صنایعدستی؛ ضروری اما نه فانتزی، نه محوری
پرسش ما در این مقاله این است که آیا در سالهای پایانی دهه دوم قرن بیست و یکم باید بر افزایش تولید در سرمایهگذاری و تخصیص نیروی انسانی در این رشته پافشاری و برای جبران عقبماندگی در برابر رقبایی مانند چین اقدام کرد یا اینکه اجازه داد این صنایع به مرگ تدریجی خود ادامه دهند و در کنار آن فشار آورد تا اقتصاد به صنایع مدرن و خاص روی آورد و چرا؟
بنا به آخرین برآوردها در اقتصاد ملی ایران در چند سال اخیر سهم صنایعدستی در محصول ناخالص داخلی بین ۲ تا ۵ درصد و بهطور متوسط ۳.۵ درصد بوده است.
البته این سهم در مقایسه با سهم صنایع خودروسازی (۲.۷ درصد) و صنایع پتروشیمی (۲ درصد)، معدن (۱ درصد) نسبتاً بالا و از این حیث بااهمیت است. در کشورهای روبه رشد این سهم بین ۸ تا ۱۶ درصد است. کشورهای رقیب ایران در بازار و تولید جهانی عبارتاند از چین، هند و ترکیه.
در دوره ۸ ساله دولت احمدینژاد که محصولات ساخت چین بهسرعت شروع به رسوخ در همه اقتصاد ایران کردند، محصولات صنایعدستی چینی نیز به اقتصاد ملی ایران هجوم آوردند بهنحویکه در فروشگاههای مخصوص این صنایع در همه نقاط ایران شاهد حضور وسیع آنها و محو شدن تدریجی صنایع بومی طی چند سال اخیر بودهایم. کسانی که در این سالها از جاده کناره دریای خزر عبور کردهاند میتوانند بر این تغییر و سقوط غمانگیز گواهی بدهند. بههرحال به جز دوره پس از سقوط ناگهانی ارزش پول داخلی و بروز تورم شدید، نیمی از میانه سال ۱۳۹۷ (۲۰۱۸) تاکنون که سطح مصرف تقریباً در همه زمینهها پایین آمد، خرید این محصولات در اقتصاد ایران ادامه یافت و در مواردی حتی زیادتر هم شد.
با این مقدمه پرسش ما در این مقاله این است که آیا در سالهای پایانی دهه دوم قرن بیست و یکم باید بر افزایش تولید در سرمایهگذاری و تخصیص نیروی انسانی در این رشته پافشاری و برای جبران عقبماندگی در برابر رقبایی مانند چین اقدام کرد یا اینکه اجازه داد این صنایع به مرگ تدریجی خود ادامه دهند و در کنار آن فشار آورد تا اقتصاد به صنایع مدرن و خاص روی آورد و چرا؟ سهم صنایعدستی در کل محصول تولید ملی نمیتواند از حد معینی بالاتر برود حتی اگر اقتصادی مانند ایران مستعد این فعالیت باشد و پیشاپیش این سهم در تولید ناخالص داخلی بالا باشد.
توجه داشته باشیم که همه کشورها در صنایعدستی استعداد و پذیرندگی ندارند. گاهشماری از کشورهای همسایه یا کشورهای واقع در یک منطقه جغرافیایی در تولید برخی از تولیدات صنایعدستی مشترکاً استعداد دارند اما ایران منفرداً در صنایعدستی دارای استعداد و آمادگی است.
همچنین با معیارهای اقتصادی کشور ما دارای برتری نسبی در این رشته است. به دلیل تنوع فرهنگی و اقلیمی و پیشینه تاریخی تولید صنایعدستی در ایران طیف گستردهای از محصولات زیبا، ظریف و متنوع تولید میشود که متأسفانه در سالهای اخیر این استعداد از حیث کمی و کیفی لطمه خورده است.
شاید لازم باشد بدانیم مراحل زیر بر تنوع، کیفیت و کمیت تولید محصولات دستی مؤثرند و این عوامل در ایران وجود داشتهاند:
- سابقه اقتصاد مبتنی بر کشاورزی و دامداری که با بازارهای فروش شهری هم مرتبط بوده باشند.
• تمرکزهای شهری و بازار فروش
• فراوانی مواد اولیه گیاهی و حیوانی
• وجود نیروی کار آماده و مجرب
• رواج کار زنان بهویژه بهعنوان نیرویی برای کمکرسانی به بودجه خانوار
• تنوع اقلیمی که نیاز به انواع پوشاک، زیرانداز، روانداز، لوازم منزل و جز آن را پدید میآورد.
• گوناگونی فرهنگ و آدابورسوم
• زمینهها و علایق ذوقی و هنری
• مشوقهای مؤثر دولتی
• ارتباطهای تجاری داخلی و خارجی بین مراکز تولید و مراکز مصرف
• گرایش و سلیقه مصرفی مردم به سمت صنایع بومی
صنایعدستی توانایی ایجاد اشتغال را، بهویژه در مناطق روستایی و محروم از رشد صنعتی پیشرفته فنی، دارا است. با این وصف توصیه نمیشود که برای جمعیت فزاینده یک کشور همیشه بر عامل اشتغالزایی این صنایع تکیه شود. حفظ صنایعدستی که برای دوره گذار در فرایند توسعه اهمیت مییابد، بیشتر به خاطر حمایت از هویت فرهنگی کشور بهویژه در جریان فعالیت گردشگری و تبلیغات ملی است و نه به خاطر آنکه این صنایع میتوانند موتور بزرگ یا کوچک رشد اقتصادی باشند. با این وصف انکار نمیتوان کرد که فعالیت گردشگری که یک فعالیت اقتصادی درآمدزا و اشتغالزای مهم است و در توزیع مجدد درآمد و ثروت نیز ایفای نقش میکند و ارتباط مثبت تنگاتنگ با تولید و عرضه محصولات دستی، بهویژه از طریق خرید گردشگران، دارد.
نگاهی به نقش صنایعدستی در اقتصاد کشور داشته باشیم:
در سال ۱۳۹۴ کل صادرات غیرنفتی کشور معادل ۳.۵۳ میلیون تن و به ارزش ۴۲.۲ میلیارد دلار بود. بدین ترتیب ارزش هر کیلوگرم کالای صادراتی غیرنفتی کشور برابر با ۱۲ دلار بود. این رقم معادل یکبیستم تا یکسیام ارزش هر کیلوگرم کالای صادراتی در کشورهای پیشرفته است. در همین سال ارزش صادرات صنایعدستی (بی احتساب زیورآلات و بی احتساب صادرات چمدانی یا همراه مسافر) معادل ۱۷۴ میلیون دلار بود. همچنین در این سال معادل ۱۲۰۰۰ تن فرش و صنایعدستی به ارزش ۳۳۳ میلیون دلار از کشور صادرشده است. این نشاندهنده ارزش صادراتی هر کیلوگرم معادل ۲۷.۷۵ دلار است که در مقایسه با صادرات کالاهای صنعتی پیشرفته و دانشپایه کشورهای صنعتی پیشتاز، مانند ابزارهای دقیق و دیجیتالی مربوط به امور پزشکی و مخابرات، چیزی در حدود یکصدم (و حتی کمتر) در مقایسه با کل صادرات این کشورها چیزی در حدود یکسیام تا یکچهلم است.
اصلیترین کالای صادراتی در صنایعدستی صادرات فرش است.
میدانیم که تولید فرش در ایران اشتهار و قدمتی دیرینه دارد و کیفیت بالا و زیبایی ویژهاین محصول درواقع منحصربهفرد است. البته در چند سال اخیر تولید فرش در ایران با رقابت شدید و جدی دو کشور چین و پاکستان روبهرو بوده است. این کشورها میتوانند نیروی کار بسیار زیادی در این رشته وارد فعالیت کنند و میتوانند فرشهای عادی (زیر پایی) را بسیار ارزانتر تولید کنند؛ اما بر اساس کارشناسی کلی می-توان گفت که ایران نمیتواند و نباید منابع خود را با برنامهریزی مؤثر و اولویتدار یا باسیاستهای هدایتگر در رشته فرش (قالیبافی) به کار ببرد، چنانکه ارزش صادرات (غیر چمدانی) فرش را از حد ۳۶۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۵ (که ۹۰ میلیون آن به مقصد ایالاتمتحده بود) در میانمدت یا حتی در بلندمدت به چیزی بالای ۱.۵ میلیارد دلار برساند؛ اما ایران میتواند و باید به تنها کشور متخصص در تولید فرشهای خاص، باکیفیت، گرانیها و دارای ارزش هنری (اگر به کار بردن واژه هنر را در این مورد جایز بدانیم) تبدیل شود یا همچنان در این مقام باقی بماند. این مسیر البته به بخشی از هویت و جلوه فرهنگی جامعه ایران مربوط میشود.
آمار صادرات فرش ایران (به جز صادرات چمدانی) به شرح زیر است:
*- صادرات چمدانی بیشتر از ۱۰ درصد ارقام یادشده در جدول بالا نیست
ملاحظه میکنیم که صادرات فرش در ۱۰ سال گذشته حول رقم ۴۲۰ میلیون دلار و تحت تأثیر شرایط سیاسی، نوسان قیمت فرش، ارزش دلار و توان رقابتی کشور نوسان کرده است. دامنه نوسان مثبت / منفی ۳۰ درصد است.
اقتصادی بودن صنایعدستی تا حد زیادی مدیون آماده بودن و ارزان بودن نیروی کار شاغل در این بخش است. این امتیاز نباید و نمیتواند همیشگی و قابلقبول باشد. رشد و توسعهای که مبنای آن ستمدیدگی و محرومیت بخش گستردهای از نیروی کار است، نه به لحاظ انسانی و نه با معیار اقتصادی مردمسالار قابلقبول است و نه اینکه میتواند به یاری زنجیرههای فعال و دائمی رشد بیاید.
گرچه ایران در بین کشور صادرکننده صنایعدستی در جهان است اما باز نمیتواند از صنایعدستی و فرش بهعنوان تکیهگاه رشد همگانی استفاده کند، گرچه بخشی از مسئله اشتغال کشور با این صنایع قابلحل میشود.
برای ایجاد یک شغل بهطور متوسط در سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۷ (بدون در نظر گرفتن تورم ناگهانی و شدید در نیمه دوم سال ۱۳۹۷) در صنایع پتروشیمی به چیزی در حدود ۸۰۰ میلیون تومان سرمایهگذاری نیاز است؛ اما برای صنایعدستی این رقم به حدود ۱۷.۵ میلیون تومان بالغ میشود، ولی این جذابیتی نیست که هدفیابی برنامهریزی و سیاستگذاری را به سمت اولویت در صنایعدستی سوق دهد زیرا چنانکه یادآور شدیم، این صنایع بههرروی با محدودیت تولید در افق بلندمدت روبهرو میشود.
صنایعدستی نمیتواند زنجیرهای از سرمایهگذاریها و اشتغال در صنایع بالادستی و پاییندستی را موجب شود. بههرحال محدودیت تولید در افق بلندمدت صادرات را نیز با محدودیت روبهرو میکند. رقابت چین و رسوخ آن در بازارهای جهانی و داخلی نیز آینده ناروشنی را برای این رشته فعالیت رقمزده است؛ بنابراین پایین بودن سرمایه موردنیاز برای اشتغال، وجود نسبتاً بالای نیروی کار و البته بسیار پایینتر از کشور رقیب، چین، نمیتوانند عوامل برانگیزاننده و رشد زا در اقتصاد ملی به حساب آیند. با این وصف در چهارچوبهای معین و منطقی اقتصاد ملی میتواند و باید از تولید فرش، زیورآلات و صنایعدستی حمایت کند زیرا حد معینی از اشتغال صنعت فرش ویژه و منحصربهفرد ایرانی به این حمایت نیاز دارد.
برآوردهای من حکایت از آن دارند که بهطور متوسط برای سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ کل درآمدهای متوسط سالانه فروش صنایعدستی (با احتساب هر دلار معادل ۱۰۰۰۰ تومان) عبارت بوده است از (ارقام به میلیارد تومان):
سهم ارزش افزوده از کل درآمد فروش ۳۰ هزار میلیارد تومانی بستگی به نوع صنایعدستی دارد. در مواردی این ارزش افزوده به ۸۵ درصد ارزش فروش میرسد. در بیشتر موارد این سهم بین ۵۰ تا ۷۵ درصد تغییر میکند و بهطور متوسط به ۶۵ درصد بالغ میشود؛ بنابراین ارزش افزوده ایجادشده در درآمد فروش ۳۰۰۰۰ میلیارد تومانی معادل تقریباً ۲۰۰۰۰ میلیارد تومان است. سهم تولیدکنندگان یعنی نیروی کار از این رقم ۲۰۰۰۰ میلیارد تومان نیز بستگی به نوع صنایعدستی دارد. این سهم را میتوان بین ۳۰ تا ۷۰ درصد و بهطور متوسط ۵۰ درصد برآورد کرد.
سهم تولیدکنندگان فرش بسیار پایین و سهم سازندگان زیورآلات بهطور نسبی بسیار بالا است. میتوان با قاطعیت گفت که متوسط دریافتی کارگران قالیبافی در کشور بسیار کمتر از حداقل دستمزد تعیین شده است. (۱.۰۳ میلیون تومان برای سال ۱۳۹۶ به جز چیزی در حدود ۶۰ درصد افزودهها که قطعاً نصیب نیمی از کارگران نمیشود). سهم زنان و کودکان در این میان بسیار پایینتر از همین متوسط غیرقابلقبول است. در مورد سایر صنایعدستی، گرچه سهم نیروی کار نسبتاً بالاتر است اما مقدار آن برای نیروی کار وسیع شاغل تماموقت یا پارهوقت در این رشته بسیار پایین است. دریافتی بیش از ۴۰ درصد از قالیبافان کمتر از خط حداقل دستمزد است، درحالیکه خود آن حداقل نیز در حدود نصف میزان خط فقر مطلق است (که موجب شده است که ۵۰ تا ۶۰ درصد نیروی کار کشور کمتر از حداقل دستمزد و اضافات آن دریافتی داشته باشند). در سالهای اخیر، همراه با رشد نظام بانکی خصوصی و افزایش وامها و در کنار آن افزایش سودهای فوق عادی در این نظام (که البته با برخی ورشکستگیها هم روبهرو شد) سهم سودهای بانکی و بهره وامها در کل ارزش افزوده صنایعدستی، بهویژه فرش، رو به افزایش گذاشته است.
توجه داشته باشیم که در حال حاضر زندگی و معیشت تقریباً ۴ میلیون نفر در کشور به صنایعدستی و فرش گره خورده است. در حدود ۱۵ میلیون خانهدار (۵ میلیون شهری و ۱۰ میلیون روستایی) دارای صنایعدستی خانگیاند. ۷۰ درصد از قالیبافان زن هستند. ۹۶ درصد از کارگاههای قالیبافی در خانهها مستقرند؛ اما بخش زیادی از نیروی کار از انواع بیمههای اجتماعی محروماند یا پوشش بیمهایی نارسایی دارند.
قرار بود در سال ۱۳۹۷ در حدود ۴۵۰ هزار قالیباف بیمه شوند که به ۵۰ هزار میلیارد تومان بودجه دولت نیاز داشت اما این امر تحقق نیافت. در سال ۱۳۹۴ بیمه ۱۵۰ هزار نفر قالیباف قطع شد. بهانه این بود که پرداختیهای حق بیمه (۷ درصد توسط قالیبافی و ۲۳ درصد توسط سازمان تأمین اجتماعی از محل دریافتی از منابع مختلف فعالیت) انجام نشده است. قرار بود این بیمه مشروط به صدور گواهی مهارت از سوی سازمان فنی-حرفه ای باشد که آن نیز بلاتکلیف ماند. سازمان تأمین اجتماعی امروز برای خرید سوابق هر یک از کارکنان معادل ۲۰ میلیون تومان مطالبه میکند.
به باور نماینده صاحبان کارگاه قالیبافی در مواردی که بیمه برقرار است هر قالیباف معادل ۲۰ درصد از دریافتی ماهانه خود یعنی ۱۰۰ هزار تومان حق بیمه میپردازد. بهاینترتیب به این نتیجه میرسیم که دستمزد در سال ۱۳۹۴ معادل ۵۰۰ هزار تومان بوده است. با احتساب افزایش سالیانه دستمزد تا سال ۱۳۹۷ باز به همان نتیجه قبلی میرسیم، یعنی اینکه بخش اعظم قالیبافان دریافتیای کمتر از حداقل دستمزد تعیین شده بی احتساب اضافات (کمتر از ۱.۰۳ میلیون تومان) دارند. چشمانداز کاهش صادرات و خراب شدن بازار داخلی مشخصاً وضعیت کارگران قالیباف را خرابتر میکند و به ورطه سقوط انسانی میکشاند. در چند سال اخیر جمعیت قالیباف از ۲ میلیون نفر به ۱ میلیون نفر سقوط کرده است که فقط ۳۲۰ هزار نفر آنان زیرپوشش بیمهای قرار دارند.
برخی از محصولات صنایعدستی مانند جاجیم، گلیم، مس گری، کارهای سفالی، کارهای چوبی و همانند آنها میتوانند در الگوی مصرف خانهدار قرار بگیرند و جانشین کالاهای وارداتی نیز بشوند. البته موفقیت هر دو سو بستگی دارد: مقبولیت عمومی مصرفکنندگان از یکسو و آمادگی تولیدکنندگان از سوی دیگر، برای آنکه محصولاتشان مفید، کاربردی، زیبا و نسبتاً ارزان باشد. برای دستیابی به این هدف که عامل مهمی در تثبیت وضعیت صنایعدستی و مصون داشتنشان از رقابت مخرب به حساب میآید. باید سیاستهای حمایتی گمرکی که شامل انواع کالاهای رقیب و جانشین میشود، به یاری بیایند. در این مسیر البته نهتنها فدا کردن نیروی کار به انگیزه ارزانسازی مفید نیست بلکه عامل تخریب ساختار تولید آن است. برعکس، باید حمایت همهجانبه از نیروی کار، تعاونیهای تولید و پوشش کامل بیمهای به عمل آید، سیاستهای گمرکی مناسب اتخاذ شود و بهتدریج از راه آموزش و تبلیغ و از راه ایجاد جایگزینی بادوام مصرف (و نه جایگزینی موقت و فانتزی در استفاده از محصولات صنایعدستی)، شماری از این محصولات به سبد مصرفی خانهدار راه یابند. پیوند دادن سیاستهای رشد جهانگردی با تولید صنایعدستی بسیار متنوع ایرانی نیز میباید جایگاه ویژهای در حفظ صنایعدستی ایفا کنند. این نظر که این حمایتها لزوماً مانع رشد فعالیت و گسترش بازار میشوند، کاملاً نادرست است. همانقدر که قرار دادن تکیهگاه اشتغال کامل و رشد همهجانبه و بلندمدت اقتصادی بر پایه صنایعدستی خیالپرورانه است.
*در این بحث صنایعدستی شامل این رشتهها میشوند: سراجی سنتی، نساجی سنتی، مس گری، گلیمبافی، زیلوبافی، جاجیمبافی، نمدبافی، گلابتون، حوله بافی، چادرشب، سفالگری، قلم کاری، شیشهگری، معرقکاری، منبتکاری، حصیربافی، ملیلهکاری، سوزندوزی (بلوچ)، گلیم سفره (کردی)، ساز سازی سنتی، ابریشمکشی، زردوزی، مشبککاری، قلمزنی، نقش روی پوست، سنگتراشی، خاتمکاری، خراطی و چند رشته دیگر. قابلذکر است که زیورآلات نیز در این رشته جای دارد که به دلیل سهم و نقش زیاد و ویژهای که دارد معمولاً بحث و برآورد آن جداگانه انجام میشود. بهاینترتیب این صنایع شامل فرش نمیشود.
چرا منبع مقالات را اشتباه میزنید؟ این کار مغایر با اخلاق حرفهای است. منبع اصلی این مقاله سایت «اخبار روز» است.