یک بدیل مردمی در برابر کرونا
ويروس کرونا مشکل مشترکی است که میتواند افراد را با يکديگر همدل کند و شايد بتواند اين اميدواري را به ما بدهد و به آن فکر کنيم که نوع ديگري از سياستگذاري اجتماعي از پايين و ميان مردم نيز ممکن است.
ویروس کرونا گلوی تمام جهان را گرفته است؛ ویروسی که از ووهان چین برخاست و حالا در کره زمین از منتهاالیه راست تا چپ و از شمال تا جنوب در حال چرخیدن است، بسیاری از دولتمردان جهان را به قرنطینه برده و جمعیت زیادی از فرودستان را به دام مرگ کشانده، بدون هیچ حقوق و دستمزدی از کار بیکار کرده و بسیاری از کارگران را هم در محیطهای پرخطر بالای سر خطهای تولید نگه داشته است. آمارهای رسمی ایران هرچند به دلیل عدم شفافیت و سابقه محرمانهبودن هرگونه اطلاعات اقتصادی و اجتماعی (بهخصوص در یک سال اخیر) تماما مورد اعتماد و استناد عموم مردم نیستند، اما همین آمارها به ما میگویند روزانه بین هزار تا هزار و ۴۰۰ نفر به تعداد مبتلایان به بیماری کووید-۱۹ اضافه میشود. اما کرونا قرار است چه بلایی بر سر زیست این آدمها که با رسم عدد و رقم (اگر به آمار دربیایند) به جامعه معرفی میشوند، بیاورد؟ فشار مضاعف ویروس کرونا بر معیشت توده مردم که پیش از این نیز کاسه صبرشان لبریز شده بود، آنقدر که دستمزد ارزان آن از پس گرانی و تورم برنمیآمد، چطور قرار است کمی قرار بگیرد؟
سیاستگذاری اجتماعی از بالا در بحران کنونی نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و چون نمیتوانیم به آن امیدوار باشیم، باید به تقویت اشکال دیگری از سیاست اجتماعی که افقی و از پایین اتفاق میافتد، فکر کنیم و از این منظر به ساختن یک حفاظ امن در برابر کرونا امیدوار باشیممرکز پژوهشهای مجلس در سه سناریو پیشبینی کرده، تعداد فوتشدگان بر اثر کرونا بین هزار تا چهار هزار نفر خواهد بود و برآورد میکند، بین صد هزار تا ۲۰۰ هزار نفر در این مدت بیکار خواهند شد. در تمامی جوامع در هنگام بروز بحرانهایی مانند سیل، زلزله یا اینبار ویروس کرونا این دولتها هستند که در نقش حاکمیتی خود حافظ جان و بهحداقلرساندن آسیبهای حاصل از آن هستند. اما در سه هفته اخیر و بعد از اعلام شیوع ویروس کرونا در ایران، هیچ ابلاغیهای برای حفاظت از نیروی کار و طبقه فرودست در برابر کرونا صادر نشده و تنها طرح موجود اعلامشده، بهتعویقافتادن پرداخت اقساط وام بود که تاکنون حتی به شکل رسمی به بانکها اعلام نشده و بانکها همان رویه سابق خود را ادامه میدهند. حالا رئیس سازمان برنامهوبودجه از دو بسته معیشتی خبر داده که در نوع اعلام آن میتوان همین جنبه تزئینی و بدون وجه عملیاتی آن را دید. محمدباقر نوبخت (نه با صدور دستورالعملها و ابلاغیه به دستگاههای مربوطه، بلکه در صفحه توییتر خود) گفته است، به سه میلیون نفر فاقد درآمد تا آخر اسفند، بین ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان کمک ماهانه میدهیم، اما او نگفته است، محدوده باز ۲۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومانی بر چه اساسی انتخاب و با چه معیاری قرار است توزیع شود، سه میلیون نفر چه کسانی هستند و ضمانت اجرائی این طرح چیست. همچنین او وعده پرداخت وام یک تا دو میلیونتومانی به چهار میلیون شاغل آسیبدیده را داده است. فارغ از اینکه این مبلغهای اعلامی جوابگوی کدام هزینه سرسامآور بازار کرونازده است، رئیس سازمان برنامهوبودجه یکسری اعداد را کنار هم چیده، بدون اینکه مشخص باشد آیا همین وعدهها عملی خواهند شد یا نه؟ یاسر باقری، پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی در گفتوگو با «شرق» با تشریح ساختار سیاستگذاری اجتماعی در ایران یک راهبرد نو در این ساختار را به ما معرفی میکند. او معتقد است، سیاستگذاری اجتماعی از بالا در بحران کنونی نیاز به سرمایه اجتماعی دارد و چون نمیتوانیم به آن امیدوار باشیم، باید به تقویت اشکال دیگری از سیاست اجتماعی که افقی و از پایین اتفاق میافتد، فکر کنیم و از این منظر به ساختن یک حفاظ امن در برابر کرونا امیدوار باشیم.
از سؤالات مردم تا توصیههای مسئولان
«پروازهای ایران به چین چرا متوقف نشد؟»، «تاریخ ورود ویروس کرونا به ایران دقیق بود؟»، «آمارها حرف راست را میگویند؟»، «شهرهای درگیر چرا قرنطینه نشدند؟»، «قرنطینه اصلا میتواند جلوی سرعت انتقال را بگیرد؟»، «چرا کارگران در محیط کارخانه که خود یک تجمع به حساب میآید، همچنان مشغول هستند؟»، «کودکان کار، سالمندان، معلولان و قشرهای در معرض بیماری از چه حمایتی برخوردار شدند؟» و هزاران سؤال دیگر. در روزهای کرونازده امروز، سرمان را اگر میان حرفهای توده مردم بگردانیم و به آن گوش کنیم، پژواک چنین پرسشهایی را میشنویم که میرود و برمیگردد، بدون اینکه پاسخی دریافت کند. مسئولان دولتی از این میگویند که نگران نباشید و به مردم اطمینان میدهند که «کرونا را شکست میدهیم» و قرار بود شنبهای که گذشت، زندگی به حالت «عادی» مانند قبل بازگردد. اما این اطمینانخاطرها هم نتوانست اندکی از دلهره و هراس مردم در کوران حقیقت سرعت و گستردگی ویروس کرونا کم کند. مرکز پژوهشهای مجلس در سه سناریو پیشبینی کرده، بین هزار تا چهار هزار نفر فوتشده ناشی از ویروس کرونا خواهیم داشت و وضعیت بحرانی کرونا بین صد هزار تا ۲۰۰ هزار نفر را بیکار خواهد کرد. با سناریوهای چیدهشده از سوی این نهاد، ۷۰۰ میلیارد تا هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان بار مالی بر دوش صندوق بازنشستگی خواهد افتاد؛ صندوقی که همین الان هم به دلیل بحران مالی، با معوقات مستمری بسیاری همراه است. میانگین سن افراد فوتشده ناشی از بیماری کرونا حدود ۵۰ سال است. از سوی دیگر سن بازنشستگی در ایران برای صندوقهای مختلف بازنشستگی متفاوت است، اما میانگین وزنی آن برای صندوقهای مختلف ۵۵٫۳ سال است. بنابراین محاسبات مرکز پژوهشهای مجلس گفته است، افراد فوتشده به طور میانگین باید در انتهای سال ۱۴۰۳ بازنشسته میشدند، اما بیماری کرونا موجب شد که پنج سال زودتر از موعد مقرر تعهد در برابر حقوق آنها بر صندوقهای بازنشستگی اعمال شود. اما آیا در میان صحبتهای مسئولان و دستورالعملهای آنها برای «شکست کرونا» چیزی درباره ارائه خدمات پیشگیرانه به سالمندان (پرخطرترین گروه ابتلا به بیماری کووید-۱۹) شنیدهاید؛ موردی که حتی برای خود دولت هم بیتفاوتی در برابر آن بار مالی سنگینی خواهد داشت؟ پاسخ ما با پیگیری در دستورالعملهای دولت و مشاهدات شما، به این سؤال منفی است و این فقط یک نمونه از جمعیتهایی است که در میان سیاست اجتماعی (اگر بتوان نام سیاست فعلی دولت در برابر کرونا را سیاست اجتماعی گذاشت) حذف شدهاند؛ کودکان کار، زنان باردار، بیثباتکاران و روزمزدها، دستفروشها و بسیاری طیفهای دیگر از کسانی که با توجه به پایگاه معیشتیشان، در طبقه فرودست قرار میگیرند، از دایره سیاستهای شکست کرونای دولت، طرد شدهاند و به قول یاسر باقری، پژوهشگر حوزه رفاه اجتماعی، حتی خطاب هم قرار نمیگیرند. یاسر باقری سیاست اقتصادی دولت در وضعیت روزهای کرونایی را از سه منظر تحلیل میکند. «وضعیتی که ما با آن روبهرو هستیم، این است که همبستگی اجتماعی و سرمایه اجتماعی پایین است، با این وضعیت اگر نگوییم ما دچار یکجور امتناع سیاست اجتماعی هستیم، میتوانیم بگوییم با مشکل جدی در سیاستگذاری اجتماعی مواجه هستیم و در کوتاهمدت نمیتوانیم امیدوار باشیم که در سرمایه اجتماعی بهشکل عمودی تغییری اتفاق بیفتد».
ایجاد یک بدیل در برابر کرونا
باقری یکی دیگر از کارکردهای اساسی سیاستگذاری اجتماعی را اینطور معرفی میکند که باید به افرادی توجه کنند که در مخاطره و خارج از نُرم و الگوی معمول سیاستگذاری هستند. «سالمندان و کسانی که در سن جوانی نیستند، بخش جدی این گروهها را شکل میدهند. همچنین کسانیکه بهدلیل بیماریهای زمینهای یا کمبود امنیت غذایی، بدن ضعیفی دارند و مقاومت آنها در برابر بیماری کم است. اینها کاملا بیرون از بازی سیاستها و توصیههای مسئولان هستند. شمایی که از سوی دولت در روزهای کرونا مورد خطاب قرار میگیرد، این گروه نیستند. مصداقهای زیادی از اینها را هر کسی میتواند در اطرافش ببیند که چگونه همین حذفشدگی از سیاست اجتماعی دولت در برابر کرونا، ترس و هراس مضاعفی در دلشان انداخته است. گروه سوم هم کسانی هستند که ماهیت شغلشان بهگونهای بوده که حقوق ماهانه مشخصی ندارند، روزمزد هستند، پورسانتی کار میکنند یا طبقه متوسط رو به پایین که بهنوعی پایان سال برای آنها منبع درآمدی اصلی بوده، این گروهها حتی خطاب دولت هم قرار نمیگیرند. همه توصیههایی که از سوی دولت میشود برای گروههایی فراتر از اینها هستند؛ گروههایی که برای سیاست اقتصادی دولت نُرم تلقی میشوند و سیاستهایی مانند معافیت و تعویق مالیاتی و حتی تعویق پرداخت اقساط وام برای آنها در نظر گرفته میشود».
توجه کنیم طبق آمار وزارت کار، حدود ۶۰ درصد خانوارهای ایرانی تا بهحال وام بانکی دریافت نکردهاند. باقری ادامه میدهد: «ما بافت و ساختار طبقاتی یا تمایزات اجتماعی جامعه را خوب نمیشناسیم وگرنه اگر یک نقشه جدی داشتیم، میتوانستیم متناسب با آن رفتار کنیم و بههمین دلیل که تصویر روشنی نداریم، نُرمها را فقط جامعه هدف در نظر گرفتهایم. حتی زمانی که دولت از فرودست صحبت میکند، فقط افراد تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی را به رسمیت میشناسد». چشماندازی که یاسر باقری برای بعد از شیوع ویروس کرونا تصویر میکند این چنین است: «طبقه متوسط روبهپایین در صف کمیته امداد و بهزیستی ایستادهاند. تا زمانی که سیل کرونا ادامه داشته باشد، این افراد به چرخه زندگی بازنمیگردند. بهدلیل همبستگی و سرمایه اجتماعی پایین و ناکارآمدی سیاستگذاران، سیلبندی ساخته نشده و بندآمدن این سیل مرتب به تعویق میافتد. اتفاقی که الان افتاده، نوعی تشتت در سیاستگذاری را ایجاد کرده است که حتی نمیتواند جلوی سرعت موج سیل را بگیرد. هرچند جمع اقتدار و شفافیت به شکل تاریخی در ایران سخت بوده اما ما امروز در برابر کرونا به این اجماع نیاز داریم تا بخش زخمخورده سرمایه اجتماعی هم شاید اندکی بهبود پیدا کند. بعد از آن تازه باید به سمت بازسازی و احیا برویم. بخش اداری ما صاحب اختیار نبوده، تصمیم به قرنطینه گرفته میشود اما میگویند اگر بخواهیم قرنطینه کنیم، پس با فلان جا چهکار کنیم. زمانی میتوان تصمیم جدی گرفت که اندک اقتداری برای نظام اداری قائل شویم». او از مواردی مانند کارآمدی، اقتدار نظام اداری، سرمایه و همبستگی اجتماعی بهعنوان فاکتورهای لازم برای مقابله با کرونا صحبت میکند که تصویر هر کدام از آنها در واقعیت امروزمان یا کمرنگ است و یا اصلا وجود ندارد. باقری اما از بدیلی صحبت میکند. او معتقد است ویروس کرونا بهعنوان موقعیتی که میتواند بهدلیل مشکل مشترک افراد را با یکدیگر همدل کند، شاید بتواند این امیدواری را به ما بدهد و به آن فکر کنیم که نوع دیگری از سیاستگذاری اجتماعی از پایین و میان مردم نیز ممکن است.