skip to Main Content
فرزندان ما به کدام مدرسه می‌روند؟
عمومی

فرزندان ما به کدام مدرسه می‌روند؟

دانش‌آموزان ما یک‌سری محفوظات با خود حمل می‌کنند که فقط بتوانند در چارچوبی مشخص از آنها استفاده کنند و کوچک‌ترین تغییری آن‌ها را دچار استرس و سردرگمی می‌کند؛ در سیستم آموزشی ما خلاقیت مرده است.

قبل از شروع به نوشتن در مورد نظرات و تجربیات خود به‌عنوان یک ولی که تجربه ۶ساله در نظام آموزشی ایران دارد، باید بگویم نظام آموزشی ایران یک سیستم منسوخ است و به همین دلیل دچار سردرگمی فراوان و مدام در حال تغییرات کوچک و بزرگ است.

حال با توجه به تجربه‌های خود، باید اذعان کنم در شروع دوره تحصیل فرزندم سعی کردم مدرسه‌ای در مقطع دبستان انتخاب کنم که تک‌محوری نباشد، به‌طور مشخص منظورم این است که فقط بر کتب درسی تکیه نداشته باشد، بلکه سایر مسائل از جمله آرامش و سلامت روحی و روانی دانش‌آموزان، احترام به شخصیت آنها، پیدا کردن استعدادها در زمینه‌های مختلف و در نظر گرفتن تفاوت‌های دانش‌آموزان نیز برای آن مجموعه مهم باشد. فضای مدرسه شاد و پرانرژی باشد؛ مدیریت مدرسه نه فقط در حرف بلکه عمیقاً به این موارد باور داشته و در صدد اجرای آنها باشد. اما به هزاران دلیل، انتخاب چنین مدرسه‌ای کار بسیار سخت و پر استرسی است؛ زیرا ذائقه ما در این سال‌ها به‌شدت تغییر داده شده و با توجه به این ذائقه به ما و فرزندان ما خوراک داده می‌شود و اگر در این جمع کسی غذای دیگری بخواهد دچار مشکلات بسیار می‌شود، چون جمع سلیقه دیگری دارد.

وقتی چشم‌انداز نهایی در هر دوره آموزشی، چه دبستان و چه دبیرستان، آزمون‌هایی مانند ورودی تیزهوشان و یا آزمون کنکور دانشگاه است، وقتی در مدارس به‌طور دائم موفقیت در این آزمون‌ها بیان می‌شود و راه‌حل موفقیت در آن‌ها هم، شرکت در کلاس‌های خصوصی و استفاده از کتاب‌های کمک‌درسی و زدن تست‌های پی‌درپی است، وقتی آزمون‌ها چنان طراحی می‌شوند که وابسته به کتب کمک‌درسی باشند، وقتی کتاب‌های درسی دانش‌آموزان سال‌ به‌ سال نازک‌تر و کتاب‌های کمک‌درسی سال به سال پرپیمانه‌تر می‌شوند، وقتی در سال‌های اول و دوم ابتدایی در بعضی مدارس شاهد کلاس‌های تست هستید، آیا به نظر شما همه این‌ها جای ترس ندارد؟ جای نگرانی عمیق برای اولیایی که می‌خواهد فرزندش از این هیاهو در امان باشد ندارد؟ وقتی در نظام آموزشی ایران آموزش اکتشافی بسیار کم‌رنگ دیده می‌شود، خروجی‌اش نگران‌کننده نیست؟ مانند آن‌چه همه این سال‌ها شاهدش بودیم.

همچنین بخوانید:  ترجمه در دانشکده‌های اقتصاد؛ راه‌حل یا بخشی از معضل؟

دانش‌آموزان ما یک‌سری محفوظات با خود حمل می‌کنند که فقط بتوانند در چارچوبی مشخص از آنها استفاده کنند و کوچک‌ترین تغییری آن‌ها را دچار استرس و سردرگمی می‌کند، زیرا در سیستم آموزشی ما خلاقیت مرده است. به دانش‌آموزان ما به‌عنوان مثال در درس ریاضی یاد نمی‌دهند که چطور مسائل را حل کنند، چطور فکر کنند، چطور تحلیل کنند. بلکه یک‌سری محفوظات به او می‌دهند که طبق آن فرمول عمل کند و به جواب برسد و فقط به جواب برسد و اتفاقاً هرچه زودتر به جواب برسد، چون زمان و تست حرف اول را می‌زند. به او یاد نمی‌دهند چطور فکر کند، تجزیه و تحلیل کند، فرصت خطا و تصحیح داشته باشد، تا یاد بگیرد که چگونه در آینده مشکلات زندگی خود را تحلیل و راه حل را بیابد. این‌ها نمونه کوچکی از مشکلاتی است که تجربه کرده‌ام.

و اما در مورد مکان‌های آموزشی، مسلم است که اولیا حق خود می‌دانند مدرسه‌ای مطابق با استانداردهای جهانی و ایده‌آل برای فرزندش در نظر بگیرد. مدرسه‌ای که قبل از هر چیز فضای مناسب و استاندارد داشته باشد، ساختمانی کاملاً اصولی با حیاطی کاملاً مناسب، مدرسه‌ای که دقیقاً به‌عنوان یک مدرسه طراحی شده باشد نه خانه‌های قدیمی و کلنگی و نمور. مدرسه‌ای با مدیریتی هوشمند و آشنا با آموزش‌های روز دنیا که سلامت روانی دانش‌آموزان برایش مهم باشد. فضای احترام در مدرسه حکم‌فرما باشد و امور آموزشی مدرسه تحت نظر یک گروه آموزشی باتجربه اداره شود. استعدادهای فردی دانش‌آموزان در زمینه‌های مختلف، چه درسی و چه فرهنگی و هنری و ورزشی، شناسایی و تقویت شود و از همه مهم‌تر فضای مدرسه محیطی پر از شادی و انرژی برای دانش‌آموزان باشد. اما پیدا کردن محیط آموزشی نه مطابق بلکه شبیه به موارد بالا، مشروط به صرف هزینه‌های فراوان است. آفت آموزش و پرورش، خصوصی‌سازی است. زیرا منجر به اعمال سلیقه می‌شود. آموزش رایگان و باکیفیت حق همه است. جامعه‌ای که از ابتدا محیط‌های آموزشی طبقه‌بندی‌شده داشته باشد، در درازمدت شکاف طبقاتش بیشتر، مشکلاتش بزرگ‌تر و درک مردم از یکدیگر کمتر می‌شود. کشورهایی که سیستم آموزشی موفقی دارند، دور از اعمال سلیقه و دارای سیستم‌های دولتی با نظارتی مناسب‌اند. اعمال سلیقه هر محیط آموزشی به طور جداگانه و در نبود نظارت دقیق دولتی که این روزها شاهدش هستیم نه تنها کیفیت پرورش، بیشتر از آن کیفیت آموزش را پایین می‌آورد.

همچنین بخوانید:  معلمانِ بی‌سانتافه، بی‌آنتالیا

امیدوارم همتی برای بازسازی سیستم آموزش، در کار باشد.

0 نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Back To Top
🌗