skip to Main Content
حق مسکن؛ از آمریکا تا ایران
اقتصاد تاریخ اجتماعی ایران جامعه زیراسلایدر

جنبش‌های حق مسکن در ایران و جهان

حق مسکن؛ از آمریکا تا ایران

متن پیش رو گزارشی به قلم بیتا بیات از سخنان علی طیبی، عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات راه، مسکن و شهرسازی، در مورد جنبش‌های حق مسکن و اجاره‌نشینان طی دو جلسه در مدرسه‌ی تابستانی مطالعات انتقادی شهری است.

جنبش اجتماعی در اصطلاح جامعه‌شناختی به هرگونه کوشش جمعی برای پیشبرد منافع مشترک یا تأمین هدف اصلی از طریق عمل جمعی خارج از حوزه‌ی نهادهای رسمی اطلاق می‌شود. جنبش‌ها ممکن است قانونی یا غیرقانونی فعالیت خود را انجام دهند. جنبش‌های حق مسکن در مقیاس‌های متفاوتی در جهان مشاهده می‌شوند. سکونتگاه‌های غیررسمی را می‌توان یکی از علل اصلی این جنبش‌ها و اعتراضات دانست. شکل‌گیری سکونتگاه‌های غیررسمی خود اعتراضی برای گرفتن حق اولیه‌ی مسکن از سرزمین، شهر و حکومت به شمار می‌رود و مانند هر جنبش دیگری در پی این مسئله است که به‌ رسمیت شناخته شود.

با اینکه مسیر رسیدن به دستاوردهای این حوزه آسان نبوده است، این جنبش‌ها دستاوردهای فراوانی در جهان داشته‌اند. این متن در پی بررسی جنبش اجاره‌نشینان در شهرهای توسعه‌یافته‌ای مانند نیویورک، توکیو و کشورهای درحال‌توسعه‌ای چون آفریقای جنوبی، هند و برزیل است، و در ادامه ی آن به بررسی و شرح ایران با استناد به کتاب سیاست های خیابانی نوشته ی اصف بیات پرداخته می‌شود.

نیویورک

نیویورک

نیویورک مانند دیگر مناطق ایالات‌متحده، سرزمینی کشف‌شده برای استعمار از سوی جهان غرب است. این سرزمین حاصل‌خیز، مستعمره و دستاورد ارزشمندی برای جهان استعمارگر آن دوره‌ی تاریخی محسوب می‌شد. هلندی‌ها اولین استعمارگرانی بودند که وارد نیویورک شده و شروع به تصاحب زمین کردند. در نزاع‌هایی که میان سرخ‌پوستان و استعمارگران صورت گرفت، هلندی‌ها طی توافقی نیویورک کنونی را به‌مبلغ ۲۴ دلار از بومی‌ها خریداری کردند و نام نیوآمستردام را برای این منطقه برگزیدند. در سال ۱۶۶۴ انگلیسی‌ها این شهر را تصاحب کرده و نام آن را به نیویورک تغییر دادند. تا سال ۱۸۱۱  که جمعیت این شهر افزایش یافته بود، نیاز به تغییر اراضی در این شهر مشهود شد و به همین علت، در منطقه‌ی منهتن امروزی که تا قبل از آن شرایط نامناسبی داشت، خیابان کشیده شد.

اولین جنبش اعتراضی اجاره‌نشین‌ها در نیویورک، بین سال‌های ۱۸۳۹ تا ۱۸۵۹ در آمریکا شکل گرفت. کشاورزان معترض مالک زمین‌ها نبودند و برای استفاده از آن‌ها بهره می‌پرداختند؛ همین امر نیز مقدمات اعتراض آن‌ها را فراهم کرد.

اولین جنبش‌های اعتراضی اجاره‌نشینان در «شهر»، از قرن بیستم میلادی آغاز شد. اعتصاب در پرداخت اجاره، یکی از ابزارهای اجاره‌نشینان نیویورک بود که تاکنون نیز ادامه یافته و بیش از ۱۱۰ سال است که همچنان پابرجاست و از مهم‌ترین ابزارها برای پیشبرد اهداف جنبش‌ها به حساب می‌آید.

با آغاز جنگ جهانی دوم، مهاجرت گسترده‌ای به شهرهای آمریکا از جمله نیویورک انجام شده و باعث افزایش بحران اجاره‌نشینی گردید. حزب سوسیالیست که ۳۵۰۰۰ عضو رسمی در نیویورک داشت، به‌عنوان حزبی قدرتمند در عرصه‌های اجتماعی و سیاسی، از اجاره‌نشینان حمایت کرد. تمرکز این حزب برای نفوذ و گسترش خود در آمریکا، بر روی مسکن قرار داشت. آمریکا سیاست‌هایی را برای جلوگیری از پیشرفت این حزب به کار گرفت؛ کمیته‌ای برای ظابطه‌مندکردن اجاره‌ها تشکیل داده شد و سپس ۵۰۰ نفر از رهبران حزب سوسیالیست از آمریکا اخراج شدند؛ هم‌زمان قوانینی برای آرام‌کردن جنبش‌ها نیز اتخاذ گردید. یکی از این قوانین، قانون کنترل اجاره در آمریکاست که در سال ۱۹۲۰ به تصویب رسید.

«لیتل‌مسکو» پدیده‌ی دیگری دراین‌باره است. این اصلاح برای مواردی به کار می‌رود که مهاجرنشینان کلونی‌هایی را در شهری دیگر تشکیل داده باشند. لیتل‌مسکو فقط شامل مهاجران اهل مسکو نمی‌شد؛ بلکه هدف اصلی آن اعتراض به آمریکا بود. بر همین اساس نیز کمونیست‌ها توانستند کلونی‌هایی را در قلب نیویورک تشکیل داده و اقداماتی را در راستای آرمان‌های خود انجام دهند. همکاری و مشارکت از مؤلفه‌های اصلی آرمان‌های کمونیستی بود و آن‌ها توانستند بر پایه‌ی همین اصول، چندین مجتمع مسکونی را بدین شیوه اداره کنند. این مسئله مجدداً به حزب سوسیالیست آمریکا قدرت بخشید.

جنبش دیگر با محوریت تبعیض نژادی در منطقه‌ی آفریقایی‌نشین هارلم رخ داده است. در این جنبش قانون‌هایی پی گرفته شده‌اند که یکی از آن‌ها به قانون Rivers معروف است و بر کیفیت زندگی تمرکز دارد؛ بدین شکل که اگر مالکی نتواند کیفیت واحد مسکونی خود را حفظ کند، مستأجرین می‌توانند از پرداختن اجاره‌ خودداری کنند.

در ادامه، آمریکا در دهه‌ی ۴۰ با «رکود بزرگ» (Great Depression) مواجه شده است که به‌قدرت‌رسیدن احزاب سوسیالیست در دهه‌های گذشته، یکی از علل آن محسوب می‌شود. این امر باعث تزلزل نظام اقتصادی حاکم، افزایش نرخ بیکاری و ناتوانی مردم در پرداخت اجاره‌بهای ساختمان‌ها شد و مالکان هم امکان پرداخت هزینه‌های ساختمانی را از دست دادند؛ در نهایت، بازار مسکن وارد رکود شد و ساخت‌وساز دیگری هم شکل نگرفت که در نتیجه‌ی آن، بسیاری از خانه‌ها در نیویورک خالی ماندند و اعتراضات اجاره‌نشینان و جنبش‌های کارگری آغاز شد. ابزار آن‌ها نیز اعتصاب و پرداخت‌نکردن اجاره‌ی مالکی بود که مستأجران دیگر را به‌اجبار از ساختمان بیرون کند. دولت و بانک مرکزی برای خارج‌شدن کشور از رکود بزرگ، مستقیماً به امر مسکن ورود کردند. بانک‌ها به‌پشتوانه‌ی دولت، وام‌هایی را برای خرید خانه به مردم دادند. این اتفاق به‌لحاظ اقتصادی برای مردم مثبت بود؛ اما به‌لحاظ اجتماعی، سیاستی بود که به نابرابری‌های نژادی و طبقاتی دامن زد؛ چراکه باRed lining policy  همراه گشت. این سیاست مبنای تخصیص اهدای وام بانک‌ها به مردم بود و ریسک سرمایه‌گذاری در مناطق مختلف شهر نیویورک را نشان می‌داد. بانک‌ها نیز برای مناطق با ریسک سرمایه‌گذاری بالا، وامی در نظر نگرفتند. این پدیده منجر به جدایی نژادی در محلات مختلف شد و سفیدپوستان را در حومه و سیاه‌پوستان را در مرکز شهرها قرار داد. تجمع طبقه‌ی فرودست جامعه در یک منطقه، وقوع جرم و جنایت را به دنبال خواهد داشت و به‌واسطه‌ی آن، رابطه‌ی مستقیمی میان فقر، جرم و جنایت شکل می‌گیرد.

همچنین بخوانید:  قانون مربوط به انتخاب وکیل برای جرایم امنیتی تنها از میان افراد مورد تایید قوه قضاییه اصلاح شد

دولت در ادامه به فعالیت‌های دیگری در جهت خروج از رکود بزرگ دست زد که از آن‌ها با عنوان «پروژه‌های عمومی بزرگ» یاد می‌شود؛ در ادامه به شرح آن‎ها می‎پردازیم:

  1. دهکده‌ی Miker Booker: این پروژه شباهت‌هایی به «مسکن مهر» در ایران دارد. دولت آمریکا مجتمع‌های بسیاری ساخت که خدمات مناسبی نداشتند و در مقابل، مردم بنا بر قانون Rivers از پرداختن اجاره خودداری کردند. با توجه به گسترده‌بودن اعتراضات، دولت عقب‌نشینی کرده و خدمات خود در این مجتمع‌ها را افزایش داد.
  2. Red Control Policy: دولت در بزنگاه‌هایی مانند جنگ، کنترل بیشتری بر بازار دارد و می‌تواند سیاست‌های مدنظر خود را با سهولت بیشتری اتخاذ کند. در جنگ جهانی دوم، مهاجرت‌هایی از تمامی شهرهای کوچک به شهرهایی با اقتصاد بهتر صورت گرفت و بحران اجاره‌نشینان هم افزایش یافت. دولت سیاست عمومی کنترل قرمز را در پیش گرفت و به‌واسطه‌ی آن، افزایش اجاره در زمان جنگ به‌طور کامل منع شد. اگرچه با اتمام جنگ این سیاست نیز به پایان رسید، اعتراضات مردمی دولت را وادار کرد تا به آن ادامه دهد (تا امروز هم این سیاست با شرایطی ادامه یافته است). در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست‌ویکم، با توجه به عدم‌امکان افزایش اجاره، صاحب‌خانه‌ها از اجاره‌دادن خانه‌ی خود امتناع کردند. این امر افزایش خانه‌های خالی و کاهش خانه‌های موجود برای اجاره در سطح شهر را به دنبال داشت. بر همین اساس، دولت این قاعده را لحاظ کرد که خانه‌های با اجاره‌بهای بالای ۲۰۰۰ دلار شامل قانون کنترل اجاره نشوند؛ چون کسی که توانایی پرداخت این مبلغ را دارد، جزو طبقه‌ی فقیر جامعه محسوب نمی‌شود. در ابتدای قرن بیستم، سیاستی با توجه به همین رویکرد شکل می‌گیرد که منطقه‌بندی (Zoning) در آمریکا تغییر می‌‌یابد و تمرکز بر روی ساخت‌و‌ساز را بیشتر می‌کند. همچنین سازندگان برای ردکردن قانون کنترل اجاره به‌سمت ساختن خانه‌هایی کشیده می‌شوند که اجاره‌بهای آن‌ها بالای ۲۰۰۰ دلار باشد. این عدم‌توجه به افراد فرودست و نبود مسکن مناسب برای آن‌ها، افزایش حاشیه‌نشینی در این شهر را به دنبال می‌آورد.

 

توکیو

وجود پارک‌های فراوان در توکیو و امکانات مناسب آن‌ها، این امکان را برای مردم فراهم آورد تا به‌جای زندگی در حلبی‌آبادهای خارج از شهر، به اسکان دائمی در پارک‌ها روی بیاورند. شهرداری برای مقابله با این امر، عرضه‌ی خدمات رفاهی را منوط به داشتن آدرس کرد و خدماتی مانند حق رأی، بیمه‌ی سلامت، امکان داشتن گواهی‌نامه، پاسپورت وغیره از افراد حاشیه‌نشین سلب شد. این موضوع سبب شد تا این قشر از جامعه بیش از گذشته دچار طرد اجتماعی و محرومیت شوند. این جنبش با اعتراض فردی به شهرداری شروع شد که برای دریافت خدمات اجتماعی، فرم‌های شهرداری را با آدرس یک پارک تحویل داده بود. قبول‌نکردن این فرم توسط شهرداری، اعتراضات جهانی را در پی داشت و کارت‌پستال‌های متعددی از کشورهای مختلف با آدرس پارک فرستاده شد. گروهی نیز برای حمایت از فرد مذکور و تمامی پارک‌خوابان، از شهرداری شکایت کردند و دادگاه نیز به‌نفع مردم رأی صادر کرد. استدلال دادگاه چنین بود: آدرس به‌معنای محل سکونت است و مسئله‌ی مالکیت در آن مطرح نیست. پس از آن، شهرداری نیز شکایت کرد و دیوان عالی ژاپن به‌نفع شهرداری رأی داد.

آفریقای جنوبی

آفریقای جنوبی در جنبش‌های اقتصادی و سیاسی به آپارتاید معروف است. در واقع این جنبش‌ها علیه نمود سیاه‌پوستان در شهر بود؛ چراکه شهر فضایی مدرن برای سفیدپوستان تلقی می‌شد. هم‌زمان با جنبش‌های ضدآپارتاید، اولین سکونتگاه‌های غیررسمی در شهرهای آفریقای جنوبی به وجود آمدند. حضور در شهرها نه‌فقط برای تأمین نیاز مسکن، بلکه علیه تبعیض نژادی‌ تحمیل‌شده به سیاه‌پوستان بود که حضور آن‌ها در شهر را منع می‌کرد. این اعتراضات در دو جنبه‌ی اجتماعی و سیاسی پیش رفتند و پدیده‌ی نژادی‌شدن فضای شهر در این دوره رخ داد. در این دوره، دوگانگی رنگ پوست در شهر نمودی علنی می‌یابد و به‌تعبیر مجله‌ی تایمز، این شهر را می‌توان نابرابرترین شهر جهان در آن زمان به حساب آورد.

جنبش علیه آپارتاید به‌رهبری نلسون ماندلا پیش رفت و پیروز شد. همچنین در قانون اساسی به تصویب رسید که تمام تبعیض‌ها برای مردم سیاه‌پوست آفریقا برداشته شوند و حق مسکن نیز به‌واسطه‌ی بند ۲۶ قانون اساسی آفریقا به رسمیت شناخته شد. بر همین اساس، تأمین حق مسکن به‌طور رسمی در دایره‌ی وظایف دولت قرار گرفت و قانونی نیز علیه تخلیه‌ی اجباری سکونتگاه‌های غیررسمی اتخاذ شد. در این رابطه بندی قید شد که بر اساس آن، دولت نمی‌تواند ساکنان سکونتگاه‌های غیررسمی را در صورت بی‌خانمان‌شدن، از مکان فعلی خود بیرون کند. در نتیجه‌ی اضافه‌شدن این قید، زندگی این افراد دشوارتر از گذشته شد و دولت این ساکنان را از مراکز شهر به حاشیه راند و آن‌ها را در چادر اسکان داد.

هند

شیوه‌ی خاصی از سکونتگاه‌های غیررسمی در شهر بمبئی با عنوان «اسکان در پیاده‌رو» رایج است. این مفهوم شامل زندگی‌کردن دائمی افراد در پیاده‌روها می‌شود؛ در این شیوه، نه‌تنها خوابیدن، بلکه تمام امور زندگی در خیابان صورت می‌گیرد.

بمبئی شهری صنعتی در هند است که به‌دلیل موقعیت جغرافیایی مناسب، نیروی کارگری را به خود جذب می‌کند و انبوهی از مهاجران در این شهر اسکان یافته‌اند. شیوه‌ی متفاوتی از زندگی در مناطق حاشیه‌ای این شهر در جریان است که حاشیه‌نشینان را به‌طرز محسوسی از دیگر افراد جدا می‌سازد. تمام کارهای شخصی حاشیه‌نشینان نظیر استحمام، آشپزی، استراحت وغیره در خیابان‌ها انجام می‌شود. این افراد در سرشماری‌های هند محاسبه نمی‌شوند، از خدمات رفاهی بسیاری محروم هستند و تأثیری در سیاست‌گذاری‌های دولت ندارند. نکته‎ای که به این مسئله دامن می‎زند، محروم‌بودن آن‌ها از داشتن کارت شهروندی است؛ کارتی که ارائه‌ی آن برای دریافت خدمات اولیه‌ای مانند آب، برق، گاز و بهداشت الزامی است. اعتراض مردم به این وضعیت از طریق نمایشگاه مسکن صورت گرفت. در این نمایشگاه، آن‌ها بدون داشتن امکانات اولیه‌ای از جمله زمین و پول، خانه‌هایی ساختند که در فضایی بین یک تا سه متر قرار داشت. این نمایشگاه در سال ۱۹۸۶ برگزار شد و دستاورد آن حق رأی در انتخابات بود؛ این امر به تأثیرگذاری در سیاست‌گذاری‌های دولت و حق چانه‌زنی مردم انجامید که یکی از نمودهای آن برق‌کشی در مناطق غیررسمی و حاشیه‌ای بود.

همچنین بخوانید:  کاهش ۵۲ درصدی قدرت خرید کارگران تایید شد

برزیل

برزیل از جمله کشورهایی است که اصلاحات ارضی در آن صورت نگرفته و فقط ۱% از کل جمعیت برزیل دارای زمین هستند. جریانی تحت‌عنوان «کارگران بدون زمین» در برزیل شکل گرفت؛ کارگران با تصاحب زمین‌های کشاورزی و بهره‌برداری از آن‌ها تلاش کردند تا عدالت را برقرار کنند. این رخداد به‌دلیل هم‌زمانی با به‌قدرت‌رسیدن حزب کارگر توانست به‌لحاظ ساختاری نیز تأثیرگذار باشد.

جنبش بعدی در برزیل به جنبش «کارگران بی‌خانه» معروف است که از اواخر قرن بیستم از جنبش قبل انشعاب یافت. به‌طور کلی جنبش‌های برزیل با تصاحب‌کردن عجین شده‌اند؛ به‌علت کمبود خانه برای اجاره و وجود تعداد بسیاری خانه‌ی خالی، مردم در این جنبش با تصاحب خانه‌های خالی، اعتراض خود را به وضعیت موجود نشان دادند.

 

ایران

تهی‌دستان در آستانه‌ی انقلاب اسلامی گروه مشخصی را شکل می‌دادند و به‌واسطه‌ی منطقه‌ای که در آن سکونت می‌کردند، شناخته می‌شدند. درآمد کم، ناامنی و جایگاه اجتماعی پایین از دلایل این امر بودند. عده‌ای معتقدند این گروه اجتماعی از دستاوردهای توسعه و نهادهای مدرن محروم هستند که این وضعیت  نتیجه‌ی سیاست‌های خاندان پهلوی از سال ۱۳۰۹ است. شروع مدرنیزاسیون در ایران بیش از گذشته با نابرابری پیوند داشت؛ رشد سریع شهرها و افزایش درآمد گروهی خاص، به حاشیه‌نشینی و کاهش درآمد عده‌ای دیگر انجامید. با مدرنیزاسیون شکاف طبقاتی میان مردم و محلات به وجود آمد. تا پیش از آن، سکونت در محله لزوماً به وفاداری مردم به محله و زادگاه خود مربوط می‌شد. پیش از مدرنیزاسیون، ثروتمند و فقیر بر حسب زادگاه با یکدیگر زندگی می‌کردند و محلات به‌معنای امروزی نسبت به یکدیگر برتری نداشتند اما از دهه ی ۱۳۲۰ که برنامه‌ریزی شهری وارد شد، جداسازی مناطق بر حسب طبقات نیز گسترش یافت و طبقات کم‌درآمد و فقیر جامعه از سیاست‌گذاری‌های مسکن کنار گذاشته شدند. از آنجایی که آن‌ها توان پرداخت هزینه‌ی زمین، استاندارهای ساخت‌وساز و غیره را نداشتند، به حاشیه‌نشینی در خارج از شهرها سوق داده شدند. این وضعیت از سال ۱۳۴۵ شتاب گرفت و «جوامع مجزای تهی‌دستان» را رقم زد. تهران در حدود سال ۱۳۵۷، مصادف با انقلاب اسلامی، سلسله‌مراتب اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌ای دارد که با هرم ژئوفیزیکی آن نیز متناسب است؛ سمت شمال شهر محل سکونت ثروتمندان و مناطق پست‌تر به تهی‌دستان، مهاجران و طبقه‌ی کارگر اختصاص دارد. طبقه‌ی متوسط نیز در مناطق میانی از شرق تا غرب زندگی می‌کنند.[۱]

حلی‌آباد تهران - 1357

خدمات رفاهی مناطق جنوبی تهران مانند مولوی، منیریه، پارک شهر، راه‌آهن و… به‌تدریج کم شد و تهی‌دستان بیشتری به این مناطق آمدند و در نتیجه، افراد طبقه‌ی متوسط نیز به مناطق بالاتری نقل‌مکان کردند. با شروع فرایند اعیانی سازی وضعیت ساختمان و ساختار محلات با سبک و سیاق فقیر‌نشینان هم‌سو شدند.

جنبشی بین سال‌های ۵۷ تا ۵۹ به‌علت نامعلوم‌بودن وضعیت سیاسی به وجود آمد. انقلاب و وضعیت ناآرام آن باعث شد تا طرفداران شاه و بسیاری از ثروتمندان، دارایی‌های خود را رها کنند و به کشورهای غربی بگریزند. عده‌ای از حاشیه‌نشینان به تصرف هتل‌ها و خانه‌های افراد ثروتمند دست زدند و افرادی هم زمین‌های خالی را تصرف و سازه هایی را برای خود بنا کردند که این راهی برای تأمین سرپناه عده‌ای از حاشیه‌نشینان در شهر گردید.[۲]

با بررسی و شرح دیگر جنبش‌های جهان این پرسش مطرح می‌شود که چرا تاکنون جنبشی کارآمد و پیشرو در حوزه‌ی مسکن در ایران شکل نگرفته است؟ برخی از موانع این امر عبارتند از:

  • دخالت‌نکردن دولت در مسکن و عدم ساخت مسکن‌های اجتماعی
  • نبود نخبگان پیشرو در این حوزه
  • عدم اعتراضات مستمر و پیگیری‌نکردن مردم برای تحقق عدالت
  • عدم تصویب قوانینی در این حوزه
  • اهدای زمین توسط دولت در بزنگاه‌ها و آرام نگه‌داشتن مردم

بررسی جوانب مختلف حوزه‌ی مسکن در ایران و انحطاط روزافزون آن نشان می‌دهد که دخالت‌نکردن دولت، منجر به افزایش حاشیه‌نشینی در اطراف شهرهای بزرگ شده است. ساخت مسکن دارای خدمات اجتماعی برای افراد حاشیه‌نشین و تهی‌دست مانند نمونه‌های مسکن اجتماعی در دیگر کشورها می‌تواند به بهبود وضعیت کنونی این حوزه کمک کند.

[۱] ر.ک: بیات، آصف. ۱۳۹۶. سیاست‌های خیابانی (جنبش تهی‌دستان ایران). مترجم: سیداسدالله نبوی چاشمی، نشر شیرازه، چاپ اول، صص ۵۸-۵۱.

[۲] ر.ک: همان، ص ۱۱۴.

This Post Has One Comment

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗