتی آدرس محل خاکسپاری همان روز داده نشد. در نهایت اینکه وضعیت مرگ افرادی که بر اثر ابتلا به کرونا جانشان را از دست دادهاند، بغرنجتر از آن است که به راحتی قادر باشیم آن را توصیف کنیم، از بس درد و هراس دارد.
درود
متاسفم برای مرگ اون عزیزان و برای خانواده محترمشان از خداوند صبر و آرامش میخوام.
فقط میتونم بگم متاسفم اینجام و با بغض و اعصاب خوردی خوندم این متن رو.
سپاس از امیرعباس کلهر برای این گزارش.
متاسفانه دولت هیچ کاری برامون نمیکنه اما خودمون هم هیچی رو رعایت نمیکنیم.
در نیستی و پوچی به سر میبریم.
بدجوری تکونم داد. تسلیت میگم به این عزیزان و ممنون از امیر عباس کلهر به خاطر گزارش . و چقدر پوچ است این زندگی