کدام خانه؟ کدام خانهنشینی؟
«ای مفلوکان عریان تهی دست، هر کجا که هستید
و خشم این طوفان ستمگر را تاب میآورید
چگونه سرهای بیسرپناه و تنهای نزار
و ژندههای پارهپارهتان
در برابر هوای چنین ناخوش از شمایان دفاع تواند کرد؟
دریغا چه اندک به کارتان توجه کردم» (۱)
این روزها رسانهها پر شدهاند از تصاویر و متنها و صداهایی که همگان را به در خانه ماندن تشویق میکنند. باشد! در خانه میمانیم. احتمالا روزانه چند وعده غذا میخوریم، استراحت میکنیم، خبرهای مربوط به کرونا را پی میگیریم، اگر خوششانس باشیم و دسترسی کافی به مواد بهداشتی و ضدعفونی کننده داشته باشیم روزانه چند بار از آنها استفاده میکنیم و جالبتر آنکه شاید حتی برای خرید هم بیرون نرویم و خریدهایمان را دم در تحویل بگیریم. اما چگونه ممکن است که همگان در خانه بنشینیم و همزمان کالاهای مورد نیاز ما تولید و توزیع شوند و به فروش رفته و برسند نهایتا به دست ما؟ تکلیف زبالههای تولید شده چیست؟ وسایل ضدعفونی و شویندههایی که بیاندازه در حال مصرفشدن هستند چگونه تولید میشوند؟ رسیدن به پاسخ چندان دشوار نیست. ارتش نیروی کاری که قرار است چرخدندههای نظام حاکم را بچرخاند همچنان مشغول انجام وظیفه است. کار کارگران در چنین شرایطی هم برای پایداری نظام حاکم مهم است هم برای کارگران تا بخرند و زنده بمانند. حاکمیت بالاجبار باید بیماری را کنترل کند، دست کم تا حدی که خود در امان باشد و از تولید و گردش مالی باز نماند. متن پیش رو تلاشی کوچک است برای صورتبندی معنی در خانه ماندن و الزامات آن، به این امید که به جای تبلیغِ راهکار در خانه ماندن به عنوان انتخابی فردی، به راهکارهایی برای سازماندهی نیروهایمان در جهت برآورده شدن واقعی این امکان برسیم.
در معنای نیازهای انسانی
اگر کار میکنیم یا به دنبال کار هستیم به این دلیل است که به پول نیاز داریم. «نیاز به پول به این علت واقعی است که نظام اقتصادی آن را میآفریند، و این تنها نیازی است که این نظام میآفریند.» (۲) پول برای ما معادل است با سرپناه، با سلامت و بهداشت، با امکان زنده ماندن، امکان فعالیت و لذت بردن.
حال در شرایطی که ویروس کرونا ضمیمه بحران اقتصادی شده، تامین نیازهای انسانی دشوارتر گشته است. شعار در خانه بمانیم تنها در صورتی میتوانست راهحلی مطلوب باشد که دستکم الزامات مادی در خانه ماندن را برای همگان فراهم میآورد. در خانه ماندن پیش از هر چیز مستلزم خانه داشتن است. حال آنکه بحران سرپناه مدت مدیدی است که یقهمان را سفت چسبیده. اجارههای سنگینی که پیش از این هم بخش عظیمی از درآمدها را میخورد حالا گوشت و استخوان بخورد؟ اگر هیچ خانهای نباشد چه؟ در چنین وضعیتی، دولت موظف است از تمام امکانات و کمکهای لازم بهره بگیرد تا شرایط تحقق قرنطینه را فراهم آورد. ایجاد سرپناههای موقت (برای بیسرپناهان) و منع مالکان و بانکداران از طلب اجاره یا بازپرداخت وامهای مسکن راهحلی است که در کوتاهمدت دستیافتنی به نظر میرسد. در اکثر کشورهایی که قرنطینه اعلام شده، برنامههایی در حال ترتیب داده شدن است تا امکان تامین حداقلیِ نیازها برای مردم فراهم شود. پرداخت ماهیانه به شهروندان، اعطای وامهای بدون بهره، پرداخت دستمزد به کارگران، پرداخت یارانه به کارفرماها، بالا بردن مزایای بیکاری، کمکهای مستقیم مالی به کسبوکارهای خرد از مواردی است که راستها هم کم و بیش به آن تن دادهاند. (۳)
با این وجود، برای دسترسی به خدماتی که خریدنی شدهاند و کالاهای ضروری، مثل غذا و دارو، پرداخت پول نمیتواند به تنهایی کافی باشد. برای مثال در مورد غذا، اعطای جیره غذایی به هر فرد بهصورت رایگان در شرایطی که برابری لازم در دسترسی به منابع وجود ندارد میتواند شرایط عادلانهتری را فراهم آورد. باید برای تکتک افراد، بخصوص کودکان و سالمندان، برنامههای ویژهای برای تامین نیازهای روانیشان تبیین گردد. همچنین لازم است برنامههای آموزشی برای پیشگیری و مراقبت متناسب با نیازها و شرایط متفاوت گروههای اجتماعی تدوین شود. (۴) بدون فراهم آمدن این الزامات سردادن شعار در خانه بمانیم پیوندی با عمل واقعی برقرار نمیکند و به نظر میرسد بیشتر از آن که مقاصد عملی داشته باشد کارکرد ایدئولوژیک دارد تا بدینگونه نیروی کار هم چرخهای تولید را بچرخاند و هم عامل گسترش بیماری شمرده شود؛ کودکی که هم زباله جمع کن است و هم حامل ویروس.
بحران کار
ویروس کرونا، زیر پای کارگران را بیش از پیش سست کرده است. بسیاری از کارگران تحت پوشش هیچ بیمهای نیستند. کارگران روزمزدی که قرارداد یا حتی کارفرمای مشخص ندارند از چه منبعی نیازهای خودشان را تامین کنند؟ وضعیت بهداشتی کارگاههای حاشیه شهرها چگونه است و چه اقدامی برای حفظ سلامت کارگران آن صورت گرفته است؟ علاوه بر مساله دستمزد چه تضمینی برای آینده شغلی کارگران وجود دارد؟ در شرایطی که بسیاری از کارگران روزمزد اند یا قرارداد کاری ندارند، دولت موظف است که بستر لازم برای پرداخت دستمزد و دیگر حقوق حمایتی تمام کارگران، از جمله کارگران مشاغل آزاد و غیررسمی را فارغ از وضع قراردادشان فراهم آورد. تمام کارگران باید از امکان مرخصی استعلاجی برخوردار باشند. کارگران باید بتوانند بدون هیچ نگرانیای به کار خود بازگردند. کارگران و صاحبان مشاغل خُرد از اولین گروههایی هستند که از اثرات و مخاطرات ناشی از ویروس کرونا ضربه خواهند دید و به همین دلیل اقدامات دولت و کارفرمایان برای حمایت از آنها ضروری است. بیماری کرونا بر بار مسئولیت بیپایان زنان در خانه افزوده است. هرچقدر پوششهای بهداشتی و درمانی ضعیفتر و راهحلها فردیتر باشند، بر بار مسئولیت زنان در نقش کارکنان بهداشتی-درمانی خانگی افزوده میشود. همچنین، اقدامات حمایتی لازم برای کسانی که در خط مقدم مبارزه با درمان کرونا قرار دارند ضروری است. کادر درمانی، افراد درگیر با مراحل کفنودفن جانباختگان، نیروهای پشتیبانی و خدماتی بیمارستانها از جمله کسانی هستند که به طور واضحی در معرض ابتلا به کرونا قرار دارند. اضطراب و نگرانی این گروهها و خانوادههایشان، که برآمده از شرایط کاری آنهاست، باید برطرف شود. در شرایط فعلی در خانه ماندن برای بسیاری از کارگران معادل است با از دست دادن کارشان.
ناکارآمدی سیستم سرمایهداری
رسیدن به وضعیتی عادلانه و مطلوب در بحران فعلی، در حالی که هیچ برنامه از پیش آمادهای برای مقابله با آن وجود ندارد، محال است. نظام درمانی فراگیر که دستکم توان درمان رایگان و باکیفیت اقشار در معرضِ آسیب مانند کارگران کم درآمد و بدون بیمه، دستفروشان و افراد بیکار را داشته باشد وجود ندارد و تقلیل دادن شیوع بیماری به نابسندگی امکانات پزشکی شانه خالی کردن دولت از بار مسئولیت است. عواملی نظیر خصوصیسازی و کالاییشدن بهداشت و آموزش، نادیده گرفتن کیفیت خدمات درمانی، نگاه خیریهای به مسائل معیشتی، تمرکز امکانات بهداشتی و درمانی در کلانشهرها، بیثباتی وضعیت کاری و معیشتی مردم، پشت پا زدن به منافع حاشیهنشینان، اقلیتهای تحت ستم و مهاجران، بیاعتمادی مردم به دولت در پی وقایع چند سال اخیر و در کنار آن افزایش نرخ تورم و بیارزش شدن پول موجب شدهاند که دولت توان مدیریت بحران کنونی را نداشته باشد.
ویروس کرونا تابلوی اعلام ناکارآمدی دولت است و شعار در خانه بمانیم به ابزاری بدل شده برای انحراف توجه تودهی مردم از آنچه میباید خواستهی واقعی آنان باشد. خدمات همگانی سالهاست که در وضعیتِ بدی قرار گرفته و بخش بیمارستانی بهای سیاستی را میپردازد که در راستای تامین منافع مالی بخش خصوصی و به زیان سلامت مردم اتخاذ شده است.
قدرت به دست مردم
اکنون در غیاب زیرساختهای لازم برای تامین سلامت همگانی راهکار مبارزه با بیماری را کجا جستجو کنیم؟ بیماری کرونا مصداق بارز این واقعیت کلی است که آسیب به یک نفر آسیب به همگان را در پی دارد. باید با همبستگی برای جامعهای مبارزه کنیم که در آن سلامت همگان به منافع اقلیتی کوچک ارجح باشد. باید شبکههای خود را بسازیم. باید امکانات خود را بسنجیم و در جهت پیشبرد منافع جمعی استفاده کنیم. در خانه ماندن تنها در صورتی میتواند راهحلی موفق باشد که در بلند مدت مانع آسیبهای ناشی از شیوع کرونا شود. بیکاری، فقر و گرسنگی هم از پیامدهای این بحران هستند. باید یکصدا به نهادهای سیاستگذار یادآور شویم که شما مسئولید و همزمان در پاسخ به عدم توانایی آنها در مدیریت بحران، خود مدیریت امور را به دست گیریم. اگر ممکن است بهطور جمعی از پرداخت وامهای بانکی، قبوض آب و برق و گاز و تلفن، اجارهی مالکان، اقساط بیمه و هر آنچه به وضوح در چنین شرایطی چاپیدن پول از جیب کارگران است امتناع کنیم. اگر کار میکنیم با همبستگی مطالباتمان را در جهت حفظ سلامتمان مطرح کنیم. اگر بیمه نمیکنند، ماسک و دستکش و ژل ضدعفونی نمیدهند، شرایط درمانی مناسب فراهم نمیکنند، پس انتظار کار نداشته باشند. در ایتالیا گروهی از رانندگان و کارگران امور تدارکات و پشتیبانی با شعار «ما گوشت قربونی نیستیم، ما هم میخواهیم خانه بمانیم» کمپینی را به راه انداختند و اذعان داشتند که خود و عزیزانشان و در کل تمام جامعه حق دارند زندگی کنند و از سلامت برخوردار باشند و باید به این حق احترام گذاشته شود.
بسیاری از ما در فضای مجازی در گروههای دوستی، کاری یا خانوادگی عضویم که حال به فضایی برای انتشار اخبار یا گفتگوهای روزمرهمان برای تاب آوردن وضعیت تبدیل شدهاند. بیشک پیوندی که در پس این ارتباط بینمان وجود دارد موتور محرکهای است که به ما امکان میدهد تا خلق کنیم. ایدههای جمعیمان را خلق کنیم. همچنین میتوانیم شبکههای محلی تشکیل دهیم و از همسایگانمان که هنوز مجبور به کار کردن هستند و آنهایی که در صورت ابتلا به ویروس آسیبپذیرتر اند حمایت کنیم. افرادی که بهبود یافته اند گزینههای مناسبتری برای مراقبت از بیماران اند. در گروههایمان روشهای مراقبت را آموزش دهیم. دانشمان را در حوزههای مختلف در شبکههای داخلیمان به اشتراک بگذاریم. آموزش یک بازی مناسب، معرفی فیلم و کتاب و آموزش نحوهی انجام خیاطی، نجاری، تعمیرات سادهی مربوط به خانه، یا ورزشهای سبک کارهایی است که میتوانیم انجام دهیم. کمیتههای مردمی برای مبارزه با کرونا تشکیل دهیم. در بسیاری از شهرها کمیتههای مردمی محلات شکل گرفته است که برای مقابله با این بیماری کشنده، وظیفه حمایت و حفاظت از مردم را به عهده گرفته است و به پاکسازی و ضدعفونی کردن معابر اصلی رفت و آمد، گفتگو با مسافران دربارهی اهمیت قرنطینه، جمع آوری کمکهای مردمی و از این طریق تهیه یا تولید محلولهای ضدعفونی کننده و توزیع آن در بعضی محلات میپردازد.
در خانه ماندن فرصتی است که به معنی و مفهوم خانه- فضایی که به ظاهر حوزه خصوصی ماست- و نسبت آن با خودمان و نهادهای حاکم فکر کنیم. به شکل تقسیم کارمان در خانه بیندیشیم. با سازماندهی حتی میتوانیم فضاهای ربوده شده و بهتصرفدرآمده را باز پس بگیریم و به اقامتگاهی برای کسانی که جایی برای ماندن ندارند تبدیل کنیم. ما میتوانیم ترانههای خودمان را بسراییم و داستانهای خودمان را بیافرینیم.
پانویسها
۱- ویلیام شکسپیر، شاه لیر
۲- دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی ۱۸۴۴-کارل مارکس
۳- نگاه کنید به مقالهی «دولتها با کرونا چه کردند»
۴- مثلا میتوان برای کودکان ترانهای آماده کرد که در هنگام شستن دستها (به مدت ۲۰ثانیه) بخوانند.
نظربسیاردرستی ست یعنی جز با درک نیازهای کسانی که خانه ماندن برایشان فقط انزوا در خانه و جدائی از جمع نیست که بشود به آن عادت کرد بلکه باید به همراه فراهم بودن امکانات مادی و نیز پیشنهاد و تدارک سرکرمی های مناسب از طرف مسئولین دولتی و اجرائی قابل پیگیری و دارای تضمین اجراست! بنابر این مردمی که در داخل کشور دائمن دریافت کننده ی این گونه شکوه های رژیم از در خانه نماندن مردم هستند باید علنن و با زبانهای مختلف این ضرورت را، که در همه ی کشورهای دیگر بدون استثنا تضمین و اجرا می شوند، یاداوری کنند و با همزبانی جمعی و شاید تکرار خواسته هایشان در رسانه های داخلی دولت را مجبور و در خانه ماندن را مشروط به تامین نیازهای اولیه برای این نیازمندان بکنند،
منظور تامین نیازها به طور همزمان با هر فرمان اجرائی برای در خانه ماندن ست و نه دادن وعده های سر خرمن ودروغین!!