بیزبانگی یا چندزبانگی ؟
زبان ابزار تفکر و احساس است. نداشتن این ابزار به طور مناسب، منجر به ضعف مهارتهای اجتماعی و ارتباطی کودک میشود. ضعف در زبان مادری تنها یک ضعف زبانی نیست اما چه پیامدهایی دارد که باید به آن توجه کرد؟
امروزه مهاجرت و تحصیل در مدارس بینالمللی و یا چند زبانه باعث شده که آموزش کودک به زبانی غیر از زبان مادریاش صورت بگیرد. فاصله گرفتن کودک با زبان مادری پدیدهای است که بسیاری از والدین با آن رو به رو هستند. فرزندان فارسیزبانانی که در اروپا یا امریکا بزرگ میشوند و درس میخوانند معمولا فارسی ضعیفتری نسبت به همسالان خود در ایران دارند. فرزندان اقوامی که در پایتخت و یا شهرهایی غیر از سرزمین مادری خود درس میخوانند به مرور با زبان مادری خود فاصله میگیرند. ضعف در زبان مادری تنها یک ضعف زبانی نیست. بلکه پیامدهایی همچون فاصله گرفتن با والدین، غریبه بودن نسبت به جمع همسالان مسلط به آن زبان و نداشتن ارتباط با فرهنگ سرزمین مادری را در پی دارد. برای برخی افراد این موضوع دغدغه به حساب میآید و به دنبال هرچه کمتر کردن این فاصله هستند و برای برخی چندان مسئله مهمی به شمار نمیآید. اما چرا باید به این موضوع توجه کرد؟
اهمیت زبان مادری
بسیاری از کودکان به دلایل مختلف در فرهنگ و کشوری غیر از سرزمین مادری خود زندگی و تحصیل میکنند. از طرف دیگر روند جهانیشدن، رقابت و تلاش برای دستیابی به فرصتهای تحصیلی و شغلی در کشورهای پیشرفته هم باعث شده که کودکان حتی در کشور خود وارد مدارس بینالمللی شوند و به این ترتیب با زبان مادری خود هرچه بیشتر فاصله بگیرند. با توجه به لزوم آموزش زبان مادری، مدارس امروزه تلاش میکنند ساعاتی را به آن اختصاص دهند اما زبان غالب که اکثر اوقات زبانی قدرتمندتر است، به مرور زبان مادری را به حاشیه میبرد.
تحقیقات بسیاری نشان میدهند که تسلط به زبان مادری به رشد خلاقیت و نیز یادگیری به زبانی دیگر بسیار کمک میکند. مهارتهایی همچون درک مطلب، تحلیل موضوعات و سپیدخوانی( درک مطالبی که به طور مستقیم در یک متن و یا گفتگو مطرح نشدهاند) در زبان دوم در دانشآموزانی که زبان مادری خود را بهتر میدانند پیشرفت سریعتری دارد. در واقع زبان مادری در یادگیری این مهارتها مانند یک پیش زمینه در ذهن عمل میکند. کودک با تطبیق موضوعات میان زبان دوم و زبان مادریاش به درک و کشف میرسد.
یکی از اشتباهات رایج در والدین مهاجر و یا والدینی که فرزند خود را در مدارس چندزبانه ثبت نام میکنند، صحبت کردن با کودک به زبان غالب محیط است. زبانی که خود والدین در آن کامل و گویشور نیستند. این موضوع باعث ضعف کودک در زبانآموزی میشود و بر خلاف انتظار در هیچ یک از زبانها( نه زبان مادری و نه زبان غالب محیط) کامل نخواهد بود.
زبان ابزار تفکر و احساس است. نداشتن این ابزار به طور مناسب، منجر به ضعف مهارتهای اجتماعی و ارتباطی کودک میشود.
پایه قوی در زبان مادری باعث میشود که دانشآموز زبانهای دیگر را هم سریعتر بیاموزد. در واقع زبان مادری بستری را در ذهن فراهم میکند که زبانهای دیگر در مقایسه با آن تحلیل و آموخته میشوند.
راههایی برای تقویت زبان مادری
با کودک به وسیله زبان مادری ارتباط برقرار کنید
اگر کودک در محیط و یا کشوری به دنیا آمده که زبانی متفاوت با زبان مادری شما دارد از همان سنین ابتدایی و پیش از زبان باز کردن با او به زبان خود صحبت کنید، برای او لالایی و آواز بخوانید و با زبان مادری با او بازی کنید. ریشه درخت زبان از همان موقع در ذهن کودک شکل میگیرد.
اگر در سنین بالاتر کودک وارد محیط جدید شدهاید در کنار زبان جدید ارتباط با زبان مادری را حفظ کنید.
کودکان در محیط مدرسه و بازی، در ارتباط با همسالان و از طریق رسانهها زبان دوم را میآموزندپس شما با او تنها به زبان مادری صحبت کنید. فراگیری(acquisition) بسیار عمیقتر و سریعتر از یادگیری(learning) رخ میدهد. اگر در سنین پایینتر و به طور پیوسته کودک در معرض زبان مادری خود باشد بدون صرف انرژی و یا برنامهای خاص آن را فرامیگیرد.
به حرف زدن اکتفا نکنید
اگر تنها مکالمه به زبانی را یاد بگیریم روند زبانآموزی کامل پیش نمیرود و بعد از مدتی متوقف میشود. برای پیشرفت در زبان مادری لازم است که خواندن و نوشتن هم آموخته شود. خواندن نه تنها به غنیسازی واژگان و دستور کودک کمک میکند بلکه پلی است برای ارتباط با فرهنگ و دستیابی به منابع مختلف.
در کنار آموزش به زبان دوم، سوادآموزی به زبان مادری باید به صورت مدون با کتب و متدهای ساده آغاز شود. برخی از مدارس ساعاتی برای آموزش زبان مادری در نظر میگیرند که بهتر است در محیط خانه هم این آموزش با کتابخوانی و قصهگویی ادامه پیدا کند.
منابع مختلف در اختیار داشته باشید
یادگیری زبان مادری ممکن است با بزرگتر شدن و غرق شدن بیشتر کودک در فرهنگ و محیط جدید، اهمیت کمتری پیدا کند و یا متوقف شود. به این منظور بهتر است در سنین مختلف منابع خواندنی متناسب با سن و همچنین کتب با موضوعات مختلف همواره در قفسه کتابها جا داشته باشد.
عامل دیگری که میتواند به پیوستگی ارتباط با زبان مادری کمک کند، ارتباط والدین و اطرافیان با آن زبان است. کتاب خواندن والدین مشوق کودکان برای خواندن بیشتر است.
آموختن زبان مادری در کنار زبان غالب- که میتواند زبانی بینالمللی و یا زبان ملی و معیار باشد-بسیار مهم است. تسلط کودک به زبان مادری به رشد خلاقیت، درک شناختی و مهارتهای اجتماعی او کمک بسیاری میکند و ارتباط او را با فرهنگ سرزمین خود حفظ میکند.
زبان ابزار درک و بیان ایدهها و احساسات است و از طریق آن ارتباط انسان با جهان پیرامون خود تعریف میشود. در دنیای امروزِ آموزش که دانشآموزان تشویق به آموختن زبانهای قدرتمند(از لحاظ اجتماعی) میشوند، حفظ ارتباط با زبان مادری میتواند منجر به درک بسیاری از پدیدههای میانفرهنگی و خلاقیت دانشآموز در بیان ایدههای جدید شود. از طرف دیگر نقش والدین در روند آموزش و رشد کودک فعال بوده و به مرور زمان این ارتباط کمرنگ نخواهد شد.
تصویر : اجرا در مرکز دنیا ، پرفورمنسی از Irvin Morazan
سلام.من یه خانم ۲۴سالم و همسرم ۲۸سالشه…ما یه پسر ۱۵ماهه داریم و نزدیک خونواده شوهرم زندگی میکنیم و متاسفانه از خونواده خودم دورم…زبان منو همسرم یکی نیس و فرق داره …دوس دارم بچم با زبون من حرف بزنه در اینده. باید چکار کنم؟..در ضمن منو همسرم تو خونه با بچه با زبون اصلیه من حرف میزنیم ینی تا حالا نشده با زبون خودش با پسرم حرف بزنه …من مشکلم خونواده همسرمه که مدام با زبون خودشون دارن با بچم حرف میزنن میترسم زبون اصلیش بشه زبون شوهرم خیلی برام مهمه لطفت راهنماییم کنید
اگه قرار باشه فرزند من اروپا و آمریکا بزرگ بشه هیچ وقت بهش فارسی یاد نمیدادم آخه میخواد چیکار!! زبانی که تنها کاربردش جوک تعریف کردن و تمسخر و توهین و لاف و ادعای تو خالیه و کپی پیسته،تعداد مقالات علمی و فیلمهای و کتابهای سطح بالای فارسی رو با تعداد و کیفیت همین موارد به زبان انگلیسی،فرانسوی مقایسه کنید،کدامیک از این زبانها درک بهتری از جهان هستی و زندگی به انسان میدن! آخه ایران به لحاظ اقتصادی،فرهنگی و سیاسی در چه سطحیه که زبانش مهم باشه،دقیقا اصرار به فارسی آموختن بچه های مهاجر ایرانی مثل اوگاندایی آموختن بچه های مهاجر اوگاندایی در آمریکاس!!! من تعجب میکنم در ایران بعضیا با بچه هاشون ،بچه های سه چهار ساله مثلا به ترکی و کُردی حرف میزنن،آخه بچه این زبان ها رو میخواد چیکار!مثلا ترکی قشقایی و کُردی کلهر!! حداقل دو تا زبون درست و درمون مثل فرانسه و انگلیسی بهش یاد بده که بدردش بخوره! انسان با زبانش فکر میکنه و جهان رو درک میکنه،زبان انگلیسی و فرانسوی و آلمانی و ایتالیایی و اسپانیایی درک وسیعتری نسبت به زبان هندی،ترکی،فارسی،پشتو و اردو و اوگاندایی و سواحیلی که یک درک روزنه ای از جهان دارن،به فرد میده،همیشه بهترینها و باکیفیت ترینها رو برای فرزندانمون بخوایم،در ضمن کسی که مهاجرت میکنه یعنی میخواد وارد یه فرهنگ جدید بشه و جزئی از اون فرهنگ بشه،خود به خود فرهنگ و زبان قبلی کمرنگ و بی رنگ خواهد شد.حالا اگه بچه اشم یکمی فارسی یاد بگیره بعید میدونم بچهه زمانی که بچه دار شد به بچه اش فارسی یاد بده،خود به خود همه چیز حل(حل شدن در فرهنگ و زبان کشور مقصد) خواهد شد.
اصلا چیزی تحت عنوان حس تعلق به گوشت خورده الان این متنه ملعون رو به چه زبانی نوشتی، ی چند سالی کشور رو به افول رفته همه چیز رو سر فارسی خورد نکن
فقط میتونم بگم اگه ادم های بی خردی و مثل تو که فرانسه رو بهتر از آذری میدونه و آلمانی رو بهتر از فارسی از سطح جامعه حذف بشن خیلی به نفع همون فرهنگه ،البته غصه نخور میدونم درک جنابعالی در این جور چیز ها در حد نخود اگرم در حد نخود نباشه ی مغز آکبند هست
پیشنهاد :پلاستیک های مغزت رو بکن و سعی کن از مغزت کار بکشی و البته خودت و مارو حقیر نکن.
با تشکر از یادداشت شما. آیا در فارسی لغت «بی زبانگی» وجود دارد یا این کلمه مصدر فعل بی زبان بودن است؟
همانطور که دوزبانگی یا چندزبانگی به معنی کاربرد دو یا چند زبان وجود دارند، بیزبانگی هم بایستی وجود داشته باشد و معنی آن بهتر از همه با این ضرب المثل روشن می شود: کلاغه آمد راه رفتن کبک را یاد بگیرد، راه رفتن خودش را هم یادش رفت. این مشکل کودکانی است که به دلیل تکمیل نیافتن زبان مادریشان در خارج و کامل یاد نگرفتن زبان کشور جدید، بیزبانه می شوند.