چه کسی برای فوتبال زنان هورا میکشد؟
فکر میکردم مشکل اصلی ورزش زنان دستمزد برابر است؛ اشتباه میکردم.
روزهای گذشته، روزهای مهمی برای فوتبال زنان بود؛ جامجهانی زنان در فرانسه برگزار شد و تماشاگران در میانهی تشویقهای بازی فینال فریاد «دستمزد برابر» سر دادند. به گزارش نیویورک تایمز پاداش تیم برنده جامجهانی زنان امسال ۳۰ میلیون دلار است، در حالی که پاداش تیم برنده جامجهانی مردان در سال ۲۰۱۸، ۴۰۰ میلیون دلار بود. این نابرابری از چیزی بیش از اختلاف دستمزد خبر میدهد.
———
در ورزش زنان زیاد درباره دستمزد برابر صحبت میکنیم. محوریت بحثها عموما با این است که چطور با توجه به میزان کار مساوی که هردو انجام میدهند زنها کمتر از مردها پول درمیآورند. چطور زنان ورزشکار معمولاً مجبورند که علاوه بر ورزشکار حرفهای تماموقت بودن، شغلی تماموقت هم داشته باشند. این تفاوت فاحش ناعادلانه است.
سه سال پیش تیم فوتبال زنان آمریکا برای نخستین بار این بحث را مطرح کرد. پس از آنکه در سال ۲۰۱۵ زنان جام جهانی را بردند آشکار شد که با وجود اینکه آنها در آن سال ۲۰ میلیون دلار بیشتر از مردان پول ساخته بودند، اما یکچهارم ورزشکاران مرد تیم ملی فوتبال حقوق گرفتند. تیم ملی زنان علیه این عمل تبعیضآمیز به فدراسیون فوتبال آمریکا اعتراض کرد و در مقابل توانستند افزایش دستمزد قابلتوجه، پاداش بازیها، درآمد روزانه، مزایای بهتر در سفر و کمکهای مالی برای بازیکنان باردار و بچهدار را به دست بیاورند.
اما این کافی نبود.
در ماه مارس تیم زنان بر اساس تبعیضهای قانونی علیه فدراسیون فوتبال آمریکا اقامه دعوا کرد. رسانهها روی دستمزد برابر این شکایت قانونی تمرکز کرده و باقی حقایق را نادیده گرفتند. یکی از موارد این اقامه دعوی از دستمزد برابر مهمتر است؛ این استدلال که تیمهای زنان به اندازه تیمهای مردان معرفی و تبلیغ نمیشوند و این موضوع منجر به کاهش تعداد تماشاگران و افت فروش میشود.
این نکته نباید نادیده گرفته شود. در حقیقت همین باید تیتر اصلی باشد، اما نوشتنِ «تیم فوتبال زنان بهاندازه مردان بودجه بازاریابی دریافت نمیکند» بهاندازه «تیم فوتبال زنان با وجود اینکه بسیار از تیم فوتبال مردان موفقتر است اما دستمزدشان کمتر از نصف دستمزد مردان است» جلب توجه نمیکند.
من پیش از این درباره برابری دستمزد نوشته بودم، اما به این فکر افتادهام که با وجود اینکه بحث من ریشه در حمایت از برابری دارد اما ممکن است به مسیری اشتباه رفته باشد. مسئله دستمزد برابر نیست بلکه بازاریابی و شیوهی معرفی است.
در ورزش تبعیض جنسیتی سیستماتیکی وجود دارد که با اینکه چطور زنان توسط لیگ خودشان بازاریابی میشوند آغاز و به دستمزد نابرابر ختم میشود.. به لیگ بسکتبال زنان WNBA نگاه کنید؛ بودجه بازاریابی این تیم بهقدری کم است که جمع کردن طرفدار را مشکل میکند و در نتیجه درآمدی ندارد تا از ورزشکارانش حمایت کند.
همانطور که النا دل دون بازیکن واشنگتن میستیک سال گذشته گفت: ما اصلاً مثل همتایان مردمان معرفی و تبلیغ نمیشویم. بله من دارم درباره NBA صحبت میکنم. وقتی که شما میلیونها دلار خرج بازاریابی یک ورزشکار میکنی و به هواداران اجازه میدهی که بازیکن را بشناسند، ارتباطی بین شخص با چیزی که بیشتر درگیر آن است ایجاد میشود و طرفداران میل بیشتری به دیدن و شناختن بازیکن پیدا میکنند. چطور کسی میخواهد من و یا یکی از همکارانم را بشناسد در صورتی که به اندازه کافی معرفی و شناسانده نشده باشم؟
ریشه مشکل، میزان دستمزد دریافتی زنان نیست؛ مسئله، فقدان شالودهای است که زنان بتوانند از آن برای سرمایهگذاری بر روی استعداد خود استفاده کنند. وقتی ما دستمزد برابر را تبدیل به مرکز بحث میکنیم، تمام چیزهای کوچکی که یک سیستم را قادر میسازد تا به پیشرفت زنان در ورزش و دستیابی به فرصت برابر برای کسب درآمد آسیب بزند، از قلم میاندازیم و در عوض حکم دستمزد برابر را دریافت میکنیم. هنگامیکه بازاریابی وجود ندارد، بهانه به دست منتقدین معمولی میدهد که میگویند: «ببینید؟ آنها سود کافی ایجاد نمیکنند».
بهتازگی فدراسیون فوتبال ایالات متحده اعلام کرد که تیم زنان با وجود اینکه «برای بازاریابی و معرفی آنان سرمایهگذاری شده بود» درآمد کمتری از فروش بلیتها بهدست میآورد. اما فدراسیون فوتبال روشن نکرده است که بودجهای که خرج تبلیغات و بازاریابی تیم زنان کرده در مقایسه با تیم مردان چقدر است که این بخش مهمی از اطلاعاتی است که نشان میدهد آنها چقدر برای تولید سود واقعی در بازیهای زنان تلاش میکنند.
و این تنها بدنه دولت نیست که باید قدم پیش بگذارد و پول بیشتری برای ترویج و تبلیغ لیگهای زنان بپردازد. ما باید به حامیان بزرگ نیز نگاه کنیم. بر اساس گزارش سال ۲۰۱۸ مرکز آمار استاتیستا، ورزش زنان تنها ۰/۴٪ کل حمایتهای مالی را دریافت کرده است.
وقتی این آمار و ارقام را میبینیم چطور توقع داریم که زنان سرمایه کافی برای توسعه باشگاهها و بازیکنان داشته باشند؟ اگرچه دستمزد برابر موضوع داغیست اما تا وقتی در ورزش زنان به موانع موجودی که مانع گذر آنها از خط پایان میشود نگاهی نکنیم، موضوعی بیاهمیت است.
حقیقت این است که تا زمانی که این موانع در ورزش زنان وجود دارند به برابری دست نخواهند یافت. ما هر چقدر که بخواهیم میتوانیم درباره دستمزد برابر صحبت کنیم، اما تا زمانی که شروع به سرمایهگذاری برابر در نحوه ارائه و شناساندن این ورزشکاران نکنیم صحبت از این موضوع راه به جایی نمیبرد.
یه فکری به حال قسمت نظرات بکنید،چرا مثل کامنت دوم،دراز دراز میشه؟
مقایسه پاداش فوتبال زنان و مردان به این صورت غلط انداز و مسخرهست.
پاداش زنان بیش از ۱۳ درصد درآمد ناشی از مسابقات بوده در حالی که مردان ۷ درصد درامد رو میگیرن.
طبیعتا وقتی فوتبال مردان طرفدارای بیشتری داره و فوتبال به مراتب قشنگتری به نمایش میزارن، باید درآمد بیشتری هم بگیرن.
قهرمان فوتبال زنان دنیا از یه تیم دسته دومی مردان به راحتی شکست میخوره. چرا باید سهم بیشتری از پاداش درآمد مسابقات داشته باشن؟ اتفاقا قوانین در این زمینه به نفع زنان نوشته شده. اختلافاتی که ذکر میکنین ناشی از هواداران بسیار کمتر فوتبال زنانه نه تبعیض در قانون. قانون کاملا به نفع زنان تبعیض آمیزه در این زمینه
دوست عزیز. فوتبال و هواداری صرفا در چهارچوب برد-باخت تعریف نمیشه. پس باخت تیم زنان به مردان نمیتونه استدلالی برای توجیه نابرابری بین فوتبال زنان و مردان باشه.
اما در مورد مخاطب و میزان توجه، اولا که عامل پیشینهی قویتر فوتبال مردان طبیعتا توجهات بیشتری رو به سمت خودش جلب میکنه. ثانیا با کنار گذاشتن این عامل، آیا جذابیت و مخاطب کمتر فوتبال زنان (در زمین فوتبال) صرفا و تماما از زن بودن بازیکنان نتیجه میشه؟ میدونیم سرمایهگذاری کمتر میتونه باعث کاهش سطح توجه جامعهی هواداری بشه؛ آیا زن بودن بازیکنان دلیلی لازم و کافی برای رد سرمایهگذاری در فوتبال زنان میشه؟